به گزارش خبرگزاری صبا به نقل از ونیزنیوز، مجید مجیدی سال ۱۹۵۹ در تهران بدنیا آمده است، او اولین فیلمساز ایرانی است که فیلمش توانسته نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان (بچه های آسمان) شود. مجیدی حالا با تازه ترین ساخته اش یعنی فیلم «خورشید» در بخش مسابقه فستیوال ونیز حضور یافته است.
در اینجا به بهانه نمایش فیلم در روز یکشنبه ۶ سپتامبر (۱۶ شهریور) خبرنگار ایتالیایی حاضر در شهر ونیز مصاحبه ای با مجید مجیدی کارگردان فیلم انجام داده است.
* همه بچه های قهرمان فیلم به نظر بازیگران باتجربه ای هستند در حالی که در زندگی روزمره، آنها کودکان کارند. چگونه آنها را انتخاب کردید؟
-ما پیش از آنکه بازیگران مان را بشناسیم در یک دوره چهار ماهه بیش از ۳ هزار تست بازیگری انجام دادیم. برخی از آنها بچه های کار واقعی هستند مثل شمیلا (زهرا) و برادرش ابوالفضل. آنها در فیلم نقش مهاجران افغانستانی را بازی می کنند در حالی که واقعیت شان هم همین است. آنها با والدین شان زندگی می کنند و درست شبیه آنچه در فیلم است، آنها روزهایشان را با کار در خیابان ها و یا مترو و رفتن به مدرسه می گذرانند.
من یک سال پیش آنها را در مدرسه شان دیدم، شمیلا همچون یک نور، مطمئن از خود با یک کاریزمای ذاتی بود سپس برادر کوچکترش را دیدم و از آنها خواستم با زبان خودشان جروبحث کنند آنقدر طبیعی و کامل بودند که ازشان خواستم به فیلمم بیایند. بازی قوی آنها از تجربه زندگی و زیست شان می آید.
برای روح الله (علی) هم همینطور، او هرگز قبل از آن بازی نکرده بود. او پاک و خالص با یک انرژیِ به عمل نیامده و مصمم برای آنکه فراتر از انتظار ظاهر شود، بود.
انتخاب کاراکتر اصلی سخت ترین وظیفه ما بود، اما روح الله از همه بهتر بود چون او همانند شخصیتش در فیلم که می خواست گنج را بیابد و مادرش را نجات دهد، چنان شور و شوقی داشت که می خواست نقش اصلی فیلم را از آن خودش کند و این کار را هم کرد.
*شخصیت معلم فیلم طوری به تصویر درآمده که هرکدام از ما باید برای کودکان در معرض خطر همچون او عمل کنیم؛ اینکه مسئولیت فردی اش را جایی که جامعه کوتاه آمده برعهده بگیرد و در عین حال در برخی موارد بی رحم باشد.
-گنج واقعی، آن بچه ها و پتانسیل شان است، تحصیل نیز حق سلب نشدنی و کلید آینده آنهاست، البته که همه کودکان ذاتا باهوش نیستند و بسیاری از آنها دوست ندارند در کلاس بنشینند اما کلاس و درس به آنها فرصت نفس کشیدن، رشد و کشف خود و دیگران را می دهد این شانسی است که همه بچه ها به آن نیاز دارند.
گذاشتن مدرسه در کنار گنج استعاره ای برای برجسته کردن اهمیت آموزش و نیاز به حفاری درون و پیدا کردن گنج درون بود. کودکان نباید از دوران کودکی خود و حق پیشرفت محروم شوند. کودکان سزاوار حمایت بیشتر، احترام و عدالت بیشتر هستند امیدوارم که فیلم من بتواند به این موضوع کمک کند.
*صحنه های تونل فیلم خیلی چشمگیر و جذاب هستند، چطور این صحنه ساخته شد؟
-بیشتر لوکیشن های فیلم واقعی است چون می خواستیم فیلم احساس یکپارچه ای داشته باشد، مانند یک فیلم قصه گو نباشد و بیشتر به یک مستند شبیه باشد. تونل و مخزن آب برای فیلم به صورت ویژه ساخته شده بودند و این چالش برانگیزترین بخش فیلمبرداری فیلم بود. هر بخش از این تونل به طور جداگانه ساخته شد تا حرکات بازیگرها با هم سازگار شود و دوربین اجازه پیدا کند از زوایای مختلف فیلمبرداری کند. این صحنه که دشوار هم بود یک ماه زمان برد تا کامل شود.
محمدامین شکاری
انتهای پیام/
بیشتر بخوانید
کاراکتر اصلی «دشت خاموش» از کجا آمده است/ زندگیِ بیرنگ کارگرها (مصاحبه با احمد بهرامی)
There are no comments yet