خواب‌های شما را جمع می‌کنم/ عزم مسئولان بر تعطیلی فرهنگ در ایران است | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۵۱
علی اتحاد در گفتگو با صبا:

خواب‌های شما را جمع می‌کنم/ عزم مسئولان بر تعطیلی فرهنگ در ایران است

نویسنده و کارگردان تئاتر در رابطه با اجرای نمایشی با شیوه‌های جدید و با تعامل مخاطبین که حاصل یک پژوهش میدانی است، صحبت کرد.

علی اتحاد نویسنده و کارگردان تئاتر درباره نمایش «شب سیصد و شصت و ششم» که از ۱۵ شهریور تا ۱۵ مهر در باغ فرهنگسرای نیاوران اجرا می رود در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر خبرگزاری صبا گفت: مسیری که در سال‌های گذشته پیگیری کرده‌ام بیش از آن که مشخصا وابسته به «تئاتر» باشد در امتداد تجربیات هنر معاصر است. من فارغ‌التحصیل رشته‌ سینما هستم و به صورت موازی دوره‌های آموزشی‌ای در حوزه‌ هنر معاصر، تاریخ، زبان‌های باستانی و روانشناسی ‌گذرانده‌ام که همه‌ این‌ها دست به دست هم می‌دهد تا وقتی دست به کار تولید کاری می‌شوم به سختی بشود آن کار را در یک مدیوم مشخص محدود کرد.

او ادامه داد: اساسا مدیوم‌های هنری برای من ابزار بیانگری‌اند و به همین دلیل پایبندی به اصول سنتی یک مدیوم برایم بی‌معناست؛ چراکه خیال می‌کنم هر شکلی از پایبندی به اصول شناخته شده‌ مدیوم‌ها محدودکننده است و مرا از امکانات وسیع بیانگری محروم می‌کند. از این جهت «شب سیصد و شصت و ششم» هم پایی در ادبیات، پایی در هنرهای دیداری و تئاتر دارد.

کارگردان نمایش «بانویی از اسلو» با بیان اینکه در آثارش از امکانات رسانه‌ای متنوعی بهره می‌برد که در انتقال معنا به او کمک می‌کنند، بیان کرد: حضور متن در آثار من از هر عنصر دیگری پررنگ‌تر است. برای من اجرا، کنشی همچون مطالعه‌ متن ادبی است گویی که متنی در میانه است حالا شیوه‌ اجرایی تنها بناست که آن متن را تصویرسازی کند. این تصویرسازی حالا به جای آن که با رنگ و خط ساخته شود با نور و بدن و حرکت و صدا ساخته می‌شود.

او با اشاره به اینکه موضوع نمایش درباره‌ تجربه‌ خواب است، گفت: موضوعی که حالا دارد می‌شود پنج سال که مساله‌ محوری آثارم شده است. مخاطبان که وارد می‌شوند تک‌گویی نسبتا کوتاهی می‌شنوند که شبیه سازی کنش هیپنوتراپی است. میزبان که برکه بذری نقش‌اش را بازی می‌کند به شکلی نمادین مخاطبان را به جهان خواب وارد می‌کند و بعد از آن مخاطبان می‌توانند پنج بار تاس بریزند و با هر بار تاس ریختن یک روایت اجرا می‌شود. هر خواب یک تک‌گویی بلند است. هر خواب از دل پژوهش میدانی من بر خواب‌های هموطنان‌مان بیرون آمده و برخی از خواب‌ها عینا بدل به تک‌گویی شده‌اند و برخی دیگر با هم ترکیب شده‌اند.

اتحاد خاطرنشان کرد: گاه به گاه فراخوانی می‌دهم و از مردم می‌خواهم که تجربیات خواب‌هایشان را به صورت فایل صوتی یا نوشتاری برایم بفرستند و همه‌ این‌ها تبدیل شده است به پژوهش میدانی من روی تجربیات خواب و به ویژه کابوس‌. به بیانی دیگر «شب سیصد و شصت و ششم» اجرایی آیینی است بر پایه‌ ادبیات، الگوهای سایکودرام و آثار مکان محور و همینطور امکانات آثار تعاملی، یعنی کار با دخالت مخاطبان تغییر شکل می‌دهد؛ هم به لحاظ متنی و هم به لحاظ فرمی. از این جهت تجربه‌ تماشای «شب سیصد و شصت و ششم» به طول مطلق غیرقابل تکرار است به این معنی که هر اجرا با اجرای قبل و بعدش تفاوت‌های قابل توجهی دارد.

حرکت به سمت تئاتر بی چیز

او در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه تجربه‌های قبلی زندگی کاری او تکیه‌ بسیاری بر ابزارهای فنی و اکسسوار داشت، بیان کرد: از سال گذشته سعی کرده‌ام به معنای فنی‌اش تئاتر بی‌چیز را تجربه کنم. کارهای قبلی من اغلب بر پایه‌ طراحی صدا و نور و لباس و گریم شکل می‌گرفت ولی از سال ۱۳۹۸ که کار با گروه تازه‌ام را آغاز کرده احساس کردم که دوست دارم سفری در عمق رسانه‌ اجرایی را آغاز کنم. این سفر برای من همچون سفری معنوی با حذف تعلقات آغاز شد. ممکن است این حرف به نظر اغراق شده برسد ولی دوست داشتم بدانم که اگر همه چیز را حذف کنیم و تنها بر تن و ذهن بازیگر متمرکز شویم با چه چیزی مواجه خواهیم شد. فکر می‌کنم این الگوی نمایشی بیش از هر چیزی به ذات نمایش نزدیک است.

آیین‌ها بر اساس اکسسوار شکل نمی‌گیرند

کارگردان نمایش «مرثیه‌ای برای کتاب سوزی‌ها» عنوان کرد: آیین‌ها بر اساس اکسسوار شکل نمی‌گیرند. اجراگر آیین‌ به واسطه‌ حضور تنانه‌اش، عرصه‌ اجرا را بدل به عرصه‌ای فرا این جهانی می‌کند. اجراگر تعزیه به دلیل کلاه‌خود و شمشیر  و زره‌اش نیست که می‌تواند میدانچه‌ای کوچک میان بازار را بدل به صحرای کربلا کند. سبزه‌ سفره‌ هفت سین به واقع نماینده‌ کشت سال بعد نیست بلکه نفْسِ آیین است که چیزی را به ناگاه نماینده‌ چیزی دیگر می‌کند. در اجرای «شب سیصد و شصت و ششم» نه طراحی لباس ویژه‌ای می‌بینید و نه حتی گریم و نه طراحی نور. بازیگران سیاه‌پوش‌اند با چراغ‌قوه‌هایی در دست‌هاشان که نور کار را به دست خود و درون صحنه می‌سازند. در اجرای درون تماشاخانه‌‌ها طراحی صوتی مختصر و موسیقی داشتیم که حالا همزمان با اجرای کار در فضای باز آن را هم از کار حذف کردم؛ چراکه صدای جوی آبی که از میان باغ فرهنگسرای نیاوران می‌گذرد و صدای اتومبیل‌هایی که از خیابان کنار باغ عبور می‌کنند می‌تواند جای طراحی صوتی ساختگی کار را بگیرد.

او افزود: کار هنری هیچ وقت هیچ الزامی ندارد به جز اضطرار هنرمند که نمی‌تواند کار نکند. مقصود من فعالیت صنفی نیست؛ مقصودم تمنای تمام و کمالیست که هنرمند به تولید کار دارد. چیزی شبیه به تنفس است. آیا شما هرگز برای نفس کشیدن یا نفس نکشیدن شرایط پیرامون را در نظر می‌گیرید؟ تنها نکته‌ باقی‌مانده این است که حالا باید از خود بپرسیم که اگر کار را به این شکل نمی‌شود به انجام رساند به چه شکلی می‌شود؟

اتحاد با اشاره به موضوع کمتر شدن تعداد مخاطبان در شرایط فعلی، گفت: زیستن در کشوری همچون کشور ما به ما آموخته است که چطور با یک چشم بخوابیم. چطور همواره باید هوشیار باشیم و تصمیمات تازه بگیریم. راستش کار هنری هیچ وقت در کشور ما آسان نبوده است. برای من به عنوان کسی که به طور معمول از شیوه‌های پذیرفته‌ اجرایی استفاده نمی‌کنم همیشه مخاطره‌ مخاطب کمتر وجود دارد. وقتی شما درون جریان اصلی نمایش کار می‌کنید مخاطبان بیشتری از شما استقبال می‌کنند اما وقتی تصمیم می‌گیرید که هر اجرا برای خود شما به عنوان سازنده‌ کار بدل به تجربه‌ای تازه شود باید خطر کمبود مخاطب را پیش پیش به جان بخرید. با این حال خیال می‌کنم طی سال‌های گذشته این مسیر رشد قابل توجهی داشته است. مخاطبان هم قدم به قدم کنار کارهای مستقل رشد کرده‌اند و حمایت‌شان قطع نشده است. حالا هم قصه همان است؛ وقتی که چند ماه هم جریان اصلی هنر خروجی نداشته و هم بخش مستقل؛ در هر دو بخش، مخاطب چشم انتظار تماشای کارهای تازه‌ است و تنها باید راه‌های تازه برای ارائه‌ کارهای تازه بسازیم.

می خواهند فعالیت های هنری تعطیل شوند

او ادامه داد: دیگر دارم مطمئن می‌شوم که مسئولان در رده‌های بالا تمام توان خود را برای توقف فعالیت هنری هنرمندان اعمال می‌کنند. بگذارید در تاریخ کمی عقب برویم. تمامی نهادهای دولتی و یا نهادهای وابسته به شهرداری با این منطق شکل گرفته‌اند که به تولید هنری سوبسید بدهند. یعنی در تمام تاریخ مدرن این نهادها از بالا بودجه‌ای دریافت کرده‌اند که می‌بایست آن بودجه به شکل سوبسید در اختیار تولیدکننده‌ هنری قرار بگیرد. در ایران اما حالا بیش از ۱۰ سال است که نهادهای دولتی و نیمه دولتی درست همانند نهادهای خصوصی رفتار می‌کنند. سرزمین ما علی‌رغم ادعاهای سیاسی روزگار گذشته، حالا در بازار آزاد غرق شده است. تئاتر شهرها نمونه‌ بسیار مشخصی از این مثال‌ هستند. نفس شکل‌گیری تئاتر شهر به این منظور است که اهالی حرفه‌ای تئاتر بدانند در تمام سال حقوقی هر چند کم اما ثابت دریافت می‌کنند و این حقوق ماهانه به واسطه‌ سابقه‌ کارشان آرام آرام بیشتر می‌شود. نمایشنامه نویسی که عضو تئاتر شهر است می‌داند که طی مدت نوشتن‌ کاری تازه تامین مالی می‌شود. کارگردانی که مشغول پژوهش یا اندیشیدن درباره‌ کاری جدید است می‌داند که تئاتر شهرش او را حمایت می‌کند.

به احتمال زیاد سر به سرمان گذاشته‌اند!

نویسنده کتاب « منظومه پیامبر نامبعوث» تاکید کرد: در ایران اما تئاتر شهر حالا تنها نام یکی از سالن‌های قدیمی شهر است و نه چیزی بیشتر. تهران حالا دیگر با شهرهایی که چرخه‌ هنری جدی دارند فاصله‌ای دراز دارد. فارغ از مساله‌ ممیزی که فشار آن مداوم احساس می‌شود دوست دارم تجربه‌ شخصی‌ام را بگویم. بابت اجرای «شب سیصد و شصت و ششم» ناچار شده‌ام تا این لحظه چهار بار مجوز بگیرم یعنی اداره کل هنرهای نمایشی به مجوزی که یک بار صادر کرده است هم پایبند نمی‌ماند. در دوران شیوع کووید-نوزده اوضاع بدتر از قبل شد. فقط همین یک مورد را در ذهن‌تان مرور کنید: از ابتدای شیوع از گروه‌های متضرر خواسته شد که در وبسایت وزارت‌خانه ثبت نام و ثبت خسارت کنند. اگر گزینه‌های آن جدول را می‌دیدید متوجه می‌شدید که متولی فرهنگی کشور ما حتی نظری درباره‌ سازکار اقتصادی نمایش ندارد. من محض امتحان بارها به این وبسایت سر زدم اما هیچ چیز در آن تصحیح نشده بود. این وبسایت از شما پروانه‌ کسب و کار می‌خواست. از شما بیمه‌نامه می‌خواست و چندین مورد دیگر که درباره‌ هیچ گروه تئاتری صادق نیست. درنهایت هم سقف پرداخت را ۶ میلیون تومان ذکر کرده بود. ۶ میلیون تومان خسارت به گروهی مثلا بیست نفره برای هفت ماه بیکاری، این مبلغ چیزی نزدیک به ۲۵۰ دلار است؛ تبدیلش می‌کنم تا راحت‌تر بتوانیم با نمونه‌های مشابه آن سوی جهان قیاسش کنیم. به احتمال زیاد سر به سرمان گذاشته‌اند!

او در بخش دیگر صخبت هایش بیان کرد: هر کسی که خیال می‌کند، پذیرای تجربه است. برای من زندگی بستری برای تجربه است و بیرون تجربه‌ تازه پا به جهان مردگان گذاشته‌ایم. پس می‌شود گفت چشم به راه زندگان هستم. کم‌ هستند مردمانی که همچون کودکان زنده باشند؛ کودکان را دیده‌اید؟ هر چیز تازه و حتی بی‌اهمیت‌ را به صرف تازگی با انگشت نشان می‌دهند. آسان ‌تر می‌خندند و آسان‌تر می‌گریند و می‌ترسند. من در آرزوی ملاقات مخاطب زنده‌ام.

هنرمند نمایشگاه هنرهای مفهومی «درخت» گفت: از سال گذشته که به عمد کار با گروه جوان‌مان را آغاز کردم برنامه ریزی کردم که بشود اعضای این گروه مدتی طولانی کنار هم بمانند. برای این منظور پیش از هر چیز باید برنامه‌ دقیقی برای شیوه‌ تمرین‌ها و اجراها تنظیم می‌کردم. یکی از راه‌کارها اجرای هفتگی بود. تصور کنید که بازیگری بیش از یک سال با شما کار می‌کند. اگر بنا بود اجراها متراکم‌تر باشد آن وقت آن بازیگر از تجربه‌ بیرون گروه محروم می‌ماند. با این شیوه بازیگران و عوامل پروژه‌ ما می‌توانند به راحتی به کارهای دیگرشان هم برسند. می‌توانند با گروه‌های دیگر هم همکاری کنند و در عین حال بدانند که به شکلی طولانی مدت عضو خانه‌ای هستند. درست مثل آن که شما ممکن است به دلیل شغل‌تان مدام در سفر باشید اما در نهایت می‌دانید که خانه‌ای دارید که می‌توانید به آن بازگردید.

علی اتحاد در پایان تاکید کرد: ما در روزگاری مملو از ناامیدی ناگزیر از امیدیم. خیال می‌کنم دست کم برای من امید بیماری مزمنی است که از ابتلای به آن احساس خوشبختی می‌کنم.

«شب سیصد و شصت و ششم» بازی تعاملی‌ای میان مخاطبان و بازیگران است. سرنوشت روایت به انتخاب بازیگران و با ریختن تاس تغییر می‌کند و این همه در بستر کابوس‌های ما رخ می‌دهد. این اجرا این بار در میان باغ اجرا می‌شود. و هر شب به شکلی تازه در می‌آید.

تصویر نمایش از اردلان آشناگر است.

صادق سیادت

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است