هم‌نوایی تکنیک و روح زمانه | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۲۹
یادداشتی به قلم پویا نبی؛

هم‌نوایی تکنیک و روح زمانه

پویا نبی در یادداشتی به تحلیل فیلم سینمایی «بی همه چیز» محسن قرایی پرداخت.

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، پویا نبی منتقد سینما و کارگردان فیلم کوتاه، در یادداشتی به تحلیل فیلم سینمایی «بی‌همه چیز» ساخته محسن قرایی پرداخته و هدیه تهرانی را یکی از شانس‌های برنده شدن سیمرغ بلورین در سی و نهمین جشنواره ملی فیلم فجر دانست.

متن یادداشت به شرح زیر است:

«یک. جدیدترین ساخته سینمایی محسن قرایی نه تنها مهم‌ترین و پخته‌ترین اثر کارنامه سینمایی این فیلمساز جوان به شمار می‌آید بلکه بی‌اغراق جزو مهم‌ترین محصولات سینمایی چند سال اخیر سینمای ایران است، آن هم نه الزاما به واسطه کارگردانی استاندارد و یا فیلمنامه حساب شده‌اش بلکه نزدیکی بی‌حد و حصرش به مناسبات اجتماعی  ایران در یکی دو ساله اخیر. جامعه‌ای که بیش از هر زمان دیگری دچار بی‌اخلاقی شده و تا بن دندان در مادی‌گرایی غوطه‌ور شده، «بی همه چیز» درست است که سال عظیمتش را به دهه پنجاه خورشیدی حواله می‌دهد اما با نگاهی دقیق‌تر می‌توانیم به این مهم پی ببریم که داستان فیلم داستان ما و جامعه‌ای که اکنون در آن زیست می‌کنیم هست. محسن قرایی و محمد داودی که پیشتر تجربه یک همکاری موفق را در فیلمنامه «قصر شیرین» رضا میر کریمی داشتند با تسلطی مثال زدنی نمایشنامه چموش و پیچیده فریدریش دورمانت را به بومی‌ترین شکل ممکن اقتباس کردند و با تغییراتی حساب شده که عموما در دل مناسبات خانوادگی شخصیت امیر (در دل نمایشنامه: ایل) نمود پیدا می‌کند بسیار حساب شده متن دورنمات را اینجایی می‌کنند. فیلمنامه در همان بیست دقیقه نخست موتور محرکش به راه می‌افتد و درامی جذاب را خلق می‌کند. قرایی و داودی همچون ناظران بی‌طرف پشت هیچ کدام از شخصیت‌هایشان پنهان نمی‌شوند و تمام شخصیت‌های این درام پر کارکتر را خاکستری طراحی می‌کنند.

دو. فیلم در حوزه کارگردانی هم حرف‌های تازه‌ای برای سینمای ایران دارد و بی‌راه نیست ساخت و تولید چنین فیلمی را یک دستاورد فنی قلمداد کنیم. قاب‌بندی‌ها، میزانسن‌های حساب شده و دوربینی که همچون فیلمنامه قضاوت‌گر نیست و در مقام یک ناظر باقی می‌ماند. از جمله سکانس‌های طلایی «بی همه چیز صحنه» ورود لیلی (هدیه تهرانی/ در نمایشنامه: کلر زاخاناسیان) به روستا قحطی زده است و یا مواجهه امیر (پرویز پرستویی) و لیلی در آن معدن متروک است.

سه. «بی همه چیز» بی‌تردید بهترین بازی هدیه تهرانی در دهه نود است که با انتخاب درست، با آن شمایل سرد و توامان مدرنش پیچیدگی‌های رفتاری کارکتر لیلی و توامان تفاوت آشکارش با مردم آن روستا را عیان می‌سازد و بی‌راه نیست که بگوییم هدیه تهرانی با نقش‌آفرینی حساب شده‌اش در فیلم قرایی از بخت‌های جدی کسب سیمرع بلورین فجر است.

چهار. «بی همه چیز» در مسائل فنی هم امتیازهای قابل اعتنا کم ندارد، از فیلمبرداری مرتضی هدایی گرفته که پس از تجربه موفق «قصر شیرین» حالا به او به عنوان یک فیلمبردار کار بلد و تازه نفس می‌توانیم نگاه کنیم تا طراحی و ترکیب صداها توسط سید علیرضا علویان که با این فیلم برای چندمین بار ثابت کرد نام او در تیتراژ هر فیلم سینمایی مساوی است با دقت نظر و بالا رفتن استانداردهای صوتی آن اثر. از جمله سکانس‌های درجه یک فیلم که دکوپاژ کارگردان، فیلمبرداری به اندازه و طراحی صدای درست در کنار هم به خلق سکانسی ماندنی بدل شده، سکانس ورود هواپیمای سم پاش در پرده سوم فیلمنامه و یا سکانس فرار خانواده امیر از روستا و مواجهه آن‌ها با مردم روستا در آن ایستگاه قطار است. اینکه در میان قالب سکانس‌های پر شخصیت و هم همه آن‌ها همچنان صدای شخصیت‌های اصلی را به وضوح می‌شنویم نشان از تسلط امین میر شکاری به عنوان صدابردار و علیرضا علویان به عنوان صداگذار این فیلم سینمایی است.

پنج. اما فیلم خالی از اشکال هم نیست، شاید اگر این اشکالات معدود نبودند امروز با اثری سترگ طرف بودیم که با اطمینان می‌توانستیم ادعا کنیم از فرازهای سینمایی دهه نود بوده. برای مثال ای کاش آن اسلو موشن‌های کارت پستالی را که ربطی به جهان اثر ندارد را نمی‌دیدیم، ای کاش موسیقی متن همراهی بیشتر با تصاویر داشت و ساز خودش را نمی‌نواخت (موسیقی علی‌رغم زیبا بودن اما در جایگاهی به مراتب متفاوت‌تر با ساحت اثر می‌ایستد و ارتباط چندانی به درام داستان ندارد) و یا ای کاش گزینه دیگری برای نقش ده‌دار را می‌دیدیم و ای کاش فیلمنامه به کل آن لحن شوخی و جدی اثر دورنمات را کنار می‌گذاشت و به ورطه طنز در برخی سکانس‌ها (مانند آن دورهمی شبانه بین بزرگان روستا در نیمه دوم فیلم) گرفتار نمی‌شد و با همان لحن تلخ و گزنده‌اش درام پر قدرتش را به پیش می‌برد.

شش. «بی همه چیز» به مانند تابلویی مینیاتوری می‌ماند که می‌توان ساعت‌ها از وجوه مختلفش نوشت و گفت، تا همینجای ماجرا بس که با اثری بغایت بزرگ، پر زحمت و هنرمندانه رو به رو هستیم و یک فیلم مهم دیگر در تاریخ فیلم‌های اقتباسی سینمای ایران.»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است