«او رویا می‌بافد تا آبی دریا» قصه شاعرانه دو زن و یک بچه‌ست/ شاید روزی آن پیرزن را دیده‌ام! | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۰
مریم خلیل زاده در گفتگو با صبا:

«او رویا می‌بافد تا آبی دریا» قصه شاعرانه دو زن و یک بچه‌ست/ شاید روزی آن پیرزن را دیده‌ام!

مریم خلیل زاده از پایان تولید انیمیشن «او رویا می‌بافد تا آبی دریا» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی خبر داد.

مریم خلیل‌زاده نویسنده و کارگردان انیمیشن «مثل یک پروانه روی یک قلب» که برنده تندیس بخش متحرک‌سازی پویانمایی در سی‌و‌سومین جشنواره فیلم کوتاه تهران شده است در گفتگویی با خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا با بیان اینکه مراحل تولید این اثربه تازگی به پایان رسیده و در جشنواره‌های متعددی ثبت نام کرده و هم‌اکنون منتظر بازخورد این جشنواره‌ها است، درباره داستان این انیمیشن گفت: ما در این اثر با سه شخصیت مواجه هستیم؛ پیرزنی در طبقه بالای یک خانه قدیمی در خیابان حسن‌آباد شهر تهران زندگی می‌کند و مغازه کاموا‌فروشی او در پایین خانه‌اش قرار دارد. او هر روز صبح که بیدار می‌شود روی صندلی جلوی پنجره می‌نشیند و با نخ‌های کاموا شروع به بافتن می‌کند و به مرور همه خانه‌اش پر از بافتنی بلندی می‌شود که همیشه در حال بافتن آن است. روی میز اتاق پیرزن تُنگی کوچک قرار دارد که داخل آن یک نهنگ زندگی می‌کند.

او افزود: شخصیت دیگر زنی است که در شهری شلوغ و دودگرفته در خیابانی پر از سروصدای ماشین‌ها هر روز جلوی پنجره اتاق خانه‌اش پشت میزی می‌نشیند و بافتنی می‌بافد. او هر روز صندوق‌پست جلو خانه‌اش را نگاه می‌کند تا شاید نامه‌ای برایش آمده باشد.

به گفته وی، شخصیت دیگر دختر بچه‌ای کوچک است که زیر بالشت خود یک گوش‌ماهی بزرگ دارد که از آب دریاها پر شده و آن را در پاکت نامه مادرش پیدا کرده است. او هر وقت گوش‌ماهی را نزدیک گوش خود می‌گیرد صدای دریا را می‌شنود.

این نویسنده و کارگردان درباره درونمایه انیمیشن «او رویا می بافد تا آبی دریا» تصریح کرد: این اثر، داستان شاعرانه زندگی یک پیرزن، یک زن و یک دختر‌بچه است و کسی که آنها را به هم وصل می‌کند یک فرزند، یک همسر و یک پدر است که هر سه به جنگ رفته و دیگر بازنگشته‌اند. نخ‌های کاموا که در هم تنیده شده‌اند و تا امتداد موج‌های دریا ادامه دارند آن‌ها را به هم وصل می‌کند و نقطه اتصال آن‌ها یک نهنگ دست نیافتنی در اعماق دریا است؛ مانند کسی که برای همیشه رفته است و بازنخواهد گشت.

کارگردان انیمیشن «مثل یک پروانه روی یک قلب» درباره ایده اولیه شکل‌گیری انیمیشن «او رویا می‌بافد تا آبی دریا» خاطرنشان کرد: بافتن همیشه عملی آرام‌بخش برای زنان بوده و در تحقیقاتی که پس از جنگ‌های جهانی انجام شده است متوجه این موضوع شدند که زنانی که بعد از جنگ شروع به بافتن می‌کنند آرامش می‌گیرند و زخم‌ها و دردهایشان را بیشتر فراموش می‌کنند، همچنین در عکس‌های قدیمی زن‌ها و پیرزن‌هایی را می‌بینیم که در تنهایی می‌بافند. شاید ایده اولیه این قصه از این جا شکل گرفته باشد یا شاید من روزی بین مغازه های کاموافروشی خیابان حسن آباد در مغازه‌ای قدیمی پیرزنی را دیده باشم که پشت پیشخوان مغازه کاموافروشی خود نشسته بود و بافتنی می‌بافت و من لحظه‌ای جلوی شیشه مغازه ایستادم و او را نگاه کردم. شاید بالای مغازه قدیمی با معماری تهران قدیم خانه‌ای کوچک قرار داشته که من با خودم فکر کردم حتما پیرزن با نوه و عروس خود بالای مغازه زندگی می‌کند. شاید روی چهره پیرزن غمی بوده که با هر لحظه بافتن آرام می‌شد و من تصور کردم شاید پسرش به جنگ رفته و دیگر باز‌نگشته است.

او در ادامه توضیح داد: من همیشه دوست دارم شخصیت‌هایم را از آدم های واقعی که هر روز در کوچه و خیابان می بینم انتخاب کنم و برای آنها داستان بسازم و چون داستان آدم هایی که این روزها می‌بینم همیشه تلخ و غم‌انگیزند دوست دارم آن داستان‌ها را به شعر بگویم تا زیباتر و قابل تحمل‌تر شوند.

کارگردان انیمیشن «زنی زیر یخها آواز میخواند» درباره عواملی که با آنها در ساخت انیمیشن «او رویا می بافد تا آبی دریا» همکاری داشته است، گفت: در اکثر پروژه‌ها همه کارهای انیمیشن‌ها را خودم انجام می‌دهم در انیمیشن «او رویا می بافد تا آبی دریا» بعد از اتمام مراحل ساخت و تدوین آن توسط لیلا خلیل زاده، فیلم را به زهره علی اکبری صداگذار کار سپردم. ما از نظر فکری خیلی به هم نزدیک بودیم و زهره علی‌اکبری با خلاقیت و حس خوبی که برای انتخاب و ساختن صدا‌ها به فیلم داد صدای فیلم را به زیبایی کار کرد. موسیقی کار را آنکیدو دارش کار کرد و با سازهای زیبایی که نواخت و حس عجیبی که به صحنه‌های فیلم داد، درست همان موسیقی‌ای را که در طول ساختن فیلم در ذهنم می‌شنیدم روی فیلم گذاشت و در نهایت این انیمیشن در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید شده است که از امیرمحمد دهستانی معاون انیمیشن مرکز و رسول نبی ابهری دبیر شورای انیمیشن مرکز و اعضای این شورا قدردانی می‌کنم.

خلیل‌زاده در پاسخ به این پرسش که چرا اکثر کارهایش را بدون دیالوگ ساخته است، عنوان کرد: به نظرم دیالوگ داشتن و یا نداشتن یک فیلم بستگی به سبک و بیان داستان دارد و انتخاب آن یک مقوله شخصی است که یک کارگردان لازم می‌بیند که برای تاثیرگذاری کارش کدام را انتخاب کند، اما در مورد کارهای خودم بیشتر از این که دوست داشته باشم حرف بزنم تمایل دارم ایده‌ها و حرف‌های خود را در قالب شعر تصویر کنم و به نظرم چشم‌ها و حرکت‌های آدم‌ها بدون حرف زدن حس عمیق‌تری را به دنیا اضافه می‌کنند. در دنیای شلوغ و پر از سروصدای امروزی شاید چند دقیقه سکوت و موسیقی در یک انیمیشن کوتاه حس عمیق‌تری ایجاد کند.

کارگردان انیمیشن «کبوتر سفید کنار آینه» در پایان تصریح کرد: تولید انیمیشن همیشه پروسه طولانی دارد و لحظه به لحظه با ساختن شخصیت ها، حرکت دادن و جان گرفتن آن‌ها زندگی می‌کنم و جزیی از آن می‌شوم. بعد از تمام شدن کار برای بیرون آمدن از آن فضا شاید لازم باشد مدتی بگذرد و  وقفه ای برای نفس کشیدن، کمی صبر کردن، گذشتن زمان و جمع و جور کردن ایده‌ها و فکر‌ها و پرداختن به کارهای دیگر مثل تصویرسازی و طراحی همیشه لازم است و بعد پروژه‌ای جدید آغاز می‌شود. در طول پروسه طولانی ساختن فیلم هایم ایده‌های روزانه و فکرهایی که ممکن است پیش بیاید و بخواهم در آینده از آن‌ها استفاده کنم در دفتری می‌نویسم و برای برگشت به آن ایده‌ها و پیدا کردن داستان برای انیمیشن‌های بعدی، این وقفه زمان خوبی است و هم‌اکنون در این مرحله هستم.

دنا خواج‌زاده

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است