اسناد سه ناشر چگونه از اعماق یک استخر به کتاب تبدیل شد/ این کار برای من سفری در زمان بود | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۵۰
معراج قنبری با صبا مطرح کرد:

اسناد سه ناشر چگونه از اعماق یک استخر به کتاب تبدیل شد/ این کار برای من سفری در زمان بود

معراج قنبری درباره روند پؤوهشی کتاب «از ریشه تا امروز» و اهمیت جمع‌آوری و حفظ این اسناد در حال تخریب توضیح داد.

به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا، کتاب «از ریشه تا امروز» ‎پژوهشی‌ست در تاریخ و اسناد سه ناشر انتشارات فرانکلین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و انتشارات علمی و فرهنگی با پژوهش و تالیف معراج قنبری و زیر نظر علی دهباشی به تازگی در قطع رحلی و ۶۴۸ صفحه توسط انتشارات ‌علمی و فرهنگی منتشر شده‌است.

کتاب «از ریشه تا امروز» ‎پژوهشی در تاریخ و اسناد سه ناشر انتشارات فرانکلین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و  انتشارات علمی و فرهنگی با پژوهش و تألیف معراج قنبری و زیر نظر علی دهباشی به تازگی در قطع رحلی و ۶۴۸ صفحه توسط انتشارات ‌علمی و فرهنگی منتشر شده‌است.

با گذر از حوادث گوناگون تاریخی در هفت دهه از عمر انتشارات فرانکلین، اسناد و مستندهای تاریخی گران‌بهایی انباشته شده‌است و این اسناد ارزشمند در سال‌های گذشته در استخر و انباری دور ریخته می‌شوند و در معرض پوسیدن و از بین رفتن قرار می‌گیرند.

در پی این اتفاق انتشارات علمی و فرهنگی برای نجات، جمع‌آوری، دسته‌بندی و اسکن آن اسناد خاک‌گرفته و ارزشمند تصمیم می‌گیرد تا سرانجام تاریخچه‌ سه ناشر ریشه‌دار برآمده از این منابع تاریخی را در دستور تدوین و تألیف کتابی نو یعنی «از ریشه تا امروز» قرار دهد.

این کتاب نو منتخبی از نامه‌ها، قراردادها، طرح جلدها، دست‌خط‌ها، تصاویر و اسناد سه ناشر از سال ۱۳۳۳ تا ۱۴۰۰ شمسی است که در آن ۵۶۳ نامه، سند و تصویر تاریخی و ۲۸۷ طرح جلد آورده شده است.

معراج قنبری مولف این کتاب در گفتگو با خبرنگار صبا درباره ایده نگارش اثرش توضیح داد: اندیشه تدوین این کتاب در ذهن خانم نادره رضایی مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی و دوست عزیزم هادی حیدری مشاور مدیرعامل این انتشارات شکل گرفت.

او افزود: بعد از مواجهه با آن گنجینه، دیدن آن دستخط‌ها و نامه‌ها و استشمام بوی آن کاغذها تا مدت زیادی هم‌زمان خوشحال و ناراحت و سردرگم و حیرت‌زده بودم. آن‌همه سند که با دقت و وسواسی کم‌نظیر از آن استخر معروف بیرون کشیده شده بود، طبقه‌بندی و اسکن شده بودند و از آن‌ها حفاظت می‌شد و درنهایت خوشبختانه پژوهش درباره تاریخچه انتشارات فرانکلین تهران و تنظیم و تالیف کتابِ اسناد به من پیشنهاد شد.

او ادامه داد: نخستین مرحله برای نگارش این کتابف تسلط پیدا کردن روی اسناد به دست آمده بود؛ خواندن و طبقه‌بندی و فیش‌برداری از نزدیک به سیصد هزار برگ سند متنوع و درنهایت ایده‌یابی درباره‌ چگونگی استفاده از آن‌ها در قالب یک کتاب.

قنبری درباره روند پژوهشی این پروژه و منابعی که به آن رجوع کرد، گفت: در این پژوهش، چنانکه شرط هر پژوهش مطلوبی است، فقط به گنجینه‌ای که در دسترس داشتم اکتفا نکردم و برای تکمیل این کتاب به هر منبع معتبری که پیش از این سخنی از این سه انتشارات در آن رفته بود نیز رجوع کردم؛ از کتاب‌های عبدالرحیم جعفری، کریم امامی، سیروس علی‌نژاد و عبدالحسین آذرنگ گرفته تا نشریه‌های بخارا و کلک و مهرنامه و همچنین بایگانی‌ها و کتابخانه‌ها و موزه‌های دیگر و سرانجام گفت‌وگو با افراد مطلع و در دسترس ازجمله احمد سمیعی گیلانی (ویراستار موسسه فرانکلین)، مجید روشنگر (مدیر سازمان کتاب‌های جیبی)، علی صدر (معاون مالی و اداری فرانکلین)، عبدالحسین آذرنگ (ویراستار موسسه فرانکلین)، ایرج کلانتری (معمار ساختمان انتشارات فرانکلین)، محمدرضا جعفری (مالک انتشارات امیرکبیر).

وی افزود: برای گردآوری هرچه ارزشمندتر و بهتر مجموعه، از مواردی چون رسیدهای دریافت و ارسال کتاب، فاکتورها و فیش‌های بانکی و فرم‌های چاپخانه که قابل قیاس با نامه‌ها نبودند، صرف نظر کردم و سرانجام اسناد و طرح جلدهای منتخب که انتخابی محدود از کل موجودی به‌دست‌آمده بود و اینجا آورده شد که شمار آن‌ها به بیش از هزار مورد می‌رسد.

نویسنده کتاب  «صد سال گرافیک در تهران» با اشاره به راهنمایی‌های علی دهباشی در این پروژه خاطرنشان کرد: در این‌ بین، علی دهباشی عزیز را راه ‌چاره یافتم و ماجرا را با او در میان گذاشتم. او هم با تیزبینی و حوصله هر قدر می‌توانست راهنمایی‌ام کرد. صبح‌به‌صبح و شب‌به‌شب با هم سند می‌خواندیم و حذف و انتخاب می‌کردیم. علی دهباشی با همایون صنعتی‌زاده دوستی نزدیک داشت و بر زندگی و آثار و احوال نویسندگان و مترجمان در ارتباط با فرانکلین نیز آگاه بود و به‌همین‌دلیل مرجعی مطمئن محسوب می‌شد. علی دهباشی، در مراحل تدوین و آماده‌سازی مطالب، فرصت آموختن را در اختیارم گذاشت و بخش اعظمی از ترس‌ها و ندانسته‌هایم در سایه مهر و دانش او به محاق رفت و در تدوین این کتاب، خودم را مدیون تمام راهنمایی‌ها و دلسوزی‌های او می‌دانم.

این محقق درباره ساختار کتاب «از ریشه تا امروز» تشریح کرد: این کتاب سه فصل دارد. در فصل اول تاریخچه سه موسسه انتشاراتی مذکور از پیدایش تا سرنوشت آن‌ها بررسی شده است. در فصل دوم، اسناد مربوط به مترجمان، نویسندگان، ویراستاران و طراحان گرافیک ارائه شده، که ردیف قرارگیری آن‌ها براساس حروف الفبای نام خانوادگی‌شان تنظیم شده است. آمدن نام این افراد و نیامدن نام بسیاری دیگر فقط مربوط به اسناد موجود از آن‌ها بوده، چراکه مبنای پژوهش، اسناد دردسترس بوده است. مثلا از سیدمحمدعلی جمال‌زاده بیش از پانصد نامه و سند موجود بود اما از جلال آل‌احمد هیچ سندی وجود نداشت، درصورتی‌که کتاب‌های هر دو در این موسسات منتشر شده بود. این کاستی‌ها با گذر از حوادث گوناگون تاریخی در این هفت دهه و به‌ویژه گرفتار شدن اسناد در آن استخر کذایی به وجود آمده است؛ چیزی که سبب شده بود بخش زیادی از اسناد و منابع بر اثر مواردی چون برف و باران و تلنبار شدن در خاک از بین برود.

او ادامه داد: درباره تعداد اسناد و نامه‌های انتخاب‌شده برای هر فرد نیز میزان و طول عمر همکاری او با این موسسات مدنظر بوده است. مثلا افرادی چون کریم کشاورز و محمد قاضی، از نظر شمار آثار، با مترجمی که فقط یک عنوان اثر داشته است در قیاس نمی‌آیند. این مورد درباره طراحان گرافیک نیز صدق می‌کند. پرویز کلانتری، محمدزمان زمانی و بهزاد گلپایگانی، از نظر تعدد آثارشان در انتشارات فرانکلین، با طراحی که چند جلد محدود را قلم زده مقایسه نمی‌شوند. در این موارد تمرکز بر میزان همکاری افراد با این سه موسسه بوده است. ازآنجاکه هدف همایون صنعتی‌زاده هم‌افزایی بود و همکار ناشران بود نه رقیب آن‌ها، اسناد بسیاری از ارتباط فرانکلین تهران با ناشران و کتابفروش‌ها در دست بود، که برای نمونه در فصل سوم، بیست‌وسه سند از ناشران شاخص (از هر ناشر یک نمونه) انتخاب و آورده شده است.

قنبری در پایان با اشاره به اهمیت جمع‌آوری و پرداختن به این منابع درحال تخریب اظهار کرد: این نامه‌ها و دست‌نوشته‌ها و طرح جلدها بی‌تکرار هستند. تعداد خیلی زیادی از افرادی که این‌ها را پدید آوردند دیگر در کنار ما نیستند و از بین رفتن این‌ها خسارت عظیمی به فرهنگ و هنر و ادبیات این سرزمین بود. این کار برای من مانند سفری در زمان بود و بسیار خوشحال هستم که این اسناد باارزش در موزه و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی حفظ می‌شوند.

ندا زنگینه

انتهای پیام/

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است