به گزارش «صبا»،سالار
کریمخانی، سارا مقدم، آفرودیت ریوندی، آرامه سلطانیه، شهراد قدیری، مهدی مشهدیکاظمی،
عطاءاله نجفی، سیدعلی بروهان، شیما بختیاری، هلیا عبداللهی، امیرحسین رضایی،
محمدحسین کیا، هدیه عیدی، آیدا زرینقلمی، محسن ابراهیمی، سیدرسول میرمحمد و رائف
تمهیدى ازجمله بازیگران این نمایش هستند. دیگر عوامل نمایش «اوبو» عبارتند از:
تهیهکننده: سیدعماد عامری، گروه کر: ریحانه عرفانی، افسانه ابراهیمی و پویان
محمودی، مجری طرح و برنامهریز: آرش فصیح، جانشین تهیهکننده: امیرسپهر تقیلو،
مدیر تولید: امیر هرمزی، طراح لباس: پگاه آذرکمان، طراح صدا وموسیقی: بهروز سیفی،
طراح صحنه: علی ساسانینژاد، طراح گریم: ثمین سالک، طراح نور: محمدرضا رحمتی، طراح
تیزر، پوستر و بروشور: امیررضا طلاچیان، مشاور رسانه: مریم شریعتی، تبلیغات:
گروه هنری پژواک، عکاس: رضا کوراوند، گروه کارگردانی: علی پوراسد، پویان محمودی،
منشی صحنه: هلیا عبداللهی، مدیران صحنه: مهسا جهانی، محسن طباطبایی، صحنهیاران:
سیدعلی بروهان، عطاءاله نجفی، محمد حسام یزدانی، امیرعلی رجایی، امیرحسین فارسی،
ساخت اکسسوار: مهسا جهانی، دستیار لباس: زیبا خسروی، دستیار نور: مهران کریمی،
اجرای گریم: محمد مسیبی، امیرحسین علیاکبر، سوگل جوادیمجد، شاهین پورحسین،
بافت مو: ثمین سالک، دوخت لباس: زیبا خسروی، ملیحه شفیعپور اقدم و مروارید نقیزاده.
این اثر نمایشى تا سوم بهمن ساعت١٩:٣٠ در تالار حافظ روى صحنه خواهد رفت. به همین
بهانه گفتوگویی با علیرضا دریابیگی؛ کارگردان این نمایش، داشتهایم که در ادامه
میخوانید.
آقای دریابیگی چرا نمایشنامه «اوبو» اثر آلفرد ژاری را روی صحنه بردید؟ این اثر چه ویژگی خاصی داشت که شما را
ترغیب به اجرا کرد؟
من بسیار به متون آلفرد ژاری علاقهمند هستم و گمان
میکنم کسی نمایشنامه شاهاوبو را به شکلی که من بدان پرداختهام روی صحنه نبرده
است. این نمایشنامه یکی از ده اثر برتر جهان است که بر ادبیات نمایشی جهان بسیار
تاثیرگذار بود. همچنین روی جریان هایی
مثل دادائیسم، سورئالیسم و ابزورد تاثیرگذار بوده است؛ باتوجه به نوع نگارش، شخصیتپردازی،
تعداد صحنهها، عوامل داستان و زبان که انتخاب شده برای این نمایشنامه. بهطور کل
این اثر یک فرم فارس گروتسک دارد که من بهعنوان کارگردان بسیار روی آن تاکید
داشتم. این نمایش عروسکی نیست ولی یک نمایشنامهای است که برای افرادی نوشته شده
که مانند یک عروسک روی صحنه عمل میکنند. من همیشه بهعنوان یک فرد دانشگاهی علاقه
داشتم در حوزه نظریه دریافت و واکنش مخاطب بتوانم یک کار پژوهشی انجام دهم و
قاعدتا باید سمت کاری میرفتم که مخاطبان را با شرایط آشناییزدایی روبهرو میکردم
و مخاطب این فضا را تجربه کند و براساس آن مخاطبان را با درونیات ذهنی خودم آشنا
کنم.
حرف اصلی نمایش شما چیست و بهطور کل در تلاش
است چه دیدگاهی را به مخاطب خود نشان دهد؟
داستان و درونمایه این نمایشنامه بسیار خطی و ساده است.
همان طور که داستان مکبث شکسپیر را میدانیم، در این داستان نیز زنی با وسوسه و
اغواگری فردی نظامی سعی به کشتن شاه دارد تا تخت شاهی را به دست بیاورد که در
نهایت پسران شاه کشتهشده علیه او قیام کرده و تخت شاهی را بازمیگردانند. ویژگی
بارزی که در نمایشنامه شاهاوبو وجود دارد پارادیکال بودن آن است که کاملا بهصورت
مضحکه و شوخیمانند است. این نمایشنامه امکان فهم و درک توسط عموم جامعه را دارد و
همه تماشاگران میتوانند شاهاوبو خود را در ذهن بسازند و قصه را برای خود تکرار
کنند. از نظر من پیام یک اثر در ذهن مخاطبان شکل خواهد گرفت و همه چیز به دانش،
تجربه و فهم او برخواهد گشت. حتی برای مخاطبی که برای اولین بار دیدن تئاتر را
تجربه میکند و اوبو و ژاری ناشناخته است، «اوبو» جذاب خواهد بود، زیرا او همراه
با داستان نمایش نور، رنگ، تصویر، فرم و حرکت میبیند و همین مسئله عامل جذب او میشود.
من در این نمایش دلالت ارجاعی ندارم و همه دلالتها ضمنی است. بهطور کل این اثر پر
از این همانیهایی است که نیست!
بازیگران نمایش به چه صورت انتخاب شدند؟
بازیگران کار همه از دانشجویان من هستند و سعی کردهام
افراد را براساس آنچه از آنها میبینم برای نقش انتخاب کنم. من بازیگران را به
نقش نزدیک نکردهام بلکه شخصیتهای نمایش «اوبو» را به فیزیک و بدن بازیگرانم
نزدیک کردهام. باتوجه به فضای فانتستیک که مد نظرم بود باتوجه به فرم، بدن و صدای
بازیگران آنها را برای شخصیتها انتخاب کردم.
لطفا یک مقدار درباره طراحی صحنه و لباس
بفرمایید.
زمانی که ما درباره گروتسک صحبت میکنیم مفاهیم زیادی در
ذهنمان شکل میگیرد که مهمترین آن قرار گرفتن دو موقعیت زیبا و زشت کنار یکدیگر
است. حاصل ترکیب فضاسازی در صحنه فضاهای بسیار گسترده و خالی است. لباس هرکدام از
بازیگران که بسیار با یکدیگر کنتراست دارد یک هارمونی در فضا به وجود میآورد که
برای هرکدام یک تعریف وجود دارد و فضای معماری ذهن مخاطب را برای تخیل او با صحنه
و لباس خود به وجود آوردهاند. همچنین با موسیقی که در بسیاری از مواقع یک هارمونی
را در روند اجرا به وجود میآورد و یک امبیانس از ترسو وحشت برای تماشاگران میسازد
درحالیکه آنها شاهد یک صحنه دلپذیر هستند. این شیوه اجرایی روی روان مخاطب تاثیر
میگذارد. مخاطبان این نمایش دو دستهاند؛ یا افرادی که کار را دوست دارند و یا
افرادی که هیچ ارتباطی با آن برقرار نکردهاند؛ حد وسطی در این بین وجود ندارد!
مخاطب با دیدن این نمایش وارد دنیایی استثنایی میشود که هر بخش براساس خطوط طراحی
شده مثل یک بازی پیش خواهد رفت. در لایه اول ذهن پدر اوبو، در لایه دوم پدر اوبو و
در دنیای واقعی نمایش. این نمایش مانند یک سفر است که باید کشف شود و یکسری
قراردادی با مخاطب دارد که در صحنه اول به آنها داده میشود که آنها را دریافت و
وارد بازی نمایش ما میشوند وحتی اگر این اطلاعات را به صورت ذهنی دریافت نکنند از
قصه نمایش لذت میبرند.
شما از
اجرا در سالن حافظ رضایت دارید؟
من ترجیح میدهم در اینباره صحبتی نداشته باشم زیرا در حال
اجرا در این سالن هستم!
میشه یک مقدار از آهنگسازی و موسیقی نمایش
بفرمایید.
همه صحنهها، لباس و موسیقی در راستا ایدههای ذهنی، تحلیل
و خوانش من از متن بود. هیچکدام از اینها خارج و متمایز از یکدیگر نبودند. موسیقی
در بیشتر صحنهها با داستان و فرم بازیگران همراه است و شکلی ملودرام دارد اما در
صحنههایی نیز شکل متفاوتی به خود میگیرد. برای مثال در صحنه مرگ شاهاوبو و
زمانی که کاپیتان بردور در حال شمشیر زدن است مخاطب یک نوای عاشقانه حماسی زیبا را
میشنود درحالیکه آن صحنه بسیار غمگین و خشن است. موسیقی و صداسازی این کار
فضاسازی میکند و احساساتی مانند ترس، خلأ و وحشت را همراه با اعتماد در تماشاگران
شکل میدهد.
اگر نکته یا مسئلهای بهعنوان سخن پایانی وجود
دارد بفرمایید.
لطفا فرصت و امکان را در اختیار نمایشهای حرفهای نظریه
بنیاد و پژوهشی بگذارید و این مسئله شکل نمیگیرد مگر با حمایت مسئولان مربوطه در
این حوزه. باتوجه به هزینههای بالایی که برای این نمایش شده تا امروز هیچ حمایتی
از سمت مسئولان صورت نگرفته و قاعدتا در این شرایط اقتصادی نیز افرادی به دیدن
تئاتر میآیند که از دوستان ما هستند و متاسفانه غیر از آنها کسی حاضر به هزینه
برای دیدن هنرنمایی دانشجویان در این عرصه نیست.
زهرا سادات
مصطفوی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است