لغتنامه دهخدا «عکاس» را
شخصی معرفی میکند که عکس برمیدارد و پیشهاش عکاسی است. از طرفی دیگر فردی که به
مهارت و استادی در این زمینه رسیده باشد در لغتنامه دهخدا با عنوان «عکاسباشی»
معرفی میشود. ظاهرا دهخدا بهتر از همه ما میدانست که سالها بعد از نگارش و
تدوین لغتنامهاش سیل مشتاقان و فعالان این هنر و فن اینچنین زیاد میشود و کسانی
از راه میرسند که لقب و پیشه عکاس را به نفع خودشان مصادره خواهند کرد. تا جایی
که برای جدا کردن سره از ناسره و اثبات آنکه کسی کاربلد است یا نه باید به دو واژه
متوسل شد. امروز ۲۰آگوست است و روز جهانی عکاس؛ روزی که قرار شد این فن و هنر در
جهان به رسمیت شناخته شود اما فارغ از جهان حداقل در جغرافیای ما، کسانی سنگ این
روز را بیشتر به سینه میزنند که کمتر میتوان آنها را بهعنوان عکاس یا بهتر
بگویم به قول دهخدای بزرگ بهعنوان عکاسباشی به رسمیت شناخت. خیلی چیزاها محصول
دهه ملتهب نود است این اتفاق هم همین طور؛ عشق به عکس و عکاسی، ورود و رشد فضای
مجازی که برای برخی بستری است برای خودنمایی، تکنولوژی و سرمایهای که میشد با آن
دوربینی دست و پا کرد دست به دست هم داد تا آمار عکاسان جامعه سر به فلک بکشد. غرض
از گفتن این حرف آن نیست که بگوییم دیوار دفاعی بسازید تا نیایند و کار نکنند
اتفاقا بیایند، کار کنند، دنبال علاقهشان را بگیرند اما از راه درست… از در
بیایند نه از پنجره، آنهم پنجره اینستاگرام! اهل فن باشند و هنر نه اینقدر بیفن
و بیهنر. هر کاری حساب و کتابی دارد عکاسی از اقوام سببی و نسبی به صرف داشتن دوربین
و تجهیزات و از قضا فالوور و لایک بالا، از یک نفر عکاس نمیسازد عکاس هم بسازد
عکاسباشی نمیسازد. به حرمت نگاه تمام عکاسباشیها خط قرمزی میان علاقهمندان
به این حرفه و کاربلدان آن بکشید.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است