موسیقی فراموش‌شده؛ جنگ سه‌هزارساله | پایگاه خبری صبا
امروز ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۳۳
مهرداد کوروش‌نیا و سحر شاطری از اجرای کنسرت‌نمایش «چهارمین شنبه» به «صبا» می‌گویند:

موسیقی فراموش‌شده؛ جنگ سه‌هزارساله

کنسرت‌نمایش «چهارمین‌ شنبه» با نویسندگی مهرداد کوروش‌نیا، علی اصغری و ابراهیم گله‌دارزاده و کارگردانی مهرداد کوروش‌نیا، هر روز به‌غیر از شنبه‌ها در سالن شماره‌یک تماشاخانه پالیز روی صحنه می‌رود.

کنسرت‌نمایش «چهارمین‌ شنبه» با نویسندگی مهرداد کوروش‌نیا،
علی اصغری و ابراهیم گله‌دارزاده و کارگردانی مهرداد کوروش‌نیا، هر روز به‌غیر از
شنبه‌ها ساعت۲۰:۴۵ در سالن شماره‌یک تماشاخانه پالیز روی صحنه می‌رود. هومن شاهی، مهدی
صباغی، محمد اشکان‌فر، سروش قهرمانلو، سحر شاطری و فرهنگ سرخوش بازیگران این نمایش
۷۰دقیقه‌ای هستند. در این نمایش چهار موزیسین هم در نقش بازیگر حضور دارند و رضا
مرتضوی مشاور موسیقی نمایش است. در خلاصه ‌داستان «چهارمین شنبه» آمده است: «در پی
فراخوان فریدون عده‌ای جوان برای تشکیل یک گروه موسیقی و اجرا در خارج از کشور در نقطه
صفر مرزی دور هم جمع می‌شوند…» به بهانه این اجرا با مهرداد کوروش‌نیا؛ کارگردان
و سحر شاطری؛ نوازنده و بازیگر این نمایش، گفت‌وگو کرده‌ایم.

کنسرت‌نمایش «چهارمین شنبه» با استفاده از
موسیقی‌ای بسیار خوب، از معضلات جنگ صحبت می‌کند و نمایشی کاملا ضدجنگ محسوب می‌شود.
چه شد تصمیم گرفتید با استفاده از موسیقی به بحث جنگ بپردازید؟

مهرداد کوروش‌نیا: نکته جالب در اجرای «چهارمین شنبه» این بود که ما دقیقا ۲۹تیر؛ یعنی سی‌امین
سالروز صدور قطعنامه ۵۹۸ اجراهای اثر را آغاز کردیم! یکی از مهم‌ترین دلایل برای
اجرای نمایش این بود که در مدت‌زمان سی سالی که از اتمام جنگ تحمیلی گذشته است،
متاسفانه نمایشنامه‌های به‌لحاظ موضوعی متنوع نسبت به جنگ بسیار کم داریم. بر این
باور هستیم که می‌توان به موضوع‌های متفاوتی پرداخت و از زاویه‌دیدهای متنوعی به
موضوع جنگ نگاه کرد. سی سال از پایان جنگ گذشته است و بالغ بر ده‌هزار نمایشنامه
در زمینه جنگ در سراسر ایران نوشته شده است؛ در این میان چند نمایشنامه می‌توان
یافت که به‌عنوان‌مثال از منظر موسیقی به جنگ نگاه کرده باشد؟ تلاش کردیم از منظری
جدید به موضوع جنگ نگاه کنیم. از این جهت موسیقی را انتخاب کردیم که این هنر،
زندگی، شادی و سرور و لذت را نمایندگی می‌کند و در مقابل جنگ، مرگ، رنج، درد، فقر
و فقدان را نمایندگی می‌کند. می‌خواستیم تقابل این دو را نشان دهیم؛ آدم‌هایی که
شادکامی را برای ما به ارمغان می‌آورند را در مقابل فضایی که جنگ، نیستی، ویرانی و
بدبختی به‌وجود می‌آورد. در این میان تمام تلاشمان را به‌کار بستیم فضایی بومی و
ملی بسازیم و به همین منظور از زبان، نشانه‌ها و مفاهیم ایرانی استفاده کرده‌ایم.

سحر شاطری: در ابتدا به گروه اجرایی نمایش «چهارمین شنبه» پیوستم، از نمایش آگاهی چندانی
نداشتم و بعد از گذشت چند جلسه از تمرین‌ها، دریافتم که داستان نمایش چیست و اثر
برای من جذابیت بیشتری پیدا کرد. طبیعتا هیچ آدمی از جنگ خوشش نمی‌آید. همچنین
افرادی که دوران جنگ را تجربه کرده‌اند، قطعا خاطرات تلخی از آن دوران در ذهن
دارند. این وجه از نمایشنامه به‌شدت برای من جذاب بود.

آیا می‌توان نمایش را به‌صورت استعاری نگاه کرد
و فضای ساخته‌شده را به‌نوعی شرایط هنر و هنرمندان در عصر حاضر دانست؟

مهرداد کوروش‌نیا: می‌توان این کار را انجام داد، ما تمام تلاشمان را به کار بسته‌ایم که مخاطبان
تاویل‌های خود را از متن داشته باشند. برخی از دوستان از ما گله می‌کنند که چرا
تمام زوایای داستان نمایش ما مشخص نیست، این مسئله از آن رو پیش آمده است که ما
تلاش می‌کردیم مسائل مطرح‌شده در نمایش، هم از نظر موضوعی و هم مکانی و زمانی
تعمیم‌پذیر باشند. حس می‌کنم بخش عمده‌ای از این تلاش ما به ثمر رسیده است. حتی می‌توانیم
جنگ را هم تعمیم تاریخی بدهیم؛ جنگی که در جریان نمایش درباره آن صحبت می‌شود، جنگ
ایران و عراق نیست‍ بلکه جنگی سه‌هزارساله است! خود فریدون در بخشی از نمایش می‌گوید:
«سه‌هزار سال است که من در این‌جا کشته می‌شوم؛ یک‌بار با سنگ، یک‌بار با باروت و
یک‌بار با چماق.» ما تصور می‌کنیم که تنها در یک دوره جنگ را تجربه کردیم اما کافی
است تاریخ بدانیم یا درباره آن مطالعه کنیم تا دریابیم از دوره عاشوریان و سومریان
تا مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و دوره‌های حکومتی بعد از اسلام و… در
کوه‌های زاگرس مورد هجوم قرار می‌گرفتیم و همین درخت‌های بلوط این منطقه، شاهدان
تاریخی این جنگ‌ها هستند. به همین دلیل روی صحنه یک درخت تناور و کهنسالی را در
نظر گرفته‌ایم که افتاده است و درخت‌های جوان بالای سر او ایستاده‌اند و نگاه می‌کنند.
چرا این جنگ تمام نمی‌شود و انسان‌ها به‌جای برداشتن سلاح، ساز برنمی‌دارند تا
یکدیگر را به صلح، آرامش و شادخواهی دعوت کنیم؟!

سحر شاطری: این نمایش شرایطی برای مخاطب ایجاد می‌کند که بتواند برداشت‌های بسیار متفاوتی
از آن داشته باشد. اتفاقا چنین برداشتی را سروش قهرمانلو هم داشت. نکته این‌جاست
که بالاخره ما به‌عنوان موزیسین با برخی مشکلات مواجه هستیم و بسیاری از دوستان
ممکن است از این وجه به اثر نگاه کنند.

در جریان نمایش شاهد با تعدادی داستان و افسانه
آشنا می‌شویم که درنهایت با غیب شدن فریدون در جنگل آتش‌گرفته این حکایت‌های
افسانه‌ای به‌پایان می‌رسند. چگونه این افسانه‌ها و حکایات را به‌همراه این موسیقی
مدرن در کنار هم قرار دادید؟

مهرداد کوروش‌نیا: کافی است مخاطب بداند فریدون کیست و یا سهراب کجا کشته شده و کیست؟ تمام این
بخش‌ها در کتب ملی، کهن و بومی خودمان ارجاع تاریخی دارند. از سویی دیگر این‌که فریدون
چه می‌کند کاملا در راستای اقدام آرش کمانگیر است. چرا آرش تیر را پرتاب می‌کند،
مرزها را گشایش می‌دهد اما بازنمی‌گردد؟! فریدون در این نمایش خود آرش است؛ ناجی‌ها
و قهرمانان ما در اساطیر این‌گونه هستند؛ حماسه‌ای را می‌آفرینند اما خودشان
بازنمی‌گردند. وقتی از این منظر به قهرمانان حماسی نگاه می‌کنید و به اتفاق‌هایی
که در عصر حاضر رخ می‌دهند، توجه می‌کنید، می‌توان تعمیم‌پذیری نمایش را بهتر و
بیشتر درک کرد. تلاش کردیم به این قهرمان‌ها نگاه کنیم. همچنین تلاش کردیم این
عناصر ملی و نشانه‌ها را در تمام عاصر در نظر بگیریم، حضور درخت بلوط، درخت زیتون
و درخت انجیر در متن، حضور درخت‌ها در طراحی‌صحنه، اجرای راک از غزل‌های کلاسیک،
سازبندی و… تلفیقی هستند از پیوند عناصر کهن و قدیمی ما با دنیای معاصر. این
قرائت و بازخوانی از قدیم به جدید در تمام عناصر وجود داشته باشند. به‌عنوان‌مثال
از دمام که یک ساز قدیمی و بومی استفاده کرده‌ایم اما در کنار آن، گیتار که یک ساز
معاصر و غربی است هم قرار داده‌ایم و سه‌تار الکتریک روی صحنه حضور دارد که کاملا
تلفیق عناصر بومی و مدرن محسوب می‌شود؛ سه‌تار دیده می‌شود اما یک صدای جدید به
گوش مخاطب می‌رسد. به‌دلیل همین تلفیق است که اجراها و حتی موسیقی برای ما و مخاطب
دلپذیر است.

در این نمایش از اعضای گروه موسیقی به‌عنوان
بازیگر استفاده کرده‌اید. آیا از اعضای گروه موسیقی خواستید که خودشان را بازی
کنند و لحظات دراماتیک را به این صورت درآوردید یا مثل سایر بازیگران با متن از
پیش آماده‌شده پیش رفتند؟

مهرداد کوروش‌نیا: همه بازیگران نقش خاص خود را بازی می‌کنند. در این میان چون سروش قهرمانلو،
نامی ایرانی دارد، نام خودش را در نمایش نگاه داشتیم و یا هومن شاهی را هم به همین
دلیل با نام هومن در نمایش می‌بینیم. شخصیت‌های نمایش ما از بازیگرانی که آن‌ها را
بازی می‌کنند، بسیار فاصله دارند، به‌عنوان‌مثال سروش یک شخصیت معترض خشنی را بازی
می‌کند که از شرایط ایران ناراضی است و دوست دارد به خارج از کشور برود و در آن‌جا
به فعالیت خود ادامه دهد درحالی‌که سروش قهرمانلو، دقیقا نقطه مقابل این رویکرد
است! شخصیت حقیقی سروش قهرمانلو و منش، کنش و رفتار او در زندگی واقعی کاملا با
سروش نمایش ما متفاوت است! البته یک داستان کوتاه را از زندگی خود سروش قهرمانلو
وام گرفتیم و درباره سایر بازیگران هم ایده‌های کوچکی را از زندگی شخصی‌شان وام
گرفتیم.

سحر شاطری: شحصیتی که بازی می‌کنم بسیار از من دور بود چراکه خود من بسیار شوخ‌طبع هستم
اما شخصیت مهرا بسیار جدی است. او به‌دنبال پدرش می‌گردد پس در موقعیت بسیار سختی
قرار دارد. از سویی دیگر وظیفه رمزگشایی بسیاری از وجوه نمایش هم برعهده مهرا است.
شخصیت را بسیار دوست دارم چون شخصیتی بسیار محکم است.

بسیاری از بازیگران نمایش موزیسین هستند و برای
نخستین‌بار روی صحنه رفته‌اند. پروسه آماده‌سازی نمایش را چگونه پیش بردید؟

مهرداد کوروش‌نیا: این مسئله یکی از چالش‌ها و سختی‌های کار ما بود. برای بخش موسیقی ناچار بودم
یک استاد دعوت کنم تا بر آهنگ‌ها و موسیقی نظارت داشته باشد و رضا مرتضوی به‌عنوان
آهنگساز و رهبر ارکستر به‌عنوان مشاور موسیقی به گروه پیوست اما بازی‌ها، میزانسن
و کارگردانی بر عهده من بود. واقعا کار دشواری در پیش داشتیم چون باید تلاش می‌کردیم
این دوستان از بازی رئالیستی و طبیعی دور نشوند. درباره این نکته حتی حسین علیزاده
هم بعد از دیدن نمایش، صحبت کرد و گفت: «یکی از ارزشمندی‌های «چهارمین شنبه» این
است که برای اولین‌بار می‌بینم موزیسین به بهترین شکل روی صحنه ساز می‌زند و در عین‌
حال بازی هم می‌کند!» البته منظور من این نیست که بازیگری نداشته‌ایم که به‌خوبی
روی صحنه ساز بزند اما این اتفاق در برخورد با موزیسین‌ها کمتر رخ داده است. واقعا
کار سختی انجام دادیم اما حس می‌کنم موفقیت نمایش ما می‌تواند هنرمندان رشته‌های
دیگر را تشویق کند که در تئاتر حضور پیدا کنند. واقعا نقاش‌ها، مجسمه‌سازها، عکاس‌ها،
فیلمسازان و… می‌توانند حضور زنده روی صحنه تئاتر داشته باشند.

سحر شاطری: بازی در «چهارمین شنبه» برای خود من تجربه بسیار خوبی بود. فارغ از این‌که موزیسین
هستم، چند تجربه بازیگری هم داشتم اما این تجربه بسیار جدید بود چراکه من تنها
بازیگر زن نمایش بودم و وقتی بازیگری تنها شخصیت زن یا مرد نمایش را بازی کند،
مقداری کار او دشوارتر می‌شود و من این دشواری را داشتم اما از حضور در این نمایش
بسیار خوش‌حال هستم.

آیا پالیز امکانات صوتی مناسبی برای اجرای
کنسرت‌نمایش داشت یا شما ناچار شدید این سالن را تجهیز کنید؟

مهرداد کوروش‌نیا: قطعا سالن‌های موجود، برای اجرای تئاتر آماده شده‌اند و امکانات مورد نیاز
برای اجرای زنده موسیقی را ندارند. ما تلاش کردیم با برخی امکانات جزیی که نیاز
داشتیم، مشکلات فنی را برطرف کنیم اما تلاش کردیم از امکانات موجود استفاده کنیم
چون بالاخره اثر ما نمایشی است که در یک سالن بلک‌باکس اجرا می‌شود و سرمایه و
امکانات زیادی در اختیار نداریم که بتوانیم یک سیستم مجهز صوتی از ابتدا بیاوریم و
سالن را تجهیز کنیم.

سحر شاطری: خودم چندان ناراضی نیستم چون من از سیستم صوتی خاصی استفاده نمی‌کنم و کاخن
نه به میکروفون نیاز دارد و نه صدابرداری. البته اوایل کار کمی دچار مشکل شده
بودیم اما الان شرایط سالن برای اجرا مناسب است.

زوم:

مهرداد کوروش‌نیا: جسارت تجربه‌های جدید

در درجه اول باید بگویم که «چهارمین شنبه» یک تئاتر است با
موضوع موسیقی چون موضوع موسیقی است، درنتیجه موسیقی نقش پررنگ و زیادی را به خود
اختصاص می‌دهد اما به‌عنوان یک تئاتر، تمام عناصر تشکیل‌دهنده تئاتر همچون طراحی
صحنه، داستانی مشخص که ابتدا و انتهای مشخص دارد، شخصیت‌های شناسنامه‌دار، مکان،
زمان و اشیایی که مربوط به یک اثر منسجم هستند، را در خود دارد. در اجرای کنسرت‌نمایش
«چهارمین شنبه» تجربه اجرای یک اثر خاص و تازه را مدنظر قرار داده بودیم. نمی‌خواستیم
تئاتری که در ژانر خودش تجربه شده و امتحان خود را پس داده است را اجرا کنیم تا از
موفقیت آن ژانر برای جذب مخاطب استفاده کنیم. خودمان متن تولید کردیم و اثری را
روی صحنه برده‌ایم که در فضای صحنه، اجرا و… مقلدانه نیست و با رویکرد بومی و
ملی کارکرد خاص خود را دارد و درعین‌حال از منظری جدید و گفته‌نشده یعنی موسیقی به
جنگ نگاه می‌کند. معتقدم این دو نکته، بخش عمده‌ای از موفقیت گروه را رقم زده است.
البته طبیعتا انجام تجربیات جدید دشواری‌های خاص خود را دارد اما جسارت گروه این
مهم را عملی کردند.

مینا صفار

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است