شمعی در باد
پوران درخشنده که همواره نگاهی روانشناختی به آسیبهای اجتماعی دارد با فیلم «شمعی در باد» به سراغ معضل اعتیاد آن هم از نوع اعتیاد به مخدرهای صنعتی رفت. این فیلم در همان سالی که ساخته شد رویکرد جدیدی به معضل اعتیاد داشت؛ نگاهی که با دیدگاه کلیشهای درباره این معضل متفاوت است. کاهش سن اعتیاد، افزایش روزافزون مواد مخدر و محرک جدید و ناشناخته و نیاز جوانان به آشنایی با مضرات این مواد از عوامل تولید این اثر سینمایی است. در «شمعی در باد» که موضوع آن رواج استفاده جوانان از مواد توهمزا(اکستازی) است، علاوه بر بهرام رادان، شهاب حسینی، حسام نوابصفوی، جمشید مشایخی، آزیتا حاجیان، عسل بدیعی، ایرج راد، جمشید گرگین و سیروس ابراهیمزاده هم بازی کردهاند. رادان بهخاطر بازی در این فیلم به سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره بیستودوم فیلم فجر رسید. «شمعی در باد»براساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است. درخشنده در فیلمهای مستند خود نیز به اعتیاد پرداخته بود و شاید این فیلم را بتوان دستاورد آن مطالعات تصویری به شمار آورد.
دارکوب
«دارکوب» عنوان فیلم تازه بهروز شعیبی است که این روزها روی پرده سینماست. بهروز شعیبی که حالا دیگر میتوانیم او را یکی از فیلمسازان اجتماعی و دغدغهمند سینمای ایران بدانیم در «دارکوب» به سراغ معضل اعتیاد و آسیبهای آن رفته است اما با این همه نگاه تازه ای به این مسئله داشته و حرف های ناگفته ای را درباره این مشکل اجتماعی، بیان کرده است. «دارکوب» این بار برخلاف بسیاری از فیلم ها، بهجای یک دختر یا پسر جوانی کهمعتاد استو درگیری هایی با خانواده اش دارد، قصه زندگی «مهسا»، یک مادر معتاد را روایت می کند. او چون معتاد است، نمی تواند مادر باشد و چون مادر است نمی تواند معتاد باشد. بنابراین بهنوعی بینمواد مخدرو دخترش قرار می گیرد. فیلم با روایت صریح و بی پرده اش، مخاطب را به دل زندگی افراد مبتلا به اعتیاد می برد. «دارکوب» حول محور روایت قصه «مهسا»، به یکی از آسیب های وحشتناک اعتیاد یعنی فروش نوزاد می پردازد. این فیلم با وجود آنکه در جشنواره بسیار خوش درخشید اما تا به امروز نتوانسته فروش قابلتوجهی را از آن خود کند.
عصر یخبندان
در سال۹۳ مصطفی کیایی هم با محوریت مخدرهای صنعتی «عصر یخبندان» را جلوی دوربین برد، فیلم پربازیگری که داستان چند زوج را روایت میکند که بر اثر اتفاقاتی سرنوشتشان به هم گره میخورد. یکی از مزایای کارگردانان جوانی مثل کیایی این است که راحتتر میفهمند زیر پوست جامعه متوسط و جوانهای رو به میانسالی چه اتفاقاتی در حال رخ دادن هستند. حالا کیایی با چنین شناختی دست به ساخت فیلمی پرکشش و باهیجان زده است. کیایی برخلاف اکثر فیلمهای ایرانی که داستانشان محدود به فرد و ارتباطش با اطرافیانش میشود، سعی کرده آدمهای زیاد و بیربطی را درگیر ماجرای اعتیاد کند. بحران فروپاشی کانون خانواده بهدلیل اعتیاد یکی از طرفین و بحران از دست دادن افراد مهم زندگی بهدلیل درگیر شدنشان با مقوله اعتیاد دو محوریت اصلی فیلم کیایی است. «عصر یخبندان» بیشتر نگاهی کلیتر به وضع نفوذ موادمخدر در جامعه دارد.
لامپ۱۰۰
سعید آقاخانی نیز برای اولین تجربه کارگردانی خود در سینما به سراغ سوژه اعتیاد رفت. او در سال۹۲ فیلم «لامپ۱۰۰» را با بازی محسن تنابنده و ساره بیات جلوی دوربین برد. این فیلم داستان زندگی فرزین را روایت میکند که معتاد به شیشه است و توهمات او بر اثر مصف شیشه، بنیان زندگیاش را تحتالشعاع خود قرار میدهد. به هر حال اعتیاد، موضوعی است که بارها بدان پرداخته شده است و حتی در مواردی به ورطه تکرار افتاده با کمی بیدقتی ممکن بود فیلم آقاخانی نیز، به دام یک درام تلخ و سیاه و یا یک داستان پلیسی و حادثهای بیفتد اما او توانسته با نگاهی فارغ از شعار و به دور از کلیشه، روایت خود را از اعتیاد بسازد که این نگاه، نگاه قابل بحثی است.
سنتوری
شاید در تمام این سالها تنها فیلمی که میتوانست با محوریت اعتیاد مخاطب اساسی جذب کند «سنتوری» داریوش مهرجویی بود. از یک طرف دو بازیگر جوان و محبوب آن روزها بازیگر اصلی فیلم بودند، از طرف دیگر داستان عشق و موسیقی و اعتیاد، همه چیز آماده بود تا فیلم با فروشی انفجاری تبدیل به یک اتفاق مهم در گیشه سینمای ایران شود، اما توقیف و بعد هم پخش شدن لوح فشرده قاچاق فیلم همه چیز را درخصوص موفقیت گیشه این فیلم نابود کرد. شاید اگر فیلم در زمان خودش بدون مشکل و حاشیه اکران میشد جایگاه امروز «سنتوری» بسیار دستنیافتنیتر بود. مهرجویی در «سنتوری» به سراغ اعتیاد رفت اما سوژهاش را از قشری انتخاب کرد که زیادی حساسیتبرانگیزبود یعنی هنرمندان.
البته ۴۶سال قبل از داریوش مهرجویی، محمدعلی جعفری فیلمی ساخته بود به نام «آفت زندگی یا مرفین» که شباهت بسیار زیادی با «سنتوری» دارد؛ فیلمی که داستان موسیقیدان جوانی به نام حمید است که بر اثر گرفتار شدن در دام دوستان ناباب، معتاد میشود و زن و زندگی و آبرویش را از دست میدهد. اما آن فیلم دو تفاوت عمده با «سنتوری» دارد. اول اینکه علی سنتوری در جامعه سال٨۵ بهدلیل حال ناخوش به سمت اعتیاد رفت ولی حمید بهدلیل خوشی زیاد و دوم اینکه همسر حمید تا آخر راه با او ماند و آخر موفق به نجاتش شد، اما همسر علی با اینکه از عوامل نجاتش بود ولی او را ترک کرد و رفت. بهرام رادان با ایفای نقش علی سنتوری در فیلم «سنتوری» دومین سیمرغ بلورینش را پس از «شمعی در باد» باز هم با بازی در نقش یک معتاد به دست آورد. «سنتوری» قطعا نقطه عطف کارنامه کاری بهرام رادان در بازیگری و البته آخرین فیلم هیجانانگیز داریوش مهرجویی تا امروز است.
خون بازی
رخشان بنیاعتماد زبان تند و صریحی در بیان معضلات اجتماعی دارد و انگار یکی از تخصصهایش دیدن زیر پوست شهر است او در فیلمهایی چون «قصهها» و «خون بازی» به موضوع اعتیاد پرداخته است اما در فیلم «خون بازی»زمانی که به سراغ معضل اعتیاد رفت باز هم دست روی موضوع حساس و دیدهنشدهای گذاشت؛ اعتیاد دختران. البته که «خون بازی» فراتر از موضوع اعتیاد در دختران است اما نشان دادن تصویر یک دختر جوان گرفتار به مواد مخدر آنهم بهعنوان شخصیت اصلی، کاری بود که فقط از دست رخشان بنیاعتماد در آن مقطع برمیآمد. مهمترین نکته فیلم بنیاعتماد به تصویر کشیدن رنجی است که اطرافیان یک معتاد متحمل میشوند. «خون بازی» ماحصل تحقیقات مفصل بنیاعتماد درخصوص اعتیاد است که از سال١٣٧۴ آغاز کرده بود. یازده سال تحقیقات وسیع و مداوم بهخوبی عصای دست بنیاعتماد و تیم فیلمنامهنویسش برای روایتی واقعگرایانه از مقوله اعتیاد شد.
ابد و یک روز
«ابد و یک روز»فیلمی به کارگردانی و نویسندگیسعید روستاییو تهیهکنندگیسعید ملکان را شاید بتوان یکی از بهترین فیلمهای مربوط به معضل اعتیاد در دهه۹۰ دانست این فیلم در طول نمایش خود بسیار مورد توجه عموم مردم و منتقدان قرار گرفت و توانست ۹سیمرغ بلورین ۶سیمرغ در بخش اصلی، ۲سیمرغ بهترین فیلم و بهترین کارگردانی در بخش نگاه نو و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به دست آورد. این فیلم روایت خانوادهای است که درگیر مشکلات مختلفی همچون اعتیاد، تهیدستی، بیکاری و از همه مهمتر، روابط عاطفی میان اعضای خانواده است. بهدنبال رهایی از این مشکلات، داستانهایی در حین تدارک دیدن مراسم عروسیِ «سمیه» شکل میگیرد که منجر به اتفاقات و تغییراتی در رابطه افراد خانواده میشود اما یک پسر معتاد با بازی درخشان نوید محمدزاده کل بنیان خانواده را بههم ریخته و همه در تلاش هستند که کمکی به این زندگی کرده باشند. پسر معتاد محسن است که چندین بار او را به کمپ بردهاند اما او فرار کرده و تن به پاکی نداده است…
بهخاطر پونه
هاتف علیمردانی که پیش از «بهخاطر پونه» دو فیلم در ژانر کودک و نوجوان ساخته بود، برای سومین فیلم سینمایی خود به سراغ معضل اعتیاد رفت و «بهخاطر پونه» را جلوی دوربین برد. در این فیلم فرهاد اصلانی در یک نقشآفرینی درخشان،نقش مردی معتاد به شیشه را به نام مجید را بازی میکند که بر اثر توهمات ناشی از این مخدر به همسرش پونه(هانیه توسلی) مشکوک میشود. فیلم برای نشاندادن تاوان اعتیاد فاصلهگیری خاموش دو زوج طبقه متوسط جامعه را مد نظرش قرار میدهد و بهخوبی مرزی بین واقعیت و توهم برای شخصیت معتاد داستان ترسیم میکند. مرزی که نتیجهاش فروپاشی روحی و روانی مرد است.
قصه پریا
«قصه پریا» عنوان یکی از فیلمهای فریدون جیرانی است که براساس فیلمنامه رحمان سیفیآزاد و در مورد معضل اعتیاد ساخته شده است. «قصه پریا» از آن دسته فیلمهایی است که سعی داشته در قالب داستانی ملودرام با مطرح کردن مسئله اعتیاد ضررهای آن را گوشزد کند اما متأسفانه جیرانی نیز در ورطهای افتاده که نتوانسته از آن خارج شود. در زمانهای که اعتیاد مدام شکل و رنگ عوض میکند و به اشکال جدید و دور از ذهنی خود را به دامن خانوادههای ایرانی میاندازد داستان نسبتا تکراری «قصه پریا» بدون هیچگونه تلاش برای بررسی بهتر این معضل تنها به بازگویی داستانی چند بار روایتشده بسنده میکند. البته نباید فراموش کرد که ساخته شدن این فیلم فینفسه کار بسیار مثبتی است و قطعا آگاهی دادن به جوانان در زمینه مسئله اعتیاد در درازمدت به نفع جامعه خواهد بود.داستان این فیلم ماجرای روزنامهنگاری است که بهجای ازدواج با دخترعمویش برای اینکه دختری معتاد را نجات دهد با او ازدواج میکند. اما وقتی میبیند که سروین تمایلی به ترک ندارد و او در این کار شکست میخورد، برای اینکه به سروین ثابت کند میشود ترک کرد خودش رو به اعتیاد میآورد. سروین هم که نمیتواند سیاوش معتاد را تحمل کند او را ترک میکند. حدیث سعی میکند به داد سیاوش برسد اما سیاوش… مهناز افشار،باران کوثری، مصطفی زمانی، آهو خردمند، مهناز انصاریان و… بازیگران این فیلم سینمایی بودند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است