فیلم‌های کوتاهی که می‌خواهند قصه بگویند/ جذابیت را دریابید | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۳
در ششمین «پاتوق فیلم کوتاه» مطرح شد؛

فیلم‌های کوتاهی که می‌خواهند قصه بگویند/ جذابیت را دریابید

ششمین جلسه از هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه 23 خردادماه به نمایش و نقد و بررسی 4 فیلم کوتاه پرداخت.

به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، ششمین جلسه از هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه به همت انجمن سینمای جوانان ایران، عصر روز دوشنبه ۲۳ خرداد با نمایش ۴ فیلم کوتاه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

در این نوبت فیلم‌های‌کوتاه داستانی «دانته» به کارگردانی امین تبار، «سفیدپوش» به کارگردانی رضا فهیمی، «یاموسه» به کارگردانی امیرمسعود صالحی و انیمیشن کوتاه «پیکره» به‌کارگردانی محسن صالحی‌فرد روی پرده رفتند و پس از نمایش با حضور جواد طوسی به‌عنوان منتقد مهمان مورد نقدوبررسی قرار گرفتند.

لزوم توجه به عنصر «جذابیت» در سینما

جواد طوسی در ابتدای صحبت‌های خود گفت: نقطه مرکزی بحث من در سینما روی عنصر جذابیت است. در این زمینه هم تجربه‌های تاریخی نسل بنده، بلافاصله دوران پررونق سینمای آزاد را در معرض دید من قرار می‌دهد. سعی می‌کنم یک سیر انتقالی برای شما به‌عنوان نسل جوان از آن زمان تا امروز ایجاد کنم. فیلمسازانی مانند کیانوش عیاری، ناصر غلامرضایی، مهدی صباغ‌زاده، زاون قوکاسیان، ابراهیم حقیقی و حسن بنی‌هاشمی علی‌رغم آنکه در آن دوران در اواخر دهه ۴۰ و در طول دهه ۵۰ یک سینمای مستقل را تجربه می‌کردند، توانستند در گستره سینمای تجربی خود به یک سبک‌پذیری برسند. هر کدام از این فیلمسازان، برای خود یک امضا و شناسنامه داشتند و در عین تجربه فردی، همواره به عنصر «جذابیت» هم اهمیت می‌دادند.

وی افزود: این مساله درباره تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم موضوعیت داشت. اگر خودم را محدود به یکی از فیلمسازان خوشفکر کانون در آن دوران یعنی کیانوش عیاری کنم، در آن مقطع سه فیلم کوتاه شاخص داشت «خاک باران»، «تنوره دیو» و «رود زهر». در همه این فیلم‌ها توجه به عنصر جذابیت گویی در یک ساحت غریزی اتفاق افتاده است.

طوسی با اشاره به برخی نمونه‌های دیگر گفت: کانون پرورش در عین سیاست کلی خود برای توجه به فیلمسازان چپ و اپوزیسیون که یک نگرش اجتماعی هم داشتند، به گونه‌ای عمل می‌کرد که اکثر تولیداتش در مدیوم کودک و نوجوان، آثاری جذاب و قابل بحث بودند؛ «سازدهنی» امیر نادری را ببینید، «پسر شرقی» مسعود کیمیایی را ببینید، «عمو سیبیلو» و «سفر» بهرام بیضایی را ببینید. «هفت‌تیرهای چوبی» زنده‌یاد شاپور غریب را ببینید. می‌خواهم از همین منظر به سینمای این زمانه برسم.

این منتقد سینما افزود: فیلمسازان خوشفکر و جوان امروز باید از فرصت‌ها استفاده کنند و در عین توجه به تجربه شخصی خود، نباید خود را محدود به تخلیه کردن صرف ایده‌های خود کنند و این فرض را مدنظر داشته باشند که قرار است فیلم من در معرض یک مخاطب‌شناسی گسترده هم قرار بگیرد و خروجی‌اش برای طیف‌های مختلف محل تأثیر باشد. چه اشکال دارد فیلم کوتاه در این زمینه بتواند عامل ترغیب‌کننده باشد؟ ما از همین پاتوق‌ها باید استارت این اتفاقات را بزنیم. جامعه ما به دلایل مختلف بافت مربوط به پاتوق‌های فرهنگی خود را از دست داده است و در این شرایط شما باید چنین مطالباتی را داشته باشید.

«دانته» و دنیای متفاوت حیوانات

فیلم کوتاه «دانته» به کارگردانی امین تبار اولین فیلم به نمایش درآمده در این پاتوق بود که تبار درباره آن توضیح داد: دانته نام سگ خودم است که پنج سال دارد. یک فیلم بلند ساخته‌ام که هنوز اکران نشده و بعد از ساخت آن فیلم و مشکلاتی که برای آن به‌وجود آمد، دانته وارد زندگی من شد و شرایط را برای قابل‌تحمل‌تر کرد. بعد از آن با فضای حیوانات و شرایط واگذاری آن‌ها بیشتر آشنا شدم. افرادی که نمی‌خواهد حیوانات را خرید و فروش کنند برای واگذاری آن‌ها شروطی دارند که آشنایی با این شروط این ایده را به ذهنم انداخت و ایده اولیه فیلم اینگونه شکل گرفت.

طوسی هم با اشاره به فیلم «دانته» گفت: در عین حال که فیلم تلاش می‌کند بدون زمان و بدون مکان بودن خود را تبدیل به یک تجربه متفاوت کند، مضمون و دستمایه اصلی آن مقداری محاسبات ما را به‌هم می‌زند. شخصیت مرکزی فیلم یک کنتراست پیدا می‌کند و حتی به یک حالت دفرمه می‌رسد. دفرمه بودنی که می‌تواند به شخصیت بار معنایی بیشتری ببخشد.

وی با اشاره به عنصر «جذابیت» افزود: همواره معتقدم که شروع یک فیلم می‌تواند عامل موثری برای ایجاد یک شوک منطقی و جذب من به‌عنوان مخاطب به یک فیلم کوتاه یا بلند باشد.

این منتقد در ادامه به تصنعی بودن کاراکتر زن در فیلم «دانته» اشاره کرد و گفت: فیلم از نظر اجرا و زبان تصویری خیلی خوب است و با بیان موجزی داستان خود را تعریف می‌کند اما یکی از کم‌کاری‌های صورت گرفته در فیلم این است که در یک سوم پایانی کاراکتر زن به طور کامل از دور خارج می‌شود و ناپدید شدن او ممکن است برای مخاطب متقاعدکننده نباشد.

طوسی در ادامه به سینمای برادران کوئن به‌عنوان نمونه موفق «کمدی سیاه» اشاره کرد.

امین تبار در واکنش به صحبت‌های طوسی به ارائه توضیحاتی درباره تصنعی بودن نقش‌آفرینی برخی بازیگران فیلم پرداخت و تأکید کرد: خیلی به‌دنبال راضی کردن شما در مقام مخاطب نیستم چرا که این اتفاق می‌تواند به عقیم ماندن برخی ایده‌های ذهنی من منجر شود. قصد بی‌احترامی ندارم اما خیلی معتقد به نوازش تماشاگر نیستم.

طوسی در ادامه با اشاره به برخی مصادیق از نشانه‌گذاری‌ها در فیلم «دانته» به ارائه توضیحاتی درباره رویکرد محتوایی فیلم و نسبت آن با جامعه پرداخت.

امتیازات سینمایی «سفیدپوش»

در بخش بعدی نوبت به فیلم «سفیدپوش» به کارگردانی رضا فهیمی رسید که در غیاب این فیلمساز، طوسی درباره آن توضیح داد: اینگونه استنباط می‌شود که این فیلم متأثر از سینمای عباس کیارستمی و یا برخی آثار ابراهیم فروزش است. این تأثیرپذیری اتفاق بدی هم نیست اما نکته‌ای که لازم است درباره این فیلم بر آن تأکید کنم، لزوم توجه بیشتر به بازی بازیگران است. اقتضای این نوع از واقع‌گرایی در سینما کار کردن درست با نابازیگران است. در این فیلم اما شاهدیم که شخصیت‌های اصلی در گویش و بده‌بستان‌های کلامی چندان راحت نیستند و این به فیلم لطمه زده است.

طوسی در ادامه فیلمبرداری، موسیقی و پایان‌بندی سینمایی را از امتیازهای فیلم «سفیدپوش» دانست.

این منتقد سینما در این بخش در پاسخ به پرسش یکی از حاضران در جلسه تأکید کرد: به مرزبندی میان سینمای هنری و تجاری اعتقادی ندارم و معتقدم فیلمی که بتواند با مخاطب خود ارتباطی بی‌واسطه و خودجوش برقرار کند، توانسته است به نتیجه مطلوب خود برسد. اینکه با فکر از پیش‌تعیین شده‌ای بخواهیم فیلم هنری بسازیم، قطعاً برای جامعه ما نمی‌تواند نسخه موثری باشد.

«یاموسه» و خرق‌عادت در قصه‌گویی

«یاموسه» به کارگردانی امیرمسعود صالحی سومین فیلم این پاتوق بود که صالحی درباره آن توضیح داد: من بچه اهواز نیستم و از طریق احسان منصوری بازیگر و فیلمنامه‌نویس این فیلم در جریان این موضوع قرار گرفتم. علاقه اصلی‌ام برای ساخت این فیلم، این بود که وارد فضایی شوم که تاکنون آن را تجربه نکرده بودم. می‌خواستم فضایی را ارائه دهم که شاید کمتر شناخته شده باشد. ما نزدیک ۲ ماه در آن منطقه بودیم و سعی کردیم با آن آدم‌ها ارتباط برقرار کنیم و داستان‌های آن‌ها را بشناسیم. براساس همان محیط هم تغییراتی در فیلمنامه ایجاد کردیم.

جواد طوسی درباره «یاموسه» مطرح کرد: من حتی اگر بخواهم فیلم هنری برای مخاطب خود بسازم، باید عنصر «جذابیت» را هم در آن تأمین کنم. ویژگی خوب فیلم «یاموسه» هم این است که می‌خواهد قصه تعریف کند. سینمای ما هنوز هم به‌شدت به قصه و قهرمان نیاز دارد. وقتی شما سراغ یک سینمای روایت‌پرداز می‌روید، از همان ابتدا باید تکلیفت مشخص باشد. کارگردان «یاموسه» اما گویی دست به خرق عادت می‌زند. سینمای متکی به قصه باید بیان و اجرای سرراستی داشته باشد.

این منتقد با اشاره به میزانسن بخش ابتدایی فیلم به انتقاد از تصنعی شدن بخش‌هایی از آن پرداخت و صالحی هم در پاسخ به نقد طوسی به ارائه توضیحاتی درباره تغییرات یکی از سکانس‌های مورد انتقاد این منتقد، پرداخت.

صالحی در بخشی از توضیحات خود گفت: این فیلم در واقع یک تجربه کلاسی بود و ما موظف بودیم از بچه‌های آموزشگاه برای کار استفاده کنیم. این موضوع مسلما روی بخش‌هایی از کار ما تأثیر گذاشته است. اگر بخواهید کاری را در تهران بسازید، دست‌تان بازتر است اما در شهرستان و با بودجه شخصی نیاز به هزینه‌های بیشتری وجود دارد و در مواردی باید فداکاری‌هایی هم برای فیلم انجام دهید.

طوسی هم درباره انتخاب راوی فیلم توضیح داد: شاید اقتضای یک جامعه مردسالار این بود که مرد در فیلم حضور محوری داشته باشد و شخصیت زن در سایه قرار بگیرد. در مجموع تم فیلم که نفی خشونت و رسیدن به یک مصالحه است، خوب است اما گویی ما با کمبود اطلاعات در فیلم مواجه هستیم.

«پیکره» و یک داستان تأویل‌پذیر

انیمیشن کوتاه «پیکره» به کارگردانی محسن صالحی‌فر هم آخرین اثر مورد نقد و بررسی در این پاتوق بود.

جواد طوسی در این بخش اظهار کرد: زمانی که «پیکره» را دیدم ناخودآگاه به یاد یکی از کارهای اولیه مسعود جعفری جوزانی افتادم که در زمان اوایل انقلاب، ایده بسیار خوبی هم داشت. جوزانی در آن مقطع سعی کرد با قصه‌های مولانا این جنس از انیمیشن‌سازی را تجربه کند و اتفاقا موفق هم بود. فیلم «پیکره» هم تلاش کرده است ماجرا را با یک بیت شعر آغاز کند و به یک بیان تأویل‌پذیر برسد اما سوال این است که آیا در این انیمیشن کوتاه، زمینه ارتباطی میان مخاطب با این تأویل‌پذیری برقرار شده یا اثر در دنیای انتزاعی خود محبوس مانده است؟

صالحی‌فر که در قالب ارتباط مجازی در این نشست حضور داشت در پاسخ به این پرسش توضیح داد: من به شخصه در این فیلم صرفاً می‌خواستم داستان مجسمه‌سازی را روایت کنم که با تکه گلی، درگیر می‌شود و آن را تبدیل به یک مجسمه می‌کند و در کوره قرار می‌دهد. در مرحله اول اساساً به این فکر نکردم که هر چیز می‌تواند نماد چیز دیگری باشد. حتی جمله ابتدایی که در فیلم گذاشتم صرفاً برای خلق یک جذابیت بود که شاید چندان هم با فکر خودم همراه نبود. در درجه اول می‌خواستم آن داستان را روایت کنم و وجه نمادینی برایم نداشت.

طوسی در ادامه با اشاره مصداقی به برخی نشانه‌های قابل تأویل در این انیمیشن تأکید کرد که این فیلم بیانی تأویل‌پذیر دارد که صالحی‌فر در پاسخ گفت: این‌ها برداشت‌هایی است که من به برخی از آن‌ها اساساً فکر هم نکرده بودم اما این برداشت‌ها الزاماً محل ایراد هم نیست.

بخش پایانی این نشست به پرسش و پاسخ حاضران در سالن با فیلمسازان و منتقد مهمان پاتوق اختصاص پیدا کرد.

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است