شرایط حاکم بر سینما باعث شده تا فیلم نسازم | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۵۰
مسعود کرامتی در گفت‌وگو با «صبا»:

شرایط حاکم بر سینما باعث شده تا فیلم نسازم

«بیشتر شرایط حاکم بر سینما باعث شده تا فیلم نسازم، شما شرایط اکران فیلم «چهارراه استانبول» را ببینید به نظرم بی‌انصافی است. »

مسعود کرامتی از آن دسته هنرمندانی است که
خوشبختانه سینما، تلویزیون و تئاتر همواره از وجودش استفاده کرده و همیشه حضور
مثبت و تاثیرگذاری در این سه حوزه داشته است. با کرامتی که این روزها با نقشی
متفاوت در فیلم «چهارراه استانبول» ساخته مصطفی کیایی به سینما‌‌ها آمده است درخصوص
نقشش در این فیلم، سینمای مصطفی کیایی و دلایل فاصله گرفتنش از کارگردانی به گفت‌وگو
نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

مصطفی کیایی جزو کارگردانانی است که در چند سال
اخیر هر فیلمی که ساخته است طیف مختلف تماشاگران سینما را درگیر کرده و در بین
کارگردانان جوان کارنامه قابل قبولی دارد، در فیلم «چهارراه استانبول» هم همچون
کارهای گذشته‌‌اش مولفه‌‌های یک فیلم موفق را گرد هم آورده است از قصه و سوژه
گرفته تا گروه بازیگران؛ حضورتان در این فیلم به‌واسطه خود مصطفی کیایی و پارامتر‌‌های
موجود بود یا فیلمنامه و تفاوت کاراکتر با نقش‌‌هایی که بازی کردید؟

حضور در فیلم سینمایی «ضدگلوله» به کارگردانی مصطفی کیایی برای
من تجربه ‌خوبی بود. وقتی پیشنهاد بازی در فیلم «چهارراه استانبولن مطرح شد از آن‌جایی‌که
مصطفی کیایی و فضای کارش را همیشه دوست داشتم مشتاق شدم تا فیلمنامه را بخوانم،
متن و کاراکتر برایم جذاب بود درنتیجه پیشنهاد بازی در آن را قبول کردم. درمجموع متن
و کاراکتر فیلم از طرفی و وجود خود مصطفی کیایی از سویی دیگر باعث شد تا دوست
داشته باشم در این فیلم حضور پیدا کنم و بسیار خوشحالم که پس از «ضدگلوله»، همکاری‌مان
دوباره تکرار شد.

قاطبه نقش‌‌هایی که بازی کردید مرد‌‌های آرام و
یا حتی برخاسته از فضای روشنفکر جامعه بوده است اما در «چهارراه استانبول» نقش
پدری غیرتی و تا حدی رادیکال را ایفا می‌کنید. برای بازی این نقش به فیلمنامه و
کدگذاری‌‌های کیایی بسنده کردید یا مابه‌ازای بیرونی داشتید؟

به هر حال بعد از خوانش فیلمنامه و مواجهه با کارکتر در
درون قصه و طی تعاملاتی با کارگردان، بازیگر به شناختی از شخصیت می‌رسد. من نیز
بعد از خواندن فیلمنامه به تلقی از شخصیت می‌رسم و آن را با کارگردان در میان می‌گذارم
و درنتیجه تعامل با یکدیگر به تعریفی از آن کاراکتر می‌رسیم. من معمولا برای رسیدن
به شخصیت و یافتن ویژگی‌‌های رفتاری، اجتماعی و رسیدن به لحن او و یا حتی دایره
واژگان مناسب کاراکتر چنین مسیری را طی می‌کنم. برای من به‌عنوان بازیگر، توجه به
این ویژگی‌‌ها تصویری را از شخصیت می‌سازد که می‌توانم به آن نگاه کنم و باتوجه به
آن نقش را ایفا کنم.

شما خودتان جزو کارگردان‌‌های سینما هستید
مشخصا در ایفای نقش خودتان از این پتانسیل استفاده کردید یا تماما خود را در
اختیار مصطفی کیایی گذاشتید و بر مبنای فیلمنامه جلو رفتید؟

وقتی قرار است یک نقش را ایفا کنی باید بیشترین تعامل را با
کارگردان پروژه داشته باشی، قرار نیست من صرفا تلقی خودم را از نقش بازی کنم، چقدر
خوب می‌شود که تلقی بازیگر و کارگردان از نقش باهم یکسان و تا حدی مشترک باشد وقتی
این اشتراک وجود داشته باشد به هر حال بازیگر با خیال راحت‌تری نقش را بازی می‌کند
اما حتی اگر چنین هم نباشد، به‌شکل حرفه‌ای بازیگر باید خواسته کارگردان را به‌نوعی
اجرا کند. طبیعتاً کارگردان بهترین اشراف را به فضای قصه، کاراکتر و نوع قرارگیری
آن در میزانسن قصه‌ای که روایت می‌شود دارد و او می‌تواند خیلی از کد‌‌ها را به من
بدهد. اگر تلقی من و کارگردان از قصه و کاراکتر شبیه به هم باشد چه بهتر اما اگر چنین
هم نباشد من خودم را به کارگردان می‌سپارم تا خروجی آن چیزی شود که او انتظار دارد.

تلقی‌تان از نقش چقدر با نگاه مصطفی کیایی به
شخصیت هم‌خوانی داشت؟

به‌شدت نگاهمان به نقش و قصه یکی بود، وقتی باهم صحبت می‌کردیم
خیلی سریع به تعاریف مشترک درخصوص کاراکتر پدر می‌رسیدیم.

هنوز هم نقشتان در «ضدگلوله» جزو متفاوت‌ترین شخصیت‌‌هایی
است که بازی کردید و دیگر تکرار نشد. در «چهارراه استانبول» هم همین اتفاق افتاده
و نقش متفاوتی را ایفا کردید. ظاهرا آقای کیایی تبحر خاصی در کشف ابعاد جدیدی از
بازی شما دارند.

مصطفی کیایی وقتی پیشنهاد ایفای نقشی را به من می‌دهد درواقع
به من اعتماد کرده اما این‌که تا چه حد از خروجی کار راضی بوده است را باید خود
کارگردان جواب دهد. من سعی کردم براساس توافق و تعامل با مصطفی کیایی نقش را به‌خوبی
اجرا کنم و امیدوارم که مصطفی نیز از نتیجه کار رضایت داشته باشد و همان چیزی که
در نظرش بوده به تصویر کشیده شده باشد، فیلم را دیدم و شخصا می‌توانم ادعا کنم که
بازی قابل قبول و بی‌غلطی داشتم.

«چهارراه استانبول» در دل خود به مسئله تولید
کالای ملی و شکست بازار به‌واسطه جنس چینی می‌پردازد و این در قالب دیالوگ‌‌هایی مطرح
می‌شود که کف و سوت و همراهی تماشاگر را در پی دارد اما تا حدی غلو شده است، توجه
به این مسئله کمی از قاب بیرون زده؛ خودتان تا چه حد به این مسئله قائل هستید؟

این نقد‌‌ها و صحبت‌‌ها براساس نوع نگاهی است که من به‌عنوان
تماشاگر می‌توانم به هر اثری داشته باشم، به نظرم این‌که مصطفی کیایی انتخاب کرده
تا در مورد چنین مسائلی در فیلمش صحبت کند قابل احترام است. ماجرای پلاسکو یک
فاجعه ملی بود و به‌نوعی به‌صورت نمادین به ما نشان داد ما حتی از پس حفظ یک
ساختمان برنیامدیم؛ ساختمانی که به جهت سبقه‌‌اش یکی از مهم‌ترین بناهای پایتخت به
شمار می‌آمد. برای ما که هر روز نابودی خانه‌‌های قدیمی را می‌بینیم و یا حتی
خودمان به نابودی آن کمک می‌کنیم فرو ریختن ساختمان پلاسکو می‌توانست تلنگری باشد
که شاید چشمان خودمان را باز کنیم و ببینیم چه بلایی سر خود می‌آوریم اما فکر می‌کنم
همچنان چشمانمان باز نشده است. مصطفی کیایی سعی کرد در «چهارراه استانبول» به‌نوعی
به این دغدغه نگاهی داشته باشد. شاید اگر خود من بودم این دیالوگ‌‌ها را نرم‌تر بیان
می‌کردم اما این موضوع کاملا مربوط به بحث سلیقه و نگاه است. به‌طور کل فکر می‌کنم
«چهارراه استانبول» در کارنامه مصطفی کیایی فیلم قابل اعتنا و جسورانه‌ای است.

مصطفی کیایی در این سال‌‌ها ثابت کرده
کارگردانی است که به‌خوبی از پس ساخت فیلم‌های کمدی و فیلم‌های اجتماعی برمی‌آید
اما در «چهارراه استانبول» یک ریسک بزرگ کرده و به سراغ موضوعی رفته که باید به‌خاطرش
سکانس‌‌هایی را به‌صورت مستند و منطبق با واقعیت می‌ساخت، به نظرتان تا چه حد توانسته
از پس این چالش بربیاید و موفق عمل کند؟

باتوجه به این‌که همه ما فقط تصاویر و فیلم‌های محدودی را از
لحظه فرو ریختن پلاسکو دیدیم، خیلی نمی‌توانم بگویم که سکانس‌‌های فیلم تا چه
اندازه شبیه به واقعیت ماجرا بوده است اما به نظرم کیایی ساخت قابل قبولی را از
این اتفاق ارائه داده است. باتوجه به بضاعت سینمای ایران رفتن سراغ چنین سوژه‌ای،
جرأت بسیاری می‌خواهد. فارغ از همه چیز به نظرم به‌خاطر این مسئله باید به مصطفی
کیایی تبریگ گفت.

«چهارراه استانبول» ژانر مشخصی ندارد یا بهتر
است بگویم حال فیلم در عین حال که خوب است اما مشخص نیست، سکانس‌‌هایی کمدی است و
می‌خندی، در سکانس‌‌هایی به‌خاطر تداعی ماجرای پلاسکو، حال مخاطب دگرگون می‌شود از
طرفی نقد‌‌های اجتماعی کیایی همچنان در این فیلم نیز وجود دارد. شاید برای مخاطب
این تصور پیش بیاید که قرار است قصه‌ای برخاسته از ماجرای پلاسکو را ببیند اما
چنین نیست و این اتفاق نمی‌افتد.

محوریت اصلی قصه اصلا پلاسکو نیست، «چهارراه استانبول» قصه
شخصیت‌‌هایی را روایت می‌کند که هر کدام بر اثر یک اتفاق گذرشان به ساختمان پلاسکو
می‌افتد، شاید یکی از گیرهای فیلم این باشد، چون ماجرای پلاسکو در فیلم برجسته است
و برای مخاطب فاجعه‌ای را تداعی و عواطف او را درگیر می‌کند قصه اصلی فیلم تحت‌الشعاع
قرار می‌گیرد. در حالی که «چهارراه استانبول» قصه ساختمان پلاسکو نیست.

حتی اگر اسم فیلم مشخصا پلاسکو نباشد، اما بعضا
مخاطب با چنین تصوری وارد سینما می‌شود به‌خصوص این‌که هنوز این داغ تازه است.

قصه ما قصه دیگری است، این فیلم زندگی دو جوانی را روایت می‌کند
که به‌خاطر شرایط حاکم بر تولید در کشور قافیه را باختند و در کنار آن قصه عاشقانه
یکی از این شخصیت‌‌ها را می‌بینیم. «چهارراه استانبول» قصه این آدم‌‌هاست.

شما کارگردانی سینما را به‌صورت مداوم پیش نمی‌گیرید
و تا حدی گزیده‌کار هستید، قرار نیست شما را باز هم به‌عنوان کارگردان ببینیم؟

بسیار تمایل دارم اما شرایط فراهم نیست.

شرایط از چه جهت فراهم نیست؟ بیشتر توضیح می‌دهید.

بیشتر شرایط حاکم بر سینما باعث شده تا فیلم نسازم، شما
شرایط اکران فیلم «چهارراه استانبول» را ببینید به نظرم بی‌انصافی است. حالا می‌گویند
سینما‌‌ها نمی‌خواهند فیلم‌های پرفروششان را بردارند و نوبت را بدهند. این حرف
چقدر واقعی و چقدر ساختگی است. باید آسیب‌شناسی کرد چرا شرایط اکران فیلم‌ها در
سینمای ما این‌گونه است. همین مسائل سبب می‌شود آدم عصبی، ناراحت و دل‌زده شود و
شرایط کار کردن واقعا سخت شده است.

ملیکا مومنی‌راد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    110/472/484/000
  • بی‌بدن
    26/214/863/000
  • سال گربه
    18/031/038/500
  • آپاراتچی
    4/245/817/500
  • پرویز خان
    3/263/887/000
  • نوروز
    3/001/113/000
  • ایلیاجستجوی قهرمان
    2/962/112/500
  • آسمان غرب
    2/566/028/000