به‌گفتمان فرهنگی و سینمایی قدرتمند در منطقه شهره هستیم | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۵۴
محمد خزاعی:

به‌گفتمان فرهنگی و سینمایی قدرتمند در منطقه شهره هستیم

من شخصا وقتی وارد قصه می‌شوم مثل «به وقت شام» یا «امپراطور جهنم» به‌دنبال یک گفتمان متفاوت و منطقه‌ای هستم و احساس می‌کنم که باید بتوانیم به یک وحدت و اشتراک از این نظر برسیم.

محمد خزاعی؛ سینماگری نام‌آشنا در
عرصه تولید فیلم‌های سینمایی سیاسی، استراتژیک و اجتماعی است. او در‌کنار تهیه و
تولید فیلم، ده‌ها تجربه مشخص در حوزه مدیریت فرهنگی هم دارد. از دبیری جشنواره
فیلم فجر و مقاومت تا عضویت در شوراهای داوری و شورای عالی انقلاب فرهنگی. بی‌تردید،
می‌توان او را شاخص‌ترین سینماگر در زمینه تولید آثار سینمایی با‌محوریت بیداری
اسلامی و مقاومت خواند. به‌بهانه حضور دو‌فیلم سینمایی «به‌وقت شام» و«امپراطور
جهنم» از این تهیه‌کننده در سی‌و‌ششمین جشنواره فجر گفت‌وگویی با وی انجام دادیم
که می‌خوانید:

آقای خزاعی، شما تهیه‌کننده‌ای هستید
که اصولا آثار استراتژیک در سینما تهیه می‌کنید که فیلم«قلاده‌های طلا» یک نمونه آن
‌بود. می‌خواستم دلیل علاقه شما را به تولید در این‌زمینه بدانم. چه خلایی در زمینه
تولید آثار استراتژیک ما هست که شما به‌عنوان تهیه‌کننده احساس کردید که باید آن را
پر کنید و دست به تولید چنین آثاری که «امپراطور جهنم» هم یکی از آن‌هاست زدید؟

واقعیت این است که من تهیه‌کننده‌ای
نیستم که فقط فیلم‌های استراتژیک تولید می‌کند. به‌یاد دارم که دو‌‌فیلم اول من فیلم‌های
کودک و نوجوان بود مثل «جعبه موسیقی» که در دوره‌خودش بهترین فیلم‌های جشنواره کودک
شد. یک‌زمانی سراغ ژانر کمدی رفتم و «پیک‌نیک در میدان جنگ» را ساختم که موفق نبود
و زمانی هم سراغ فیلمسازی اجتماعی رفتم که «احضار شدگان» و «برخورد خیلی نزدیک» ساختم.
پس می‌بینید که تقریبا تجربه ژانرهای مختلف را دارم. اما من فیلمسازی را به‌عنوان شغل
نمی‌بینم و به‌همین‌خاطر است که هر ‌از چند‌سال، یک‌کار انجام می‌دهم.‌‌ نیاز
اجتماعی و فرهنگی جامعه و ضرورت‌ها است که مرا به‌سمت موضوعی می‌کشاند. فیلم «پشت‌دیوار
سکوت» هم که با آقای جعفری‌جوزانی اخیرا کار کردیم یک‌فیلم اجتماعی و پیرامون یک‌معضل
اجتماعی بود که احساس کردم نیاز است به‌شدت در جامعه باید به آن پرداخته شود اما از‌کنار
آن به‌راحتی رد می‌شویم و آسیب‌های آن را می‌بینیم که تازه دارد در جامعه مطرح می‌شود.
این‌جاست که بحث جدی‌تر شده و وارد کتب درسی می‌شود، چون تبعات آن را در جامعه می‌بینیم.
دغدغه‌مندی در‌مورد موضوعات باعث شده که سراغ این کارها بروم یعنی یک‌زمانی احساس نیاز
‌کردم که الان، وقتش است فیلم دینی کار کنم و رفتم سراغ «جعبه موسیقی». فیلم آقای جوزانی
هم برای من به‌عنوان موضوعی که مهم است و از کنار آن به‌راحتی می‌گذریم و طرح آن در
سینما کمتر مورد‌توجه بوده جذابیت داشت که به‌سراغش رفتم.

‌«قلاده‌های طلا» که از آن در‌ابتدا
مصاحبه نام بردید فراز‌و‌فرود خودش را در این سال‌ها داشت اما یک‌چیز خیلی مهمی است
و آن این‌که تهیه‌کنندگی لااقل برای من به‌عنوان شغل و تفنن نیست بلکه در‌حقیقت، اگر
شعار تلقی نشود احساس ادای دین است به‌ این‌که قرار است این چند صباحی که هستیم و کار
می‌کنیم بتوانیم از آن به بهترین‌نحو بهره‌برداری کنیم؛ به این معنا که فیلم‌هایی را
بسازیم که حرفی برای گفتن داشته باشند و ادای‌دین به مردم، جامعه و تاریخ باشد و همین‌ها
باعث می‌شود سراغ این موضوعات بروم. موضوعات استراتژیک موضوعات مهمی است. ما در جامعه‌ای
زندگی می‌کنیم که در متن جهانی قرار گرفته که از آن به دهکده جهانی تعبیر می‌کنند و
کشورهایی که از‌لحاظ آیین و آداب و رسوم و فرهنگ اشتراکات خیلی زیادی با آن‌ها داریم.
این‌جا مرزها به‌معنای واقعی برداشته شده و زمان گفت‌و‌گو با یک‌زبان گفت‌و‌گوی مشترک
به‌نام سینما وتصویر است که در هر‌کجای دنیا این زبان را متوجه می‌شوند و دیگر نمی‌توانیم
بگوییم که برای خودمان فیلم می‌سازیم. سینمای بومی در تمام‌دنیا در‌حال تمام شدن است
و باید به فکر گفتمان جدید در سینمای ایران باشیم اما هنوز فیلم‌هایی که تولید می‌کنیم
به مشکلات و معضلات خودمان بر می‌گردد و سینمای کمدی خودمان هم جنسش با سینمای کمدی
‌دنیا متفاوت است چون بر کلام استوار است و خیلی کم سینمای موقعیت در عرصه کمدی داریم
و این سینمای کلام در ایران برای مردم جذاب است که شاید در خارج از مرزها مردم متوجه
نشوند. سینمای ایران که مدعی است در دنیا و منطقه حرف برای گفتن دارد چه از‌لحاظ تولید
و جوایزی بین‌المللی که گرفتیم آیا می‌تواند نسبت‌به مسائل کشورهای دیگر که همه یک
خانواده شده‌اند این‌گونه سکوت کند؟ طبیعتا، ساخت آثاری با تاثیر فرامرزی یک وظیفه
است و اگر برای مردم سوریه، عراق و لبنان که خیلی سینمای شاخصی ندارند اتفاقی می‌افتد
این وظیفه سینما‌های ایران است که باید بار مسئولیت را به‌دوش بکشد، آن‌ها انتظار دارند
که این مجموعه جنایاتی که در‌منطقه می‌شود و اتفاقاتی که می‌افتد که لایه‌های پنهانی
دارد و هالیوود هم در سینمای خودش برنامه‌ریزی می‌کند که تصویری وارونه از آن در اذهان
عمومی نمایش دهند، سینمای ایران هم سکوت نکنند و کاری کند. در زمینه سینمای مستند هم
آثار بسیار قابلی تولید کرده‌ایم اما در زمینه ادبیات داستانی به‌خصوص در سینما می‌بینیم
حالا که داعش تمام شده تازه آثار ما تولید می‌شود و تازه الان در‌مورد داعش خیلی‌ها
طرح دارند. سوال این‌جا است که چرا انقدر دیر این چرخه فرهنگی ما راه می‌افتد و چرا
دیر تصمیم می‌گیریم و دیر‌وقت زنگ‌های هشدار‌ فرهنگی ما به‌صدا در می‌آیند؟ و چرا مسئولان
و هنرمندان از آن غافل هستند؟ ‌باید بگوییم که سینما چه به معنای استراتژیک منطقه‌ای
و چه سیاسی و یا هر عنوان روی آن می‌گذاریم، یک دغدغه مشترک بین جوامع انسانی است که
اهداف مشترکی دارند. یعنی من شخصا وقتی وارد قصه می‌شوم مثل «به وقت شام» یا «امپراطور
جهنم» به‌دنبال یک گفتمان متفاوت و منطقه‌ای هستم و احساس می‌کنم که باید بتوانیم به
یک وحدت و اشتراک از این نظر برسیم.

‌با‌توجه به آنچه گفتید آیا خود شما
به‌دنبال مضمون «امپراطور جهنم بودید» و با آقای شیخ‌طادی همکاری کردید یا او شما را
پیدا کرد؟ همکاری شما دو‌نفر به چه‌صورتی شکل گرفت‌؟

‌یک تجربه موفق با او ‌در فیلم «پشت
پرده مه» داشتم که فیلمی بود که در جشنواره آن سال در شش‌رشته کاندید شد و جوایزی گرفت
و مردم فیلم را دوست داشتند. آقای شیخ‌طادی با من این مساله را مطرح کرد که من یک قصه‌ای
در‌مورد تکفیری‌ها دارم و من خیلی علاقه‌مند شدم .او قصه را برای من فرستاد و تولید
آن سه الی چهار‌سال طول کشید؛ آن‌هم به‌خاطر نهادهایی که می‌خواندند و نظر می‌دادند
و احساس می‌کردند که این فیلم نباید ساخته شود و بازنویسی‌های مکرر که ۴۷‌بار فیلمنامه
را بازنویسی کردیم و باز اگر کسانی نبودند که حامی این جریان باشند این فیلم ساخته
نمی شد. تمام مراکز فرهنگی ما در‌مورد آن فیلمنامه اولیه معتقد بودند که ما نباید‌
وارد بحث‌های منطقه‌ای‌ شویم چون ‌نگاه این اثر به جریان اسلام‌هراسی و پشت‌پرده جریان
تکفیری‌ها و عربستان بود و تصمیماتی که دوستان می‌گرفتند خیلی وقت‌ها باعث می‌شد که
حتی آقای شیخ‌طادی می‌گفت من نمی‌خواهم کار کنم اما من به او امید می‌دادم و می‌گفتم
ساخت این فیلم یک ضرورت است و باید مقاومت کرد. چند‌نفر بودند که اگر به ما کمک نمی‌کردند
این فیلم ساخته نمی‌شد. آخرین تلاش ما این بود تا این‌که سردار نقدی گفت: شروع کنید
و من حمایت می‌کنم .تمام شوراها مخالف بودند و آقایان: جباری؛ مدیرعامل وقت بنیاد و
فروغی؛ رئیس سازمان بسیج صدا و سیما و آذر‌پندار و شرف‌الدین، سردار آزادی و آقای
محمدحسنی هم در کنار این‌ها ‌‌به ما کمک کردند و این افراد بودند که ایستادند تا فیلم
ساخته شود. اما ‌بعد از ساخت فیلم، فاز تازه مشکلات شروع شد و به ممیزی‌هایی خوردیم
که دیگر به این افراد ارتباطی نداشت بلکه به ارگان‌های دیگر مربوط می‌شد. می‌خواهم
عرض کنم که وقتی تمام سیستم‌های فرهنگی ما با این موضوع همراه نباشند، شما نمی‌توانید
وارد فضای سینمای استراتژیک سیاسی بشوید. وقتی «قلاده‌های طلا» را تولید کردم چون آن
کار تبعات مثبت و منفی زیادی برایم داشت و جریان‌های مختلفی در کشور به‌رغم این‌که
متوجه پیام فیلم نشده بودند و رویه ظاهری فیلم را قضاوت کردند و حتی حاضر نبودند ببینند
که فیلم گفتمان متفاوتی برای خودش دارد و ما هم منظر نگاهی را داشتیم ولی اصلا تحلیل
نکردند که پیام این فیلم اتحاد ملی بوده یا نه؛ و چگونه یک‌سری از جریانات داخلی را
از تهمت‌هایی که به آن‌ها زدند تبرئه می‌کرد.

‌فیلم ساختن آن هم در‌مورد اتفاقات
منطقه در ایران تجربه نشده است، یک‌وقت شما می‌خواهید در‌مورد جنگ عراق و سوریه فیلم
بسازید که می‌سازید اما وقتی می‌خواهید در‌مورد پشت‌پرده جنایات سیاسی حرفی بزنید موافقین
و مخالفین زیادی دارد. وقتی شما جریانات پشت‌پرده را تحلیل می‌کنید و می‌گویید: عربستان،
اسرائیل و آمریکا؛ تمام کسانی‌که منافعشان با عربستان گره خورده حاضر به حمایت نمی‌شوند.
به چند‌کشور برای بازبینی لوکیشن رفتیم و آن‌ها حاضر نشدندکه اجازه فیلمبرداری به ما
بدهند و کشورهایی هم بودند که به ما گفتند این قصه ما را دچار چالش می‌کند و این‌که
توانستیم برنامه‌ریزی کنیم که نماهای داخلی و خارجی را کجا و چگونه بگیریم.خیلی‌ها
از ساختن فیلم در موضوعات سیاسی به‌خاطر منافع پشت‌پرده نگران هستند و در داخل ایران
هم هستند، لذا این کار،کار سختی است و باید تبعات آن را پذیرفت. سینمای استراتژیک و
سیاسی ما در عرصه بین‌الملل هنوز یک نوزاد است و تولد اولیه پیدا کرده و خیلی زمان
می‌برد که بتوانیم در این مسیر گام برداریم و باید کسانی باشند که این سختی‌ها را تحمل
کنند تا به نتیجه برسیم.

در‌مورد سختی تولید سخت‌افزاری یعنی
همان پروداکشن بگویید. چون همان‌طور که گفتید بخش‌های عمده‌ای از کار روی پرده سبز
گرفته شده و عوامل پرتعدادی داشتید. در‌مورد روند تولید‌کار صحبت کنید که چه سختی‌هایی
در این زمینه داشتید؟ چه بخش‌های تکنیکی‌ای به‌واسطه این کار الان به سینمای ما اضافه
شده است‌؟

ما ۵۰ یا حدود ۶۵‌درصد پروداکشن اصلی
کار را در این فیلم می‌بینیم و بقیه داخل این فیلم دیده نمی‌شود‌. مثل قیام‌هایی که
در خیابان‌های فرانسه اتفاق می‌افتد و نژادپرست‌های مسیحی با مسلمانان درگیر می‌شوند
و صحنه‌ گاوبازی با آن جمعیتی که گرفتیم را در این فیلم جدید نمی‌بینید و تمام درگیری‌های
نژادپرست‌های مسیحی و زد‌و‌خورد‌ها و درگیری‌ها در این فیلم نیست. می‌خواهم بگویم کار
سختی بود، تمام دوستانی‌که در شوراهای برآورد فیلمنامه را می‌خواندند به من می‌گفتند
که غیر‌ممکن است شما بتوانید با چنین برآوردی فیلم را جمع کنید و از یک‌طرف یک بودجه‌ای
داشتیم و از یک‌طرف باید یک برنامه‌ریزی گسترده می‌کردیم و از طرف‌دیگر باید به انتخاب
افرادی می‌رسیدیم که اگر در داخل‌کشور بعضی سکانس‌ها را فیلم می‌گیریم شباهت‌هایی به
فضای اروپا به‌لحاظ چهره‌ای داشته باشند. پس دست ما برای گزینش بازیگر بسته بود؛ به‌خصوص
بازیگران فرعی. برای خیلی از صحنه‌های این فیلم دکور زده شده. مثلا شما یک مسجد می‌بینید
یا سفارت عربستان و استخری که در آن مرداب گرفته شده و یا خیابان‌ها همه دکور است و
ساخته شده بود. بنابراین کار بسیار سختی به‌لحاظ تولید پروداکشن بود اما یک گروه خیلی
خوبی پای کار آمدند و طبق برنامه فیلم را جمع کردند و این که تجربه نوینی را در جلوه‌های
بصری تجربه کردیم. این را در فیلم خواهید دید و شما می‌بینید که می‌توانیم آثار متفاوتی
در سینمای ایران تولید کنیم و با این صنعت پیشرفته ویژوال می‌توان کارهای نو ساخت و
این تجربه برای ما در «به‌وقت شام» هم انجام شد اما کمتر ولی در کار آقای شیخ‌طادی
از این تکنیک‌ها بیشتر استفاده شد. در‌حالی که خیلی‌جاها را اصلا نمی‌شود متوجه شد
که ویژوآل است. انتخاب عوامل، بازیگران، لوکیشن و کشورهایی که به ما مجوز فیلمبرداری
نمی‌دادند و بخش‌هایی که در داخل اتفاق افتاد سخت بود.

اگر نکته و مسئله‌ای در‌مورد فیلم است
که فکر می‌کنید لازم است گفته شود و خوانندگان ‌در‌‌مورد «امپراطور جهنم» بدانند آن
را در پایان بفرمایید.

ساخت چنین فیلم‌هایی ضرورت دارد و همان‌طور
که تبلیغات جهانی و برنامه‌ریزی جدی نظامی می‌کنیم، باید بدانیم که یکی از موثرترین
وسیله‌ها در افکار عمومی سینما است.گاهی یک فیلم خوب‌ می‌تواند روشنگری کند و موجب
شود آنچه سالیان‌سال اتفاق می‌افتد خنثی شود و ما وقتی چنین سلاح فرهنگی بومی‌ای با
متخصصین آن را داریم نمی‌دانم چرا به این حوزه ورود نمی‌کنیم و ‌در‌مورد این مسائل
غفلت می‌کنیم و وقتی مثلا می‌خواهیم در‌مورد عربستان صحبت کنیم ترس داریم. یک‌نوع جسارت،
بینش و آینده‌نگری در مدیران سیاسی و فرهنگی ما باید وجود داشته باشد و باید به این
نقطه برسند که چه‌چیزی ضرورت دارد که نسبت‌به اتفاقات منطقه مطرح کنیم و اصلا آن‌ها
باید فیلمساز‌ها را جمع کنند و بگویند ما حاضریم از شما حمایت کنیم چون طرح این‌گونه
مسائل برای ما مهم است‌، چون تاثیرگذاری آن بسیار زیاد است. روسیه ساخت یک سریال را
در‌مورد سوریه شروع کرده و با هزینه دولت آن را می‌سازد و هالیوود و کشورهای منطقه
هرکدام از منظر نگاه خودشان شروع کرده‌اند و به این موضوعات می‌پردازند. هالیوود برای
اکثر سیاست‌های خود و حتی قدرت‌نمایی از سینما استفاده می‌کند. وقتی می‌خواهد سال‌ها
بعد به کشوری حمله کند، پیش از آن، از طریق سینما افکار عمومی را آماده می‌کند و بعد
شروع به برنامه‌ریزی سیاسی می‌کنند. اینکه ما غفلت داریم از عدم‌شناخت ما و یا عدم‌باور
ماست. ما فیلم‌های سینمایی خوبی در حوزه سینمای استراتژیک تولید نکرده‌ایم و امسال
تجربه «به‌وقت شام» ‌در سینمای ایران متفاوت است کسانی‌که به‌دنبال سینمای استراتژیک
و سیاسی در سینمای ایران و جهان می‌روند باید بدانند که این یک نوع مبارزه است و باید
تحمل خیلی چیزها را داشته باشند و این راه برای همه فیلمسازانی که نترسند باز است.
نترسند از این‌که جشنواره‌های خارجیشان را از دست بدهند یا نترسند از این‌که پاسپورت‌هایشان
دچار مشکل شود یا نترسند از این‌که اگر فرزندانشان در خارج از کشور تحصیل می‌کنند ممکن
است خطری برای آن‌ها وجود داشته باشد و یا نترسند اگر در داخل کشور منافع وجود دارد
و با آن مافیا مقابله کنند و نترسند از آن‌هایی که در این‌بین به آن‌ها حمله و تهدید
می‌کنند. «امپراطور جهنم» و یا شکارچی شنبه و یا فیلم‌های این‌چنینی جرقه‌ای است برای
باز کردن راه فیلم‌های سینمایی استراتژیک منطقه تا مسئولان ما در این عرصه جدی‌تر برنامه‌ریزی
کنند. یک انیمیشن خیلی ساده در عربستان علیه ایران ساخته شده و شما ببینید که چقدر
برای آن تبلیغات می کنند. ما باید مراقب دستاوردهایمان باشیم و به‌راحتی از کنارشان
نگذریم. مراقب باشیم کسانی‌که در این عرصه فعالیت می‌کنند پشیمان یا ناامید نشوند چون
مانند این‌ها آدم‌های زیادی در سینمای ایران نیستند. باید نقاط‌مثبت را ببینیم و راهی
را برای آینده باز کنیم. چون اگر ما سینمای استراتژیک قدرتمند داشته باشیم مثل این
است که یک جریان نظامی قدرتمند داریم. اگر بتوانیم گفتمان قدرتمند در منطقه داشته باشیم
قطعا خیلی از مشکلات نظامی ما حل خواهد شد. تبلیغات در دنیا به‌شدت از طریق رسانه‌ها
انجام می‌شود و ما از این قافله عقب هستیم. اگر یک فیلم بتواند با مخاطب خود ارتباط
برقرار کند شاید مدت‌ها و سال‌ها بتوانند اهداف دشمن را خنثی کنند. باید کمک کنیم این
سینما رشد کند و بتوانیم از طریق سینما کشورمان را و وحدت منطقه و گفتمان منطقه‌ای
را حفظ کنیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۰۳/۶۷۲/۱۴۵/۰۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۱/۲۱۰/۳۴۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۴۷۲/۷۲۵/۰۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۱/۱۱۵/۶۲۵/۰۰۰
  • استاد
    ۵۹۰/۹۵۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۲۴/۹۸۷/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۱۵/۲۳۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۶۰/۰۰۰