رشته رهبری ارکستر باید دانشگاهی شود/ موسیقی اصیل ایرانی متوقف شده است/ آرزوم دارم چراغ ارکستر سمفونیک تهران همیشه روشن باشد | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۲۷
مصاحبه تفصیلی صبا با حامد گارسچی رهبر ارکستر سمفونیک تهران؛

رشته رهبری ارکستر باید دانشگاهی شود/ موسیقی اصیل ایرانی متوقف شده است/ آرزوم دارم چراغ ارکستر سمفونیک تهران همیشه روشن باشد

حامد گارسچی رهبر ارکستر سمفونیک تهران در اجرای 30 و31 تیرماه در تالار وحدت از اهمیت پرداختن به بحث تئوریک رهبری ارکستر و آموزش موسیقی خوب صحبت کرد.

به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری صبا، حامد گارسچی، متولد تهران و دانش‌آموخته رهبری ارکستر در دانشگاه موسیقی شهر کلن آلمان، تحصیلاتش را زیر نظر استادانی همچون میشائیل لوییک، نیکلاس پاسکه، آلکساندر رومپف، فیلیپ آنتره‌مان و کورت مازور ادامه داد. وی در دوران تحصیل با ارکسترهای متعددی در آلمان، مجارستان و بلغارستان همکاری کرده است.

نامزدی دریافت جایزه مسابقه رهبری ارکستر آلمان در سال ۲۰۱۷ و کسب مقام پنجم در مسابقه رهبری ارکستر آنتال دوراتی در کشور مجارستان، رهبری ارکستر «جوانان وتسلار»، رهبری ارکستر در فستیوال‌های موسیقی کلاسیک دانژ دانمارک و جشنواره موسیقی Eight Bridges کلن معاصر از دیگر سوابق گارسچی هستند. وی همچنین در اپراهایی از جمله «راین‌گلد»، «خفاش»، «کارمن»، «فلوت سحر آمیز» و اپرای شهر کوبورگ در ایالت بایرن به عنوان آکومپانیمان و رهبر همکاری کرده است.

ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حامد گارسچی ۳۰ و ۳۱ تیرماه در تالار وحدت روی صحنه می‌رود که به بهانه این اجرا گفتگویی با حامد گارسچی رهبر ارکستر سمفونیک تهران داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

*آقای گارسچی لطفا ابتدا بفرمایید فعالیت خود در حوزه موسیقی را از کجا و با چه سازی آغاز کردید؟

-من موسیقی کلاسیک ایرانی را با ساز سنتور آغاز کردم و پس از ورود به هنرستان موسیقی ساز پیانو و کلارینت را انتخاب‌کردم. در دانشگاه به عنوان سولیست پیانو و اکومپانیمانیست فعالیت می‌کردم، البته در فرهنگسراها و انجمن‌ فرهنگی ایران و اتریش به عنوان پیانیست و آکمپانیمان (همراهی با سازی دیگر، آنسامبل و یا ارکستر) کار می‌کردم و ۲ سال هم در ارکستر سازهای بادی تهران که در سال  ۱۳۸۵ تاسیس شده‌ بود کلارینت می‌نواختم. پس از آن برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم. من در ایران مدرک کارشناسی پیانو و در آلمان مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد رهبری گرفتم و پس از دریافت این مدرک به مدت ۲ سال دوره‌ای به نام consert exam را سپری‌کردم که جمعا همه این‌ها هشت‌ سال طول‌کشید.

*طی سال‌های‌ فعالیتتان تاکنون در ایران آلبومی منتشر نکرده‌اید، این اواخر فعالیت شما در آلمان چطور بوده است؟ 

در آلمان یک دی وی دی منتشر کردم که به دلیل کرونا کمی روند تولید آن متوقف شد، این کار از آهنگساز معروف جوزف‌هایدن است و با ارکستر سمفونیک دانشگاه موسیقی کلن آلمان یعنی کنسرواتوار موسیقی کلن طی یک پروژه به نام جوزف‌هایدن، سمفونی و کنسرتو‌ پیانو داشتیم، که دی وی دی آن در حال انتشار است.

*حال که برای رهبری اجرای ارکستر سمفونیک تهران در تالار وحدت به ایران سفر کرده‌اید، وضعیت موسیقی ارکسترال ایران و بسترهای آموزشی در این زمینه را چطور ارزیابی کردید؟

-من فکر می‌کنم که ارکستر سمفونیک تهران به شدت پتانسیل بالایی دارد. زمانی‌که بچه ها در هنرستان و دانشگاه، موسیقی کار می‌کنند، چون موسیقی کلاسیک مبحث سولیستی دارد، همگی می‌خواهند تکنواز‌ باشند و تمایل به همنوازی چه در ارکستر و چه در آنسامبل یا گروه‌نوازی از زمانی که من در ایران درس می‌خواندم تا حال حاضر بسیار کم بوده‌ است. آنسامبل یا گروه‌نوازی در موسیقی کلاسیک و ارکستر مجلسی و همچنین در ارکستر سمفونیک که بزرگتر است اهمیت بسیاری دارد. پس بچه ها باید در دوره آکادمیک بیشتر آموزش ببینند، چون بچه ها در دانشگاه سولو یاد می‌گیرند و معلم‌های‌شان رپرتوار (مجموعه اجراها و نمایش‌های از پیش تمرین‌شده که در صورت لزوم در هر زمانی قابل ارائه و اجرا هستند) را به آن‌ها می‌دهند، در چنین حالتی اگر وارد ارکستر شوند و قصد نوازندگی داشته باشند، از بُعد هنری عالی هستند و گیرایی بالایی دارند اما به غیر از بخش هنری، تجربه همنوازی و تجربه و یادگیری در گروه‌‎‌نوازی، آنسامبل‌نوازی و ارکسترنوازی را در دانشگاه کم یاد می‌گیرند و باید در دوره نوجوانی و دانشگاه به این مباحث توجه بیشتری شود. در حال حاضر ارکستر تهران جوان است و برگ جدیدی از ارکستر سمفونیک ما به شمار می‌آید پس باید بحث تئوریک و آکادمیک را پا به‌ پای بحث هنری جدی بگیریم، زیرا این جوانان حداقل باید دو سال رپرتوار‌های خوب اجرا کنند، پس بحث آکادمیک و تئوری حتما باید موازی با بحث هنری طی‌ شود. متاسفانه ما در حال حاضر در دوره آکادمیک همنوازی و تمرین همنوازی و گروه‌نوازی بسیار کمی داریم در حالی که در کشوری مانند آلمان رشته نوازندگی ارکستر به صورت جداگانه وجود دارد یعنی هنرجویان به صورت جداگانه نوازندگی ارکستر سمفونیک آموزش می‌بینند نه اینکه صرفا سولو یاد بگیرند تا به ارکستر راه پیدا کنند. ما باید در ایران با توجه به آلترناتیوی که داریم به صورت ثبت‌شده و ریشه ای در دانشگاه بحث آموزش را در کنار بحث هنری بیاوریم.

*به خلا آموزش تئوریک در حوزه همنوازی در ارکستر اشاره فرمودید، آیا این مساله را تاکنون با استادان موسیقی دانشگاهی در ایران مطرح کرده‌اید؟

-من این مساله را با آقای نصیر حیدریان که رهبری ارکستر سمفونیک را برعهده دارند و مراکز آموزشی و ارکستر جوانان بسیار خوبی هم در راستای شکل‌گیری همنوازی ایجاد کرده‌اند، مطرح کردم و مرتفع کردن این مشکل مستلزم‌ این است که ما نه‌ تنها در تهران بلکه در کل کشور ارکستر‌های بیشتری داشته‌ باشیم که این مساله خود مستلزم این است که ما رهبر ارکستر داشته‌ باشیم، پس به تبع این موارد ما نیاز داریم که رهبر ارکستر آموزش دهیم اما متاسفانه ما در ایران رشته رهبری ارکستر نداریم و باید این رشته را در دانشگاه راه‌اندازی کنیم.

یکی از کارهایی که دوست دارم در دانشگاه تهران انجام دهم این است که ما در ابتدای امر از استادان حرفه‌ای خارجی برای آموزش رهبری ارکستر دعوت کنیم تا به تدریج خود هنرجوهای تربیت شده به باقی افراد رهبری ارکستر را آموزش دهند. زمانی که ما رهبر ارکستر تربیت کنیم، به تبع آن می‌توانیم در شهرهای مختلف ایران ارکستر نیز تاسیس کنیم و هرچه تعداد ارکسترهای ما بیشتر باشد، تک‌نوازی و گروه نوازی و در نتیجه مباحث تئوریک هنری و آکادمیک نیز به صورت موازی جدی گرفته می‌شوند. متاسفانه در کشور ما این عقیده در برخی وجود دارد که چون ساز می‌زنند، الزاما می‌توانند رهبر ارکستر هم بشوند در حالی‌که چنین چیزی وجود ندارد و رشته رهبری ارکستر یک علم تئوریک دارد و شما باید رپرتوار یاد بگیرید و این مساله مستلزم این است که شما تمامی این حیطه را به صورت کاملا تئوریک، آکادمیک و ریشه ای در دانشگاه آموخته باشید.

*با این اوصاف هنرجویان کشور ما باید برای آموزش رهبری ارکستر به خارج از ایران بروند؟

-من خودم زمانی‌که تصمیم گرفتم رهبری ارکستر را بیاموزم از برخی معلم‌ها یک سری مباحث اولیه را یاد گرفتم اما در ایران تمام مراحل دانشگاهی یادگیری رهبری ارکستر طی نمی‌شود، زیرا یک بخش مهم آن رهبری‌ اپراست که متاسفانه ما در ایران چنین چیزی نداریم و برخی از هنرجویان ممکن است چند کتاب برای یادگیری بخوانند و خودشان تمرین کنند و یا درنهایت مسترکلاس بگذرانند که کافی نیست و شما باید به‌صورت آکادمیک ۱۰ سال رشته رهبری ارکستر را از پایه در دانشگاه بخوانید، رپرتوارها را بگذرانید و استادان مختلف را ببینید و از همه مهم‌تر با ارکسترهای متعدد کار کنید. من در دوران هشت‌ساله دانشگاه خودم در آلمان با بیشتر از بیست ارکستر، آن هم به عنوان دانشجو، همکاری کردم. در آن‌جا شما بسیار تمرین می‌کنید و تمام آنچه را که تئوریک یاد می‌گیرید در دوران دانشجویی با ارکسترهایی که دنبال می‌کنید، تمرین و به صورت عملی به کار می‌گیرید.

*آیا شما با توجه به دغدغه‌ موجود، قصد دارید که به صورت جدی در حوزه تربیت و آموزش رهبر ارکستر در ایران فعالیت کنید؟ 

-در ابتدا باید این رشته را در دانشگاه ثبت علمی‌ کنیم، تا بتوانیم رهبر تربیت کنیم و بعد ببینیم که چه واحدهای درسی‌ای را باید برای این رشته وارد دانشگاه کنیم چون ما در آلمان واحدهایی مانند جامعه شناسی، فلسفه، مدیریت، روانشناسی، زبان بدن داریم که بسیار مهم هستند، چون یک رهبر باید بلد باشد که چگونه با افراد گروه ارکستر ارتباط برقرارکند و چه زمانی آن‌ها را به هیجان بیاورد یا و آرام کند. حتی واحدهای جدیدتری هم با نام ارگانیزیشن یا سازمان‌دهی داریم، یعنی باید بدانیم  که برای برگزاری ارکستر به چه چیزهایی نیاز داریم و با چه کسانی باید صحبت‌کنیم و در کنار آن بحث تبلیغات و اسپانسر را هم در واحدهای دانشگاهی‌ داریم. بدون تعارف بگویم در ایران دانشجویان توان بسیار خوبی برای رهبری ارکستر به صورت بالقوه دارند که امیدوارم به صورت آکادمیک در دانشگاه بتوانند آن‌را به بالفعل تبدیل‌کنند.

*در این مدت که به ایران بازگشته‌اید بازخورد هنرمندان نسبت به شما چطور بوده است؟

-بله خداروشکر بازخوردها عالی بوده بچه ها به خوبی و در کمال احترام با من کار می‌کنند و خیلی از آن‌ها از دوران هنرستان و دانشگاه هم‌کلاسی من بوده‌اند و هنرمندان کوچکتر و نسل‌جدید هم به خوبی مرا همراهی می‌کنند.

*آیا در حوزه موسیقی اصیل‌ ایرانی هم فعالیت حرفه ای دارید؟

-من با موسیقی کلاسیک ایرانی آشنایی‌ دارم، البته نسبت به کلمه سنتی موضع دارم و به نظرم بهتر است، از واژه «کلاسه» استفاده‌ کنیم. موسیقی اصیل را با سنتور آغاز کردم و پنج سال سنتور و ردیف‌ها را نواختم و بعد از آن وارد موسیقی کلاسیک شدم. سنتور برای من تبدیل به سازی‌ شد که تا آخر عمر حتما باید در کنار من باشد چون تکه ای از خاک وطنم است که به آن شدیدا عشق می‌ورزم و برای دل خودم خیلی وقت‌ها ردیف‌ها را می‌نوازم، ولی فعالیت حرفه‌ای نمی‌کنم.

*با توجه به آشنایی شما از موسیقی و مخصوصا موسیقی کلاسیک ایرانی،  آیا آن را در حد استانداردهای بین‌المللی می‌بینید؟

-مساله این است که موسیقی کلاسیک ایرانی بستری بسیار گسترده‌ و پتانسیل بالایی دارد، چون ما دستگاه، میکروتونال و گوشه داریم که از این طریق می‌شود خیلی اتفاقات خوبی برای موسیقی ما بیافتد، ولی درحال حاضر وقتی که من رپرتوارها را گوش می‌دهم، احساس می‌کنم موسیقی اصیل ایرانی به جایی رسیده‌است که مشخص نیست دارد به چه سمتی حرکت می‌کند و کمی متوقف شده و یا به عبارتی ترمز را کشیده‌ است. در حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی کارهای مختلفی صورت می‌گیرد اما همچنان به یک شاخه می‌رود و همان‌جا می‌ایستد و ما شاه‌راهی را مشاهده نمی‌کنیم.

باید تاریخ موسیقی کلاسیک ایرانی را جلو ببریم، پس باید بستری آماده‌ کنیم که این اتفاق بیافتد و بیشتر از بحث هنری باید کسانی بیایند که در علم تئوریک در این زمینه تسلط دارند. باید بیاندیشیم و ببینیم که چگونه موسیقی کلاسه شده خودمان را به قرن جدید یا به جلو ببریم که در سیر تاریخ باشیم. باید فکر کنیم و ببینیم که چرا موسیقی ایرانی توقف‌ کرده‌است و دلیل اینکه کارها صرفا هنری و پراکنده صورت می‌گیرد، چیست؟ در اروپا برای شناخت موسیقی ایرانی کنجکاوی نشان می دهند و دوست دارند موسیقی ایرانی را از جهات مختلف بشناسند و ما باید آن را نه تنها در ایران بلکه به دنیا‌ ارائه دهیم و معرفی کنیم.

*جدا از موسیقی سنتی و کلاسیک رابطه شما ابعاد دیگر موسیقی مانند موسیقی پاپ چطور است و در خلوت خودتان چه نوع موسیقی گوش می‌دهید؟

-من متاسفانه موسیقی پاپ را چه در داخل و چه در خارج از ایران نمی‌شناسم و فقط کلاسیک را می‌شناسم، چون آن‌قدر ما رپرتوارها و قطعه‌های زیادی در موسیقی کلاسیک داریم، که اگر هم قرار باشد تنها برای قسمت شنیداری وقت بگذاریم، ترجیح من این است که موسیقی‌ای بشنوم که یا در حال کار روی آن هستم یا یک چیزی را از آن می‌آموزم.

*از فعالیت هایتان در اپرا برایمان صحبت کنید؟

-دو سال قبل از کرونا در اپرای شهر کوبورگ در ایالت بایرن آلمان به عنوان پیانیست و آکمپانیمان و کاپل مایستر (شخصی برگزیده که مسئول اجرای موسیقی است) به مدت دو سال کار کردم که می توان به اپرای خفاش، موتسارت و.. اشاره‌ کرد، و در چند اجرای اپرا هم رهبر اصلی بودم که تجربه جالبی برایم بود‌.

*درباره کار با آقایان پدرام فریوسفی، امین غفاری و مهرداد غلامی در اجرای پیش‌رو برایمان صحبت‌ کنید.

-من در حال حاضر با آقایان امین غفاری و پدرام فریوسفی کار نمی‌کنم و هنوز دیداری نداشته‌ایم. در حال حاضر برنامه من با آقای مهرداد غلامی است، ولی زمانی که به ایران آمدم اجرای آقای فریوسفی و غفاری را با آقای نصیر حیدریان دیدیم، که بسیار هم خوب‌ بود، درواقع بعد از این‌که قرار شد ما در شورا قطعه‌های کلاسیک ایرانی را بنوازیم به ما پیشنهاد کردند که یک قطعه از آقای حسین ناصحی را بنوازیم و شورا برای اجرای فلوت آقای غلامی را معرفی کردند که از قبل هم نام او را شنیده‌ بودم ولی با یکدیگر همکاری‌ای نکرده‌ بودیم و باعث افتخار من است که ایشان به ارکستر تشریف بیاورند.

*به نظر شما موسیقی ایرانی در مارکت بین‌المللی چه جایگاهی دارد و با توجه به خلاهای تئوریک که اشاره‌ کردید، می‌تواند جایگاهی به دست بیاورد؟

-موسیقی ایرانی پتانسیل زیادی دارد و گروه‌های موسیقی کلاسیک ایرانی بسیاری در مارکت بین‌المللی حضور پیدا می‌کنند. در کشور آلمان و اروپا هم بسیاری هستند که علاقه دارند، موسیقی و سازهای ایرانی را بشنوند و بشناسند، ولی من عقیده‌ دارم که ما موسیقی ایرانی را به اندازه کافی عرضه نکرده‌ایم و خیلی‌ها اصلا نام موسیقی ایرانی را نشنیده‌اند. ما باید به صورت فراگیر در ایران و دنیا آن را با اجراهای مکرر بشناسانیم و درباره شکل موسیقی کشورمان با آن‌ها صحبت کنیم.

*این انتقاد همواره وجود دارد که موسیقی در کشور ما انحصاری است و هنرمندان مستقل به سختی می‌توانند در این عرصه فعالیت کنند. فکر می کنید دلیل این امر چیست؟

-به نظرم من قضیه بُعد جامعه شناختی دارد و به فرهنگ‌سازی بر می‌گردد و به اینکه ما چه میزان تلاش می‌کنیم که مردم موسیقی خوب بشنوند. به عقیده من گوش انسان مظلوم ترین عضو بدن اوست و باید مواظبش باشیم که چیزهای خوب بشنود و باید از کودکی در مدارس به صورت ریشه ای به بچه‌ها علم موسیقی و موسیقی خوب را بشناسانیم. در اکثر موارد می‌گویند که «فلان موسیقی سلیقه من نیست» و من با این کلمه سلیقه، مشکل دارم چون موسیقی ربطی به سلیقه ندارد و باید جنبه آموزشی داشته باشد و از کودکی هنر موسیقی را کاملا علمی و تئوریک به بچه ها یاد بدهیم تا بفهمند بحث سلیقه نیست، بلکه بحث شناختن است و ابتدا باید شناخت و بعد تصمیم گرفت که چه موسیقی را شنید. وقتی شما حرف از سلیقه می‌زنید یعنی موسیقی یک کالای مصرفی است و قدرت انتخاب در آن نداشته‌اید در صورتی که باید آگاهانه شناخت و هدفمند گوش کرد که متاسفانه امروزه کمتر چنین اتفاقی می‌افتد و موسیقی توسط عده ای جنبه انحصاری و مصرفی گرفته‌ است و ما می‌بینیم که اکثر آثار فاخر و ماندگار نیستند و یا آثار فاخر کم ساخته می‌شوند.

*شما که یک فرد دانشگاهی هستید و مدت زمان زیادی در آلمان زندگی کرده اید آیا با پدیده‌ای به نام مافیای موسیقی آشنایی دارید؟

-در همه جای دنیا ممکن است برای ورود به یک عرصه‌ای روابط نقش بازی‌کنند، در آلمان هم گاهی ممکن‌ است وارد جایی بشوید و به ارتباطات خاصی احتیاج داشته باشید، اما باید بدانیم که فرصت و رشد هدفمند برای تک‌تک افراد در آلمان وجود دارد آن هم بر اساس شایسته‌سالاری و به شکل آکادمیک، فقط مشخص می‌کنند که در

حیطه‌های علمی تا چه سطحی تخصص دارید و همان‌جا مشغول به فعالیت می‌شوید، ولی در ایران قضیه فرق دارد و متاسفانه افراد متخصص چون یک‌سری ارتباطات ندارند، نمی‌توانند در حیطه تخصصی خود فعالیت‌ کنند. ایجاد فضا، فرهنگ‌سازی و شناخت موسیقی به صورت ریشه‌ای از کودکی در مدارس کمک شایانی به این مساله می‌کند.

*در پایان اگر سخنی دارید، بفرمایید؟

-خیلی دوست دارم که چراغ ارکستر سمفونیک همیشه روشن باشد، چون بچه‌هایی که در این ارکستر ساز می‌زنند بسیار زحمت کشیده‌اند و دوست دارم که در دوران هنرستان و دانشگاه از آنها حمایت مالی بشود. در کنسرت پیش رو  قیمت بلیت‌ها را در مقایسه با اجراهای دیگر افراد و گروه‌ها، بسیار متعادل تعیین کرده‌ایم. این روزها بسیار مشاهده می‌کنیم که کنسرت‌های پاپی که اصلا ارزش ندارند، بلیت های‌شان با قیمت بسیار گران آن هم با توجه به شرایط طاقت‌فرسای اقتصادی برای مخاطب فروخته می‌شود و حتی ۲ هفته مانده به کنسرت، اکثر صندلی‌های سالن خالی‌ست، که این مساله بسیار نگران کننده‌ است.

شبنم خان مصدق

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است