انسان‌ها ذاتا درک تشخیص زیبایی را دارند | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۱ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۱۰
بیتا بادپا‌:

انسان‌ها ذاتا درک تشخیص زیبایی را دارند

«همه انسان‌ها ذاتا درک تشخیص زیبایی را دارند و ناخواسته می‌توانند بفهمند که این عکس از عکس دیگر زیباتر است، اما آن‌هاکه با دانش عکاسی آشنا نیستند چندان متوجه جزییات نمی‌شوند»

بیتا بادپا‌(الهام) دارای مدرک کارشناسی‌ارشد حسابداری است و در رشته‌های
فراوان هنری مثل نقاشی، رنگ روغن، آبرنگ، مینیاتور، شعر و داستان نویسی، آواز،
موسیقی، عکاسی و فیلمسازی فعالیت داشته است و تا‌کنون چندین نمایشگاه نقاشی و
عکاسی برگزار کرده و درچندین جشنواره داخلی و خارجی شرکت کرده است. به بهانه حضور
موفق او در حوزه عکاسی، گفت‌وگویی در مورد فضای عکاسی در سینما و فیلم کوتاه با او
داشتیم

از چه تاریخی به صورت جدی وارد دنیای عکاسی شدید؟

در سال‌۹۱ تصمیم گرفتم
هنر عکاسی را که همیشه یکی از کارهای مورد علاقه‌ام بود به صورت تخصصی فراگیرم
. آن‌قدر عطش و ذوق من برای یادگیری بالا بود
که برای ماه‌ها به‌طور خستگی‌ناپذیری برای درک مفاهیم و آزمودن تکنیک‌ها و روش‌های
مختلف عکاسی تلاش کردم
. یادم می‌آید حتی تا نیمه شب برای مطالعه و
یادگیری عکاسی وقت می‌گذاشتم و حتی چند کتاب آموزش عکاسی هم بدین منظور برای خودم
ترجمه کردم و هر روز مقالات مختلف عکاسی را می‌خواندم. به چندین تور عکاسی رفتم و
به عضویت انجمن عکاسان جوان در‌آمدم.
در واقع آن‌قدر پیگیر یادگیری بودم که اگر برای
آزمون دکترای حسابداری چنین تلاشی می‌کردم قطعا قبول می‌شدم
.

برای آموختن هنر عکاسی چه دوره‌هایی را گذرانده‌اید؟

سال‌۹۴ در کلاس‌های
عکاسی آقای بابک‌ برزویه که از عکاسان بزرگ خبری، سینما و تئاتر کشور هستند شرکت
کردم. دوره‌های مقدماتی و پیشرفته را گذراندم و افتخار این را داشتم به عنوان
دستیار آقای برزویه در پروژه‌های عکاسی از محضرشان استفاده کرده و کسب تجربه کنم
. این کلاس‌ها نتایج مثبت زیادی برای من به‌همراه
داشت و همواره خودم را در عالم عکاسی حرفه‌ای مدیون استاد بزرگوارم می‌دانم
.

مشکل عکاسی در سینما این‌است که به‌سختی می‌توان در آن، ‌جا پیدا
کرد. شما چگونه توانستید وارد این حوزه شوید؟

حس کنجکاوی و آزمودن فضای بازیگری مرا بر آن داشت تا در اسفندماه سال‌۹۴ صرفا جهت کسب تجربه در کلاس فن‌بیان در
بازیگری آقای وحید جلیلوند ثبت نام کنم، به این هنر هم علاقه‌مند شدم به طوری‌که
بعد از آن به کلاس‌های تربیت حس و بداهه‌پردازی خانم سیما تیرانداز و بازیگری
تئاتر آقای حسن معجونی رفتم. همه‌چیز برایم جدید بود و هر‌کدام از دوره‌ها دریچه
جدیدی از حس‌ها و لحظه‌های نابی را به رویم گشودند.

در همین دوران بود که یکی از دوستان خوبم در کلاس عکاسی آقای برزویه
به نام خانم شکوهی‌زاده که دانشجوی سینما بود به من پیشنهاد بازی در فیلم کوتاهی
که پروژه دانشگاهی یکی از دوستانش بود را داد و من نقش قاچاقچی مواد مخدر را در آن
بازی کردم. این شروع ورود من به دنیای بازیگری بود. اما مهم‌تر این بود که بعد از
آن نه‌تنها به عنوان بازیگر بلکه به عنوان عکاس با گروه‌های دیگری از فیلمسازهای
خلاق و هنرمند همکاری کردم
.

در‌واقع اگر دوره آموزش بازیگری نرفته بودم شاید هیچ‌وقت فرصت ورود
به حوزه عکاسی سینما را پیدا نمی‌کردم. می‌توان بگویم این‌جا بود که فهمیدم این
همه راه را آمده‌ام تا عکاسی کنم.

دیگر به چه حوزه‌های دیگری از عکاسی علاقه‌مندید؟

علاوه بر عکاسی سینما و تئاتر، در نمایشگاه‌ها و جلسات و کارگاه‌های
تخصصی هم به عنوان عکاس فعالیت دارم. عکاسی تبلیغاتی، طبیعت و پرتره را هم دوست
دارم. هر کدام از این حوزه‌ها جذابیت‌های خاص خودشان را دارند
.

آدم‌ها معمولا ابتدا احساس می‌کنند به هنری علاقه دارند و آن را شروع
می‌کنند اما متاسفانه خیلی زود زده می‌شوند و آن را رها می‌کنند و می‌روند سراغ
هنر بعدی… چه تفاوتی میان خودتان و این دسته از افراد احساس می‌کنید؟

یکی از خصلت‌های بارز من این است که دیر تصمیم می‌گیرم تا کاری را
شروع کنم اما وقتی بعد از تحلیل کامل موضوع و مشورت با کسانی که به آن‌ها اعتماد
دارم تصمیم خودم را بگیرم تا آخرش می‌روم. قصد تعریف از خودم را ندارم اما پشتکار
من در کارها مثال‌زدنی است و این عامل موفقیتم در زندگی و کارم بوده است
. در واقع دلیل اصلی دیر تصمیم گرفتنم همین
است که می‌دانم قرار است خودم را تمام‌وقت درگیر کنم پس لازم است بیشتر فکر کنم تا
انرژی و وقتم را بیهوده تلف نکنم.

برای تمام هنرهایی که سراغشان رفتم حداقل به مدت دو تا چهار‌سال بر آن‌ها متمرکز شدم و تا زمانی که در توانم بود
آموزش دیدم و مطالعه کردم.
البته ادعایی ندارم و می‌دانم آن‌قدر ندانسته‌هایم
زیاد هستند که هم‌چنان باید برای پیشرفتم تلاش کنم.

از وقتی که دوربین های دیجیتال به جای آنالوگ
وارد بازار شد و همه موبایل‌ها هم مجهز به دوربین هستند، آیا این پیشرفت باعث شده
است که درک مردم از عکاسی بالا برود؟

این فراگیر شدن عکاسی از بعضی جهات خوب است. ثبت حوادث و خاطرات، به‌موقع
انجام می‌شود. عکس‌ها با کیفیت مطلوبی گرفته می‌شوند و مناسب نشر در فضای مجازی
هستند. اما این‌که برخی فکر می‌کنند عکاسی همین فشردن دکمه می‌باشد موضوع دیگری
است که تا حدی آزار‌دهنده است. هستند کسانی که علنا می‌گویند الان همه عکاسی می‌کنند
و عکاس زیاد است و من واقعا نمی‌دانم جواب آن‌ها را چه بدهم.

شما با هر کسی که به طور حرفه‌ای عکاسی می‌کند صحبت کنید می‌بینید
اولین توصیه‌اش به شما این است که عکس خوب، زیاد ببینید. آیا واقعا تمام کسانی که
دائم در حال عکس گرفتن با موبایل هستند هم سعی می‌کنند عکس خوب زیاد ببینند؟ آیا
همه آن‌ها مطالب آموزشی می‌خوانند؟ چند نفر از ما پست‌های عکاسان بزرگ را دنبال می‌کنیم
و آن‌ها رادنبال کرده‌ایم؟ این‌روزها وقتی فضای مجازی را چک می‌کنی با انبوهی از
عکس‌ها مواجه می‌شوی که هدف عکاس فقط این بوده که سوژه‌هایش در کادر قرار گرفته
باشند، نه توجهی به کادربندی داشته، نه پس زمینه مناسب، نه حذف عناصر مزاحم در عکس
و… با این حساب شاید بتوان گفت این روزها در بهترین حالت همه عکس‌هایی در حد
متوسط می‌بینیم، پس طبیعتا در این شرایط درک ما از عکاسی بالا نخواهد رفت. در این
فضا تنها درک کسانی از عکاسی بالا می‌رود که به عکاسی به عنوان یک هنر علاقه دارند
و پیگیر بهبود کیفیت عکاسی خود هستند.

ناگفته نماند، همه انسان‌ها ذاتا درک تشخیص زیبایی را دارند و
ناخواسته می‌توانند بفهمند که این عکس از عکس دیگر زیباتر است، اما آن‌هاکه با
دانش عکاسی آشنا نیستند چندان متوجه جزییات نمی‌شوند و نمی‌توانند نکات مدنظر عکاس
را در عکس‌های خود پیاده کنند.

عکاسی برای شما در دوربین‌های آنالوگ جذاب‌تر
بود که در تعداد شات‌زدن در عکاسی محدودیت داشتید و عکس را هم نمی‌دید تا چاپ شود
یا الان با دوربین‌های دیجیتال که بی‌نهایت می‌توانید شات بزنید و همان موقع هم می‌توانید
عکس خود را ببینید؟

تجربه عکاسی با دوربین‌های آنالوگ را دارم اما نه به عنوان
عکاس حرفه‌ای. همیشه برایم کارهایی که در تاریک‌خانه انجام می‌شده جذاب بود و هنوز
هم دوست دارم از نزدیک فرایندهای آن‌را ببینم. عکاسان بزرگ ما از بالاتر بودن
کیفیت عکس‌های دوربین‌های آنالوگ صحبت می‌کنند که شایان اهمیت است. ولی خب از بعضی
جهات خیلی خوب است که تکنولوژی پیشرفت کرده است. چرا‌که در لحظه می‌توان به
اشتباهات خود در کادربندی‌، نور و… پی برد و حتی تصمیم گرفت تکنیک عکاسی را
تغییر داد.

آموزش عکاسی در ایران، چه درآموزشگاه‌ها و چه در‌
دانشگاه‌ها در چه سطحی برگزار می‌شود؟

من تحصیلات دانشگاهی در رشته عکاسی ندارم و بهتر می‌دانم در
رابطه با کیفیت تدریس در دانشگاه‌ها صحبت نکنم. اما درخصوص آموزشگاه‌های خصوصی
خوشبختانه اساتید بزرگ ما هم‌چنان این دغدغه را دارند که عکاسان خوب تربیت کنند و
برای من که تصمیم دارم به‌طور آزاد عکاسی را فراگرفته و با جدیت دنبال کنم موقعیت
آن برایم فراهم است. البته همه می‌دانیم که تلاش‌فردی، مطالعه بسیار، زیاد عکس‌گرفتن
، عکس خوب دیدن و پشتکار فراوان یکی از شروط لازم برای پیشرفت در این حرفه است.

شما به عنوان عکاس با سوژه‌های بسیاری در
ارتباط بودید آیا شده به فکر ساخت فیلم از آن سوژه بیفتید؟

بله، خیلی پیش آمده است. مخصوصا زمانی که میان سوژه انسانی
و محیطی که در آن قرار گرفته است تضاد زیادی احساس می‌کنم.

هنگام عکاسی چه‌قدر به سوژه احترام می‌گذارید؟
شاید کسی دوست ندارد سوژه عکاسی شود ولی ناخوداگاه عکسش در همه جا منتشر می‌شود؟

شاید تنها دلیلی که خیلی سراغ عکاسی مستند نمی‌روم همین
باشد. با این‌که همیشه از اشخاص کسب اجازه می‌کنم یا جایی قرار می‌گیرم که افراد
از حضور من آگاه باشند تا اگر تمایل ندارند سوژه عکاسی‌ام باشند به من بگویند، اما
همواره این دلهره را دارم که راضی نباشند و درعین حال متوجه من هم نشده باشند.

بین بازیگری و عکاسی کدام را انتخاب می‌کنید؟

چالش‌های فردی در بازیگری را دوست دارم، مثلا اینکه می‌توانم در
فیلم، شخصیتی داشته باشم که با خود واقعی‌ام فرسنگ‌ها فاصله دارد، برایم جذاب است.
اما این اطمینان را دارم که عکاسی برای من بسیار شیرین‌تر از خود بازیگری بود. من
فضای شخصی عکاسی و به نوعی خلوت عکاس را دوست دارم. دوستان خوب زیادی دارم اما
قطعا دوربین یکی از بهترین دوستان من است.

چه کارهایی برای بهبود کیفیت عکاسی خودتان انجام می‌دهید؟

وقتی فیلم می‌بینم همیشه حواسم به این است که کادربندی آن‌ها چگونه
است. در سایت‌های عکاسی داخلی و خارجی عضو هستم و روزی نیست عکسی نبینم و مقاله‌ای
مطالعه نکنم. بعد از هر پروژه، نکات مربوط به تکنیک‌ها و روش‌های عکاسی و همچنین
اشتباهاتم و چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو می‌شوم، راه‌های بهبود کیفیت تصاویر و
حتی ایده‌های جدیدی که به ذهنم می‌رسند را یادداشت می‌کنم تا در کارهای بعدی به آن‌ها
توجه داشته باشم
.

از عکاسی لذت می‌برم و حتی دشواری‌هایی که برایم پیش می‌آیند را به
فال نیک می‌گیرم. پذیرای نقدها و مخصوصا راهنمایی‌های اساتیدم هستم و همواره سعی
می‌کنم در حال پیشرفت باشم و در‌جا نزنم
.
اول راه هستم. برنامه‌های زیادی برای خود دارم، به خودم قول داده‌ام تا جایی که در
توان دارم بیاموزم و با دانش و محکم قدم بردارم.

رضا پورزارعی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۷/۳۴۱/۲۱۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۱۲/۰۲۸/۱۷۳/۵۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۹/۵۳۶/۲۱۹/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۴/۰۴۱/۳۷۶/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۳/۸۶۹/۵۵۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۳۲/۰۲۶/۰۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    ۱۱/۳۹۹/۸۴۷/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۶۶۷/۵۵۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۵۰۳/۶۹۳/۵۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۸/۵۱۱/۶۵۲/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • استاد
    ۶۰۲/۸۶۰/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳۷۳/۹۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۳۵/۹۷۷/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۳/۳۲۰/۰۰۰