«ماهورا» قصه‌ای است که همه ایران باید آن را بدانند | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۱۴
نشست نقد و بررسی فیلم ماهورا در «صبا»

«ماهورا» قصه‌ای است که همه ایران باید آن را بدانند

سینمای دفاع مقدس در ایران؛ قدمتی به اندازه خود این واقعه دارد و نام‌های بسیاری از ابتدا تا به‌حال با این سینما گره خورده است‌.

سینمای دفاع مقدس در ایران؛ قدمتی به اندازه خود این واقعه
دارد و نام‌های بسیاری از ابتدا تا به‌حال با این سینما گره خورده است‌. نام‌هایی
که به عنوان بازیگر،کارگردان و تهیه‌کننده هر کدام وارد این سینما شدند و یا به آن
اعتبار دادند یا در کنار آن برای خود اعتبار کسب کرده‌اند. از این میان تعداد
افرار تاثیر‌گذار کم نبودند اما همیشه بیشتر نگاه‌ها به سمت کارگردان اثر به عنوان
مولف آن بر می‌گردد، اما در این میان نباید از نقش مهم تهیه‌کننده غافل شد.تهیه‌کننده‌ای
که می‌تواند گاه حتی بسیار مهم‌تر از کارگردان باشد و به نوعی با انتخاب تیم درست
برای کار در طول زمان، شکل متفاوتی از تاثیرگذاری در رشد سینمای جنگ را رقم بزند و
تهیه‌کنندگان فیلم«روز سوم»از جمله همین افراد بودند.

حمید آخوندی و علیرضا جلالی‌تبار دو تهیه‌کننده ای هستندکه
نامشان با آثار متفاوت در سینمای ایران گره خورده‌است و شاید بتوان گفت تهیه‌کنندگانی
مولف در سینمای ایران محسوب می‌شوند.«ماهورا» جدیدترین تولید این تهیه‌کنندگان است
که متاسفانه در جریان تولید آن حمید آخوندی درگذشت. برای این‌که از داستان این
فیلم و کم‌و‌کیف آن که هم اکنون در آخرین مراحل فنی است اطلاع بیشتری داشته باشیم،
تعدادی از عوامل این فیلم مهمان ما بودند و نشست فیلم سینمایی«ماهورا» یکی از نشست هایی
بود که در ایام نمایشگاه مطبوعات با حضور عوامل این فیلم در محل غرفه «صبا» برگزار
شد

در ابتدای این نشست حمید زرگرنژاد درباره این‌که چگونه ایده
اصلی و طرح این فیلم به ذهنش رسیده است و مسیری که به ساخت فیلم «ماهورا» منتهی شد گفت:
من سال‌۸۷ مستندی ساختم درباره واقعه‌ای مربوط به سال‌های ابتدایی جنگ در خوزستان که
در آن مستند با آقایان جلالی و مرحوم آخوندی همکاری داشتم. این دوستان که تهیه‌کننده
فیلم قبلی من بودند به این مستند و موضوع آن علاقه مندی نشان دادند و حدود پنج‌سال
طول کشید تا فیلمنامه آن با پرورش شخصیت‌ها و تحقیقات محلی چندین بار بازنویسی شد تا
سرانجام به مرحله تولید رسید در مرحله تولید فقط چهار‌ماه ساخت دکور یکی از روستاهایی
که در فیلم از مکان‌های اصلی به طول انجامید و عملا یک شهرک کامل برای این فیلم ساخته
شد.

زرگری نژاد با اشاره به این‌که بخش عمده‌ای از وقایع فیلم در
یک هور می گذرد گفت: شرایط آب و هوایی در هور بسیار خاص و فیلمبرداری در آن طاقت‌فرساست، ضمن این‌که بخش عمده هوری که‌ در سال‌۵۹ وجود داشت خشک شده و تنها بخش کوچکی از
آن باقی مانده است که بسیار زیباست و ما در همان بخش باقیمانده فیلمبرداری خود را انجام
دادیم.خوشبختانه گروه منسجمی داشتیم و بازیگران خیلی برای کار زحمت کشیدند. در واقع
ما سه‌ماه کار طاقت‌فرسا را پشت‌سر گذاشتیم که حرف‌های گفتنی در مورد آن زیاد است فقط
در مورد سختی کار این را بگویم که ما فیلمبرداری زیر آب‌، روی آب و داخل آسمان داشتیم
که کار بسیار سختی است.تعداد بازیگران هم کار را بسیار سخت می‌کرد و مثلا برای یکی
از صحنه‌ها حدود دو‌هزار هنرور داشتیم، لوازم و آکسسوار صحنه هم به سختی تهیه می‌شد
،این مسئله مربوط به ساخت دکورها بود. نتیجه کار هم‌اکنون در دست گروه فنی است و آن‌ها
هم زحمات خود را برای تکمیل مراحل فنی فیلم می‌کشند

در ادامه جلالی‌تبار‌؛ تهیه‌کننده این فیلم در مورد مشکلات این
پروژه در زمان تولید و تمهیدات لازمی که برای تولید این فیلم به کار برده بود تا از
نظر فنی مشکلی به وجود نیاید گفت: من خوشحالم که‌ در این پروژه افتخار همکاری با دوستان
بسیاری را پیدا کرده‌ام، از همه آن‌ها ممنونم برای این‌‌که همه برای این کار با دلشان
پیش من آمده‌اند‌ و به ما کمک کرده‌اند، اما دوست دارم بگویم که چگونه قصه من را جذب
کرد چون این نکته بسیار مهم‌تری در مورد کار است فیلم قصه بسیار خوبی دارد که حدود
پنج‌سال پیش نوشته شده‌است و در تمام مدت مشغول کار بر‌ روی آن بودیم، قصه «ماهورا»
در مورد اوایل جنگ است اما فیلم جنگی نیست بلکه یک تم عاشقانه در داستان آن در راستا
و در دل جنگ وجود دارد که غیوری مردم خوزستان و مرزنشینان و پایبندی آن‌ها به کشور
و نظام را به خوبی نمایش می دهد، اما درباره تولید فیلم باید بگویم طبیعتا این نوع
کار که تمامش در جنوب ، در هور و در شرایط سختی تولید می‌شود و از نظر تولید شرایط
ویژه‌ای دارد ، خیلی با فیلمی که در تهران با بازیگرانی که در آپارتمان دور هم جمع
شده‌اند تولید می‌کنیم تفاوت دارد. در شرایطی که عوامل جوی مانند ریزگردها در منطقه
وجود داشت ما کار خود را انجام دادیم ،برای مثال کار ما به خاطر شرایط آب و هوایی ۱۰روز
تعطیل شد. پیدا کردن لوازم صحنه‌ای که تم خوزستانی داشته باشد و مربوط به سال‌۵۹ باشد
در آن منطقه فوق العاده سخت بود و یکی از وقت‌گیر ترین بخش‌های این پروژه شد.

او در ادامه با اشاره به درگذشت همکارش حمید آخوندی گفت: این‌جا
باید از مرحوم آخوندی یاد کنم که شریک ما در تولید این پروژه و یکی از تهیه‌کننده‌ها
بود و از ابتدا تا انتهای این کار او در جنوب حضور داشت، اما چون خودش جانباز شیمیایی
بود وقتی به تهران آمد به خاطر ناراحتی قلبی و مشکل ریه به بیمارستان منتقل شد. شرایط
آب و هوای منطقه او را اذیت کرده بود و پس از عمل قلب باز متاسفانه او فوت کرد. یعنی
او حتی نتوانست نتیجه نهایی تمام زحمات خود را یکبار و به‌طور کامل بر پرده ببیند.
من این فیلم را به روح او هدیه می‌کنم، برای این‌که او به اثر این فیلم واقف بود و
می دانست فیلمی بسیار جذاب و دیدنی خواهد شد

مونا فرجاد دیگر بازیگر این فیلم درباره نحوه حضورش ، در خصوص
نقش خود و روش ارتباطش با گروه تولید گفت: من فکرمی‌کنم در طول سال فیلم‌ها، سریال‌ها
و تئاترهای زیادی ساخته می‌شود، اما در این‌میان در هرکدام از این گونه‌های هنری تعداد
اثرهای خوب به تعداد انگشتان دست است، همین برای هر بازیگری جزو شانس‌هایش به‌حساب
می‌آید که در یک کار خوب حضور پیدا کند و گروه تولید او‌ را کاندیدای حضور در ساخته
خودشان کرده باشند.

وی افزود: اولین چیزی که یک بازیگر می‌بیند متن است و من وقتی
متن «ماهورا» را خواندم به اندازه‌ای متن جذابی بود که خواستم در آن بازی کنم و وقتی
شنیدم این فیلم در دفتر آقایان جلالی و آخوندی تولید می‌شود اعتبار آن را بیشتر حس
کردم آن‌ها در کارنامه‌های خود فیلم‌های فاخری مانند «روز سوم» را داشتند و کارهایشان
بسیار درخشان بود، بنابراین تمام این عوامل از ابتدا به بازیگر نشان می‌دهد که با کار
ویژه‌ای سروکار دارد ضمن اینکه وقتی بازیگر می‌بیند یک گروه حرفه‌ای پشت این کار
هستند و قرار است فیلمی ساخته شود که حرفی برای گفتن دارد برای من به عنوان یک بازیگر
جزوه علایقم است که در این فیلم حضور داشته باشم چون مطمئنم این فیلم در آغاز راه
۶۰‌درصد امتیاز‌های یک فیلم خوب را دارد و بقیه آن هم در طول کار مشخص می‌شود، البته
حرفه‌ای بودن گروه تولید هم خود به خود باعث همدلی و همراهی همه آن‌ها خواهد شد و یک
اثر ویژه و فاخر را تولید خواهد کرد

فرجاد در ادامه درباره شخصیت خود در این فیلم و داستان آن گفت:
همانطور که قبلا هم گفته شده این فیلم بر اساس یک داستان مستند و واقعی ساخته شده است
که در آن اتفاقاتی برای یک زن می‌افتد که من نقش او را بازی می کنم. در واقع داستان
در زمان جنگ برای یک عشیره اتفاق می‌افتد که این اتفاق در روز عروسی آن دختر رخ میدهد
بیش از این نمی توانم چیزی از داستان فیلم بگویم چون می‌ترسم با لو رفتن آن جذابیت‌هایش
برای تماشاگرانی که می خواهند در آینده این فیلم را ببینند از دست برود.

کامران تفتی دیگر بازیگر این فیلم درباره حضور خود در فیلم«ماهورا»
و انگیزه هایی که در مورد قبول این نقش داشت گفت:نام آقایان آخوندی و جلالی برای من
تداعی‌کننده فیلم‌های سخت و خوب مثل فیلم ماندگار «روز سوم» است، کارنامه‌ای که از
سینما در ذهنم دارم به من می گوید آن‌ها تهیه کنندگانی هستند که سراغ فیلم‌های ساده‌،
بی بو و بی‌خاصیت نمی‌رود و وقتی به من پیشنهاد شد در فیلم حمید زرگرنژاد بازی‌ کنم
به دفترشان رفتم و وقتی فهمیدم که کار این دوستان است ،انگیزه من برای حضور در این
فیلم هزار برابر شد و به آن ها گفتم من با تمام توانم در این فیلم هستم چون که احساس
می‌کنم این سینما سینمایی است که خیلی به آن تعلق خاطر دارم و می‌توانم در آن جایگاه
خودم را پیدا کنم، این اعتماد‌ها در ابتدای کار شکل گرفت. با حمید زرگرنژاد در روخوانی
و تمرین‌ها خیلی کار کردیم.این تمرین‌ها تا مرحله شناخت «ماهورا» و فهمیدن قصه فیلم
ادامه داشت. قصه‌ای که قبل از آن‌که که بخواهم به بازی در آن فکر کنم باید به این فکر
کنم که برای یک ایرانی لازم است که این قصه را بداند چون نه تنها من که خیلی های دیگر
هم در کشور وحتی اشخاصی که در آن تاریخ زنده بودند هم شاید ندانند که چنین اتفاق مهمی
و جالبی در آن منطقه افتاده است. این فیلم قصه ارزشمندی است که کمی خونم را به جوش
آورد و به همین خاطر قبول کردم که در آن بازی کنم

تفتی در مورد نحوه تعامل با عوامل تمرین هایی که با گروه بازیگران
و گروه تولیدی قبل از تولید و در زمان تولید داشت گفت: این تمرین‌ها عالی بود، ساعد
سهیلی، داریوش ارجمند، مهدی صبایی، میترا حجار، محسن افشانی و مونا فرجاد در کنار خیل
عظیم بازیگرانی که در این فیلم بودند تک تک شان به دلیل فرهنگ غنی منطقه و گره‌خوردن
احساسی و عاطفی خودشان با سوژه اصلی فیلم و قصه آن به اندازه‌ای همکاری خوبی با هم
داشتیم که به هیچ‌وجه به مسائل دم‌دستی و ساده‌ای مانند این‌که با هم کنار نمی‌آییم
و اختلافی بین ما به وجود بیاید فکر نمی‌کردیم. همه در اختیار گروه بودیم و ناخودآگاه
به یک‌دیگر کمک می کردیم تا کارها خوب‌ترپیش برود و سکانس‌ها هرچه پخته‌تر در بیایند،
چون فیلم، فیلم سختی بود وقتی فیلم سختی کار می‌کنیم تمام بازیگر‌های فیلم اتحاد خاصی
با هم پیدا می‌کنند و به اصطلاح جانشان برای هم در می‌رود. سخت بودن کار افراد را به
هم نزدیک‌تر می کند و همبستگی بیشتری بین آن‌ها به وجود می آورد چون در غیر این صورت
و اگر این شرایط حاکم نباشد اصلا فیلم تولید نمی‌شود و شرایط ما در زمان تولید «ماهور»
به این شکل بود.

علی ظهوری‌راد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است