آنچه را که امروز درباره رسانههای مکتوب میگویند مبنی بر اینکه
پس از فراگیر شدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، مطبوعات مجال ظهور و بروزشان را
از دست دادهاند، قبول ندارم. بهگمان من هر رسانه جدیدی که به عرصه آمده، فضای
متفاوتتری ایجاد کرده و دیگران را از بین برده است. زمانی که سینما پا بهعرصه
وجود گذاشت، گفتند کار تئاتر دیگر تمام است اما دیدیم آن گونه نشد. پس از آن
تلویزیون همه گیر شد و همان حرف را درباره سینما زدند، اما مشاهده کردیم که سینما
همچنان به رونق خود ادامه داد و نه تئاتر از بین رفت و نه سینما. در کنار آن گفتند
تلویزیون مطبوعات را نابود میکند اما دیدیم تلویزیون بهرغم همه برد قدرتمند خبریاش
نتوانست مطبوعات (روزنامهها و مجلات) را زمینگیر کند. فضای مجازی هم شیوه نوین
ارتباطی است و بهواقع نتوانسته تلویزیون را از پا در بیاورد؛ حتی در مقاطعی به
رونق سینما و تئاتر، کمک هم کرده است. به همین اعتبار با بسط زندگی اجتماعی و
فرهنگی، شیوههای نوین ارتباطی ایجاد میشوند و ما باید از این ظرفیتها بهشکل
درستش استفاده کنیم. از همین منظر است که نه سینما جای تئاتر را گرفته، نه
تلویزیون جای رادیو، سینما و تئاتر را گرفته است و نه هیچکدام از اینها جای
مطبوعات را. با توسعه زندگی اجتماعی ما، هر کدام از رسانهها گوشهای را گرفته و
به پیش رفتهاند.
مهمترین کار روزنامهها انتقال و جابهجایی خبر است. منظور
از خبر صرفا خبر سیاسی نیست. خبر در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، ورزشی،
فرهنگی و هنری منظور است. جابهجایی خبر خود نوعی استراتژی است و جامعه را مسئولتر،
حساستر و آگاهتر میکند. بنابراین اگر یک رسانه در جابهجایی خبر سریعتر و
صادقتر باشد، برد با آن رسانه است. امروز شما روزنامهها را که باز میکنید میبینید
۹۰درصد اخبار مربوط به سه یا چهار شخصیت تکراری است و بیشتر به مسائلی پرداخته میشود
که کمترین اهمیت و عمق را دارند. یکی از پرتیراژترین روزنامههای کشور هشت صفحه
خودش را به پوشش اخبار ورزشی و فوتبال اختصاص داده است در حالی که کمتر از یک صفحه
را به تئاتر و کتاب میپردازد. خوب این یعنی بخش مهمی از جامعه و فرهنگ را نادیده
گرفته است. چرا تصور میشود فقط طرفداران فوتبال در این ملک اهمیت دارند؟ این جاست
که اخبار، درست جابهجا نشده است چرا که اخبار فقط محدود به اخبار سیاسی و ورزشی
نمیشود. در این حال رسانه باید بتواند در کنار جابهجایی درست اخبار، فرهنگسازی
هم بکند، اما نهتنها اخبار، درست و بهطور متوازن منتقل نمیشود بلکه هیچ گونه
فرهنگسازی هم اتفاق نمیافتد. همه اینها سبب میشود مردم هم روز به روز کمتر
رسانههای مکتوب را جدی بگیرند.
متاسفانه سالیان
اخیر با آن که تعداد رسانههای مکتوب زیاد شده است اما بسیار کم به تئاتر پرداخته
میشود. فقط در شهر تهران هر شب ۱۱۰ نمایش با قوتوضعفهای متفاوت روی صحنه میرود
اما شما ۱۱۰ سطر درباره تئاتر در روزنامهها نمیتوانید پیدا کنید. آنوقت یک
مسئول در گوشهای دورافتاده سرفه که میکند بلافاصله فردای آن روز عکسش را صفحه
اول چاپ میکنند! رادیو میگوید، تلویزیون همان را بازگو میکند و روزنامهها و
مطبوعات هم همانها را تکرار میکنند. هرگز هم اخباری از نگرشهای متفاوت در
مطبوعات نمیبینیم پس نباید توقع داشته باشیم مردم مقابل دکهها صف ببندند.
روزنامهها صرفا سیاستهای رسمی را تکرار میکنند تا یارانه بگیرند و روزنامهشان
را در بیاورند؛ این فاجعه است و بهمرور مطبوعات به همین دلایل جایگاهشان را از
دست میدهند، چرا که صدای کل جامعه و صدای همه جریانات فرهنگی نیستند. چرا تلگرام
تا بدین پایه فراگیر شده است؟ به این دلیل ساده که همه اطلاعات را میتواند بهشکل
عریان، صریح و فصیح در اختیار مردم قرار دهد؛ بدون حذف، تقطیع و جرح و تعدیل.
یکی از اصلیترین و مهمترین رسالتهای مطبوعات، حساس کردن
افکار عمومی نسبت به موضوعاتی است که جامعه باید نسبت به آنها حساس باشد و نیست.
با برگزاری نمایشگاه و جشنوارههایی از این دست نمیشود توجه افکار عمومی را جلب
کرد. مطبوعات باید روش و نحوه برخورد با مردم، نویسندگان، شعرا و هنرمندان را
تغییر دهند. امروز بهای زیادی در مطبوعات به سیاست داده میشود و کمتر دیده میشود
دو کلمه حرف حساب در آنها انعکاس داده شود. مطبوعات باید صدای کسانی باشند که
دسترسی به ثروت و قدرت ندارند؛ اگر اینگونه شد مردم هم کار آنها را میخرند و میخوانند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است