انتقاد عکاس جنگ از ندادن نگاتیوهایش/ شاید من هم روزی خودزنی کنم/ پاهایم دیگر توان از پله ادارات بالا رفتن را ندارد | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۳۶

انتقاد عکاس جنگ از ندادن نگاتیوهایش/ شاید من هم روزی خودزنی کنم/ پاهایم دیگر توان از پله ادارات بالا رفتن را ندارد

مهدی منعم گفت که سال‌هاست برای دریافت نگاتیوهای زمان جنگ تلاش می‌کند اما مسئولان مربوطه پاسخ درستی به او نمی‌دهند.

به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، مهدی منعم عکاس خبری و جنگ در صفحه مجازی خود درباره  تلاش‌چندساله‌اش برای گرفتن نگاتیوهای عکس هایی که در زمان جنگ ایران و عراق گرفته و در اختیار خبرگزاری ایرنا است، انتقاد و گله کرد.

متن یادداشت او به شرح زیر است:

«بلوار کشاورز/کوچه سعید/۱۳۶۶

مسافران این مینی بوس به پیک نیک نمی‌روند بلکه برای دفاع از خاک کشور و بیرون راندن ارتش متجاوز عراق راهیِ مناطق جنگی هستند. شاید از این جمع کسانی شهید شده باشند، عده ای مجروح و زخمی برگشته باشند و بعضی نیز ممکن است به سلامت از معرکه جنگ عبور کرده باشند. اما در همین کوچه و در سال هفتاد یک جانباز اهل تبریز برای دریافت پنجاه هزارتومان وام اقدام به خودسوزی کرد و پس از حدود دو هفته بستری شدن در بیمارستان ساسان از دنیا رفت.

برخی از کهنه سربازان جنگ سرنوشت عجیبی دارند. در این میان ما عکاسان جنگ نیز مورد بی مهری زیادی قرار گرفتیم. من سال‌هاست که برای نگاتیوهای تهیه شده در جنگ که در آرشیو خبرگزاری ایرنا خاک می خورد تلاش می کنم و حتی این اواخر مکتوبی برای وزیر ارشاد ارسال کردم و برای پیگیری آن مکتوب بارها با خبرگزاری ایرنا تماس گرفتم اما جواب همانی است که همیشه می‌شنویم آقای فلانی در جلسه هستند!

چه می‌دانم شاید روزی من هم برای گرفتن فایل‌های جنگ که مولفش هستم وحق طبیعی من هستش که یک فایل از نگاتیوهایم داشته باشم، دیوانگی کنم و در مقابل خبرگزاری خود زنی کنم.گرچه با این کار هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.»

او در ادامه در پستی دیگر با انتشار گواهی بیمارستان از جراحت‌های زمان جنگ، نوشت: «در ادامه پست دیروز.

بارها از میدان مین عبور کردیم، از شدت انفجار بمب ها وسایل و راهم مان را گم کردیم اما از بی باکی و مردانگی رزمندگان جبهه و جنگ نیرو گرفتیم و عقب ننشستیم و به مسیرمان ادامه دادیم. از انفجار گلوله های توپ و خمپاره از این کانال به کانال دیگه و از سنگری به سنگر دیگر کوچ کردیم اما ماندیم تا با عکس های خودبه آیندگان نشان دهیم که صلح و آرامشی که در آن نفس می کشید مرهون خونفشانی جوانانی است که مثل همه جوانان امیدها و رویاهایی داشتند ولی آنها را برای هدفی والاتر فدا کردند.

دیروز من و امثال من برای یافتن جان پناهی از تپه های سنگلاخ غرب کشور تا دشت‌های سوزان جنوب دویدیم اما هرگز نمی دانستیم که در زمان صلح برای احقاق حق مان مثل یک توپ فوتبال در راهروهای ادارات دولتی شوتمان می کنند و به ریشمان می خندند. آری اینها و موارد دیگر مصائب عکاسی است که در تمامی سال‌های پس از جنگ به جای گوش دادن به سفمونی صلح، خس خس نفس های خسته بازماندگان جنگ تحمیلی را گوش داده و با آن‌ها گریست و با آن‌ها شادی کرد.

امروز پاهای من بسان پاهای قطع شده جانبازانی است که دیگر توان قدم بر داشتن از پله های ادارات را ندارد. پاهایی که سال شصت و دو در عملیات والفجر دو، بیش از ده کیلومتر را طی کرد تا عکسی از منطقه باز پس گرفته شده در تپه آزادی پیرانشهر را برای خبرگزاری ارسال کند، غافل از اینکه روزی برای یک فایل از آن عکس‌ها باید به اندازه حقوقی که در تمامی سال‌های کار در آن خبرگزاری دریافت کرده پرداخت نماید. سوال من این است، امروز به کدامین سرزمین تعلق دارم؟»

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    110/472/484/000
  • بی‌بدن
    26/214/863/000
  • سال گربه
    18/031/038/500
  • آپاراتچی
    4/245/817/500
  • پرویز خان
    3/263/887/000
  • نوروز
    3/001/113/000
  • ایلیاجستجوی قهرمان
    2/962/112/500
  • آسمان غرب
    2/566/028/000