در دوره فعلی؛دور چهاردهم ۲۹۰۰ اثر به دبیرخانه جشنواره ارسال شده و ۱۷۱۷
اثر از ۱۰۴ کشور جهان فرم حضور در این جشنواره را پرکردهاند.با محمد خزاعی؛ دبیر سیامین
جشنواره فیلم فجر و جشنواره مقاومت درباره مفهوم مقاومت و برگزاری جشنواره موضوعی و
مشکلات آن گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید..
جشنواره
فیلم «مقاومت» قدیمیترین جشنواره انقلاب است.شما هم دبیر جشنواره فجر بودهاید و هم
در سالیان متعدد دبیر جشنواره فجر. بهنظر شما چرا جشنواره فیلم مقاومت نتوانسته است
در جایگاه درست و در سطح اولین جشنواره جمهور اسلامی ایران مطرح شود؟
هر جشنوارهای
که در کشور برگزار میشود جایگاه خودش را دارد. یعنی نظام فرهنگی کشور در زمانهای
مختلف به این نتیجه میرسد که احتیاج داریم رویدادهای فرهنگی متناسب با فضای اجتماع
طراحی شود. در سال ۶۲عدهای از بچههای انقلاب دور همدیگر جمع شدند و خلاء جشنواره
مقاومت را بعد از جشنواره تهران در دوران قبل از انقلاب و اولین سال برگزاری جشنواره
فجر احساس کردند. در آنزمان ضرورت فرهنگی این جشنواره معلوم است و موضوعاتی از قبیل
پرداختن به جنگ،کشف استعدادهای جدید، ظهور و بروز استعدادهای نو در شهرستانهاست که
دامنه سینما در آنجا توسعه پیدا نکرده است، نگاه جدی به مقوله جنگ و دفاعمقدس در
آن روزهاست که خروجی بسیار خوبی هم دارد. براساس خروجی جشنواره دفاعمقدس آن سالهاست
که شهرک دفاعمقدس،انجمن سینمای انقلاب و دفاعمقدس و ساختارهای این سینما شکل میگیرد.
باوجود
فراهم شدن این ساختارها چرا جشنواره مقاومت بهجای جشنواره فجر به جشنواره درجه اول
سینمایی کشور تبدیل نمیشود؟
جشنواره
فیلم فجر جشن ملی سینماست، به این معنا که همچون جشنواره فیلم تهران جشنوارهای پس
از انقلاب برای تمام آثار شکل میگیرد و آثار انقلاب ،دفاعمقدس و آثار سینمای ایران
مورد توجه و نمایش قرار میگیرد. همین جشنواره نیز خودش باعث چرخه محرک سینمای ایران
میشود. جشنواره فجر در زمینه اکران و بروز استعدادها مهم است. البته این کارکرد در
تمام جشنوارههای دنیا وجود دارد. اما جنس جشنواره مقاومت و دفاعمقدس از تمام جشنوارهها
متفاوت است و دلیلش هم جریان اعتقادی و باوری است که در این جشنواره وجود دارد. بهنظر
من از لحاظ ایدئولوژی جشنواره مقاومت برای نظام بسیار مهم است مخصوصا در حوزه مسائل
منطقه و سیاست خارجی. در حالحاضر مقاومت یک مفهوم داخلی نیست و منحصر به کشورهای منطقه
نمیشود بلکه یک جریان فرهنگی مقاومت اتفاق افتاده است. یک زمان ما داعیهدار مبارزه
با صهیونیسم و چندکشور منطقه بودیم ولی امروز در بین آثاری که در این جشنواره حاضر
شدهاند آثاری از کشورهایی که ما بهحساب نمیآوردیم به این وادی پای نهادهاند. یعنی
جریان فیلمسازان مستقل و ضدسلطه دیگر محدود به یک مکان جغرافیایی خاص نیست و اینها
بهطور پراکنده دست به فعالیتهای خودشان زدهاند.
شما چطور
این افراد را انتخاب کردهاید؟
ما تنها
کاری کردیم انتشار فراخوان جشنواره بود. الیور استون هم از همین طریق فرم جشنواره پر
کرد و داوطلب حضور در جشنواره مقاومت شد.
با این
حساب پس چرا تعداد آثاری که جشنواره مقاومت معرفی و رونمایی میکند، به نسبت بسیار
کم است؟
یکی از
ضعفهای عمدهای که جشنواره مقاومت دارد و باعث شده که به نسبت جشنواره فجر چندان توجهات
سینماگران را به دنبال نداشته باشد دوسالانه بودن و کمبود آثار جدید و نو است که فقط
مختص جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت باشند. ما تلاش داریم که آثاری را منحصرا در این
جشنواره رونمایی کنیم. ما دوسال قبل «ابوزینب» را رونمایی کردیم امسال هم دو-سه فیلم
جدید را رونمایی میکنیم. ما در بحث داخلی تلاش میکنیم که این مشکلات را رفع کنیم
ولی در بحث بینالملل میشود نگاهی به فیلمسازها و فیلمهای جشنواره انداخت و وسعت
کار را متوجه شد و البته سرمایهگذاری جمهوری اسلامی در آینده روی این افراد خوادهد
بود.
جشنواره
مقاومت جشنوارهای موضوعی است. موضوعی بودن یک جشنواره هم مزیتهایی دارد و هم محدودیتهایی.
آیا موضوعی بودن این جشنواره مانع گستردگی آن نبوده است؟
طبیعتا
ما هم موضوعی هستیم و هم با افراد خاصی کار داریم. افرادی هستند که در سینمای انقلاب
مشغول فعالیت هستند. یعنی نمیتوانیم بگوییم فلان فیلمساز که اصلا با موضوع انقلاب
و دفاعمقدس کار نکرده وارد جشنواره ما شود. ما با یک طیفی از افراد کار داریم علیرغم
اینکه هرکس که به جشنواره مقاومت بیاید ما حاضر به پذیرشش هستیم. ولی موضوعی بودن
یک جشنواره نمیتواند ملاک ضعف ساختاری یک جشنواره باشد بلکه میتواند جشنواره را تقویت
کند. درتمام دنیا جشنوارههای موضوعی بهشدت در حال برگزاری است. اما یک چیز مسلم است،
بالاخره جشنوارههای موضوعی یا باید تولید داشته باشند یا باید از تولید آثار حمایت
کنند. اما وقتیکه این دوسویه را نداریم دچار مشکل میشویم. جشنواره فیلم فجر تمام
ژانرها و تمام موضوعات را در خودش راه میدهد چون جشن ملی ماست، اما جشنواره انقلاب
باید بهسراغ موضوعات و تولیدات حوزه انقلاب و دفاعمقدس برود. این بسته شدن مضامین
خودبهخود محدودیت میآورد و محدودیت باعث میشود که آثار کمتری را بتوانیم در جشنواره
بپذیریم و دست ما در عرضه و تقاضا کمی بستهتر میشود.
با وجود
این محدودیت چرا جشنواره مقاومت را بهجای بینالمللی بودن در سطح منطقه و کشورهای
مقاومت برگزار نمیکنید؟
ما در
سالهای اول دقیقا بر روی منطقه متمرکز شدیم اما مشکل این است که منطقه سینما ندارد
و قویترین سینمای منطقه ایران است. ایران بهعنوان یک قدرت سینمایی در دنیا مطرح است
و تمام سینماگران آن در این حوزه خدمت کردهاند. عباس کیارستمی، ابوالفضل جلیلی و…
قابل احترامند و جوایز بینالمللی متعددی داشتهاند. اما دامنه مقاومت از منطقه بیرون
رفته است. اگر ما منطقهای فکر کنیم دیگر این موضوع فرامنطقهای است و حتی به جهان
اسلام محدود نمیشود.
مفهوم
مقاومت واژهای است که در کشور ما بنا به حوادث انقلاب معانی خاصی دارد. اصلا چطور
میشود کشورهای مختلف را حول این مفهوم جمع کرد؟
مفهوم
مقاومت جریانی بینالمللی است و مربوط به یک کشور نیست. در کشور ما هم دفاعمقدس یک
جنگ هشتساله نیست. من معتقدم ما در کشور خودمان بهشدت درگیر جنگ هستیم اما جنس جنگمان
عوض شده است. جنگ امروز جنگ نظامی نیست بلکه جنگ فرهنگی و رسانهای است. دغدغه فرهنگی
شبیه دغدغه در میدان جنگ است و به معنای رهاکردن سنگر و عقبنشینی نیست. ما باید مقوله
فرهنگ را از نو ارزیابی کنیم. امروز جریان فرهنگی مقاومت و جشنواره فیلم مقاومت در
جایگاهی فراتر از یک جشنواره و پایگاهی اجتماعی و فرهنگی قلمداد میشود که رسالت حساس
و سنگینی را بر دوش دارد. از آنجاییکه در دنیای امروز جنگها، تلاقی رسانهها و برخوردها
ماهیتی هنری و سینمایی پیداکرده است ما باید رسالت سنگین ارائه روایتی فرهنگی از مقاومت،
پایداری و انعکاس رنجها و چالشهای عدالتخواهان را بردوش بکشیم. همچنان که ایستادگی
دربرابر نظام سلطه، بخشی از وظایف این جشنواره است. کشوروهای که رسانه، سینما و زیان
تصویری قدرتمندی داشته باشند قدرت آینده را در اختیار خواهند داشت. جنگ نظامی درنهایت
میتواند سرزمینی را از بین ببرد، اما نمیتواند فرهنگی را نابود کند. مطمئن باشید
که اگر غرب سینما نداشت با بمب هستهای هم نمیتوانست فرهنگ و تمدنهای دیگر را نابود
کند. سینما و رسانهها هستند که کرهزمین را تبدیل به یک دهکده جهانی کردهاند.
شما در
نشست خبری اخیرتان از جشنواره مقاومت بهعنوان پاتوق فرهنگی یاد کردید. منظور شما از
این اصطلاح اولویت فرهنگ بر سایر امور این دهکده جهانی است؟
دهکده
جهانی به این معناست که همهچیز باید مثل هم شود. یعنی بنیانهای خانواده، تفکرات،
اصالتها تغییر پیدا کرده و برداشته خواهد شد. در این شرایط وارد هرکشوری که بشوید
آدمها را مثل هم خواهید یافت. آنها بیش از سیسال است که روی این مباحث کار میکنند.
جنگ نرم بهدنبال تصرف ذهنها و قلبهاست. در جنگ جدید سربازان و ژنرالهای نظامی در
دو طرف میدان قرار نمیگیرند، بلکه فعالان فرهنگی، هنری و رسانهای ایفای نقش میکنند.
به این ترتیب قدرت نرم، نوعی استعمار نوین پدید آورده است. اوایل انقلاب ناشیانه آمدند
و جنگ را بهراه انداختند، اما وقتی شکست خوردند فهمیدند که موضوع به همین سادگی نیست.
لذا به جنگ فرهنگی متوسل شدند. جنگ فرهنگی کار آسانی نیست، بلکه کار زبدگان است. کشوری
که صاحب فرهنگ قوی نباشد در تمام مسائل خودش دچار مشکل است. اگر فرهنگ تقویت شد و زیربنای
همه چیز قرار گرفت در آنصورت امکان دارد که ما در حوزههای دیگر موفق شویم. انحراف
فرهنگ مقدمه سایر انحرافها در آن کشور است.
در اینصورت
مقاومت کجا قرار میگیرد. آیا مقاومت مفهومی ذیل مفهوم فرهنگ است؟
مقاومت
یک کار فرهنگی است. فرهنگ یک مجموعه جامع و کامل است. من امروز کاملا در جنگ هستم و
جنس سلاح من همین فیلمهایی است که در کنار هم در این جشنواره قرار میدهم. باور شخصی
من این است که ما همچنان در جنگ هستیم. ما حتی در داخل کشور هم درحال جنگ هستیم. خیلی
از فیلمسازها در طول مراسمهای مختلف جشنواره اعلام کردهاند که در اینجا حسوحال
خوبی داریم و شبیه خانه خودمان است. به هرحال جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت پاتوق
بچههای انقلاب و صدای بچههای انقلاب است..
چرا فعالیتی
در این جشنواره صورت نمیگیرد که از یک پاتوق فراتر برویم. یعنی بتوانیم از افراد مختلف
از طیفهای مختلف در هیات انتخاب یا داوری جشنواره استفاده کنیم؟
ما هر
فیلمسازی که در حوزه جنگ و پای آرمانهایش ایستاده را محترم شمرده و به جشنواره دعوت
میکنیم. فیلمساز معمولی که با ژانر دفاعمقدس آشنا نیست و تعلق خاطری به این جریان
ندارد چندان مطلوب ما نیست. من معتقدم در هرکاری باور مسئله مهمی است. فیلمسازی که
به این موضوعات باور ندارد و این مسائل در آثار ظهور و بروز پیدا نکرده چرا باید آثار
فیلمسازان عرصه انقلاب را داوری کند؟جشنواره مقاومت محل باورها است و در خدمت آدمهایی
است که دلشان هنوز برای انقلاب و اسلام میتپد و هنوز نسبت به مسئله دغدغهمند هستند.
وقتی ما فیلمسازانی داریم که در این عرصه تلاش کردهاند را به چه دلیل کنار بگذاریم
و به سراغ فیلمسازانی برویم که اصلا در این عرصه فعایت نداشتهاند؟آنها که عمری در
این حوزهها کار کردهاند از ما انتظار دارند. این جشواره متعلق به آنهاست. البته
این نکته را هم بگویم که ما در زمینه هیات انتخاب و داوری سراغ تمام طیفها رفتهایم
و آدمها با گرایشات سیاسی مختلف در جشنواره حضور دارند. مبنای ۹۸ نفر اعضای هیات داوری
و انتخاب ما ایدئولوژی انقلاب است. اگر ما فیلمساز انقلابی در برخی از زمینهها نداشته
باشیم و دستمان خالی باشد باید بهسراغ کسانی برویم که زیان سینما را میشناسند. شما
در جشنواره کودک هم از افراد صاحبنام و آشنا به فضای فیلم کودک بهره میگیرید.
یعنی شناختن
فن و تکینیک سینما در جشنواره مقاومت شرط لازم است اما شرط کافی نیست.
بله. برای
ما مهم است که فلان شخص بهغیر از دانستن زبان سینما در این وادی زحمت کشیده باشد.
هنوز گرفتار مسائل و چهارچوبهای انقلاب باشد. جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت با کسی
تعارف ندارد. موضع آن بسیار شفا ف است. ما به صراحت اعلام کردیم که پاتوق دلسوزان انقلاب،
بچههای جنگ و رویشهای جدید در سینمای انقلاب هستیم.
مشکلات
پیش روی شما در این زمینه چیست؟آیا میشود سینماگران را بهخودی و غیرخودی خطکشی کرد؟
امروز
کسانی در فضای فرهنگی کشور وجود دارند که سعی میکنند که ایران را به فضای بیمار قبل
از انقلاب بازگردانند. اینها به دنبال رجعت به گذشته هستند و همین موارد هم در آثارشان
دیده میشود. ما باید مراقب این جنس از تولیدات سینمایی و تصویری خودمان باشیم. روکردن
به غرب، دلبستگی و وابستگی بیقیدوشرط به غرب، بزرگ شمردن هرآنچه که مربوط به بیگانگان
است و حقیر دانستن هرآنچه مربوط به خودی است از آفاتی است که این سینمای بیمار به همراه
خود می آورد. ما در برخی از فیلمها خواستهوناخواسته تحقیر ملت خودمان را می بینم.
فیلمساز حواسش نیست. امروزه بعضی از آقایان در مسائل فرهنگی بر روی مسائل اصلی انقلاب
انگشت اتهام میگذارند، عدهای باید بتوانند در مقابل از حریم انقلاب حراست کنند. ملاک
خطکشی ما انقلاب و بچههای در صحنه است. احمدرضا دوریش و ابراهیم حاتمیکیا، عمرشان
را در این حوزه گذاشتهاند. من حتی در مراسمهای مختلف جشنواره مقاومت افرادی را دیدهام
که درست است در این حوزه کار نکردهاند اما این فضا را هم دوست دارند. این به معنای
آن نیست که ما خطکشی داریم اما قطعا در مرحله انتخاب و داوری خودمان چهارچوبهایی
را داریم. اعتقاد شخص من این است که ما هیچوقت افراد را خطکشی نمیکنیم، مگر اینکه
افراد خودشان را خطکشی و پیشاپیش تکلیف خودشان را روشن کرده باشند.
شما نمیترسید
که مورد اعتراض قرار بگیرید و مخاطبان شما از جشنواره دور شوند؟
ما هیچ
ترسی نه از ریزش و نه از رویش آن داریم. معتقدیم اگر پای حرفهایمان بایستیم و شعار
ندهیم افراد ما را همانگونه که هستیم باور میکنند. بهنظر من جریان فرهنگی مقاومت
دیگر متعلق به ما نیست این جریان بسیار بزرگتر از امثال ماست و ادامه پیدا خواهد کرد.
جریان جنگ را یک فرمانده هدایت نمیکند بلکه چند روزی به فردی سپرده میشود. چه ما
باشیم و چه ما نباشیم این جریان با قوت ادامه پیدا میکند
پس چرا
یک عده محدود را انتخاب کرده و به خدمت میگیرید؟
.ما افراد را محدود نکردهایم. بهنظر من
طیف افراد انقلابی در سینما بسیار زیاد هستند. رضا میرکریمی بجز «کودک و سرباز» فیلمی
برای انقلاب نساخته است اما بچه همین انقلاب است. تعریف ما از بچههای انقلاب تنها
این نیست که فیلم انقلابی کار کرده باشد، بلکه باید باور، اندیشه، تعلقات و…او متعلق
به همین نظام باشد. اتفاقا با این وجود دامنه بسیار وسیع میشود. اتفاقا تنوع آدمهایی
که در جشنواره مقاومت وجود دارد شاید در جشنوارههای دیگر نباشد.
منظور
شما از این تنوع گسترده چیست؟
از این
لحاظ که گرایشهای مختلف کنار هم نشستهاند و آثار را داوری میکنند. شما در مراسم
افتتاحیه یک جنس داوری، در مراسم اختتامیه یک جنس دیگر میبینید. اینها همه متفقالقول
هستند و دامنهشان بسیار وسیع است. ما از ۹۸ نفر در این دوره استفاده کردیم. بهنظر
من از پنجهزار نفری که عضو خانه سینما هستند حداقل دو-سههزار نفرشان بهراحتی با
ما همکاری میکردند. درنظر داشته باشید که ما بالاخره محدودیت انتخاب داریم و نمیتوانیم
تمام افراد را دعوت کنیم.
افراد
برای حضور در بخشهای مختلف تا چه اندازه با شما همکاری کردند؟ آیا آنها به شخصه راغب
بودند؟
حتما،
ما هیچ مشکلی در جشنواره مقاومت نداشتهایم. حتی در بحبوحه سال ۸۸ که بدترین شکل جشنواره
مقاومت میخواست برگزار شود تمام افرادی که دعوت شدند بهراحتی به جشنواره آمدند و
ادای دین کردند. ما در جشنواره مقاومت چهرههایی مثل مجیدمجیدی را داریم که یکی از
ستونهای بینالمللی سینمای ایران است.
بهنظر
میرسد که با دور شدن از انقلاب و جنگ سینمای دفاعمقدس کمرنگ میشود. برچه اساسی به
آینده این سینما خوشبین هستید؟
افرادی
که جنگ را دیدهاند متعدد هستند. در جامعه و غالبا هم این جریان را بهراه انداخته
و در آن نقش داشتهاند. کسانی هم که جنگ را ندیدهاند حداقل در زمینه مستند کارهای
خوبی را تولید کردهاند. مگر فیلمسازانی که راجعبه جنگ جهانی اول و دوم فیلم میسازند
جنگ را دیدهاند؟ مبنای پرداختن به یک سوژه این نیست که شما آنرا از نزدیک دیده باشید
بلکه مبنا این است که تو به حرفی که میزنی اعتقاد داشته باشی. هر فیلم سینمایی را
که دید نویسنده و کارگردان آن زحمت کشیدهاند اما حسوحال آن منتقل نمیشود، بدانید
که یکجای کار اشکال داشته است. مگر به فرجاله سلحشور انتقادات زیادی نمیشد؟ او همواره
حرف خودش را میزد و به عزت خودش رسید. یادگارهای او از خیلی از فیلمسازان برتر است.
شما
جشنوارههای معتبر بینالمللی را به سیاستزدگی متهم کردهاید. دلیلتان چیست؟
بهنظر
من بچههای انقلاب در تنگنا هستند. یکی از برنامههای دشمن این است که مجموعههای مومن
و انقلابی را در مجامع جهانی منزوی کنند تا آنها با آثار هنری و روحیات انقلابی بیاعتنا
باشند. این برنامه در جهان هم اجرایی شده و جشنوارههای معتبر دنیا هیچگاه پذیرای
فیلمسازان ضدصهیونیستی نبوده و نیستند. جشنوارههای دنیا محل کسب صرفههای اقتصادی
به اشکال گوناگون و بازیهای سیاسی سیاستمداران شده است. در پشت صحنه تمام جشنوارههای
امروز سیاست نهفته است.
براین
اساس آیا میشود با موضوعات سیاسی برخورد فرهنگی کرد؟
فیلمسازانی
که روحیه انقلابی دارند یا ضدجریان اسرائیلی هستند در کدامیک از جشنوارههای معتبر
دنیا دیده میشوند؟کجا آثارشان پذیرفته میشود؟چرا یک فیلم ضداسرائیلی به معنای کامل
تا بهحال در جشنواره «کن» نمایش داده نشده است؟اصلا چرا کن زیر نظر وزارت امور خارجه
برگزار میشود؟ یکی از مدیران خوب و برنامهریز جشنوارههای ما به من گفت که از دبیر
جشنواره کن پرسیده که چرا شما عوض نمیشوید؟ او هم جواب داده که هرسال من را از وزارت
خارجه صدا میزنند و میگویند سیاست امسال این
است. من هم براساس این سیاست برنامهریزی میکنم. امسال میگویند قرار است که ایران
دیده شود من هم در ایران میگردم و چند فیلم انتخاب میکنم و در جشنواره حواسمان هست
که به آنها بپردازیم. واقعا تمام فیلمهایی که در جشنواره کن یا جشنوارههای معتبر دنیا
جایزه گرفته ارزش هنری داشتهاند؟همین اخیرا در جشنوارههای دنیا دیدهایم که برای
فیلمسازان ضدایرانی صندلی خالی گذاشتهاند. آثار این افراد اگر اسم و خطونشان سیاسی
نداشته باشد بهعنوان فیلم هنرجو هم حساب آورده نمیشوند. چندتا فیلم در جشنواره فجر
داشتیم که سرمایهگذار خارجی داشتند؟ما نباید از اینها غافل شویم. چه میشود که سراغ
افراد انقلابی نمیآیند؟چون این استعدادها هنوز نفوذناپذیر است.
جشنوارههای
خارجی سیاست دارند اما سیاستشان عیان نیست.
آیا مشکل
به مدیران فرهنگی ما برنمیگردد؟
ما در
سینمای ایران راهمان را گم کردهایم. هم مدیران و هم فیلمسازان. اوایل انقلاب میدانستیم
چه میخواهیم. اما امروز به هرکس که میگوییم در حال چه کاری هستی میگوید: فیلم میسازم.
امروزه فقطوفقط ملاک ما جشنوارههای خارجی و فروش فیلم است. پس آن نگاه آرمانی ما
در این هیاهوها و زرقوبرقها گم شد؟چه میشود که یک فیلمساز گاهی به اینور میافتد
و گاهی از آنور؟ما باید دکترین فرهنگی جامع کشور را تدوین کنیم.
کامبیز
حضرتی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است