همه علیه یکی، یکی علیه همه | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۵۴
پرونده «صبا» به بهانه حاشیه‌های اخیر برنامه «هفت»

همه علیه یکی، یکی علیه همه

هفته گذشته و در برنامه «هفت» اتفاقی رخ داد که اکثر رسانه‌ها را تحت تاثیر قرار داد و دامنه حاشیه‌هایش بسیار گسترده بود. مسعود فراستی منتقد ثابت این برنامه با به کار بردن عبارتی عجیب به استقبال فیلم «دونده زمین» به کارگردانی کمال تبریزی رفت و همین باعث ایجاد حاشیه‌ها و جنجال‌های بسیاری علیه برنامه «هفت» شد.

به گزارش خبرگزاری صبا،هفته گذشته و در
برنامه «هفت» اتفاقی رخ داد که اکثر رسانه‌ها را تحت تاثیر قرار داد و دامنه حاشیه‌هایش
بسیار گسترده بود. مسعود فراستی منتقد ثابت این برنامه با به کار بردن عبارتی عجیب
به استقبال فیلم «دونده زمین» به کارگردانی کمال تبریزی رفت و همین باعث ایجاد
حاشیه‌ها و جنجال‌های بسیاری علیه برنامه «هفت» شد. افخمی علیه تبریزی نامه نوشت و
تبریزی هم علیه فراستی با فریدون جیرانی مصاحبه تندی کرد اما در این میان یک سوال
پیش می‌‌آید
: با توجه به اینکه
این چندمین
بار است که فراستی روی آنتن زنده تلویزیون به عنوان رسانه‌ای
ملی الفاظ عجیب و نقدهای توهین‌آمیزی به اشخاص دارد چرا جلوی این اتفاق گرفته نمی‌شود
و اساسا یک منتقد در رسانه‌ای مثل تلویزیون باید در نقد چه رویکردی را پیش بگیرد.
این سوال ویژه‌ای است که در گفت‌وگو با دو منتقد و یک فیلمنامه‌نویس آن را مطرح
کردیم و آنها به ما تحلیلشان را گفتند که در ادامه می‌خوانید.

**************

همه علیه یکی، یکی علیه همه


کیوان کثیریان؛


آیا ادبیات نقد در رسانه مکتوب با
ادبیات نقد در رسانه تصویری مغایرت دارد؟


ادبیات نقد مشخص است؛ نقد مبتنی بر
استدلال و علم و دانش است و هدف آن نه تخطئه و نه زیرسوال بردن هنرمند
است.
در ادبیات نقد کلمات رکیک و به‌صورت فحاشی نیست. نقد یک مبحث علمی است و یک استاد
دانشگاه در مقاله‌اش فحش نمی‌نویسد. به هر حال تلویزیون و رادیو حساس‌تر عمل می‌کنند
زیرا مخاطبانش بیشتر است و مخاطبان بیشتری از آن استفاده می‌کنند طبعا برای برنامه
زنده حساسیت بیشتری می‌طلبد زیرا کنترلی روی آن نیست و کسانی در برنامه زنده باید
شرکت کنند که از عقده‌های روانی خالی باشند و کمپلکس روانی نداشته باشند و تربیت
خانوادگی مناسبی داشته باشند. این موارد لازمه حضور یک آدم در برنامه تلویزیونی
زنده است. کسانی که برنامه‌های تلویزیونی را به یک تریبون شخصی تبدیل می‌کنند و
برای خالی کردن عقده‌های روانی خود و کمبودهای دوران کودکی استفاده می‌کنند نمی‌توانند
گزینه مناسبی برای این کار باشند. بعضی منتقدها که به نظر من از کم دانشی رنج می‌برند
و با بعضی کلمات از قبل تعیین شده و محدود که هیچ کدام هم بار نقد ندارد روی آنتن
می‌آیند و چهره منتقد را به مردم به صورت مخدوش معرفی می‌کنند. وقتی آنتن برای یک
نفر اختصاصی می‌شود مردم عام او را نماینده صنف خودشان می‌بینند و احساس می‌کنند
همه منتقدان شبیه او هستند و این باعث می‌شود چهره یک صنف مخدوش شود. طبیعی است
دوستانی که در مورد آنها صحبت می‌کنیم نه سواد کافی دارند و نه ادب کافی فقط روی
زیادی دارند
.

برخی درباره حضور او در همه ادوار برنامه «هفت» این گمان را
مطرح می‌کنند که از این منتقد حمایت ویژه‌ای صورت می‌گیرد شما چقدر با این فرضیه
موافق هستید؟


تلویزیون تریبون شخصی چند نفر در حوزه
سینما شده است که از قضا صلاحیت این کار را هم ندارند. به هر صورت اگر قرار است
تریبونی باشد برای نقد آثار باید از چندین منتقد استفاده کنند و ما کسانی که بهتر از
فراستی هستند را داریم مگر این‌که مسئولان تلویزیون هم خودشان از این فضایی که
وجود دارد راضی باشند و بخواهند میدان را دست چنین افرادی بدهند.
در
سه دوره‌ای که برنامه «هفت» پخش می‌شود ما شاهد هستیم که در مورد این منتقد تحمیل
وجود دارد و احتمالا کسانی هستند که او را توصیه می‌کنند در حالی که فراستی نه
سواد این کار و نه ادب رسانه ملی را دارد تا بخواهد نماینده چهره منتقدان باشد. او
همیشه نظراتش خلاف نظرات دیگران است و دوست دارد از این طریق مطرح شود و هدفش دیده
شدن است. به هر طریقی این کار را می‌کند مثل کسی که می‌خواست عکسش در روزنامه چاپ
شود و تنها راهی که به نظرش رسید این بود که آدم بکشد. تلویزیون که بودجه‌اش از
بیت‌المال تامین می‌شود فرصت را در اختیار کسی گذاشته است تا از آن استفاده شخصی
کند و کم و کسری‌های کودکی‌اش را جبران کند
.
ما در گذشته هم شاهد هتاکی این فرد به کارگردان‌ها بوده‌ایم. چرا
در رسانه‌ای که روی تک تک واژه‌ها تعصب دارند اجازه داده می‌شود به راحتی یک منتقد
فحاشی کند آیا نمی‌شود او را حذف کرد؟ فراستی از جملاتی استفاده می‌کند که بار حقوقی
دارد. به هر حال آدم‌ها یک گذشته‌ای دارند که برای این فرد هم همین است،بعضی‌ها با
گذشته‌شان کاسبی می‌کنند. او همه را متهم می‌کند که روابط عمومی یک فیلم هستند و
تنها من هستم که منتقدم. منتقد، یک اثر ادبی تولید می‌کند و نقد یک اثر ادبی است
نه یک اثر بی‌ادبی! قرار است چیزی به فیلمساز یاد بدهد. فرصتی که در تلویزیون وجود
دارد می‌تواند یک فرصت طلایی باشد تا اطلاعات مردم و سطح سلیقه آنها را بالا ببریم
که این فرصت را فراستی به فنا می‌دهد. مسعود فراستی به «جدایی نادر از سیمین» هم
فحش داد اما از فیلم «اخراجی‌ها» خوشش آمد نمی‌دانم اصلا سلیقه‌ای دارد یا نه اما
سلیقه‌ای که ما شاهد آن هستیم مبتذل است. راه‌های بهتری برای دیده شدن وجود دارد.
یک منتقد خوش صحبت و مودب که نقدش با استدلال است را بیشتر می‌بینید تا منتقدی که
به همه چیز می‌گوید مقوا و اخیرا هم عبارات پیشرفته تری به کار می‌برد. در گذشته
هم که عبارت نامناسب را در مورد مسعود کیمیایی به کار برده بود مشخص شده بود که
فراستی از کیمیایی عذرخواهی کرده است تا اجازه بدهند دوباره روی آنتن بیاید؛ گرچه
اینها را نمی‌گویند انگار که آب از آب تکان نخورده است و او به شکل پیروزمندانه‌ای
به تلویزیون برگشته است.

نقش بهروز افخمی را در پررنگ کردن این حاشیه‌ها یا مدیریت این
اتفاقات چقدر می‌دانید؟

اگر عضو انجمن روانشناسان بودم حتما تمام عوامل این برنامه را
به عنوان مورد قابل بررسی قرار می‌دادم. فکر نمی‌کنم که در هیچ کجای دنیا به چنین
افرادی آنتن زنده را بدهند زیرا احتمال هر اتفاقی وجود دارد و ممکن است این فرد
هرچیزی را بگوید. حتی در زمانی که برنامه تولیدی بود دریک برنامه بیست عبارت
غیرقابل پخش به کار برد و این عبارات روی آنتن باقی ماند و این نشان می‌دهد که با
خودآگاهشان می‌خواهند یک‌سری کلمات به کار رود تا مردم بگویند چه برنامه متفاوتی!
و این برنامه راه نادرستی برای دیده شدن انتخاب کرده و متاسفانه ادامه پیدا کرده
است
.

ببینید فیلم کمال تبریزی بد است من هم این فیلم را دیده‌ام
و دوست نداشتم اما منتقد وظیفه ندارد که فحش ناموس بدهد، منتقد موظف است که بگوید
چرا فیلم بد است. او منتقد نیست شبیه کسی است که سرچهارراه دعوا می‌کند وزنجیر می‌چرخاند.
البته از نظر او من منتقد نیستم بلکه روابط عمومی هستم اما منتقد دیدم و می‌دانم
که منتقد این آدم نیست
.


برای یک منتقد در تلویزیون نوع نگاه مهم است یا باید
قواعد محبوب شدن یا زبان بدن و بیان درست را رعایت کند؟

تلویزیون به یک منتقد با سواد خوش صحبت
و مودب بها نمی‌دهد زیرا دنبال جنجال و پرحاشیه شدن است. مدیران شبکه‌ها چه کسانی
هستند؟ کسانی که رسانه را نمی‌شناسند زیرا اگر می‌شناختند این اتفاقات نمی‌افتاد و
تمام کسانی که در تلویزیون مخاطب جذب می‌کردند از تلویزیون بیرون نمی‌رفتند. فکر
می‌کنم مدیران تلویزیون دارند کاری می‌کنند که مردم سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای
بروند و تلویزیون نگاه نکنند؛ انگار که کارمندان
GEM
هستند و می‌شود برای آنها مثل کارمندان GEM
حقوق و مزایا درنظر گرفت
!

*****************

همه علیه یکی، یکی علیه همه

تبریزی: فراستی تعادل
ندارد، هذیان می‌گوید

کمال تبریزی چند روز پس
از این ماجرا با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی «سی و پنج» به گفت‌وگو نشست و
حرف‌های تندی علیه مسعود فراستی به زبان آورد که بخش‌هایی از آن در زیر آمده است:

* مسعود فراستی تعادل روحی
ندارد و دارد هذیان می‌گوید.

*برخی کلمات در برنامه «هفت» را بچه‌ها نباید بشنوند.

*۱۰ سال قبل من،فراستی و سعید عقیقی با
هم فیلمنامه می‌نوشتیم و اصلا چنین آدمی نبود و چنین شخصیتی نداشت و این آدم به لحاظ
کاراکتر در موقعیتی قرار گرفت که این اتفاق برایش افتاد.

*فراستی بعد از مرحله‌ای احساس کرد به او توجه نمی‌شود و سعی کرد با
کلمات و لغاتی تحت عنوان نقد فیلم جنجالی به وجود بیاورد و به تیترها راه پیدا کند.

*برنامه «هفت» دارد به برنامه‌ای تبدیل می‌شود که با صدای کرکننده‌اش
توجه جلب کند و اگر این اتفاق نیفتد لغات و جملاتی در مورد افراد شاخص به کار می‌برند
که این اتفاق بیفتد.

*من مطمئنم اگر فراستی به یک
روانپزشک مراجعه کند حتما اصلاح می‌شود و تبدیل به آدمی می‌شود که می‌تواند درست صحبت
کند.

*فراستی آدم با سوادی است اما گاهی من را یاد شعبان بی‌مخ می‌اندازد.
کارکتر شعبان جعفری لمپنیسم خاصی در گفتار و رفتار داشت و آدم‌ها را می‌ترساند تا نتوانند
مسیری که می‌خواهند ادامه بدهند و فراستی تصمیم گرفته در شکل و تراز شخصیت، شعبان بی‌مخ
و یک لولوی سر خرمن باشد تا جریانی که در سینما به وجود آمده را تحت تاثیر قرار بدهد.

*گاهی می‌بینم فراستی یک فیلم بد را تعریف و یک فیلم خوب را تخریب
می‌کند و معلوم است دنبال ریل گذاریی از جنس ریل‌های شمقدری است و معلوم است دنبال
ترساندن آدم‌هاست و باید بداند که من ‌نمی‌ترسم و به دیگران هم توصیه می‌کنم که از
او نترسند.

*یک‌بار بادیگارد را می‌کوبد و فردایش می‌آید یک‌باره از بادیگارد تعریف
می‌کند! معلوم است از برنامه که بیرون آمده گوشش را گرفتند که حق ندارد درباره بادیگارد
اینطور صحبت کند و صحبت‌هایش را اصلاح می‌کنند.

***********

همه علیه یکی، یکی علیه همه

فراستی: آنهایی که
انتقاد می‌کنند روابط عمومی فیلم‌ها هستند

حرف‌های تبریزی با
جیرانی باعث شد که فراستی هم دوباره واکنش نشان دهد و عنوان کرد:

*من برعکس تبریزی به او توهین
نکردم. اثرش را نقد کردم. وی به من توهین می‌کند. من به عنوان منتقد جواب توهین شخصی
هیچ‌کس را نمی‌دهم. در شأن من نیست.

*من به شدت، هم در برنامه، هم در مصاحبه‌ها تاکید کردم که دیاثت فرهنگی،
هنری مصداقش این فیلم است.وی دوست دارد این را به خودش بگیرد. این مشکل اوست و اتفاقا
این «دوست داشتن» جای تحلیل دارد.

*رییس شبکه سه با قدرت و متانت جواب داد. پیشنهاد او برای مناظره هم
خوب است ولی تبریزی و فیلمسازانی از این دست، از آن‌جایی که از اثرشان مطمئن نیستند
جلوی منتقد نمی‌نشینند و به جای دفاع از اثر شلوغ‌کاری و مظلوم‌نمایی می‌کنند.

*تمام این به اصطلاح منتقدهایی هم که بیشتر روابط عمومی فیلم‌ها هستند،
مرد بحث و مناظره نیستند. برای همین هم شلاق را برمی‌دارند. متاسفم برای این به اصطلاح
منتقدان که منتقد نیستند و برای این تیپ فیلم‌سازها که دیگر باید گفت فیلمساز هم نیستند.
مسئله این دوستان بیشتر مالی و اقتصادی است تا فرهنگی.

************

«سرزمین کهن» خوابید
اما نخوابید!

درست فردای روزی که
مسعود فراستی در برنامه «هفت» به فیلم کمال تبریزی حمله لفظی داشت، این کارگردان
در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا اظهار کرد: ساخت سریال «سرزمین کهن» با توجه به اجرای
پرزحمت و سنگین آن، به حمایت و پشتیبانی معنوی و روحیه‌بخش از سوی مدیران تلویزیون
نیاز دارد و این در حالی است که یک برنامه سخیف تلویزیونی به خود اجازه توهین به من
را داده است و مسوولان محترم سازمان صداوسیما هم بی‌هیچ عکس‌العملی در این خصوص سکوت
کامل اختیار کرده‌اند!
بنابراین
گروه سازنده پس از حوصله و تامل چند روزه و ادامه رفتار مدیران تلویزیون، تصمیم به
تعطیلی پروژه «سرزمین کهن» گرفت تا در اسرع وقت معلوم شود که بین سریالی با موضوع انقلاب
اسلامی و برنامه‌ای موهن! کدام‌یک از نظر سازمان باید بماند و کدام‌یک برود!

اما یکی، دو روز پس از
این ادعا خبرگزاری فارس با ارائه سند و مدرک علیه گفته تبریزی عنوان کرد که گفته
این کارگردان صحت ندارد و بیشتر یک جور مانور خبری بود.
این خبرگزاری از قول روابط عمومی شهرک سینمایی دفاع
مقدس توقف تصویربرداری سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی را تکذیب کرده
است!

در این خبر آمد: روابط عمومی
شهرک سینمایی عنوان کرد علی رغم مصاحبه آقای تبریزی درخصوص توقف فیلمبرداری فاز سوم
سریال «سرزمین کهن» در اعتراض به رسانه ملی، اما عوامل این فیلم از صبح دیروز با حضور
در این لوکیشن تا عصر به تصویربرداری مشغول بودند.

مقدم‌زاده بیان داشت: کلیه
عوامل این فیلم از ساعت
۷ صبح در شهرک حضور داشتند و تا ساعت ۱۶:۴۵ دقیقه مشغول تصویربرداری بودند. حدود هفت روز است که تصویریرداری فاز سوم این سریال
در شهرک دفاع مقدس دنبال می‌شود و ادامه تصویربرداری در لوکیشن دیگری ادامه می‌یابد.

این کارگردان در حالی از
توقف ساخت «سرزمین کهن» خبر داد که در
هفت روز گذشته با استقرار در شهرک سینمایی دفاع مقدس در حال تصویربرداری این
سریال بوده است و دیروز نیز به طور کامل تصویربرداری داشته است. وی در بخشی از گفت‌وگوی
خود اظهار داشته صداوسیما باید بین سریالی با موضوع انقلاب اسلامی و برنامه ای موهن
یک کدام را انتخاب کند!

خبرگزاری فارس در تحلیلی
درباره این اتفاق نوشت : تبریزی در حالی صداوسیما را چنین خطاب قرار داده است که چندی
پیش و در حین برگزاری جشنواره فیلم فجر به همراه بازیگران فیلم سینمایی آخرش، «امکان
مینا» با موضوع انقلاب اسلامی در برنامه سینمایی «هفت» حضور یافت و بهروز افخمی در
این برنامه به معرفی فیلمش پرداخت.
اکنون برنامه سینمایی «هفت» همان کارگردان را به‌خاطر اکران اثر ضدایرانی
و توقیفی «دونده زمین» پس از
شش سال
در گروه «هنر و تجربه» به چالش کشید و مسعود فراستی در دفاع از سینمای ملی، این فیلم
را مصداق توهین به ملت، بی‌غیرتی و دیاثت فرهنگی عنوان کرد که به دنبال فروش مملکت
به بیگانه است.

به نظر می‌رسد اعلام توقف
تصویربرداری «سرزمین کهن» توسط تبریزی در حالی که عوامل آن هم‌زمان با گفت‌وگوی وی
در حال فیلمبرداری در شهرک سینمایی دفاع مقدس بودند، تنها تاکتیکی برای فشار بر مدیران
تازه رسانه ملی پس از تغییرات اخیر و استفاده از ناآرامی‌های کنونی رسانه ملی برای
تغییر در ماهیت برنامه سینمایی «هفت» بوده است.

برنامه سینمایی «هفت» در
ماه‌های اخیر با نقد تند جریان روشنفکری سینمای ایران، مورد هجمه بسیاری از هنرمندان
و مدیران سینمایی کشور قرار گرفته است.

**************

همه علیه یکی، یکی علیه همه

امیر قادری: در یک فضای انحصاری، رانتی و دولتی
جز این اتفاق انتظار نمی‌رود

در این میان به سراغ کسی رفتیم که مسئولیت نقد را به دوش میکشد و با این مقوله آشنایی
دارد از امیر قادری پرسیدیم که آیا ادبیات یک منتقد در رسانه مکتوب با رسانه
تصویری باید تفاوت داشته‌باشد و او در پاسخ به ما این
طور گفت: کسی با صراحت مشکلی
ندارد من هم مانند خیلی از دوستان موافق نقد صریح و بدون تعارف هستم. دوم این
که با توجه به شبکه‌های مجازی
و دنیای شلوغی که در آن زندگی می‌کنیم چنین دیوارهایی وجود ندارد که بخواهیم
بگوییم منتقد در تلویزیون طوری نباید نقد کند که در رسانه مکتوب نقد می‌کند و
بالعکس اما مسئله مهم این است که در کل یک‌سری از حرف‌ها و کلمات زشت هستند و به
نقد مکتوب یا مطرح کردنش در رسانه ملی ربطی ندارد. این اصلا به این معنی نیست که
ما نگوییم یک فیلم بد یا زشت و ضعیف است زیرا ما مخالف صراحت نیستیم اما می‌شود از
عبارت‌های دیگری برای بد و ضعیف بودن فیلم‌ها استفاده کرد. وقتی ما از یک‌سری
چیزها برای فرونشاندن عصبانیت خودمان و برای دیده شدن استفاده می‌کنیم کار قشنگی
نیست. مورد سوم این است که وقتی شما یک فضای انحصاری و رانتی و دولتی برای یک‌سری
افراد ایجاد می‌کنید دیگر حالت رقابتی وجود ندارد ،آن وقت آن طرف هم فکر نمی‌کند
که این فرصت برای خودش نیست بلکه متصور می‌شود لایق این فضای انحصاری است و فکر می‌کند
حالا که این موقعیت فقط در اختیار او قرار دارد به خاطر لیاقتش است. این باعث
ایجاد یک توهم است که همه چیز را خراب می‌کند. مشکل این نیست که کسی با صراحت حرفش
را بزند مشکل فضای انحصاری است که فقط قرار است یک نفر حرف بزند و آن هم در طول
زمان اگر قابلیتی داشته باشد از دست می‌دهد در واقع یادش می‌رود که یک‌سری نهادها
او را در جایی گذاشتند تا حرف‌هایی را بزند.

سومین موردی که امیر قادری به آن اشاره کرد درباره قراردادن یک
نفر در زمان طولانی و در یک موقعیت است و این‌که او با این اتفاق دچار یک توهم
ذهنی و غرور کاذب می‌شود و این‌طور ادامه داد: در صورتی که او آن رسانه را که
نساخته است و از طریق انتخاب مردم به آن نقطه نرسیده در نتیجه فکر می‌کند به سبب
شخصیت و لیاقت شخصی خودش بوده که به این جایگاه رسیده است. نکته آخر هم این است که
اگر شرایط رقابت مناسبی باشد و مردم یک ادبیات را در رقابت انتخاب کنند من به آن
انتخاب مردم احترام می‌گذارم و می‌گویم که آن فرد در رسانه باید این‌طور حرف بزند.

متاسفانه منتقد «هفت» فضای انحصاری برای خود
ساخته است

او همچنین درباره فضای این روزهای تلویزیون که رقابتی در آن
وجود ندارد بیشتر توضیح داد و اشاره کرد: وقتی یک رسانه در فضای رقابتی شرکت نمی‌کند،
وقتی مجبور نیست که عرف و خواست جامعه را برای باقی ماندن خود رعایت کند،وقتی دلش
نمی‌خواهد برای حفظ بقای خودش مخاطب را در نظر بگیرد حتما باید منتظر بود تا
تصمیمات شخصی اتفاق بیفتد. به خاطر همین در چنین موردی آن افراد نه تنها این فضای
انحصاری را به دست می‌آورند بلکه قدرتی را که از آن خودشان نیست می‌گیرند. در واقع
مهره یک طرز تفکر خاص می‌شوند اما کم‌کم این امر به آنها مشتبه می‌شود که این حرف
خود من است و نه تنها مجبور نیستند که خودشان چیزی بسازند بلکه مهم‌تر این است که
به این نتیجه می‌رسند که با خوش خدمتی سبب پیشرفت خودشان می‌شوند. شاید در خودآگاهشان
این موارد نباشد اما کم‌کم متوجه می‌شوند که با لوس کردن خودشان و با گفتن چیزهایی
که فکر می‌کنند یک عده خوشحال می‌شوند و آن مسیر برایشان ادامه پیدا می‌کند. ماجرا
وقتی پیچیده می‌شود که ما به تناقض‌های فکری و ذهنی زندگی آنها با چیزهایی که می‌گویند
پی می‌بریم و این باعث فروپاشی اخلاقی یک جامعه می‌شود.

بازگذاشتن فضا در تلویزیون خوب است اما…

قادری درباره لحن تند و حتی توهین‌آمیز منتقد در رسانه ملی
تاکید کرد که من با صراحت در قاب تلویزیون مخالفتی ندارم به شرط آن‌که طرف مقابل هم
بتواند حرف خودش را بزند. سلیقه اکثریت افراد نقد صریح و تند است اما سلیقه ما
استفاده از این کلمات نیست و وقتی شرایط انحصار در تلویزیون برداشته شود و فضا
رقابتی شود این شکل حرف زدن نیز خود به خود حذف خواهد شد. طبعا در فردیت ذوق،
سلیقه، منطق، علم و آگاهی و تلاش می‌ماند و هتاکی در چنین فضایی حذف خواهد شد.
موافق جلوگیری از چنین بیان‌هایی نیستم، موافق باز گذاشتن فضا هستم چون اعتقاد
دارم در این شرایط تفکری که منطق دارد و منافع مردم را رعایت می‌کند به شکل
خودآگاه پیروز می‌شود.

باید امکان شنیدن همه صداها در رسانه ملی باشد

از امیر قادری درباره این تک‌صدایی در فضای نقد پرسیدیم و
آیا این‌که ضرورت دارد در یک مدیوم تصویری مثل تلویزیون این اتفاق جریان داشته
باشد او در پاسخ به این سوال گفت که هربرنامه‌ای باید منتقد ویژه خودش را داشته
باشد و در چهارچوب منافع مردم کشور رشد کند و گفتمان خودشان را جا بیندازد اما ما
در شرایط عادی صحبت نمی‌کنیم ما در حالی حرف می‌زنیم که از آنتن تا فرد همه چیز
انحصاری است اما اگر امکان شنیدن همه صداها وجود داشته باشد من بیشتر با منتقد
ویژه برای هر برنامه موافق هستم.

از او پرسیدیم آیا برای منتقد صرف نوع نگاه مهم است یا باید
مواردی مثل بیان و زبان بدن را هم در رسانه تصویری در نظربگیرد و او گفت: تصویر و
زیبایی‌های بصری در زندگی ما هر روز و هر لحظه اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. لباس
پوشیدن و صدا و جمله‌بندی در کنار هم برای مخاطب اهمیت دارد و باز در فضاهای
رقابتی همه این چیزها اتفاق می‌افتد.

«هفت» یک کاریکاتور روی آنتن زنده تلویزیونی
است

از این منتقد درباره اجرای بهروز افخمی و کنترل او روی
موارد و مسائل سوال کردیم و این‌که آیا خود این مجری در هتاکی و حاشیه‌سازی مسعود
فراستی دخیل است و او با این مقدمه عنوان کرد که تا این‌جا کلیت نقد در رسانه را
مورد بحث قرار دادیم اما از این‌جا به بعد اسم می‌برم وگفت: اتفاقا من با ادامه
دادن برنامه «هفت» به یک دلیل موافق هستم و آن هم این است که دارد تبدیل می‌شود به
بدترین حاصل کار یک فضای کاری انحصاری و وقتی کم‌کم با چنین کاریکاتوری روی آنتن
زنده مواجه می‌شویم و این برنامه هربار با خودش بخشی از این فضای رانتی را وارد می‌کند
اتفاقا وجودش مثبت است زیرا این‌قدر به یک کاریکاتوری از نابلدی‌ها، تسویه‌حساب‌های
شخصی، منافع شخصی، بی‌سوادی و عقب‌ماندگی و جبران عقده‌ها تبدیل شده که من موافق
هستم چنین برنامه‌ای ادامه پیدا کند تا همراه با خودش سینمای انحصاری را هم بی‌اعتبار
سازد. برنامه «هفت» آن‌قدر در فضای خوش خدمتی با پول مردم و درجازدن و ادامه حیات
دادن و از دست دادن مخاطب در سطح بالایی به نمایش گذاشته شده که مردم ما با چشم‌های
خودشان می‌بینند که حاصل رسانه نفتی به کجا رسیده است. این برنامه کم‌کم به
کاریکاتور غول‌آسایی تبدیل می‌شود که در دوری از بازار آزاد با آن دست و پنجه نرم
می‌کردیم به خاطر همین موافقم که این برنامه ادامه پیدا کند و تمام این اتفاقات در
زمان بهروز افخمی و همین دوره از «هفت»
اتفاق افتاده است.

**************

همه علیه یکی، یکی علیه همه

کاش این همه ممیزی بر فیلمنامه‌هایی که ما می‌نویسیم در ادبیات منتقد
«هفت» هم اعمال می‌شد

جابرقاسمعلی از جمله فیلمنامه‌نویسان و کارشناسانی است که آثار قابل
ارزشی برای تلویزیون و سینما به قلم او تولید شده و پرمخاطب شده‌اند. قاسمعلی یکی
از منتقدان ادبیات توهین‌آمیز در رسانه‌ملی است به این مقوله معتقد است که وقتی
مخاطب میلیونی و متکثری دارید باید لحنی را در پیش بگیرید که گستاخانه و سطحی
نباشد. حرف‌های او را با «صبا» درباره اتفاق اخیر برنامه «هفت» می‌خوانید.

*وقتی در حوزه
فرهنگی فعالیت می‌کنیم و خاصه برای رسانه‌ای که مخاطبان بسیاری دارد دیگر تفاوتی نمی‌کند
که نقدمان مکتوب باشد یا شفاهی چون این حوزه، حوزه فرهنگ است و اقتضائاتی دارد که
باید در آن جانب ادب را رعایت کنیم و تفاوتی نمی‌کند که در روزنامه باشد یا در
تلویزیون. نمی‌دانم چه کسی به این آقای منتقد(مسعود فراستی) اجازه داده که بتواند به
همین راحتی توهین کند و متاسفانه این اولین بار نیست، یک‌بار دیگر هم در مورد مسعود
کیمیایی عبارت زشتی را به کار برد و تلویزیون هیچ واکنشی نشان نداد. این بار چندم اوست
و از نظر من موضوع در حال حاضر این است که این فرد چگونه در جایگاه خدایگانی نشسته
و به خودش اجازه می‌دهد هرکاری انجام دهد یا هر حرفی را بزند و کسی هم به او متعرض
نشود
.

*سه سال پیش در دهه
فجر فیلم «تلفن همراه رییس جمهور» با فیلمنامه من اکران شده بود و مجری برنامه که در
آن زمان فریدون جیرانی بود، او از من خواست که روی خط تلفن این برنامه بیایم و جواب
سوال‌های مسعود فراستی را بدهم. (گرچه من در شگفت هستم که چرا این منتقد در همه ادوار
برنامه «هفت» هست) من چون از سال‌ها قبل این منتقد را می‌شناسم و معتقد هستم که او
یک منتقد اپوزیسیون است و تمام فیلم‌ها را با یک چوب می‌زند بنابراین پذیرفته بودم
که به هر حال موضع او چنین است و بسیار روشنفکر و هر فیلمی او را راضی نمی‌کند. در
هرحال با این‌که با مواضع وی در نقد موافق نبودم ولی به او احترام گذاشتم. من این روزها در دانش فراستی تردید
دارم زیرا وقتی اعتقادش بر یک فیلم بسیار معمولی دفاع مقدس است معلوم است که من در
دانش او شک می‌کنم. سوال من این است که چطور او می‌تواند در رسانه ملی سینما را به
لجن بکشد اما زمانی که من بخواهم یک انتقاد بکنم سوءاستفاده از رسانه ملی می‌شود؟ نکته‌ای
که وجود دارد این است که گویا این فرد هرکاری بخواهد می‌تواند انجام بدهد و کسی هم
نمی‌تواند متعرض شود و این برای فرهنگ ما خوب نیست زیرا این برنامه را مردم و
مخاطب میلیونی تماشا می‌کند
.

*من به مدت ۲۷ سال
است که فیلمنامه‌نویسی می‌کنم و بیشترین کارهایم برای تلویزیون بوده اگر اشتباه نکنم
۳۵ عنوان کار از من ساخته شده که فقط پنج کار سینمایی بوده و مابقی برای تلویزیون تولید
شده است. تلویزیون گاهی از سوراخ سوزن رد می‌شود و گاهی از در دروازه هم رد نمی‌شود.
گاهی به تک‌تک واژه‌ها در تلویزیون ایراد می‌گیرند و می‌گویند که ایراد دارد، بدآموزی
دارد و توهین تلقی می‌شود ولی حالا می‌بینیم منتقد به همین راحتی با این عبارت‌ها
توهین می‌کند. تلویزیون در برخورد با ما مثل یک دانشگاه پوز دارد که همه چیز باید بار
آموزشی داشته باشد آن وقت در مورد این فرد آن هم در یک برنامه مهم سینمایی به خودش
اجازه می‌دهد که سخیف‌ترین واژه‌ها را استفاده کند. پس قطعا پشت این فرد قرص است اما
نمی‌دانم چطور به این همه تناقض منجر شده است.

*در تلویزیون همه کسانی را که سریال می‌سازند وادار می‌کنند تا با محدودیت
کار کنند و دست نویسنده در این مورد بسته است تا واژ‌ه‌ای که حتی توهین‌آمیز نیست و
فقط در کوچه و بازار رایج است را استفاده نکند اما به وی اجازه می‌دهند که هرکاری
می‌خواهد بکند. به نظرم می‌توان گفت که تلویزیون کاملا دولتی است و فقط اسمش رسانه
ملی است. از نظر تلویزیون نود درصد تولیدات سینما مزخرف است و آن ۱۰ درصد هم چون با
اهداف و خواسته‌های آنها نزدیک است فیلم‌های خوبی هستند. اتفاقا بخش عمده‌ای از اعتبار
که نظام بعد از انقلاب به دست آورده است به خاطر سینماست در حالی که تلویزیون برای
اعتبار نظام چه کرده است؟ چرا نباید اخبار برنده شدن فیلم اصغر فرهادی در تلویزیون
پوشش کامل خبری داده شود؟ یا وقتی عباس کیارستمی از جشنواره کن نخل طلا می‌گیرد باید
از در پشتی خانه‌اش برود
.

*به نظر من با حذف
فراستی یا با حذف برنامه «هفت» اتفاقی نمی‌افتد نگاه مسئولان رسانه ملی! به سینمای
ایران باید تغییر کند. تلویزیون و سریال‌های ما چقدر به اجتماعی که ما در آن زندگی
می‌کنیم شباهت دارد؟ کمتر از پنجاه درصد شباهت وجود دارد و مناسباتی که در کوچه و بازار
می‌بینید در تلویزیون وجود ندارد. رفتارها و موقعیت‌هایی که وجود دارد در تلویزیون
وجود ندارد. این رسانه همیشه یک خط کشیده است و آدم‌ها را آن‌گونه که می‌خواهد تقسیم‌بندی
می‌کند. اگر تلویزیون بنا را بر این بگذارد که مردم را به خودش نزدیک کند مطمئن باشید
که برنامه «هفت» هم می‌تواند تغییر کند
.

*باید نگاه مسئولان
به برنامه «هفت» تغییر کند و یک نگاه همدلانه صورت بگیرد و از بالا به پایین نباشد.
آن‌وقت شک نکنید چندصدایی هم اتفاق خواهد افتاد. طبیعتا هر اثری موافق و مخالف دارد
اما در حال حاضر تعادل در تلویزیون رعایت نمی‌شود. سینمای ایران از نظر تلویزیون به
طور اهم و از نظر برنامه «هفت» به طور اخص و از نظر فراستی به طور اخص‌تر سینمای لجن
و منحرفی است در صورتی که اصلا این‌طور نیست و این طبیعی است که باید چندصدا وجود داشته
باشد
.

*خیلی دلم می‌خواهد
فرصتی به وجود بیاید تا به او بگویم که این حرف‌های کلی که راجع به آن صحبت می‌کنید
چه معنی دارد؟ اینها نقد نیست چرا مثلا می‌گویید که فلان فیلم درنیامده است. یا شخصیت‌ها مقوایی است، اینها
چه معنایی دارد؟ با کلی گویی که نمی‌توان نقد کرد! اگر خودتان را متخصص می‌دانید اتفاقا
باید تکنیکال مشخص کنید که راجع به چه چیزی حرف می‌زنید و ما باید از شما یاد بگیریم
و بدانیم ایراد کار کجاست؟ ما منتقدان زیادی داریم که باید از آنها در تلویزیون دعوت
شود و سوال من این است که چرا بابک احمدی، هوشنگ گلمکانی و… به این برنامه دعوت
نمی‌شوند؟

*منتقد به نوعی خطیب
است و از مختصات خطیب این است که زبان بدن و صورت استفاده کند و جذاب حرف بزند و حتی
گاهی طنزی به کار ببرد که اینها طبیعی است و نیاز تلویزیون این است تا برنامه محبوب
شود و مردم تماشا کنند اما نه این‌که با فحاشی و تهمت زدن برنامه‌تان را پرسروصدا کنید،
محبوبیت که نباید از مسیر تعرض به حریم مردم به دست بیاید
.

*ما ملاحظات را درک
می‌کنیم اما در زمان جیرانی و گبرلو بی‌حرمتی آشکاری از آنها ندیدم و فقط می‌توانم
به بهروز افخمی بگویم که متاسفم! او بسیار آدم باسوادی است، فیلمسازی است که من بعضی
از فیلم‌هایش را بسیار دوست دارم اما این‌که چطور این کارها را می‌کند نمی‌دانم و فقط
می‌توانم به او بگویم که متاسف هستم. ظاهرا نمی‌خواهد این فضا را مدیریت کند و شیطنت
و لوندبازی‌هایی را که باعث دیده شدن برنامه‌اش می‌شود در پیش گرفته است. از این فرد
بسیار تعجب می‌کنم بنابراین جانب ادب و حرمت و رفاقتمان را نگه می‌دارم و فقط به او
می‌گویم متاسف هستم که در دوره او به سینما ایران هتاکی شد
.

گزارش:دنیا خمامی- مهناز رحیمیدانش

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۰۶/۷۴۳/۵۸۳/۵۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۱/۲۱۰/۳۴۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۴/۰۰۹/۴۶۰/۰۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • استاد
    ۶۰۲/۸۶۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۲۹/۳۶۷/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۲۰۱/۰۰۷/۵۰۰
  • شبگرد
    ۴/۹۰۰/۰۰۰