رضا بهبودی در عرصه تئاتر توانسته به عنوان یک بازیگر برجسته و توانمند خود را تثبیت
کند. گزیده کاری و حوزه مطالعاتش، از او بازیگری ساخته که میتوان حضورش در
یک اثر نمایشی را به عنوان تاییدی بر سطح کیفی آن اثر تلقی کرد. «ایوانف»،
«در انتظار گودو»، «سنگها در جیبهایش»، «ستوان اینیشمور»، «همهچیز
میگذرد تو نمیگذری» از جمله آثار او در حوزه تئاتر است. بهبودی در عرصه
سینما نیز فعالیت داشته و تاکنون در چندین فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است
که از آن جمله میتوان به «دلم میخواد»، «طبقه حساس»، « اشکان، انگشتر
متبرک و چند داستان دیگر»، «آزمایشگاه » اشاره کرد. در کنار همه این
فعالیتهای هنری او به تدریس بازیگری نیز مشغول است. آموزش بازیگری
مقولهای است که کم و کیف آن در سالهای اخیر در ایران همواره مورد بحث
بوده است. در همین راستا گفتوگوی کوتاهی با رضا بهبودی انجام دادهایم.
به عنوان یک بازیگر و یک مدرس بازیگری فکر میکنید کلاسهای آموزش بازیگری ما استاندارد لازم را دارا هستند؟
پاسخ به این سوال لازمهاش این است که پاسخدهنده شایستگی پاسخ به آن را
داشته باشد و من خودم را در چنین جایگاهی نمیبینم. بی تعارف میگویم! با
این حال اما اگر استاندارد جهانی را در نظر بگیریم، از یک طرف مقوله آموزش
خودش توانایی خاصی میطلبد و دیگر اینکه هنرجو هم باید توانمند هم باشد تا
مقوله آموزش به شکلی صحیح و استاندارد اتفاق بیفتد. به عبارت دیگر مقوله
آموزش و نحوه کلاسداری و نحوه ارایه مطالب و چگونگی تفهیم موارد و مسائل
به هنرجو خودش یک علم است و باید آموخته شود. باید معلم یا استاد این
دورهها را طی کند. ما در ایران تربیت مدرس هم داریم که شاید تا حدودی این
مقوله را پوشش دهد. اما متاسفانه میبینیم که خیلی وقتها خود استادان این
دانشکدهها جزو کسانی هستند که نحوه آموزش را آموزش ندیدهاند. بیشتر در
اینجا اینطور معمول شده کسانی که فوق لیسانس یا دکترا داشته باشند، حق
تدریس پیدا میکنند یا جزو هیات علمی میشوند و شروع به تدریس میکنند. این
دوستان عمدتا نه همهشان – تاکید میکنم که هیچوقت نمیتوانیم همه را
تعمیم بدهیم- به دلیل داشتن مدرک بالا استخدام میشوند.
یعنی کلاسهای بازیگری کیفیت مطلوبی ندارند؟
آنچه در خصوص ضعف شیوه آموزشی گفتم به شکلی تقدیرگونه باعث میشود
کلاسهایی که برگزار میشود از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشد. گاهی شاهد
درددلهای دانشجویانی هستیم که بعد از گذشت چند سال هنوز تکنیکهای اولیه
ورود به این مقوله را یاد نگرفتهاند که چگونه گام به گام باید پیش بروند.
بازیگر، لیسانس بازیگری دارد اما هنوز یک گرم کردن بدن را هم یاد نگرفته
است. ممکن است کسی بگوید شاید خودش یاد نگرفته بله این بحث دیگری است. ما
دانشجویان تنبل و باری به هرجهت هم داریم. اما روش متدیکی هم وجود ندارد که
آنها را به یک سامانی برساند. به این دلیل است که مقوله آموزش جدا از این
است که مثلا من رضا بهبودی را که بازیگرم استخدام کنیم برای آموزش.
اما خب گروه دیگری هم هستند که به شکلی تجربی کار کردهاند و الان تدریس هم میکنند…
این هم روی دیگر این سکه است. اتفاق دیگری که در آموزشگاهها و کلاسها
رایج است این است که مثلا شما که تجربیات خوبی داری بیا تدریس کن. چون این
شخص روش آموزش را پشت سر نگذاشته است اگر چه تجربه خوبی دارد اما نمیداند
چگونه این را منتقل کند. در نتیجه ممکن است چند جلسه چیزهایی را بگوید و
انتقال تجربهای بکند و چیزهایی هم بگوید و دوره و کلاس تمام شود. اما در
نهایت آن هنرجو که جویا و خواهنده است باز هم چیزی در دست ندارد. نمیداند
باید چه کند. در نهایت اینکه گروه دوم شاید بتوانند به شکل کارگاهی به شکل
چند جلسه کلاسهایی را برگزار کنند. اما خب از طرح درس کلی عاجز هستند و
دسته اول (استادان دانشگاه که رویکرد آکادمیک صرف دارند) هم کاش بتوانند
مقوله آموزش را یاد بگیرند و هم اینکه بیشتر تجربه کنند و صرفا آکادمیک به
مقوله هنر نگاه نکنند.
با توجه به آنچه گفتید چه توصیهای برای هنرجویان بازیگری دارید؟
اول از همه این را بگویم که فکر میکنم چیزی که در مورد آموزش میگویم خود
من هم شایستهاش نیستم. اما به همه اینها خواندن داستانهای کوتاه، خواندن
شعر را توصیه میکنم. از ایران و جهان. یا مثلا خواندن سطحی از علوم انسانی
را که ادراک ما را از آنچه قرار است در بازیگری انجام دهیم غنیتر کند و
اما در مقام مدرس هم اگر تشخیص دهیم مسائل تئوریک خاص انگیزه عملگرایی را
در دانشجو میکشد این هم به ضرر کلاس بازیگری است و آن وقت همینهاست که
میگویم باید در یک کلاس مراقب این چیزها بود. مراقب این اعتدال بود. اینکه
اول ببینیم کلاس در چه سطحی است و چه نیازهایی دارد. خاموش کردن جوشش و
خواست و غریزه بازی یک هنرجو توسط یک استاد، بزرگترین خیانتی است که یک
معلم میتواند در قبال هنرجویش انجام دهد. نباید این غریزه را از بین
ببریم.
پیام رضایی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است