شما اگر در وضعیت سریال «لاست» بودید چه‌کار می‌کردید!

به گزارش خبرنگار ادبیات صبا، کتاب مجموعه داستان «صبحانه در وان» نوشته سودابه فرضی پور در نشر کراسه منتشر شد.

در بخشی از داستان «آنجا که توی تصویر نیست» از مجموعه‌ داستان «صبحانه در وان» نوشته شده است: «یاد گنجینه‌ام می‌افتم زیر خاک باغچه‌ خانه‌ قبلی. دفترچه خاطراتم، نامه‌هایی که پسر همسایه داده بود، دستبند کوچکی که با دانه‌های سیب برایم درست کرده بود، ساعت دیواری خرابی که دو تایی توی یکی از مسابقه‌های تلویزیونیِ «پاسخ صحیح را به آدرس خیابان الوند پست کنید» برنده شده بودیم و عکس دونفره‌ای که هول‌هول توی پارک انداخته بودیم، همان روزی که دستبند را بهم داده بود. همه را گذاشته بودم توی یک جعبه‌ کفش، دور جعبه را چسب و نایلون پیچیده بودم و گذاشته بودم زیر خاک باغچه‌ خانه قبلی تا سال‌ها بعد، وقتی دختردار می‌شوم، وقتی دخترم عاشق می‌شود، بیاورمش کنار باغچه، جعبه را بیرون بکشم، نشانش بدهم و بگویم که من عاشقیت را می‌فهمم.

خیال می‌کردم آن‌قدر توی خانه‌ پدری ریشه دارم که اگر کتاب نیم‌خوانده‌ای را روی صفحه‌ای باز، دمر رها کنم و بروم، سال‌ها بعد می‌توانم همان‌جا، روی همان صفحه برش دارم!»

در قسمتی دیگر از این مجموعه داستان می‌خوانیم: احتمالا شما هم وقتی «سریال مردگان» متحرک را دیده‌اید یا آن قدیم‌ترها «لاست» را، از خودتان پرسیده‌اید من اگر بودم توی این وضع و شرایط چه می‌کردم؟

من هربار، با هر قسمت سریال این سوال را از خودم می‌پرسم.
تصور می‌کنم ما را، بازمانده‌های حمله‌ی زامبی‌ها یا سقوط هواپیما را به صف کرده‌اند و یک‌ نفر با دفتر و دستک دارد در درازای صف راه می‌رود و از هر کسی می‌پرسد: «تو چه‌کار بلدی؟ چطور می‌تونی به درد این جامعه‌ی بحران‌زده بخوری؟»
هرکس یک چیز می‌گوید، یکی پزشک است، آن‌یکی بلد است با میخ و چکش کار کند، این یکی لباس می‌دوزد، یکی دیگر باغبان است و.‌‌..
آمارگیر به من می‌رسد. «تو چی خانوم؟!»
من: «نویسنده‌ام.»
بعد توی تصورم صدای پقِ خنده‌ی آمارگیر و بقیه‌ را می‌شنوم «خانومو نیگا! نویسنده‌س»
و یکی دیگر: «به چه درد می‌خوره نوشتنت بانو دوبوار؟!»
و دیگری «بیکارن دیگه»
این مجموعه داستان در نوبت چاپ اول 116 صفحه و 75 هزار تومان قیمت دارد.
انتهای پیام/