به گزارش صبا، پر واضح است که رونق هر عرصهای اعم از فرهنگ و هنر معلول به حرکت درآمدن چرخه اقتصادی و جریان مستمر و پویای تولید در آن است. از سویی دیگر هنر متاثر از ساختارهای کلانتر اقتصادی است و به تبع وقفهای در تعامل مطلوب هریک از این دو عنصر میتواند خلل و وقفهای درشیوه حیات و زیست هنری ایجاد کند. با این حال هنر و به تبع آن هنرمندان اگرچه به طور ضمنی تحت تاثیر ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوران فعالیت خود هستند، اما میکوشند وجهه مستقل خود را از منظر زیبایی شناسانه در خلق و بازنمایی مفاهیم و مضامین در آثار حفظ کنند. درست به همین دلیل است که هنر را در هر دوره ای ضمن بازنمایاننده بودن ویژگیها و مولفههای دوران، میتوان محصول یا خدمتی(ملموس و غیرملموس) دارای وجوه زیبایی شناسانه و بدون تاریخ انقضا دانست که در هر زمانی قابل فهم و بازگشایی به لحاظ معنایی برای مخاطبانش باشد.
سینما و تصویر به عنوان یکی از شقوق پرمخاطب هنر که علیرغم قدمت کمترش نسبت به دیگر رشتهها، به یک صنعت در سراسر جهان تبدیل شده است، وابستگی مضاعفی به چرخه اقتصادی در استمرار حیات خویش دارد. به این ملاحظه، باید گرانتر شدن هرچه بیشتر و روز افزون امر فیلمسازی را نیز اضافه کرد. همین ویژگی علیرغم در نظر داشتن ماهیت مستقل هنر، وابستگی آن را به بودجههای دولتی و سرمایه گذاری بخش خصوصی در کشورهای صاحب سینما عیان میکند. از این رو اقتصاد نه حوزهای جدا از هنر که بستر تولید و رونق آن در امور مختلفی از جمله خلق آثار هنری، تامین معیشت هنرمندان و دستاندرکاران فعالیتهای فرهنگی و هنری، سرمایه گذاری پیوسته ناظر به تداوم حیات هنر، ایجاد و بسط و گسترش زیرساختها، اقدامات حمایتی و انگیزشی برای هنرمندان و… است. بنابراین سینما در تعریف صنعتی خود، با زیرشاخههایش یک حرفه و شغل در جهت تامین معیشت اهالی و دست اندرکاران آن محسوب میشود.
رکود نسبی و رخوت این هنر که در چند ماه اخیر در کشورمان به دنبال وقایع اجتماعی رخ داده است، به سینمایی که سالها برای تامین وجوه اقتصادی آن تلاش شده است، آسیبهایی را وارد کرده. اما جای سوال اینجاست که منشا اصلی این واکنش و موضع گیری نسبت به سینما چیست و چه کسانی از آن سود میبرند؟ در پاسخ منطقی به این سوال با درنظر گرفتن تمامی ابعاد هرگز نمیتوان تحریم را واکنشی درست و اعتراضی به رخدادهای اجتماعی دانست. چراکه سینما همواره خود ابزار انتقاد مستقیم و غیرمستقیم و زبان تصویر، بیانی تاثیرگذارتر و دارای نفوذ بیشتر برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده بوده است. میتوان از بی شمار فیلمها و آثاری سراغ گرفت که در زمانه ساخت و اکران خود موجی از برخوردهای مثبت و منفی را ایجاد کرده و نقدهای تند و تیزی را به موضوع هدف خود روانه کردهاند. دور نیست سالهایی در دهه ۱۳۹۰ که رونق گیشه سینما و فروشهای چندین میلیاردی فیلمهای روی پرده سانسهای فوق العاده را به سالنها و صفهای طولانی برای تماشای فیلم را به اهالی سینما ارزانی داشته بود. ساخت و احداث سالنهای جدید، تبدیل تک سالنها به پردیسهای سینمایی همراه با مجتمعهای تجاری، قرار گرفتن سینما در سبد مصرف خانواده، پای کار آمدن بخش خصوصی و افزایش تولیدات سینمایی به حمایت این بخش همه و همه دستاورد تلاشهای توامان سینماگران و مدیریت سینمایی برای رسیدن به این شرایط است. اگرچه دو سال بحران کرونا که البته رخدادی همه گیر بود و بر همه امور تاثیرات مخربی را برجای گذاشت، به رکود گیشه و رخوت کلی در فضای سینمایی منجر شد اما سینمای ایران در حالی که داشت برای گذر از این بحران به احیای دوباره خود می پرداخت و در این امر نیز موفق ظاهر شده بود، در واکنشی بی منطق آن هم از سوی عدهای اندک، سینماگران خود را به «تحریم» تمامی فعالیتهای خود که معیشت شان وابسته به آن است، تحت فشار دید. این گروه اندک که معلوم نبوده و نیست که تلاشهای شبانه روزیشان برای تحت فشار قرار دادن سینماگران در روزهای اولیه ناآرامیها مبنی بر تحریم جشنواره فیلم کوتاه تهران و بعد از آن سایر رویدادها و به طور کلی تحریم هر نوع فعالیت هنری بر اساس عقده گشاییها، سهم خواهیها یا عمل در جناح دشمن و چه و چه است، سعی دارند در بزنگاه مهم دیگری از تقویم سینمایی هر سال که مقارن با دهه فجر و برگزاری جشنوارههای فجر از جمله جشنواره فیلم فجر است، بر ادامه تحمیل های خود پا فشاری و سینماگران را به نسبت به رویدادی که ویترین یکساله این هنر را رقم می زند، سرخورده کنند اما جای این سوال است که آیا این گروه اندک که همچنان منافع آنها از این فشار حداکثری مشخص نیست، به فکر چگونگی تامین معیشت خانواده چندین هزار نفری سینما هستند؟! به جز جشنواره فیلم فجر که سابقه ۴۰ دوره برگزاری را در کارنامه خود ثبت کرده است، چه رخدادی در این سالها توانسته است کارنامه کمی و کیفی سینمای ایران را ورق زده و اهالی و مخاطبان آن را برای پیش دستی در مرور این عملکرد طی ۱۰ روز سر ذوق آورد؟ آیا تعبیر جشنواره فیلم فجر به منزله یک رخداد حکومتی در ۴۰ سال گذشته برگزاری این جشنواره وجود نداشت که حالا «تحریم» آن بتواند به منزله اعتراض در یک زمین بازی دیگر و نامربوط به هدف، قلمداد شود؟! و ماحصل اندیشه نکردن و فرصت سوزی در این برهه را جز نمی توان در «قربانی» کردن سینما برای رسیدن به «هیچ» دانست.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است