نشست تخصصی «هنر کودک، هنر مدرن» برگزار شد | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۵۰
در حاشیه هفتمین دوسالانه هنرهای تجسمی مربیان کانون

نشست تخصصی «هنر کودک، هنر مدرن» برگزار شد

در نشست تخصصی «هنر کودک، هنر مدرن» بر این نکته تاکید شد که هنرمندانی که به فعالیت‌های هنری کودکان توجه می‌کنند، به دنبال تقلید و کپی‌برداری از آثار آنان نیستند بلکه با مطالعه و الهام گرفتن از کودکان در تلاشند تا بداهه و بیان خالص احساس را ازآنان بیاموزند.

به گزارش صبا به نقل از اداره روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، اردشیر پژوهشی عصر روز ۷ اسفند ۱۴۰۱ با حضور در نشست تخصصی «هنر کودک، هنر مدرن» در سالن کنفرانس مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان این مطلب افزود: از سوی دیگر هنرمندان به این سبب به سراغ کار کودکان رفته‌اند چون می‌خواستند از این طریق کودک درون خود را بیدار کنند یعنی یکی از کارهای بیداری کودک درون، ارتباط با بچه‌هاست. در زمانی که کودکان به صورت خودانگیخته به سمت فعالیت‌های هنری می‌روند چهار وجه در آن‌ها به صورت مستتر پیگیری می‌شود؛ وجه آموزشی و پرورشی، وجه درمانی، وجه مهارتی و شناختی.

وی سپس به تشریح هر یک از این وجوه پرداخت و گفت: وقتی بچه‌ها به کار هنری می‌پردازند مثلاً قلم در دست می‌گیرند و درختی را می‌کشند در واقع دارند به شناختی از درخت می‌رسند. کودک از طریق نقاشی کردن به تفاوت‌ها وجه تشابه‌های جهان پیرامون پی می‌برد. این همانی است که ما آن را به عنوان وجه آموزشی و شناختی می‌شناسیم.

او افزود: هیچ آموزشی خالی از پرورش نیست و هیچ پرورشی خالی از آموزش. نقاشی پاره‌ای از ویژگی‌های ذهنی و شخصیتی کودکان را پرورش می‌دهد. مثلا تخیل و ادراک به واسطه نقاشی تقویت می‌شود. کودک، آدم و پرنده را می‌کشد و بعد در ذهن او آدم بالدار ترسیم می‌شود.

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه نقاشی اعتماد به نفس بچه‌ها را افزایش می‌دهد، تاکید کرد: وجه دیگر نقاشی کودکان، وجه درمانی آن است. هر فعالیتی بدون تردید یک وجه درمانی دارد حتی در بزرگسالی. فعالیت‌های هنری ما را دچار دگرگونی می‌کنند و تخلیه هیجانی را موجب می‌شوند. من دانش‌آموزی داشتم که از کلاس‌های نقاشی فرار می‌کرد. دقت کردم عضلات انگشت او بسیار ضعیف بود پس دیکته خوبی هم نداشت.

وی افزود: علی‌رغم اینکه از هوش مناسبی برخوردار بود. او به شدت در خود فرو رفته بود و با کسی حرف نمی‌زد. من به او کاغذهای بزرگتری برای نقاشی کردن دادم. حتی حاضر شدیم برنامه کل کلاس را به نفع او تغییر دهیم بر روی دیوار نقاشی بکشیم. با او گِل‌بازی می‌کردم همان که امروز به غلط سفالگری گفته می‌شود. در گوشی کم‌کم با من حرف زد. متوجه شدم داستان هم می‌نویسد؛ داستان‌هایی طنزآلود. پس از او خواستم که داستان‌هایش را برای بچه‌ها هم بگوید و اینطور شد که رابطه او با بچه‌ها رفته رفته شکل گرفت. او امروز یکی از بازیگران و کارگردانان سینما و تئاتر است.

«پژوهشی» تاکید کرد: وجه مهارتی و تربیتی از دیگر وجوه هنر کودکان است. از اوایل قرن بیستم نظام آموزش و پرورش نوین که در حال شکل‌گیری بود، به این موضوع فکر می‌کرد که آیا باید هنر را جزو مواد درسی بچه‌ها قرار بدهد یا نه؟ و روان‌شناسان باعث شدند که آموزش و پرورش به این موضوع توجه کند. استفاده از فعالیت‌های هنری در سیستم آموزش و پرورش به منظور رشد ذهنی و شخصیتی کودکان از همان زمان شکل گرفت.

این محقق سپس به موضوع هنر کودکان در ایران، گریزی زد و تصریح کرد: فعالیت‌های هنری کودکان در ایران در چند مسیر موازی طی شده‌اند کانون در یک خط، آموزش و پرورش در یک خط و آموزشگاه‌های تخصصی در خط دیگر. اما در جهان غرب رشد فعالیت‌های هنری این گونه نبوده است و ما در این کشورها شاهد رشد مرحله به مرحله‌ای بوده‌ایم.

وی افزود: سوی دیگر بحث هنر کودکان در جامعه ما به صورت جدی دنبال نشده است مثلاً در دهه چهل، ساعت‌هایی که برای آموزش هنر در مدارس اختصاص داده می‌شد هشت ساعت در هفته بود و شامل موسیقی، نمایش، نقاشی و غیره بود اما در در اواخر دهه چهل این ساعت به چهار ساعت تنزل پیدا کرد. در دهه پنجاه دو ساعت شد و بعد از انقلاب به ۴۵ دقیقه در هفته رسید.

این مدرس دانشگاه گفت: رویکرد دیگر هنر رویکرد زیبایی‌شناسانه یا هنرمندانه است. اینجا تازه هنرمندان متوجه شده‌اند که کار کودک با اهمیت است. یعنی هنرمندان، آخر از همه متوجه اهمیت کار هنری با کودکان شده‌اند. چطور؟ در قرن نوزدهم جهان غرب دستخوش دگرگونی‌های بنیادین در حوزه‌های مختلف علم، فلسفه، اقتصاد، سیاست و… شد و هنرمندان در جست‌وجوی زبان و بیانی جدید در آمدند. چون در این دوره با شکل‌گیری هنر عکاسی، نقاشان جایگاه خود را که بازنمایی واقعیت‌ها بود، از دست داده بودند.

بنا به گفته پژوهشی در این دوره هنر مدرن شکل گرفت. هنر مدرن در واقع هنری مولف است که «فعالیت ذهنی یا اندیشه» و «من» در آن مهم است.

این محقق گفت: ساختارشکنی یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های تمام هنرمندان در این برهه زمانی است. هر گروهی در این دوره می‌خواست ساختار گروه پیشین را زیر و رو کند و ساختاری نوین بنا کند. ساخت ساختار نوین و بنا کردن آن، نیازمند شناخت ساختارهای قبلی بود. پس هنرمندان برای رسیدن به این منظور، به جست‌وجو می‌پرداختند. هنرمندان مدرن تجربه‌گرا و جستجوگر بودند.

«پژوهشی» تاکید کرد: کشف شیوه‌های نوین در هنر، توجه به فردیت، بروز ناخودآگاه و بیان خود انگیختگی که البته این ویژگی‌های مهم در کارهای کودکان است، در این دوره هنری به شدت قابل ملاحظه است. در این برهه زمانی، برخی از هنرمندان متوجه حوزه کودکان شدند و در آن به تجربه‌گری و جستجو پرداختند. از جمله آنان پیکاسو است. او به هنر کودکان توجه ویژه‌ای داشت. هنری که در کار خود، چیزی را سانسور نمی‌کند و صادق‌ترین، شفاف‌ترین و روان‌ترین بیان احساسی را، در پی دارد.

این نشست که در حاشیه هفتمین دوسالانه هنرهای تجسمی مربیان کانون برپاشده بود، با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است