اتاقک گلی و بی‌تجربگی‌های یک فیلم اولی | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۳
جشنواره بین‌المللی فیلم فجر

اتاقک گلی و بی‌تجربگی‌های یک فیلم اولی

نسترن زمانی | بعد از فیلم سینمایی ماجرای نیمروز- رد خون؛ فیلم سینمایی اتاقک گِلی دومین اثر بلند سینمایی‌ست، که به حادثه عملیات مرصاد می پردازد.


پس از پذیرش قطعنامه در سال ۶۷ جنگ ایران و عراق خاتمه پیدا کرد ، ودر مردادماه همان سال ارتش به اصطلاح آزادی بخش مجاهدین خلق با کمک و چراغ سبز صدام و کمک های او تاعمق خاک ایران پیشروی کردند. وتعداد بسیار زیادی از زنان و کودکان و مردان و مجروحان را به شهادت رساندند.
کارگردان کار اولی فیلم اتاقک گِلی، محمد عسگری است، که بعد از سال‌ها دستیار کارگردانی، فیلمسازانی چون مجید مجیدی در اولین کار بلند سینمایی خود براساس طرح و فیلم نامه پدرام کریمی که پیشتر او درجایگاه مجری تلویزیونی و کار اجرا شناخته شده تا فیلم نامه نویسی سینمایی؛ پروژه عظیم و پر خرجی را شروع کردند، که امکان داشت اگر تهیه کنندگی آن برعهده داوود صبوری ( که خود از حاضرین عملیات مرصاد است) نبود، بدون سرمایه گذاری عظیم از سوی سرمایه گذاران و عوامل فنی، چنین پروژه پر هزینه ای ساخته می شد، بسیار ضعیف بود و یا حتی اصلا چنین فیلمی ساخته نمی شد.
آغاز فیلم برای مخاطب تاحدی غافلگیر کننده ست؛ داستان فیلم از خواستگاری پسری کُرد به اسم شاهو که از دختر هم روستایی خود به نام خزال است، شروع می‌شود. پدر دختر بخاطر دلایلی که در فیلم می‌گوید. راضی به این وصلت نیست. پسر که راننده کامیون است و بامادر خود در روستا زندگی می‌کند، با کامیون بار گچ از شهر اسلام آباد به پل دختر می برد. در راه هنگام رانندگی در جاده به فکر اینست که دوباره چگونه به خواستگاری دختر مورد علاقه اش برود که ناگهان در وسط جاده بایک هلیکوپتر جنگی که در وسط جاده می‌نشیند و یک گروه نظامی از آن پیاده شده، روبرو می‌شود!!
از اینجای داستان فیلم به بعد بیننده ای که بیشتر منتظر دیدن یک ملودرام احساسی و عاشقانه است، یکدفعه به وسط عملیات مرصاد پرتاب می شود.
شاهو از طریق نیروهای نظامی و سر دسته شان متوجه می‌شود که روستا تحت تصرف نیروهای مجاهدین خلق است، در حالی که خیلی آشنایی زیاد با این سازمان را ندارد. برای همین به نظامیان ایرانی کمک می کند و تمام راه ها و محل هایی که کاملا بلد و مسلط است را نشان نیروهای نظامی می دهد، تا این نیروها برای نجات جان خزال  و مادرش و دیگر اهالی روستا اقدام کنند.
نکته مهم و کلیدی قصه فیلم اینجاست که پدرام کریمی فیلم نامه نویس و محمد عسگری کارگردان، کار ملودرام داستان فیلم را به طور کامل به مقوله جنگ و دفاع تبدیل نکردند. بلکه در بستر تجاوز مجاهدین خلق به منطقه اسلام آباد و مناطق روستایی کرد نشین آنجا مجددأ قصه ملودرام عاشقانه شاهو و خزال را ادامه داده اند. و شاید کاستی و ضعف فیلم را می توان در این دانست که مثل فیلم های ماجرای نیمروز و یا حتی سرهنگ ثریا، لنز دوربین را به سازمان مجاهدین خلق نزدیک نکردند. روشی که سبب می‌شود در ادامه همچنان نسلی از خیانت ها و جنایات گروهک تروریستی منافقین مبهم بماند.
مخاطب فیلم از دور آنها را به تماشا نشسته، که همانند شبح آمده، می جنگند و البته مردم بی دفاع را هم در این میان به رگبار می بندند. درباره بازی بازیگران فیلم؛ بازی شخصیت فرمانده سپاه و سردسته نیروهای نظامی ایرانی تصنعی و ضعیف است، بطوریکه در بعضی از سکانس ها دیالوگ هایی که با زیر دستانش رد و بدل می کند به قصد فرماندهی و سر و سامان دادن نیروها آنقدر بدور از نگرانی، اضطراب و ترس و ایجاد تعلیق است که باور پذیری مخاطب را خدشه دار می کند. انگار بازیگر در حال اجرای یک تله تئاتر با مضمون جنگی ست.
طراحی لباس کاراکتر شاهو و ظاهرش غیر واقعی و دم دستی است، که باتوجه به حجم آن همه کمکی که او به مجروحان و زخمی ها انجام می دهد، و آنها را حمل می‌کند. قطعا باید سر و لباسش همچنین ظاهرش نشانگر احوال پریشان و خون آلودی لباس های تنش باشد که چنین نیست.
در مورد جلوه های ویژه فیلم هم فقط هر چند لحظه یکبار آنقدر صدای انفجار و تیر‌اندازی شنیده می‌شود، که برای مخاطب از حالت غافلگیری و ترس و شوک به صورت عادی در می آید و بعد از مدتی این شلیک ها و انفجار ها مخاطب فیلم را کِرِخت و منزجر می کند و باعث کلافگی او می شود.
فیلم اتاقک گِلی هنگامی که روند داستانش به میانه می رسد. وارد یک فضا و شرایط تمام اکشن و حادثه‌ای می شود و از آن به بعد در کنار تعقیب و گریز مابین روستاییان و نظامی‌های ایرانی با نیروهای مجاهدین خلق؛ کردها را در حال دفاع از خانه و وطن که نِمادش یک  اتاقک گِلی (محل نگهداری دارهای قالی بافی روستا) است، به تصویر می‌کشد که همان جا تبدیل به مرکز مقاومت در مقابل هجوم و تجاوز مجاهدین خلق می‌شود و نظامی‌های ایرانی که خود را بعنوان سپر انسانی جان روستائیان و مردم کرد در برابر شلیک ورگبار بستن منافقین می کنند، می بینیم.
در هر صورت با همه تلاش و کوشش گروه تولید کننده فیلم؛ ناپختگی و بی تجربگی کار اول سازنده آن در فرم، محتوا و ساختار فیلم کاملا مشخص و بارز است، و باتوجه به هزینه های بالای تولید فیلم، اصطلاح یک کار، خوب در نیامده را یدک می کشد.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است