راهنمای غنی‌سازی ۸۴ درصدی ایام نوروز با سریال! | پایگاه خبری صبا
امروز ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۲۴

راهنمای غنی‌سازی ۸۴ درصدی ایام نوروز با سریال!

عید برای فیلمبازها و سریال‌بازها فرصت مناسبی برای لذت بردن از ندیدنی‌های طول سال است...

به گزارش صبا، خیلی‌ها برای ایام عید خود، گنجه‌ای پر می‌کنند از تماشاکردنی‌های اثربخش و طبیعتا به عید که می‌رسد می‌نشینند و لذتش را می‌برند. درست عین مورچه‌ای که برای روز مبادا آذوقه جمع کند. عید را با لذتش باید تجربه کرد و برای ما، لذت دیدن یک فیلم جدید یا سریال تازه، با پوشیدن رخت نو و گرفتن عیدی تا‌نخورده تفاوتی ندارد خاصه اینکه دیگر بزرگ هم شده‌ایم و گاه به عید که می‌رسد رخت نو را تهیه نمی‌کنیم که دیگران مقدم‌ترند و دیگر کسی به ما از لای هیچ قرآنی عیدی نمی‌دهد که برعکس، این ماییم که باید هوای کوچکترها را داشته باشیم.  برای ما، این تماشا‌کردنی‌ها و گوش‌کردنی‌ها وخواندنی‌ها و ورق‌زدنی‌ها و لذت بردنی‌ها، خود بخشی هستند از آیین نوروزی. پز دادن ما به همدیگر، بر سر این نیست که در عید، تعطیلات خارج از کشور داشتیم یا سفرمان گرانتر شد یا دلار و یورو به جیب زدیم. پز دادنی هم اگر باشد، بر سر کشف یک فیلم یا تماشای یک سریال یا خواندن یک کتاب یا یافتن یک اثر هنری حتی قدیمی یا کمیاب خواهد بود.  از نوستالژیک کردن قصه بگذریم و برویم سر اصل مطلب. برای تعطیلات و برای شماره آخر سال، تعدادی دیگر سریال به شما پیشنهاد می‌دهم:

 

علمی‌تخیلی/ پیرامونی
سریال بسیار تماشایی و خوش‌ساخت The Peripheral یا پیرامونی (محیطی نیز ترجمه شده)، داستانی است که با تماشا کردن تنها دو قسمت از آن، به فهرست سریال‌های ویژه نوروز من راه یافت. داستان سریال بسیار جالب است. یک خواهر و برادر گیمر برای تامین هزینه‌های مادر مریض خود، به جای گیمرهای جوان‌تر و کم‌تجربه‌تر بازی می‌کنند تا آنها را از مراحل سخت و دشوار بازی‌های مختلف عبور دهند.  به آنها پیشنهاد می‌شود در ازای دریافت پولی بسیار زیاد که مشکلات مالی‌شان را کاملا حل می‌کند، در یک بازی جدید شرکت کنند. بازی ناشناسی که عمومی نیست و عرضه نشده و آنها قرار است تستش کنند. بازی آنقدر طبیعی است که گیمرها احساس می‌کنند در یک دنیای واقعی هستند. خبر بد اینکه درست فکر می‌کنند! آنها در این بازی، در دنیای واقعی لندن در چند دهه بعد حضور پیدا می‌کنند و باید برای مشتری ناشناس خود خدماتی از قبیل آدم‌ربایی یا دزدی اشیا را انجام دهند. خیلی زود در زمان واقعی به آنها حملات سختی می‌شود و گروهی تلاش می‌کنند تا آنها را بکشند. آنها در تله‌ای گیر افتاده‌اند که هم در زمان آینده برای آنها خطر مرگ دارد و هم در زمان حال و تنها راه نجات‌شان تمام کردن بازی است! سریال خوش‌ساختی است. از دستش ندهید!

 

کمدی/ تدلاسو
تکراری است ولی نمی‌شود از آن چشم ‌پوشید. داستان یک مربی آمریکایی که دعوت می‌شود تا سرمربی یک تیم لیگ برتری انگلیسی باشد و با روحیه مهربان و حس خوب ایجاد همدلی، ماجراهای جالبی را رقم می‌زند که تماشا کردنش برای همه خوشایند است.
شاید راز تدلاسو در همین است. در روحیه متواضع و در سادگی و آرامشی که همیشه دارد و در اینکه برای کسی بد نمی‌خواهد حتی برای آنها که به او بد می‌کنند. شاید ما، هر کدام‌مان، وقتی تدلاسو را نگاه می‌کنیم که وارد مناسبات پیچیده‌ای شده که درک درستی هم از آن ندارد، خودمان را مجسم می‌کنیم که در لابه‌لای سختی‌های زندگی، گیر افتاده‌ایم و مانده‌ایم که وقار و فروتنی و شرافت خود را حفظ کنیم یا تبدیل به دیگری شویم. تدلاسو خودش می‌ماند و ما با تعجب به معجزه او نگاه می‌کنیم. مرد آرامی که دست‌کم می‌گیرندش و همیشه با لبخند از لای توطئه‌ها با سربلندی بیرون می‌آید. اگر تماشایش نکردید، در دیدنش تردید نکنید.

جاسوسی/ فهرست سیاه
فرصتی یگانه و تکرارنشدنی برای ورود به دنیای زیرزمینی خلافکاران. ریموند ردینگتون، یکی از ده مرد تحت تعقیب اف‌بی‌آی، خیلی شیک و مجلسی وارد ساختمان مرکزی اف‌بی‌آی می‌شود و خودش را به یک شرط تحویل مقامات می‌دهد. اینکه به او عفو بدهند تا با آنها همکاری کند. او اسم و مشخصات تروریست‌هایی را تحویل می‌دهد که حتی کسی نمی‌داند اصلا وجود خارجی دارند. او برای همکاری با اف‌بی‌ای شرط هم تعیین می‌کند؛ اینکه فقط با یک افسر اطلاعاتی همکاری می‌کند. الیزابت کین! کسی که حتی ماموران اف‌بی‌آی هم او را نمی‌شناسند. حالا سوالات اصلی اینجاست. چرا ردینگتون خودش را تحویل داده؟ الیزابت کین کیست؟ آیا اف‌بی‌آی با او معامله می‌کند؟فهرست سیاه غافلگیر‌کننده‌ترین سریالی است که در سال‌های اخیر منتشر شده. در هر قسمت شما با شیطانی طرفید که دروغ می‌گوید و قبلش هم به شما هشدار می‌دهد که یک خلافکار بدنامم و دروغ گفتن هنر من است! او در‌عین‌حال که بدنام‌ترین تروریست‌ها را لو می‌دهد و پیچیده‌ترین عملیات‌های مرگبار را خنثی می‌کند، در عین حال بی‌آنکه خم به ابرو بیاورد، از امکانات پلیس فدرال آمریکا برای تداوم کارهای غیرقانونی و حذف رقبای خود استفاده می‌کند. بلک‌لیست برای خودش شاهکاری است.

 

کارآگاهی/ آوای فاخته
یک سریال کارآگاهی بسیار محترم که بر مبنای مجموعه رمان‌هایی به همین نام ساخته شده. رمان‌هایی که جی.‌ کی‌. رولینگ نویسنده معروف داستان‌های هری پاتر، آنها را با نام مستعار منتشر می‌کرد.  داستان یک کارآگاه از‌جنگ برگشته و معلول که پایش را در افغانستان جا گذاشته و حالا در انگلیس پرونده‌های کوچک را حل می‌کند. مهارت‌های کارآگاهی او و قدرتش در حل کردن پرونده‌ها ستودنی است و کمک می‌کند تا ماجراهای جذابی برای شما رقم بخورند. هم خواندن این کتاب‌ها را توصیه می‌کنم و هم تماشای این سریال را!

 

انیمه/ حمله به تایتان
طبیعتا اگر قرار باشد فقط یک انیمه برای عید معرفی کنیم انتخابی غیر از حمله به تایتان نخواهد ماند! یکی از جذاب‌ترین انیمه‌های منتشر‌شده و یکی از پرطرفدارترین‌ها! اگر سری به لوازم‌التحریر فروشی بزنید از میزان بالای دفترهای مزین به عکس این سریال شگفت‌زده خواهید شد. حمله به تایتان داستان زندگی در یک فضای آخرالزمانی است. تایتان‌ها یا هیولاهای انسان‌مانند غول‌پیکر با حملات پی‌در‌پی به تمدن‌های مختلف، نسل بشر را تا مرز انقراض پیش برده‌اند. انسان‌های باقی‌مانده مجبورند تا برای بقا در شهرهایی زندگی کنند که دیوارهایی بسیار بلند و توپ‌های بسیار دوربرد و قدرتمند دارد تا مقابل این غول‌ها شانسی برای بقا داشته باشند. با این همه هیولاها از حملات خود دست برنمی‌دارند و انسان‌ها ناچارند آخرین حملات خود برای نابودی این غول‌ها و زنده ماندن را تجربه کنند.

دادگاهی/ عالیجناب
درام‌های دادگاهی یکی از بهترین و پربیننده‌ترین درام‌های موجود هستند که تقریبا با سلیقه همه جور در می‌آیند چراکه در همه کشورهای دنیا در حال ساخت هستند. عمومی بودن ساخت سریال‌ها و فیلم‌های دادگاهی نشان‌دهنده استقبال روزافزون مردم از این ژانر است. عالیجناب با بازی بسیار تماشایی برایان کرنستون، یکی از خوب‌ترین نمونه‌های موجود است. یک قاضی عالی‌رتبه دادگاه، باید بین پرونده‌های خود و موارد پیچیده دیگر، یک مورد مهم‌تر را هم مدیریت کند. جنایتی ناخواسته که توسط پسرش صورت گرفته و می‌تواند زندگی او و تمام خانواده‌اش را خراب کند. او باید هم جان پسرش را نجات دهد، هم پلیس را در این پرونده گمراه کند و هم بکوشد تا عدالت را رعایت کند. انجام هر سه اینها با هم، کاری است که به‌ظاهر نشدنی می‌آید. فصل دوم این سریال به‌تازگی پخش شده و هنوز ادامه دارد و می‌توانید از تماشای آن لذت ببرید.

جنایی/ شهردار کینگزتاون
بدون تعارف نمونه این سریالی را تا به حال ندیده بودم. در شهر کوچک کینگزتاون چندین زندان فدرال وجود دارند و تمام مافیاهای موجود در شهر، داخل زندان افرادی را دارند که برایشان مهمند. شهر آنقدر درگیر خلاف و امور غیرقانونی است که نیروهای قانون و خلافکاران به یک واسطه برای انتقال پیام و حفظ صلح در شهر نیاز دارند. شخصی که با لقب شهردار شناخته می‌شود. اعضای خانواده مک لاسی، سال‌هاست به صورت غیر‌رسمی این سمت را برعهده دارند و این کار را انجام می‌دهند. ماجرا از وقتی جدی می‌شود که برادر بزرگ کشته می‌شود و حالا برادر بعدی، باید شهر را اداره کند. حضور یک مافیای بسیار قدرتمند در زندان و تلاشش برای فرار و حفظ میلیون‌ها دلار اوراق قرضه بسیار مهم، شهر را به سمت خشونتی افسارگسیخته هدایت می‌کند که به مجموعه‌ای از اتفاقات خونبار و خشونت آمیز منجر می‌شود. شهردار کینگزتاون سریال پر خونی است و برای آنها که از دیدن خشونت، ناراحت نمی‌شوند عیدی مناسبی خواهد بود. مناسبات پشت‌پرده گروه‌های خلافکار یکی از جذابیت‌های این سریال است که فصل دومش نیز به پایان خود نزدیک می‌شود.

 

۵ مینی‌سریال دیدنی برای تعطیلات نوروز

 

برای علاقه‌مندان سریال‌های جاسوسی
مدیر شب

جان لوکاره یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان دنیای جاسوسی بود که به‌تازگی هم درگذشت. تقریبا هر کتابی که نوشت جریان‌ساز شد و از کارهای او اقتباس‌های بسیاری به صورت فیلم یا سریال صورت گرفت که بسیار تحسین شدند. «مدیر شب» یکی از کارهای خوبی بود که او نوشت و به سریال بسیار درخشانی هم تبدیل شد.
جاناتان پاین، مدیر انگلیسی شیفت شب هتلی در قاهره، درست در میانه‌های انقلاب مردمی این کشور علیه حسنی مبارک، دستش به مدارکی می‌رسد که ثابت می‌کند ریچارد روپر، یکی از بزرگ‌ترین میلیاردرهای بشر دوست انگلیس، درحقیقت بزرگ‌ترین و خطرناک‌ترین دلال اسلحه دنیاست که تحت پوشش فعالیت‌های انسان‌دوستانه معاملات مخفی خود با دیکتاتورها را انجام می‌دهد. تلاش‌های او برای افشای هویت این تاجر خوش نام، توجه یک آژانس جاسوسی انگلیسی را به خود جلب می‌کند. آنها از پاین می‌خواهند تا به سازمان روپر نفوذ کند و او می‌پذیرد تا جاسوس‌شان باشد.
سریال درخشان است. سوزان بائر کارگردان اسکاری پشت دوربین قرار دارد و مقابل دوربین هم کلکسیونی از ستاره‌ها قرار دارند. هیو لوری، تام هیدلستون و اولویا کولمن بابت این سریال جایزه گلدن گلوبز را از آن خود کردند.

 

برای علاقه‌مندان سریال‌های دادگاهی
دفاع از جیکوب

«دفاع از جیکوب» یکی از بهترین سریال‌هایی که اپل تی‌وی به نمایش گذاشت و نشان داد که این کمپانی قصد دارد رقیبی جدی برای بقیه شرکت‌های بزرگ ازجمله نتفلیکس باشد.
این سریال یک‌فصلی، داستان یک‌خانواده آمریکایی خوشبخت و مرفه را به نمایش می‌گذارد که رویای آمریکایی برای آنها رقم خورده. پدر دادستان محبوب شهر است و شانس سیاسی بالایی دارد. مادر دلال موفق ملک است و وضع اقتصادی رو به رشدی دارد و جیکوب فرزند خانواده یک پسر ۱۴ ساله آمریکایی است که همه‌چیز برایش خوب پیش می‌رود. با به قتل رسیدن یکی از همکلاسی‌های جیکوب و متهم شدن او به قتل، رویای آمریکایی به کابوسی بزرگ تبدیل می‌شود. مادر و پدر هر دو از کار بیکار می‌شوند. دخالت‌های رسانه‌ای و فضولی همسایگان زندگی‌شان را به جهنم تبدیل می‌کند و به‌آرامی رازهای مخفی زندگی‌شان را آشکار می‌سازد. رازهایی که قرار نبود کسی از آنها خبردار شود. با پیش رفتن پرونده و با بی‌اعتمادی روزافزون عموم نسبت به بی‌گناهی جیکوب، زندگی این زوج به‌معنای کامل کلمه نابود می‌شود.
سریال برمبنای کتابی پرفروش به همین نام از ویلیام لندی است. کریس ایوانز و میشل داکری در نقش والدین جیکوب به‌معنای واقعی کلمه از گوشت و خون برای این نقش مایه می‌گذارند. پایان سریال به‌معنای واقعی کلمه شوک دارد.

 

برای علاقه‌مندان سریال‌های اسرارآمیز
مجنون

یکی از الماس‌های درخشان نتفلیکس که از روی یک سریال نروژی اقتباس شده سریال «منیاک» یا «مجنون» است. داستان یک مرکز درمانی که تصمیم می‌گیرد برای آزمایش‌های روانی خود داوطلب استخدام کند.
آنی (اما استون) و اوون (جونا هیل) دو جوانی هستند که در این مرکز با هم آشنا می‌شوند و به‌ دلیلی که خودشان هم نمی‌دانند و برای پزشکان نیز عجیب می‌آید، درتمام طول درمان و در بعد از استفاده از داروها، در رویاهای یکدیگر حضور دارند. داروها در هر قسمت یک زندگی دیوانه‌وار را به این دو هدیه می‌دهد و آنها مجبورند درتمام مدت کنار هم باشند.
سریال ایده بسیار جالبی دارد و بازی‌ها بدون تعارف خیره‌کننده است. جونا هیل برای این نقش بسیار وزن کم کرد و با هیبتی جدید درکنار اما استون قرار گرفت. از دیدن این سریال پشیمان نمی‌شوید.

 

برای علاقه‌مندان سریال‌های کارآگاهی
…و سپس هیچ‌یک نماندند!

«…و سپس هیچ‌یک نماندند!» یکی از آخرین اقتباس‌های تلویزیونی از کارهای آگاتا کریستی یک سریال درجه۱ و مثال‌زدنی سه قسمتی است که می‌توانید آن را به‌صورت یک فیلم سه‌ساعته درنظر بگیرید. این داستان معروف آگاتا کریستی را حتما دیده یا خوانده‌اید. پلیس در یک جزیره ۱۰ جسد را کشف می‌کند بی‌آنکه بداند آنها چطور مرده‌اند. این همان داستان بسیار معروف است.
سریال شرح چگونگی انتخاب و حضور این ۱۰ نفر و داستان زندگی‌شان را به ماهرانه‌ترین شکل ممکن بیان می‌کند. فهرست بازیگران سریال نیز وسوسه‌کننده است. ایدن ترنر در اوج حضورش در مجموعه پولدارک در این سریال حضور پیدا کرد. سم نیل نیازی به معرفی ندارد و همیشه خوب است. چارلز دنس در میانه‌های درخشش در سریال بازی «تاج و تخت» در این مجموعه حضورپیدا کرد. سریال خوش‌ساخت، تماشایی و به‌طرز متبوعی از نظر زمانی اقتصادی است و تنها در سه قسمت تمام می‌شود.

 

برای علاقه‌مندان مجموعه‌های ترسناک
عشای نیمه‌شب

«عشای نیمه‌شب» یک هفت قسمتی بسیار کاردرست است از مایک فلنگن کارگردان خوشنام ژانر ترس. داستانی که اصلا دلم نمی‌خواهد برایتان افشایش کنم و دوست دارم خودتان با آرامی و ترس وارد دنیای وحشتناکش شوید.
ورود یک کشیش جوان و مرموز به یک جزیره بسیار دورافتاده و کم‌جمعیت (۱۲۷ نفر) باعث بروز حوادثی عجیب می‌شود. حوادثی که باعث می‌شود اهالی جزیره که پیش از حضور او فکر می‌کردند خدا تنهایشان گذاشته، حالا احساس کنند که مورد نظر و لطف الهی هستند. نظری که خیلی زود در معرض چالش‌هایی جدی قرار می‌گیرد.
اگر نمی‌دانید می‌خواهید این مجموعه را تماشا کنید، کافی است در اینترنت دو چیز را جست‌وجو کنید؛ یکی تیزر تبلیغاتی فیلم که برایتان کافی خواهد بود و دومی نام مایک فلنگن کارگردان کار. نگاهی کوتاه به سابقه او برایتان کافی خواهد بود تا متوجه شوید به‌اصطلاح اهل بازار با اصل جنس طرفید.

منبع: فرهیختگان – هومن جعفری

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است