مروری بر بهترین بازی‌های سال ۱۴۰۱ | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۱

مروری بر بهترین بازی‌های سال ۱۴۰۱

بهترین بازی‌های رایانه‌ای سال 1401 در زمینه‌های مختلف، طراحی و اجرا و داستان از نگاه سایت تخصصی دنیای بازی انتخاب شدند.

به گزارش صبا، سایت دنیای بازی نوشت: به رسم هر سال، باز هم در تحریریه‌ی دنیای بازی دور هم جمع شدیم و به انتخاب بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ پرداختیم. سال ۱۴۰۱ سال عجیبی بود! سالی سرشار از بیم و امید. با وجود همه‌ی شادی‌ها و غم‌های ما، چرخدنده‌های صنعت بازی‌های ویدیویی در این سال نیز مثل همیشه در حال چرخیدن بودند. عرضه‌ی عناوینی که مدت‌ها منتظرشان بودیم سال ۱۴۰۱ را به یکی از آن سالهای جذاب ویدیوگیمی تبدیل کرد که با عرضه‌ی بازی‌هایی مثل God of War Ragnarok و ریمیک Dead Space گرفته تا Elden Ring. از شنیدن نام بازی الدن رینگ تعجب نکنید، در بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی بازی‌هایی که از اسفند ۱۴۰۰ تا اسفند ۱۴۰۱ منتشر شده‌اند را لحاظ کرده‌ایم، چیزی میان بهترین بازی های سال ۲۰۲۲ و تقویم شمسی؛ به این ترتیب بازی Elden Ring و بازی Hogwarts Legacy نیز در میان کاندیدها حضور دارند. در ادامه با لیست بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ را بخوانید.

بهترین بازی های سال ۱۴۰۱

بازی‌های منتشر شده از اسفند ۱۴۰۰ تا اسفند ۱۴۰۱ در این لیست حضور دارند. محدودیتی در تعداد دفعات کاندید یا برنده شدن برای هیچ بازی در کار نبوده است و در زمینه «بهترین اجرا» تفاوتی میان بازیگران زن و مرد حاضر در صنعت بازی قائل نشده‌ایم. یک جایزه جدید هم با عنوان «بهترین اقتباس از بازی‌های ویدیویی» به اقتباس‌ها از گیم می‌پردازد که در سالی که گذشت پر تعداد بودند. این شما و این بهترین بازی های سال ۱۴۰۱:

بهترین شرکت

From Software
Sony
WB Games
Xbox

 

بهترین شرکت بازی سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی:

شرکت Sony

بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی را با جایزه بهترین شرکت شروع می‌کنیم. اجازه بدهید از وجود شرکت سونی تشکر کنیم. از این که هست و به خاطر بودنش دنیایی از تفاوت‌ها را برای ما خلق کرده است. با وجود این که در چند سال اخیر و به واسطه تصمیمات ریاست جدید تا حدودی با تفکرات کلاسیک خود فاصله گرفته است اما همچنان سونی است و تلاش می‌کند تا بهترین‌ها را برای مخاطبان دنیای بازی‌های ویدئویی به ارمغان بیاورد. در سالی که گذشت سونی با انتشار عناوین مختلفی توانست یکی از پربارترین سال‌های دیگر خود را سپری کند. سونی به واسطه برنامه‌ریزی‌هایی که تا به حال داشته است و البته توجه ویژه‌ای که به عناوین نوساخت دارد سرآمد بوده است. در چند سالی که به خاطر همه‌گیری ویروس کرونا بیشتر کمپانی‌ها با مشکلاتی مختلفی دست و پنجه نرم می‌کردند، سونی نیز متحمل سختی‌هایی شد که همین مورد تا حدودی برنامه‌های این کمپانی را مختل کرد. بنابراین بیشتر عناوین و کارهایی که باید انجام می‌دادند با تاخیر روبرو شد. با این وجود در نسل نهم و بعد از معرفی کنسول جدید خودشان یعنی PS5، در سالی که گذشت یعنی ۲۰۲۲ سونی به مانند سال‌های گذشته یکی از پربارترین روزهای خود را سپری کرد. انتشار عناوینی چون Gran Turismo یا معرفی واقعیت مجازی VR2 و به همین ترتیب انتشار نسخه جدید از عنوان مورد انتظار یعنی بازی God of War Ragnarok که با موفقیت‌های زیادی هم روبرو شد باعث می‌شوند تا سونی همچنان در زمینه نشر و انتشار بازی‌های پرتعداد و البته با کیفیت یکه‌تازی کند.
البته سونی فقط در بازی‌سازی فعالیت نداشته و بعد از انتشار ریمیک The Last Of Us که به موفقیت خوبی هم دست پیدا کرد، در سال جاری و بعد از چند سال انتظار بالاخره اقتباس سریالی The Last of Us نیز منتشر شد که در کنار توانایی‌های تیم کارگردانی و البته تیم بازیگری، به لطف سونی ما شاهد یکی از زیباترین اقتباس‌های سینمایی از روی یک بازی ویدئویی تا به حال هستیم. همان‌طور که اشاره کردیم گسترش کرونا و البته تعطیلی کارگاه‌ها باعث شده بود تا سونی در تولید سخت‌افزار کنسول خودش با مشکل مواجه شود. این در حالی است که در دو سال گذشته فروشگاه‌ها و بخش‌های تجاری با کمبود کنسول PS5 مواجه بودند که بعد از عبور از این بحران و البته شدت گرفتن فاز تولید، سونی توانست کمبود کنسول خود در بازار را رفع کرده و سالی که گذشت ما شاهد روند صعودی از فروش کنسول های این کمپانی بودیم. با توجه به آمار منتشر شده میزان صعودی و رشد فروش کنسول نسبت به سال مشابه برای کنسول PS4 در نسل هشتم، به مقدار ۲۰ درصد افزایش داشته است که این روند برای سونی قابل توجه است.

نامزدهای بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ در گرافیک هنری

CupHead The Delicious Last Course
Elden Ring
God of War Ragnarok
Hogwarts Legacy
Scorn

 

بهترین بازی سال در گرافیک هنری

بازی Elden Ring

بازی الدن رینگ با انتشارش در فوریه سال گذشته، این موضوع رو برای ما روشن کرد که استودیوی بازی‌سازی فرام سافتور در بعضی از موارد چقدر می‌تواند سخاوتمند باشد و سختی زیادی مثل بازی‌های قبلیش یعنی سری دارک سولز یا بلادبورن را پیش روی مخاطبش نگذارد تا همه از تجربه چنین محصولی لذّت ببرند.

با توجه به شیوه‌های ساخت و ساز تیم سازنده، اینطور باید گفت که این استودیوی فرام سافتوور است که با انتشار هر بازی جدید، می‌تواند بهترین و بزرگ‌ترین دستاورد در ژانر سولزلایک را به دست بیاورد. به طور کلی، موارد زیادی در بازی گنجواده شده که از تماشا یا تجربه هر پارامترش راضی هستیم. اما چیزی که خود الدن رینگ را نسبت به بقیه موارد متفاوت می‌کند، گرافیک هنری آن است.

اولین چیزی که با تماشای این بازی به ذهنتان خطور می‌کند، این است که خلاقیت زیادی برای طراحی محیط و دشمنان و تمام شاکله‌ها به کار گرفته شده و حتی این موضوع را هم در زمینه موسیقی و صداگذاری به وضوح می‌توانید مشاهده کنید. نکته مهمی که در این بخش وجود دارد، آنجاست که با توجه به الهام‌گیری تیم سازنده از داستان اساطیر سلتیک، ممکن است که آن‌طور که باید و شاید جلوه‌های واقعه‌گرایانه را مشاهده نکنید؛ اما هرکدام از آن‌ها رنگ و لعاب خاصی دارند و تیم سازنده جهان چشم نوازی را برای ما خلق کردند.

بهترین دست‌آورد فنی

Dying Light 2
Elden Ring
God of War Ragnarok
Hogwarts Legacy
Horizon Forbidden West

 

بهتری بازی در دست‌آورد فنی

بازی God of War Ragnarok

همینقدر کافی است تا بگوییم که سونی و استودیو سانتا مونیکا زمان بسیار خوبی را برای طراحی و توسعه بازی God of War 2018 سپری کردند تا مجموعه خدای جنگ به این حجم از تغییرات امروزی برسد. دستاوردهای فنی بازی قبلی بسیار زیاد بود و حتی تمام المان‌ها با ترکیب لحظه‌های اکشن‌ فوق‌العاده و روایتی سالم و مخاطب پسند، کاری را انجام دادند که در نهایت هم تیم سازنده و هم ما به عنوان مخاطب در جایی قرار بگیریم که مجبور باشیم داستان احتمالی رد در بازی God of War Ragnarok به پایان برسانیم.

درست مثل بازی قبلی، God of War Ragnarok هم از نظر دستاورها و عملکرد فنی شبیه به همان جانور وحشی است که در طول گیم‌پلی تماشایش می‌کنیم. نکته جالبی که باعث شد ما آن را توی این بخش قرار بدهیم و ازش استقبال کنیم، این است که تیم سازنده روی نقاط فنی نسخه قبلی دست گذاشتند و باعث ارتقاء سطح کلی آن شدن. البته اگر موفق به تجربه بازی روی کنسول پلی‌استیشن ۵ شده باشید، کاملاً‌متوجه می‌شوید که منظور ما چیست.

بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی: بهترین طراحی محیطی

Dead Space (Remake)
Dying Light 2
Elden Ring
Stray

 

بهترین بازی در طراحی محیطی در سال ۱۴۰۱

Elden Ring

الدن رینگ همان دارک سولز جهان باز است. این عبارتی است که پیش از عرضه محصول جدید فرام سافتور بارها و بارها از سوی جامعه هواداران شنیده می‌شد و میازاکی و تیمش ثابت کردند (در برخی از بخش‌های بازی) تا چه اندازه طرفداران در اشتباه بودند. سبک خاص طراحی محیطی که جزو امضاهای استودیو فرام سافتور است در الدن رینگ نیز به چشم می‌خورد. این سبک مبتنی بر توجه بالا به محیط اطراف، استفاده از خلاقیت برای رسیدن به گنج‌ها و مکان‌های مخفی و آزاد کردن میانبرها برای جابه‌جایی سریع میان ابتدا و انتهای یک محیط خاص است.

حال که در بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی راجع به طراحی محیطی صحبت می‌کنیم باید گفت که البته الدن رینگ گام را فراتر از این‌ها می‌گذارد. به لطف ماهیت جهان باز بازی و همچنین امکان حرکت در راستای عمودی، گزینه‌ها و روش‌های بی‌شماری در اختیار سازندگان قرار گرفته که آن‌ها به خوبی از آن بهره برده‌اند. هر زمانی که نیاز باشد از محیطی به سرعت عبور کنید، Torrent در اختیار شما است تا علاوه بر امکان حرکت سریع، بتوانید محیط بازی را به سمت بالا اکتشاف کنید. رنگ آمیزی درست محیط و تضادی رنگی در بخش‌های حساس برای جلب توجه، قرار دادن آیتم‌های دور از دسترس جلوی چشم مخاطب، حس کنجکاوی و اکتشاف را قلقلک می‌دهد. دری که از یک سمت باز نمی‌شود، محل قرارگیری دشمنان و جایگذاری دشمنان قدرتمند در مکان‌های مهم بازی، همه و همه مخاطب را وادار می‌کند هر منطقه را با دقت و چشم باز بررسی کند، با حواس جمع به دنبال یک مسیر جدید یا یک میانبر باشد و برای رویایی با دشمنان و رسیدن به چک پوینت بعدی استراتژی خاص خود را بچیند.

فرام سافتور با الدن رینگ نشان داد تا چه اندازه در چنین طراحی‌هایی به استادی رسیده و معدود ایرادات بازی‌های قبل را تا حد زیادی رفع کرده است. به جرات این استودیو همچنان پادشاه بی‌رقیب سولزلایک است.

بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ در صداگذاری و طراحی صوتی

Call of Duty: Modern Warfare II
Dead Space (Remake)
Elden Ring
God of War Ragnarok
Horizon Forbidden West

 

بهترین صداگذاری و طراحی صوتی در میان بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی:

God of War Ragnarok

کافی است تا یک بار دیگر به قطعه Peaks Pass گوش کنیم تا به عظمتی که تیم آهنگ‌سازی در اجرا و ساخت این قطعه انجام داده‌اند پی ببریم. تیم ناتی‌داگ نه تنها در امر موسیقی شاهکار عمل کرده‌اند بلکه صداگذاری و دقت به کیفیت افکت‌های صوتی از دیگر نکات برتر این بازی به حساب می‌آید. توجه به جریانات ریز حتی در دوردست‌ها به‌خصوص در هنگام درگیری از جمله ویژگی‌های خوب بازی است. توجه به نکات ریز صدا در حین مبارزه به خوبی به شما در مبارزه کمک می‌کند. در هنگام مبارزات تغییر حالت‌های مختلف چه از طرف دشمن و چه از طرف شما حتی به کوچکترین میزانی که وجود دارد باعث تغییر استراتژی شما در حین مبارزه می‌شود. افکت‌های صوتی حتی در حل کردن پازل‌ها نیز کمک شایانی به ما کرده و با دقت در تغییر حرکت پازل‌ها در حداقل زمانی که د راختیاز داریم، از مشخصه‌های مهم بازی محسوب می‌شود. با توجه به این که هر منطقه از بازی ویژگی‌های آب و هوایی خاص خودش را دارد، افکت‌های مخصوص به هر آب و هوا و اتمسفری به خوبی در گوشه‌کنار بازی شکل گرفته‌اند که باعث شده هر منطقه از بازی جزییات بسیار زیاد و البته ریزی در خود جای بدهد. به طور کلی جزییاتی که در صداگذاری بازی وجود دارد آنقدر زیاد است که در برخی مواقع این حس به وجود می‌آید که واقعا در یک محیط پویا و زنده در حال قدم زدن هستیم. هر کدام از سلاح‌های کریتوس به نسبت قدرت و توانی که دارند و حتی ارتقا پیدا می‌کنند، از افکت مخصوص به خود استفاده شده است. تمامی این موارد و ویژگی‌ها باعث شده تا ما به راحتی آخرین عنوان ساخته از سری God Of War را به عنوان بهترین در این بخش انتخاب کنیم.

بهترین موسیقی بازی در سال ۱۴۰۱

A Plague Tale: Requiem
Dead Space
Elden Ring
God of War Ragnarok
Horizon Forbidden West

 

در لیست بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ بهترین موسیقی به بازی‌ای تعلق ندارد جز:

Elden Ring

نوشتن از موسیقی Elden Ring کار راحتی نیست چون در نگاه اول به نظر می‌رسد که تفاوت چندانی با دیگر آثار استودیوی سازنده‌اش ندارد. موسیقی بازی‌های From Software (حداقل سری Souls، Bloodborne و Sekiro: Shadow Die Twice) همیشه در خدمت گیم‌پلی و خلق اتمسفری بودند که بازیکنان را در لبه‌ی صندلی خود قرار دهد و در عین حال بازتاب تم اصلی آثاری بودند که همیشه یک پایشان در ورطه‌ی افسوس از شکوه گذشته‌ای بود که اکنون تبدیل به خرابه‌ای شده که مقصد گشت و گذار بازیکن است (این مورد بیشتر در سری Souls که بازیکن پس از وقایعی که منجر به تغییر دنیای بازی شد وارد می‌شود مشهود است تا بلادبورن و سکیرویی که بازیکن در میان حوادث اصلی داستان پای به میدان می‌گذارد.) اما تفاوت اصلی موسیقی الدن رینگ با عناوین قبلی فرام سافتور در این است که برخلاف گذشته حالا شاهد بزمی هستیم که نشانه‌هایی از حماسه و جشن گرفتن مبارزات الدن لردها برای بازپس‌گیری تاج و تخت دنیای میانه (Lands Between) در آن به گوش می‌رسد. بنابراین برخلاف قطعاتی چون تم اصلی بلادبورن یا Soul of Cinder از دارک سولز ۳ که بیانگر اندوه و ناامیدی مسبب از سقوط شخصیت اصلی در دنیای از دست رفته‌ی این عناوین است، حالا شاهد اضافه شدن طبل‌های جنگی و مارش نظامی هستیم که خصوصا خود را در تم اصلی الدن رینگ که در منوی آغازین بازی پخش می‌شود نشان می‌دهد. لحظه‌ای که باعث برانگیختن حس جنگجویی هر بازیکنی است که پس از شکست‌های پی در پی قصد بازگشت دوباره به بازی و آزمودن دوباره‌ی شانس خود را دارد. باز اینجا هم موسیقی ذر خدمت گیم‌پلی است؛ اگر در عناوین قبلی این استودیو (که موسیقی در اکثر اوقات هنگام نبرد با باس‌ها پخش می‌شد و حین گشت و گذار در محیط خبری از آنها نبود) بخش صدا به تجدید حس کوچکی بازیکن در دنیای بازی (که برگرفته از ایده‌های هاوارد فیلیپس لاوکرفت، نویسنده‌ای که بیشترین تاثیر را در پیدایش ترس کیهانی یا Cosmic Horror داشت که خود بزرگترین منبع الهام بلادبورن است) کمک می‌کرد، حالا در الدن رینگ بازیکن باید یک تنه به نبرد با اربابانی برود که خود در گذشته یا حال مشغول جنگیدن برای تصاحب تخت پادشاهی‌اند و پلیر رقیبی برابر برای آنها است، نه نیرویی که برخلاف تمام احتمالات برمی‌خیزد و آتش هستی بخش در حال مرگ را دوباره احیا می‌کند. البته نکته‌ی جالبی که نشان از خلاقیت آهنگسازان بازی (Tsukasa Saitoh، Shoi Miyazawa، Yoshimi Kudo، Yuka Kitamura، Tai Tomisawa) دارد استفاده از المان‌های موسیقی تم اصلی بازی در قطعه‌ی  The Final Battle است که هم راستا با فلسفه‌ی فرام سافتور در قصه‌گویی از طریق موسیقی‌ست، بازیکن حلقه‌ی به پا خاستن و قیام و در نهایت نشستن بر تخت حاکم را تکمیل می‌کند و دنیای بازی به نقطه‌ی شروع بازمی‌گردد، جایی که نفر بعدی باید همین دایره را دوباره طی کند، نفری که به احتمال زیاد خود بازیکن در Walkthrough های بعدی است!

بهترین اقتباس از بازی‌های ویدیویی در سال ۱۴۰۱

Dead Space (Remake)
انیمه سریالی Cyberpunk 2077 Edge runner
فیلم سینمایی سونیک ۲
سریال هیلو
سریال The Last of Us

 

جایزه بهترین اقتباس از بازی های ویدیویی امسال به اثری تعلق ندارد جز:

سریال The Last of Us

استقبال و رضایت گسترده از سریال The Last of Us حاکی از آشتی دوباره منتقدان و مخاطبان هنر هفتم به دنیای بازی‌های رایانه‌ای است. سریال The Last of Us به خوبی نیروی جاذبه میان مخاطبان خاص (افرادی که قبلاً منبع اصلی را تجربه کردند) و مخاطبان عام را متعادل می‌کند؛ به نحوی که این نیرو به صورت معکوس قادر است این بار مخاطبان عام را به تجربه منبع اصلی ترغیب نماید. ناگفته نماند دلایل زیادی پشت موفقیت سریال The Last of Us وجود دارد که کارشناسان به ندرت به آن‌ها اشاره کرده‌اند.

برجسته‌ترین دلیل موفقیت سریال TLOU، حضور مستقیم «نیل دراکمن» در تیم تولید است. او تنها کسی است که از حد و مرز متریال قصه آشنا است و می‌داند با توجه به مدیوم تلویزیون، تغییراتی مناسب در شیوه روایت پروژه خود ایجاد کند. البته جایگاه «کریگ مازین» به عنوان دستیار تولید و یکی از نویسندگان ارشد، کیفیت کار را بالا برده است. دلیل دیگر انتخاب هوشمندانه مدیوم تلویزیون برای روایت یکی از بهترین داستان‌های آخرالزمانی حال حاضر است. تلویزیون یک بار با نمایش مجموعه The Walking Dead  توانسته مخاطبان بسیاری را به دنیای زامبی‌ها جذب کند. حال آنکه سریال The Last of Us جایگزین خوبی برای مجموعه The Walking Dead محسوب می‌شود و شبکه HBO جایی است که به «دراکمن» فرصت کافی برای توسعه خرده‌پیرنگ‌های شخصیت‌های قصه خود می‌دهد (اپیزود سوم سریال گواهی این مساله است). اعتماد کامل شبکه کابلی کانال HBO به قصه «دراکمن» اطمینان خاطر دلگرم‌کننده‌ای را به مخاطبان القا می‌کند، چه بسا این شبکه از قدرت رسانه‌ای کافی برای برندسازی این سریال برخوردار است و به ندرت به مانند شبکه‌های SyFy و NBC، اقدام به گرفتن تصمیم‌های غیرمنطقی و عجولانه پیرامون محصولات خود می‌کند. سریال The Last of Us یک موفقیت بزرگ دیگر برای شبکه HBO لحاظ می‌شود و دور از ذهن نیست فصل اول این سریال در مراسم امی ۲۰۲۳ چند جایزه مهم را از آن خود کند.

بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ : بهترین طراحی روایی

A Plague Tale Requiem
Elden Ring
God of War Ragnarok
Horizon Forbidden West

 

بهترین بازی سال در طراحی روایی:

Elden Ring

وقت آن رسیده که در بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی به بهترین داستان‌ها و بهترین روایت‌ها بپردازیم. وقتی صحبت از بازی‌های ویدیویی به میان می‌آید، داستان و روایت دو حیطه جدا از هم هستند. شاید حتی تا ده سال پیش این جمله معنایی عجیب و غریب داشت، اما حال، هر گیمر پیگیری به خوبی می‌داند که یک بازی، شاید با داستانی یک خطی یا حتی بدون داستانی خاص، با طراحی روایی خوب و گنجاندن گیمر در بطن تعامل و گیم‌پلی خوب، می تواند به اثری درخشان تبدیل شود. از طرفی شاید بهترین و کاملترین داستان هم برای یک عنوان نوشته شده باشد، ولی اگر نتواند گیمر را به خوبی و درستی در بطن آن داستان قرار دهد، کار به جایی نبرده است. مثال از هر دو دسته می توان یافت، اما این تغییر دیدگاه در بازی های ویدیویی از کجا آغاز شد؟ آغاز این تغییر خوب بدون شک از سمت فرام سافتور و سری محبوب و شاهکار دارک سولز بود.

فرام سافتور و کارگردان نابغه اش میازاکی با خلاقیتی که در نوع روایت سری سولز به خرج دادند، دروازه را به سمت دنیایی بکر و دست نخورده در میان عناوین مختلف بازی های ویدیویی گشودند. دارک سولز برای مخاطبش چندان داستانی تعریف نمی کرد. مخاطب را با شخصیتی که می خواست رها می کرد در جهان خود، تا شاید خودش با دقت در دیالوگ ها، مطالعه توضیحات هر وسیله و… چیزی از داستان بازی سر در بیاورد. شیوه ای که در ابتدا چندان باب میل بسیاری نبود و حتی عده ای ادعا می کردند که »دارک سولز داستان ندارد!». اما اندکی که گذشت، با دقت در فرم تازه ای که فرام سافتور به وجود آورده بود، همه ی ما متوجه شدیم که این شیوه نوی داستان گویی (یا داستان نه گویی!) چه هماهنگی بی نظیری با جوهره‌ی اصلی بازی های ویدیویی، یعنی «تعامل» دارد. با شیوه جدید میازاکی، هر گیمر مسیر از پیش تعیین شده ی داستان را پیش نمی رفت، بلکه هر گیمر برداشت و تعریف خود را از داستان بازی داشت.

حال با گذشت قریب به یک دهه، بازی الدن رینگ وارث بلا منازع شیوه روایی دارک سولز اس تو از تعداد جوایزش هم مشخص است که در بین بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی می‌درخشد. جدا از ارتباط داستانی میان این عناوین که برخی طرفداران ادعا کرده اند، الدن رینگ با بسط ایده‌ی روایی دارک سولز در یک جهان بی کران و بزرگ، موفق به دست یابی به تجربه ای شد که حتی از سری سولز نیز سرگرم کننده تر و عمیق تر و مفصل تر بود. این تنها جایزه ی الدن رینگ نیست! جلوتر بیشتر راجع به این شاهکار با یک دیگر صحبت خواهیم کرد، اما بدون شک بهترین بازی در زمینه طراحی روایی در سال ۱۴۰۱، الدن رینگ بود.

بهترین بازی های سال : بهترین داستان

A Plague Tale Requiem
Dead Space (Remake)
God of War Ragnarok
Horizon Forbidden West

 

بازی دارای بهترین داستان سال:

God of War Ragnarok

نحوه روایت داستان بازی رگناروک درجه‌ یک بوده و همه طرفداران آثار ویدیو گیمی انتظار دارند که ادامه دنباله مجموعه‌های دیگر هم به همین شکل روایت شود. داستان چند قدم به جلو و چند قدم کوچک به عقب برداشته و بازیکن را روی یک سری انتخاب‌های طراحی گیج کننده خود متمرکز می‌کند. داستان سرایی به راحتی قوی‌ترین نقطه قوت رگناروک محسوب می‌شود. هدف بازی این است که یک تجربه سینمایی باشد و با یک سری ایرادات کوچک، همین را هم به شما تحویل خواهد داد. کریتوس و آترئوس هر دو نسبت به نسخه قبلی به بلوغ رسیده‌اند.

آترئوس نه‌تنها راه رسیدن به بزرگ‌سالی و بلکه خدایی را طی می‌کند، کریتوس هم بیشتر یاد می‌گیرد که پدر، محافظ و دوستِ پسرش باشد. روایت کلی بازی به معنای واقعی کلمه جذاب، احساسی و پر از شخصیت‌های درگیرکننده است. همه بازیگران استفاده شده در این اثر به معنای واقعی کلمه، پویایی و زندگی را به کاراکترها اهدا کرده‌اند. هر شخصیتی یک تجربه تازه برای‌تان دارد. از پروتاگونیست بازی تا اودین، میمیر، کوتوله‌های دوست داشتنی بازی اول، براک و سیندری؛ همه و همه زمان و پیشرفتی را طی می‌کنند که نه‌تنها خط اصلی داستان، بلکه عمق تمام شخصیت‌های درگیر را به جلو هدایت خواهد کرد.

سیندری و براک چیزی بیش از یک سری دستگاه‌های پلات و NPC هستند که تجهیزات شما را می‌سازند. میمیر چیزی بیش از یک فرد سر جدا شده عاقل خواهد بود که کریتوس برای کمک آن را حمل می‌کند. تعهد بازی خدای جنگ راگناروک به داستان سرایی سبب می‌شود که هر بازیکن غرق جهان و داستان آن شود. شما به چیزی بیش از کریتوس و آترئوس اهمیت خواهید داد و علیرغم فضای اساطیری نورس، این کار را به شیوه‌هایی انجام خواهید داد که به‌طرز عجیبی واقعی هستند. درد، مبارزات، پیروزی‌ها و شادی‌هایی که شخصیت‌های مختلف از آن رنج می‌برند، حتی در مواجهه با پس زمینه خارق العاده خدایان، جادو و پیشگویی‌ها هم حس خوبی دارد.

با توجه به چنین نکاتی، قطعا راگناروک شایسته حضور در جایگاه بهترین داستان سرایی سال بوده و دیدن اسطوره‌ شناسی مجموعه و تفاسیر God of War از شخصیت‌ها و رویدادهای مختلف را جذاب می‌کند. لحظات زیادی وجود خواهد داشت که مدت‌ها بعد متوجه می‌شوید واقعا چه اتفاقی افتاده است و رویدادهای بازی و زمینه اسطوره‌ای کم کم به همدیگر مرتبط می‌شوند. روشی که سازندگان بازی توانستند این دو را به شیوه رضایت بخشی به هم پیوند دهند، واقعا باورنکردنی است. داستان، نویسندگی و بازیگری به سادگی درخشان بوده و موسیقی عالی هم در هر مرحله آن را همراهی می‌کند.

 

بهترین بازی های سال ۲۰۲۲: بهترین اجرا (بازیگر)

Christopher Judge (God of War Ragnarok)
Charlotte McBurney (A Plague Tale Requiem)
Manon Gage (Immorality)
Sunny Suljic (God of War Ragnarok)

 

بهترین بازیگر:

آقای Christopher Judge برای نقش‌آفرینی در بازی God of War

در بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی برای جایزه‌ی بهترین بازیگر، تفاوتی در جنسیت قائل نشده‌ایم. برای روایت داستان خارق العاده بازی God of War Ragnarok، عوامل زیادی دست به دست هم دادند تا چنین امری محقق شود. بخش مهمی از آن هم بازی عالی بازیگران مجموعه بود که حس و جان تازه‌ای به کاراکترها نسبت به نسخه اول می‌داد. در این میان، کریستوفر جاج با استعداد بی نظیر خود، قلب تپنده این داستان را در نقش کریتوس فراهم می‌کند. او به راحتی روایت بازی را روی شانه‌های خود رو به جلو هدایت کرده و می‌تواند با یک آه یا نعره‌های خشمناک خود، بیش از آن‌چیزی که اکثر بازیگران با یک مونولوگ کامل پنج دقیقه‌ای انجام می‌دهند را انجام دهد.

وقتی از کریستوفر خواسته می‌شود که صحنه‌های احساسی را بزرگ جلوه دهد، او قطعا کارگردانش را ناامید نخواهد کرد. همین هم سبب می‌شد که کریستوفر جاج از مدت‌ها قبل برنده جایزه Best Performance مراسم گیم اواردز باشد. اگر چنین چیزی شما را نگران می‌کند که نکند همه این موارد سبب شوند که کریتوس در نبردها کمتر موثر باشد، قطعا اشتباه می‌کنید. وقتی صحبت از مبارزات به میان کشیده می‌شود، قهرمان شکنجه شده ما هرگز مانند این نسخه سریع‌تر و وحشیانه‌تر نبوده است. کریتوس هنوز هم با سرعتی شگفت انگیز در سراسر میدان نبرد حرکت کرده و این جثه بزرگ و وزن بالای خود روی هر چرخش تبر و مشت‌های خود سوار می‌کند.

تلفیق این خشم و نبردهای خشونت آمیز با خلق کاراکتری پخته نسبت به نسخه اول، تنها از پس کریستوفر جاج برمی‌آمد. گویا کریستوفر بعد از اینکه متوجه می‌شود کوری بارلوگ کارگردانی نسخه راگناروک را برعهده ندارد، قصد خارج شدن از پروژه را داشته است. اما در نهایت بارلوگ با وی صحبت کرده و به او اطمینان می‌دهد که ایوانز بهترین است. این فراز و فرودها در نهایت سبب شد که کریستوفر جاج مثل نسخه پیشین سال ۲۰۱۸، برنده جایزه بهترین عملکرد به‌عنوان بازیگر در یک بازی ویدیو گیمی شود که افتخار بسیار بزرگی برای وی محسوب می‌شود.

بهترین بخش چندنفره در بهترین بازی های سال ۲۰۲۲

Call of Duty: Modern Warfare II
Overwatch 2
MultiVersus
Splatoon 3

 

بهترین بخش چندنفره در میان بازی‌های سال گذشته:

بازی MultiVersus

یکی از آثاری که سر و صدای زیادی به پا کرده و به پای ثابت گیمرهای سبک مولتی پلیر تبدیل شده بود، بازی MultiVersus نام داشت. این اثر رایگان در سبک رقابتی بوده و بر اساس کارتون‌ها، فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی و کتاب‌های کامیک برادران وارنر ساخته شده است. بنابراین، اگر طرفدار تام و جری، اسکوبی دو، بانی خرگوشه و خیلی از مجموعه‌های دیگر این استودیو هستید، قطعا باید این رقابت جذاب آنلاین را در سبک مولتی پلیر تجربه کنید. تمامی شخصیت‌های محبوب شما در این اثر حضور داشته و نمی‌توان انکار کرد که با فهرستی از کاراکترهای عالی روبرو هستیم. با وجود اینکه بازی تا تکامل خود فاصله زیادی دارد، اما می‌تواند جایگزینی عالی برای Super Smash Bros باشد.

بازی نوید یک چرخش هیجان‌انگیز متمرکز بر تیم را به شما القا کرده و با ارائه جذابیت بیشتر هم تقویت خواهد شد. این اثر قطعا امیدوار کننده‌ترین بازی الهام گرفته شده از اسمش بوده و مشکلاتی دارد که می‌تواند در آینده برطرف شود. قطعا چندین روز و حتی چندین ماه می‌توانید روی بازی وقت گذاشته و با دوستان خود وارد رقابتی هیجان انگیز و مبارزه‌ای شوید. همین موفقیت کافی است که بازی به‌روزرسانی‌های مکرر با شخصیت‌ها و مراحل دیگر را دریافت کند و برادران وارنر هم به خوبی می‌دانند که این‌ها لازمه ادامه موفقیت یک مجموعه هستند.

در میان بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی قطعا پتانسیل بالایی وجود دارد که بازی MultiVersus بعد از کسب بهترین بازی سبک مولتی پلیر، بتواند بهترین بازی‌ای سبک مبارزه‌ای بعد از Super Smash Bros هم باشد. رفع چند باگ و آپدیت‌های دیگری برای مراحل و شخصیت‌ها می‌تواند تکامل این اثر ناب را برای‌مان رقم بزند.

بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ در زمینه‌ی طراحی بازی

Bayonetta 3
Elden Ring
God of War Ragnarok
Gran Turismo 7

 

بهترین طراحی بازی در سال گذشته:

Elden Ring

در لیست بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی حال نوبت به بهترین طراحی بازی (گیم دیزاین) است. الدن رینگ جمع بندی تجارب چندین ساله فرام سافتور و ثمره مسیری است که این استودیو مدت‌ها در آن حرکت کرده است. پیش از عرضه این بازی به نظر می‌رسید تکنیک‌های منحصر به فردی که خالقان دارک سولز در طراحی مراحل و جهان بازی به کنار می‌برند، تنها زمانی جوابگو است که آن‌ها بتوانند روی مسیر حرکت بازیکن و سرعت پیشروی او کنترل داشته باشند. پس باید پرسید چرا جهان الدن رینگ تا به این اندازه برای طیف وسیعی از مخاطبان هیجان انگیز و جذاب است و گوی سبقت را از بسیاری از بازی‌های جهان باز دیگر می‌رباید؟ شاید «دادن انگیزه» بهترین و مختصرترین پاسخ برای این پرسش باشد.

سه رکن اصلی خلق یک انگیزه پایدار را تحریک حس کنجکاوی، مسیر پیشروی برای یافتن پاسخ و پاداشی که در پایان مسیر در انتظار است شکل می‌دهند. می‌دانیم که فرام سافتور استادانه و با استفاده از تکنیک‌هایی همچون تضاد رنگ، طراحی‌های غلو شده و جایگذاری دشمنان و آیتم‌ها در معرض دید و دور از دسترس، حس اکتشاف مخاطب را تحریک می‌کند و انگیزه در او ایجاد می‌کند.

حال که انگیزه در مخاطب ایجاد شده، مسیر پیشروی برای کشف ناشناخته‌ها به وسیله یک داستان فانتزی و حماسی غنی و حساب شده، طراحی‌های محیطی چشم‌نواز و صد البته فائق آمدن بر چالش‌هایی که سازندگان سر راه مخاطب گذاشته‌اند، جذاب و سرگرم کننده می‌شود. ده‌ها مسیر جذاب و لذت بخش در انتظار است که دانستن انتهای آن‌ها حس اکتشاف را در هر مخاطبی زنده نگه می‌دارد. به لطف ماهیت جهان باز بازی، مخاطب مجبور نیست صدها بار تلاش کند تا یک باس یا دشمن خاص را شکست دهد یا با کشتن دشمنان ضعیف‌تر لول خود را بالا ببرد. هزاران قلعه، مقبره، غار و مسیر ناشناخته انتظار مخاطب را می‌کشد و او را به اکتشاف دعوت می‌کند.

در پایان هر مسیر لذت بخش و مهیجی که در بازی طی می‌کنید، پاداشی انتظار شما را می‌کشد که از نظر مکانیزم‌های بازی یا خط داستانی اصلی و فرعی موجب پیشروی می‌شود و همین حس تازگی و حرکت رو به جلو است که مخاطب را بارها و بارها مجاب به اکتشاف نقطه به نقطه جهان بازی میکند.

به لطف پیاده سازی درست همین ارکان اصلی ایجاد انگیزه است که جهان الدن رینگ از دیدگاه بسیاری یکی از غنی‌ترین و عمیق‌ترین جهان‌ها است و ده‌ها ساعت گیم‌پلی بازی خسته کننده جلوه نمی‌کند. محصول فرام سافتور درست جایی موفق می‌شود که سالانه چندین بازی بزرگ و AAA در میان بهترین بازی های سال در ارائه آن شکست می‌خورند.

 

نامزدهای بهترین بازی خانوادگی

Mario+ Rabbids Sparks of Hope
Kirby and the Forgotten Land
Splatoon 3

 

بهترین بازی خانوادگی سال ۱۴۰۱ چیزی نیست جز:

بازی Kirby and the Forgotten Land

جدید‌ترین عنوان ساخته شده از سری بازی‌های Kirby «کربی» این نوید را به ما می‌دهد که نینتندو هنوز هم توانایی تولید بازی‌های با کیفیت و البته با استانداردهای جدید را دارد. با وجود این که نزدیک به ۳ دهه است که از معرفی شخصیت کربی و عناوین مختلفی که بر اساس دنیای این شخصیت ساخته شده است، می‌گذرد اما همچنان کیفیت و استاندارد خود را حفظ کرده‌ است. کمپانی نینتندو به واسطه تولید کنسول‌های خاصی که در هر نسل منتشر می‌کرد، بر اساس کارآیی کنسول‌های خود عناوین مختلفی را نیز روی آن منتشر می‌کرد که کربی نیز از این قائده مستثنا نیست. استودیوی HAL Laboratory این‌بار روی کنسول سوییچ کربی را وارد یک دنیای سه بعدی کرده است. آخرین ساخته این استودیوی یعنی Kirby and the Forgotten Land عنوانی در سبک اکشن سکوبازی است که با ارایه تصویری سه بعدی، تحولات و اتفاقات جدید زندگی کربی را برای ما معرفی می‌کند.

اگر از طرفداران این شخصیت دوست‌داشتنی باشید حتما با ذائقه خاص این موجود دوست‌داشتنی که خوردن است، آشنا شده‌اید. کربی تقریبا همه چیز را می‌خورد و به همین دلیل بنای گیم‌پلی نیز بر اساس همین خوردن شکل گرفته است. اما این خوردن یا بلعیدن صرفا جنبه سیر کردن شکم ندارد و کربی هرچیزی را که می‌خورد، قابلیت‌های آن را نیز برای خود جذب می‌کند و می‌تواند از آن استفاده کند. تمام اتفاقات بازی و اساس گیم‌پلی روی همین موضوع استوار است و چالش‌هایی که در طول بازی به وجود می‌آیند باید بلعیده شوند تا حل شوند. حتی معماهایی که در طول مسیر بازی وجود دارند به قابلیت‌هایی که کربی در طول مسیر به کمک خوردن به دست آورده است ربط دارد.

همان‌طور که اشاره کردیم دنیای کربی در نسخه جدید کاملا سه‌بعدی شده است و این موضوع کیفیت کار را دو چندان کرده است. دنیای دوست‌داشتنی و رنگارنگ که مجموع این موارد باعث شده تا جدیدترین نسخه منتشر شده از این شخصیت دوست داشتنی به یک بازی شاد و جذاب تبدیل شود. یکی از نکات مهم بازی این است که در طول ۱۵ الی ۲۰ ساعتی که کربی را انجام دهید، مطمئنا لبخند روی چهره شما و مخاطبان مختلف ایجاد خواهد کرد. این در حالی است که مهم‌ترین اولویت تیم سازنده یعنی لذت بردن از بازی در کنار خانواده است که کربی با داشتن تمامی قابلیت‌های مفرح و جذابش این شادی را تقدیم هر خانواده‌ای می‌کند. بنابراین با وجود رقبای زیادی که در این بخش هست، بدون هیچ شکی این Kirby and the Forgotten Land که می‌تواند به عنوان بهترین بازی خانوادگی انتخاب شود.

بهترین بازی های موبایل در سال ۱۴۰۱

Apex Legends Mobile
Call of Duty Mobile
Diablo Immortal
Marvel Snap

 

و اما بهترین بازی موبایل سال ۱۴۰۱ به انتخاب وبسایت دنیای بازی:

بازی Apex Legends Mobile

در ادامه بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی به بهترین بازی موبایل می‌رسیم. در وهله اول عرضه بازی بتل رویال Apex Legends روی پلتفرم موبایل ایده عجیب و نه چندان منطقی به نظر می‌رسد، به ویژه اینکه عملکرد این بازی روی پلتفرم سوییچ رضایت بخش نبود و علت اصلی آن عدم وجود قدرت فنی کافی روی این کنسول هیبریدی بود. ولی تفاوت اصلی میان بازی Apex Legends Mobile و نسخه نینتندو سوییچ بازی Apex Legends این است که استودیو ریسپاون یک بازی و تجربه مستقل را به مخاطبان اندروید و ios ارائه می‌کند. تجربه که محصول پلتفرم موبایل طراحی شده و برای سخت افزار گوشی‌های هوشمند بهینه شده است. حتی باید گفت برخی بخش‌های بازی به مراتب لذت بخش‌تر از نسخه PC و کنسولی است.

بازی Apex Legends Mobile یک تجربه غنی از بتل رویال روی موبایل است و همه آن ویژگی‌ها و المان‌های که سبب شد میلیون‌ها مخاطب عاشق نسخه کنسولی شوند را به ظرافت هرچه تمام‌تر در ساختار یک بازی موبایل به مخاطبان عرضه می‌کند. امکان تجربه بازی در هر زمان و هر مکان، فرصتی است که نباید مخاطبان به سادگی از کنار آن عبور کنند. به ویژه اینکه گان پلی نسخه اصلی و گیم‌پلی سرعتی و پرهیجان آن به درستی در نسخه موبایل نیز پیاده سازی شده است. صداگذاری هنرمندانه بازی و استفاده از تمام پتانسیل گوشی‌های پرچمدار ویژگی مثبت دیگری است که یک بعد دیگر به تجربه بازی اضافه می‌کند.

تاثیرگذارترین بازی ها در میان بهترین بازی های سال

As Dusk Falls
Elden Ring
Hindsight

 

تاثیرگذارترین بازی سال در میان بهترین بازی های سال ۱۴۰۱ به انتخاب دنیای بازی:

Elden Ring

دسته‌ی «تاثیرگذارترین بازی‌ها» در جوایز مختلف، معمولا به بازی‌هایی می‌پردازد که شعار خاصی داشته‌اند یا موفق به تاثیرگذاری اجتماعی-اخلاقی خاصی شده‌اند. بازی‌هایی که برخلاف جامعه طرفداری به ظاهر پر تعدادشان، در میان گیمرهای جریان اصلی چندان شناخته شده نیستند و معمولا اسمشان را تنها در کاندیدهای The Game Awards می‌شنویم. ما در دنیای بازی نیز این جایزه را در نظر گرفته‌ایم، اما نه صرفا فقط به تاثیرگذاری اجتماعی-اخلاقی، بلکه به تاثیرگذاری بر خود جریان و صنعت بازی‌های ویدیویی نیز نظر داشته‌ایم. و از این نقطه نظر، چه بازی‌ای تاثیرگذارتر از بازی الدن رینگ!

گفتیم که بازی Elden Ring با گنجاندن سیستم روایی دارک سولز در جهانی پهناور، وسیع و عمیق چه تحولی را در بازی‌های فرام سافتور به وجود آورد. اما از آن مهمتر، تاثیری است که بر خود صنعت گیم گذاشت. بازی الدن رینگ چنان پر محتوا و غنی بود که پس از صدها ساعت گشت و گذار در آن، همچنان ممکن بود با محتوایی جدید رو به رو شوید. چنان وسیع بود که بسیاری بازی را تمام می‌کردند در حالی که چندین قسمت از آن را اصلا ندیده بودند. و چنان تاثیرگذار بود که تلنگری به کل صنعت بازی زد. در حالی که بسیاری از شرکت‌ها به فکر افزایش قیمت بازی‌های خود بودند، بازی‌هایی که بسیاری کاملا خطی بوده و بیش از یک بار ارزش تجربه کردن را ندارند، فرام سافتور با عرضه ۶۰ دلاری الدن رینگ، در واقع به دیگر سازندگان بازی دهن‌کجی کرد. این بازی چنان پر محتوا بود که یا ما خیلی ارزان خریدیمش، یا بقیه بازی‌سازها به هنگام فروش هر بازی سرمان کلاه گشادی می‌گذارند.

مورد انتظارترین بازی‌ها

Alan Wake II
Final Fantasy XVI
Resident Evil 4 (Remake)
Silent Hill f
The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom

 

مورد انتظارترین بازی سال آینده برای دنیای بازی اثری نیست جز:

بازی Resident Evil 4 (Remake)

احتمالا کپکامی‌ها موقع ساختن بازسازی Remake شماره‌های دوم و سوم رزیدنت اویل حسابی کیف کرده‌اند! اینکه دو بازی با سبک و پرسپکتیو کاملا متفاوت را به بازی‌هایی سه‌بعدی با سبکی جدید تبدیل کنی، هم نیازمند خرج کردن وقت و بازنویسی سناریو و طراحی مرحله است و هم بروز خلاقیت و ساختن چیزی از روی یک پترن از پیش آماده؛ تبدیل یک تصویر تخت به دنیایی سه‌بعدی و قابل لمس‌تر. یک پروسه‌ی قطعا سخت و احتمالا لذت بخش که نتیجه‌ی آن را می‌توان در این دو بازی و مخصوصا بازسازی شماره‌ی دوم به وضوح دید. یک بازی شسته رفته‌ی درجه یک که تماما همانی است که از یک بازسازی انتظار داریم و البته یکی از بهترین رزیدنت اویل‌هایی که ساخته شده.

اما حالا که زمان انتشار بازی Resident Evil 4 Remake نزدیک است به این فکر می‌کردم که آیا سازنده‌ها همان آزادی عمل برای طراحی مراحل بازی و چیدن المان‌های نو را دارند یا نه؟ چون شماره‌ی چهارم یک بازی سه بعدی هم سبک بازسازی‌های شماره‌ی دوم و سوم است، شاید دست سازنده‌های برای دست بردن در بنیان طراحی مراحل باز نباشد و این کمی حس و حال ریمستر به بازی بدهد! البته جواب این سوال را همین جا می‌دهم چون نسخه‌ی Chainsaw Demo  را تجربه کرده‌ام و دیدی جمع و جور و کلی از شمای چیزی که قرار است تجربه کنیم، دستم آمده است.

گرافیک و امکانات دیداری و شنیداری جدید کارشان را در بزرگ‌تر و پرجزییات کردن طراحی محیط‌ها عالی و کم‌نقص انجام داده‌اند. پویایی بصری محیط‌های تاریک و کثیف و گل و خون دلمه بسته و جهان گاتیک نسخه‌ی کلاسیک با امکانات جدید بصری خوفناک‌تر به چشم می‌آیند. گاهی برخی مکان‌ها را یادتان می‌آید و گاهی پرجزییات شدن جایی که می‌دانید کجاست، ذهنیت دیداری را که از قبل از آن مکان داشتید، برای‌تان بازتاب نمی‌دهد. این خیلی خوب است و حس نو و تازه‌ای را در قالبی قدیمی ولی خیلی شیک و بزک شده به‌تان ارایه می‌دهد که همپای تجربه‌ی یک عنوان کاملا جدید است.

در مورد طراحی مراحل هم خیالم راحت است؛ وقتی یک نقشه‌ی جمع و جور مثل دهکده، آنقدر جزییات دارد که می‌شود به روش‌های مختلف بازی‌اش کرد، آیتم‌های مختلف و سلاح‌های مخفی در آن پیدا کرد و به شکل‌ها و روش‌های مختلف با مردم دهکده جنگید و موقعیت‌های کاملا رندم و پویا را تجربه کرد، باید برای دیدن و تجربه‌ی یک طراحی چند سطحی و پرجزییات آن هم در مقیاسی خیلی بزرگ‌تر آماده شویم.

در نهایت این یادداشت کوتاه هم اینکه، چیزی که ته ذهنم را قلقلک می‌دهد، پیشبینی تجربه کردن یک رزیدنت اویل چهار با طعم رزیدنت اویل ۸ و تتمه‌ای دلپذیر از حس و حال شماره‌ی دوم است. شاید این ملغمه‌ی جذاب از بنیان‌های موفق شماره‌های دوم و هشتم و ترکیبش در جهان گاتیک و سبک انقلابی شماره‌ی چهارم، یکی از بهترین رزیدنت اویل‌های تاریخ را برای‌مان پخته باشد؛ یک چیزی مثل توصیه‌ی سرآشپز!

رضا قرالو

به نظر شما ریمیک بازی رزیدنت ایول ۴ بهترین بازی سال پیش رو خواهد بود؟

برای مطالعه بیشتر: پیش نمایش بازی Resident Evil 4 Remake

بهترین بازی های مستقل سال ۱۴۰۱

As Dusk Falls
Neon White
Sifu
Stray

 

بهتری بازی مستقل سال:

بازی Stray

و چه افتخاری بالاتر از این موضوع که بخواهم راجع‌ به یکی از بهترین و البته بزرگ‌ترین بازی‌های مستقل سال ۲۰۲۲ میلادی صحبت کنم؟ بازی Stray از آن دسته از بازی‌های تک نفره‌ است که اصلاً شما نیاز به این ندارید که داستانی برای روایت وجود داشته باشد یا حتی شخصیت اصلی صحبت کند؛ در نتیجه شما هدایت یه گربه خیلی بامزه رو به دست می‌گیرید که باید برای پیدا کردن دوستانش در یک محیط و جهان دیستوپیایی تلاش کند.

پازل‌های مختلف و استفاده کامل از هوش بازیکنان، همان چیزهایی هستند که جزو نکات مثبت بازی تلقی می‌شوند. به نظرم تیم سازنده استری خیلی بد شانس بود که همزمان با بزرگ‌ترین بازی‌های دیگر مثل God of War Ragnarok، Elden Ring، Horizon Forbidden West و این دسته از بازی‌ها منتشر شد و نتوانست در بزرگ‌ترین مراسم سال بازی‌های ویدیویی به یکی از جوایز بزرگ برسد. اما مطمئنم که تیم سازنده با توجه به دستاوردها و تجربه‌هایی که به دست آورده، می‌توانا در آینده مسیر جدیدی برای این گربه دوست‌داشتنی ( یعنی همان شخصیت اصلی) تعریف کند و یک بار دیگر ما را هم درگیر داستان پر ماجراجویی و البته بعضاً غم‌انگیزش همراه کند.

 

و اما نامزدهای بازی سال دنیای بازی در سال ۱۴۰۱

بهترین بازی های سال

Dead Space (Remake)
Elden Ring
God of War Ragnarok
Hogwarts Legacy
Stray

 

بهترین بازی سال ۱۴۰۱ : Elden Ring

بسیار از الدن رینگ گفتیم. با وجود چندین عنوان خوب و درخشان در سالی که گذشت، تنها با شمردن بقیه جوایز نیز به این نتیجه می‌رسیم که بازی سال حق هیچ عنوانی جز الدن رینگ نبود. از بازی God of War Ragnarok و آخرالزمان هیجان‌انگیزش گرفته تا ریمیک بازی Dead Space و زنده کردن دوباره یکی از بهترین تجربیات ژانر وحشت، همگی بازی‌هایی به یاد ماندنی بودند، اما هیچ یک جای Elden Ring را نمی‌گیرد. قصد تکرار مکررات ندارم، از جنبه‌های مختلفی در مورد آخرین بازی فرام سافتور صحبت کردیم، در انتها تنها قصد دارم به یکی از ویژگی‌های الدن رینگ اشاره کنم: «گمگشتگی».

بازی‌های ویدیویی را دست کم نگیرید! نگاه‌ها و نظریاتی در فلسفه معاصر، تمام زندگی اجتماعی انسان را یک «بازی» می‌داند، هر یک از ما نقشی را در جامعه ایفا می‌کنیم و باید از قوانینی طبعیت کنیم؛ درست مثل زمانی که در کودکی گرگ یا بره می‌شدیم و باید از دست آقا گرگه فرار می‌کردیم یا به بره‌ها حمله. با این نقطه نظر، بازی‌های ویدیویی نه تنها برخلاف گفته‌های بسیاری از بزرگترهای ما وقت هدر دادن نیست، بلکه یک تجربه‌ی زندگی جداگانه به حساب می‌آید؛ و ما هرچه بیشتر زندگی کرده باشیم، انسان‌تر هستیم. چه بسا نوجوان گیمری که از یک میانسال، تجربه‌ی بیشتری اندوخته باشد.

ارزش بازی الدن رینگ این جا مشخص می‌شود، جایی که مخاطب را در جهان بی کران خود گم می‌کند. بازی‌ای که برخلاف بسیاری از بازی‌های صنعت‌زده، تنها یک تجربه ثابت سینمایی را به ما ارائه نمی‌دهد تا در مسیرهای از پیش تعیین شده‌ی آن به جلو برویم. بلکه جهانی گسترده و بی کران را مقابل مخاطب خود می‌گشاید تا در آن «زندگی کند». از جزایر پراکنده‌ی شرق تا قاره‌ی استوار در غرب، از جنوب بکر و با طراوت تا شمال برفی و یخی، از سرزمین‌های فراموش شده‌ی اعماق تا بالاترین نقاط جهان، همه‌ی این گستره زمین بازی و زمین زندگی مخاطبان الدن رینگ است. بازی Elden Ring تجربه‌ای حماسی از زندگی در دل افسانه‌هاست، تجربه‌ای که تا سال‌ها دیگر تکرار نخواهد شد؛ البته که مشکلی نیست، خود این بازی را می‌توان سال‌ها بازی کرد. البته که با نگاهی سختگیرانه بازی بی ایراد نیست، برای مثال مشکل آسیب افتادن که ممکن است گیج‌کننده باشد. ولی بازی Elden Ring در میان تمام عناوین سالی که گذشت، بدون شک بهترین بازی سال آن‌ها بود.

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است