به گزارش خبرنگار سینما صبا، بازیگری را نزد زندهیاد امین تارخ و نویسندگی را نزد زندهیاد کیومرث پوراحمد آموخته و در دوران کاریش با بازیگران بزرگ و مطرحی مثل خسرو شکیبایی، شهاب حسینی ، سعید آقاخانی و گلاب آدینه همبازی بوده است. حضورش در بازیگری آرام و بدون حاشیه است و شاید به همین دلیل بازیگر پر کاری نیست. با او که این روزها فیلم «آهنگ دو نفره» را روی پرده دارد، درباره بازیگری و دغدغههایش گفتوگویی انجام دادهایم.
٭٭٭ اغلب بازیگران زن به خصوص از نوع ایرانی موقعی که قرار است نقشی بالاتر از سن و سال واقعیشان با گریمی ساده که حتی ممکن است چهره شان را نازیباتر کند گارد میگیرند و نقش را قبول نمیکنند. اما شما در سریالی چون «تازهوارد» این چالش را قبول کردید و نقش زنی ساده ، شهرستانی و با سن و سالی بیش از خودتان و با گریمی نازیبا را ایفا کردید. برای شما قرار گرفتن در قالب چنین نقشهایی چه ویژگیِِِِهایی دارد؟
– استادم امین تارخ به من آموخت که نباید برای بازیگر نا زیبا بودن و یا عادی نشان دادن چهره اش مهم باشد و نگرانی بابت ترسیم چهره اش در قاب تصویرداشته باشد. تصمیمگیرنده اصلی فیلم کارگردان است.من بازیگر یک جا در موقع قبول فیلمنامه و نقش قدرت انتخاب دارم. در بقیه موارد پروسه ساخت فیلم به هیچ وجه مگر موقعی که کارگردان از من نظر بخواهد اظهار نظری انجام نمیدهم. وسواس و دقتم و تمرکزم، حین انتخاب نقش است.سمیه در آن سریال زنی جزو طبقه متوسط ایرانی، آرام و صبور و با باورهای دینی قوی است .زنی که بقا و استحکام خانواده اش برایش اولویت اصلی است. معتقدم در اغلب خانوادههای ایرانی یک سمیه نوعی وجود دارد.
٭٭٭ بنابراین جزو بازیگرانی نیست که حین فیلمبرداری در باره نقش پیشنهاد بدهید؟
-در پیش تولید اهل گفتوگو با کارگردان در باره نقشم هستم.
٭٭٭ در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» مثل آن سریال، ایفاگر نقش همسر مردی ناامید، خیال پرداز و شکست خورده (بابازی سعید آقاخانی) بودید. این تقابل دراماتیک زن قوی و مرد متزلزل در بازیگری برایتان چه ویژگیهایی دارد؟
-همانطور که اشاره کردم متن برایم خیلی مهم است. خود من هم مادر هستم و همیشه فکر می کنم فرزند خودم و سایر فرزندان خانوادهها که فیلم و یا سریال را میبینند، تصویری ملموس از شخصیتها در آن ببینند. اشکالی ندارد در داستانی شخصیت زن خانواده ضعیف نشان داده شود و قرار نیست همیشه در قالبی محکم و شکستناپذیر شخصیت زنان این مدلی دیده شود. مهمترین چیز حرف و بین مایه فیلم و داستانش است.
٭٭٭در کارنامه کاری شما نام پارتنرهای درجه یکی مثل شهاب حسینی، مرحوم شکیبایی و سعید آقاخانی دیده میشود. پارتنرها چه تاثیری در بهبود کیفیت بازیگر نقش مقابلشان دارند؟
– موقعی که دو و سه بازیگر به عنوان پارتنر جلوی من بازیگر قرار میگیرند حضورشان مهم است. در این بحث هم امین تارخ به ما گفتند که نباید همه چیز کارمان را به پارتنر متصل کنیم. در شروع کاری من هیچ نمیپرسم که بازیگر نقش مقابلم کیست، زیرا اگر بازیگر نقش روبه رو موقعی که صحنه دونفره دارید که فقط چهره شما فیلمبرداری میشود بلند شود و از صحنه خارج شود نباید در بازی من تاثیر گذار باشد.
٭٭٭ در این موقعیت تمرکز شما کم نمیشود؟
-نه، من یاد گرفتهام نقطه نگاهم را با دوربین و کارگردان هماهنگ کنم.
٭٭٭بازیگر پر کاری نیستید.آیا دلیل این کم کاریتان نبود پیشنهاد خوب است و یا اینکه چون زیاد اهل جار و جنجال و حضور در فضای مجازی نیستید این اتفاق برای شما رخ میدهد؟
-در انتخابهایم دقت و سختگیری دارم. برای من مهم بازیم است که در بین مخاطبان تاثیر خوبی داشته باشد.
٭٭٭آیا حضور پر رنگ در فضای مجازی بیشتر بازیگر را در معرض دید مردم و حتی کارگردان و تهیه کننده برای دعوت برای بازیگری قرار نمیدهد؟
-من حتی صفحه شخصی هم تا قبل از بازی در «من دیهگو مارادونا هستم» نداشتم و خانم گلاب آدینه لطف کرد و برایم راهاندازی کرد و معتقد بود بازیگر باید در صفحه شخصیش برای مردم در کارهایش اطلاعرسانی انجام بدهد. هنوز هم زیاد اهل حضور در فضای مجازی نیستم.
٭٭٭نقاشی کردن چقدر به شما برای درک بهتر بازیگری و داشتن فلسفه زندگی کمک کرده است؟
-نقاشی در زندگیم اثر گذار بوده است. از دوران کودکی تحت آموزش اساتیدی نظیر محمد ابراهیمی نقاشی را آموختم. نقاشی بتدریج خودش را در زندگی آدم باز می کند. هر وقت ناراحت و یا خوشحال هستی میروی سراغش. هنرمند برای در گروه قرار گرفتن نیاز دارد به غنای فرهنگی و فردی، که در سکوت شکل می گیرد… نقاش مورد علاقهام سالوادور دالی است.
٭٭٭با اصغر فرهادی در جدایی نادر و سیمین همکاری داشتید که دیگر تکرار نشد؟
– این یک پروسه طولانی (در حدود شش ماه تست و آزمایش) بود. طول کشید تا برای بازی در این فیلم انتخاب شدم.موقعی که انتخاب شدم و فیلم نامه را خواندم دیگر رغبتی برای بازی در این فیلم نداشتم.
٭٭٭ به چه دلیل رغبتی نداشتید؟
من در آن دوران از مادر معلولم مراقبت میکردم و تلاش میکردم فضای شادی در خانواده داشته باشیم و موافق فیلمنامههایی بودم که قوت و استحکام خانوادههای ایرانی را نشان میدهد. در جدایی نادر از سیمین، به واسطه روایت اجتماعیاش خلاف این اتفاق رخ میداد و یادم میآید موقعی که به همراه مادرم به اولین اکران خصوصی فیلم رفتیم مادرم با ناراحتی بعد از شروع یک ربع از فیلم از سالن خارج شد.
٭٭٭دلیل این دلخوری چه بود؟
-معتقد بودند در خانواده های ایرانی وفاداری و عشق به نگهداری والدین سالخورده و بیمار وجود دارد و دیدن اینکه مرد جوانی از نگهداری پدر بیمارش ناتوان میشود برایش تلخ و گزنده است.
٭٭٭آیا این تفاوت نوع نگاه در باره بن مایه اصلی فیلم جدایی نادر از سیمین باعث چالش بین شما و اصغر فرهادی نشد؟
-چهار پنج باری بحثهای مفصلی بین ما به وجود آمد.
٭٭٭ نتیجه این بحث ها به چه اتفاقی منجر شد؟
-جاهایی فرهادی نظریات من را قبول داشت، اما در نهایت من کوتاه آمدم و بازیام را انجام دادم و این اتفاق باعث شد که بروم فیلمسازی بخوانم و فیلم دومم با عنوان یک بعد از ظهر طولانی را که یک پلان – سکانس۱۲۰ دقیقهای را هم ساختم…
٭٭٭ ساختاری نظیر طناب هیچکاک دارد؟
-مقایسه فوق العادهای است. نمی دانم چنین اتفاقی رخ داده باشد و تا به حال فیلمساز زنی در تاریخ سینمای ایران فیلم پلان – سکانسی نساخته است.
٭احمد محمد اسماعیلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است