باغبان ناگزیر از ترک باغ و بوستان است! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۴۰
جان شیفته ناموران و رشته گسیخته والیان

باغبان ناگزیر از ترک باغ و بوستان است!

اسماعیل پناهی | بیانیه گروه سینمای فرهنگستان هنر در واکنش به از دست رفتن کیومرث پوراحمد، و بهره‌برداری سوگیرانه برخی رسانه‌‌ها، بهانه‌ای شد تا «بهمن نامور مطلق» را از ریاست فرهنگستان هنر حذف کنند. برای حفظ جایگاهش کافی بود بیانیه‌ای بدهد و بیانیه گروه سینما و طرز فکر اعضای گروه را در آن موضوع خاص محکوم کند، اما عزّت نفسش اجازه چنین کاری را نداد.

آن‌ها که نامور مطلق را می‌شناسند می‌دانند که در منش کاری خود، اصول خاصی را دنبال می‌کند که او را از دیگر همترازانش متمایز می‌کند. مردی که همواره می‌خواند، می‌نویسد، گفتگو می‌کند و به استقبال تجربه‌های جدید می‌رود. مردی که در ۶۱ سالگی، امیدوارتر و آرمان‌گراتر از جوانان پرشور اما رنجور و دلگیر از بداخلاقی‌ها و نابسامانی‌های فرهنگ و هنر است.

نخستین بار او در یک جلسه جدی مصاحبه علمی دیدم. صبح یکی از روزهای پاییز  ۱۳۸۲، با امیدی  آمیخته با دلشوره، برای شرکت در مصاحبه پذیرش اولین دوره دکترای فلسفه هنر ایران، وارد دفتر گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی شدم. پیشتر، دوره دکترای فلسفه دانشگاه تهران را، با وجود قبولی، به‌دلیل نکته‌سنجی‌های یا همان سخت‌گیری‌های استاد راهنما از دست داده بودم. تقدیر آن بود که باقی عمر را به مباحث نظری هنر بپردازم. شنیده بودم که دوره را دانشگاه علامه با همکاری فرهنگستان هنر برگزار می‌کند. امیر مازیار و امیر نصری زودتر از من مصاحبه شدند. نوبت به من رسید، وارد اتاق شدم. جمعی از استادان نامدار فلسفه و هنر، دکتر پازوکی، دکتر بهشتی، دکتر کلباسی، دکتر دادبه، دکتر آیت‌اللهی و استادی که بعدها فهمیدم دکتر «بهمن نامور مطلق»، معاون پژوهشی فرهنگستان هنر است.

پرسش و پاسخ حدود ۴۵ دقیقه طول کشید. نوبت به نامور مطلق که رسید از تجربه و سوابقم در مطالعات نظری هنر و نقد پرسید. این اولین دیدار من با این استاد ادبیات تطبیقی و نشانه‌شناسِ دانش‌آموخته فرانسه بود. تقدیر چنان رقم خورد که در سال ۱۳۸۵ به عنوان پژوهشگر، به معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر بپیوندم. (بعد از همکاری در دو سه طرح پژوهشی کلان، مقرّر شد از سال ۱۳۸۶، همکاری‌ام در قالب عضو هیأت علمی تداوم یابد. توافقی که هنوز هرگز اجرایی نشد و در فراز و نشیب‌های فرهنگستان به فراموشی سپرده شد.)

اینک پس از ۲۰سال بهمن نامور مطلق، در کسوت عضو پیوسته و رئیس فرهنگستان هنر، آماده تحویل دفترش به رئیس جدید است. دفتری که همان روزهای نخست ورودش دستور داد مبل‌های چرمی و آرایه‌های زائد را خارج کنند و با مبلی ساده، فضایی خلوت را برای کار و تامّل و گفتگو و تنفّس ایجاد کنند. دفتری که محل رفت و آمد و گفتگوی بزرگان علم و فرهنگ و هنر و سیاست و مدیران و کارکنان و دانشجویان شد. در دوره تصدی‌اش تلاش کرد تا با فعال کردن ظرفیت‌های مغفول مانده و گسترش چشمگیر تعاملات، جانی دوباره به کالبد بی‌رمق فرهنگستان هنر بدمد. نارضایتی‌های برخی از اعضای خانواده فرهنگستان کم نبود اما او اعتقاد داشت هر زایشی و هر تحوّلی مستلزم تلاش و تحمّل مرارت‌هاست. و اکنون در آستانه جوانه زدن برخی نهال‌ها، باغبان ناگزیر از ترک باغ و بوستان است!

هر کس اندک همکاری یا نشست و برخاستی با بهمن نامور مطلق داشته، تأیید خواهد کرد که او انسانی چندبعدی است، ویژگی‌ای که حاصل سال‌ها یادگیری مداوم، گفتگو و تجربه عملی است. آرمان‌گرایی‌اش کار با او را سخت می‌کند، اما عملگرایی‌اش، حرکت و رشد مداوم را بر خود و اطرافیانش به ارمغان می‌آورد.

در ذهن من اما مهم‌ترین ویژگی‌های نامور مطلق در چهار ممیّزه اصلی خلاصه می‌شود:

➖ انسجام فکری و نگاه عمیق و خلاقانه به پدیده‌ها و رویدادها
➖ تسلط بر بنیان‌ها، الگوها، ساختارها و روش‌های حوزه مطالعات تخصص خود
➖ غنیمت‌شماری فرصت‌ها و استفاده بهینه از زمان برای تجربه‌های جدید
➖ اشتیاق و جدیّت و نظم و استمرار در دستیابی به اهداف و پایبندی به ارزش‌ها

۱. انسجام فکری و نگاه عمیق و خلاقانه به پدیده‌ها و رویدادها

ارزش و اعتبار هر پژوهشگری به توانایی‌اش در ارائه صورتبندی جدید از پدیده‌های عالم است. نامور مطلق، به واسطه مطالعه نظریه‌های مهم و جریان‌ساز حوزه ادبیات و زبانشناسی و نقد ادبی از یک س و واکاوی تاریخ، ادبیات و هنر ایران و جهان، و سفرهای بسیار و دیدن آثار فراوان هنری، از دیگر سو، ذهنی منسجم، ساختارمند و خلاق یافته و توانایی محسوسی در بکارگیری صُوَر خیال، برای خلق ایده‌ها، نقش‌ها و واژگان نو به دست آورده است.
امتیاز نامور مطلق در مقایسه با دیگر پژوهشگران و مدیران حوزه فرهنگ و هنر نگاه زیباشناسانه اوست. دید زیباشناسانه به مسائل یعنی اینکه فرد با بهره‌گیری از تخیّل خلاق، و با صورت‌بندی نوین و ارائه ایده‌های نو به نو، روش‌ها و الگوهای جدیدی را برای دستیابی به اهداف سامان دهد و امور غیر ممکن را به امور ممکن تبدیل سازد.

با آن که عمده تحصیلاتش در بستر فرهنگ بیگانه شکل گرفته است، کمتر کسی است که با نامور مطلق نشست و برخاست کرده باشد و تعلّق خاطرش به باورها و ارزش‌های وحیانی و معنوی و دلبستگی‌اش به فرهنگ و سنّت ایرانی را با تمام وجود حس نکرده باشد.

۲.تسلط بر بنیان‌ها، الگوها، ساختارها و روش‌های حوزه مطالعات تخصص خود

علاقه نامور مطلق به نظریه‌های روایت‌شناسی و بینامتنیت و مباحث نشانه‌شناسی و اسطوره‌شناسی، از او مسافری کنجکاو و نکته‌سنج در متون فرهنگ و هنر این سرزمین ساخت که حاصل این سفرها روایتی ناب، خلاقانه و قابل استناد از تطبیق‌هایِ و بازخوانی‌های درخور تأملِ الگوها و کهن‌الگوهای فرهنگ ایرانی و اسلامی در بستر نظریه‌ها و روش‌های نوین است.

در اوج مشغله‌های اجرایی، کتابی برای خواندن و موضوعی برای گفتگو، تأمل و نگارش پیش رویش است. اهلِ فن و اصحابِ پژوهش می‌دانند که تنها کسی می‌تواند چنین سلوکی داشته باشد که به گفته بارت، «لذت متن» او را فراگرفته باشد. لذتی که فرد را از هر سو که رفته باشد، دوباره به خویش بازمی‌گرداند و از ایده و واژه و روایت لبریزش می‌کند.

آثار او از «درآمدی بر بینامتنیت» و «درآمدی بر اسطوره‌شناسی» و «بینامتنیت از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی» و «فرهنگ مصور نمادهای تصویری» تا «اسطوره  شهر اصفهان» و «سفر نگاره» و «اسطوره‌کاوی عشق در فرهنگ ایرانی» و کتاب‌ها و مقالات دیگرش از سوی جامعه پژوهشگران هنر و ادبیات با اقبال مواجه شد و از او یک مؤلف صاحب‌سبک در انظار جامعه دانشگاهی ساخت. نامور در همه این کتاب‌ها، نگاهی به تاریخ فرهنگ و هنر ایرانِ بزرگ دارد. یکی از مهم‌ترین نمودهای پیوندی که او بین ساحت‌های مختلف نظریه، نقد و آموزش و آفرینش هنر و ادبیات برقرار کرده، در همین دست آثار نمودار است. و په کسی است که نداند فراهم آمدنِ هر کتاب یا مقاله جدید و زدن حرفی نو، چه میزان زحمت و مرارت و صدالبته پشتکارِ می‌خواهد.

۳. غنیمت‌شماری فرصت‌ها و استفاده بهینه از زمان برای تجربه‌های جدید

نامور مطلق، به اعتراف همگان، از هر فرصتی برای افزودن به آگاهی و تجربه خویش استفاده می‌کند، چه فرشچیان و امیرخانی و حسینی و رجبی و مجیدی مقابلش نشسته باشند و چه با سجودی و پاکتچی و فکوهی و فاضلی و رشاد هم‌سخنی کند.

تعاملات و ارتباطات گسترده با هنرمندان و هنرپژوهان و استادان دانشگاهی از قابلیت‌های ارزشمند اوست. در شبکه‌سازی، جریان‌سازی و تشکیل حلقه‌های گفتگو و پژوهش، کارنامه‌ای درخشان دارد. تکریم بزرگان و اصحاب علم و فرهنگ و هنر، با تأکید و حمایت و پیشاهنگی نامور مطلق بود که در فرهنگستان هنر به یک سنّت تبدیل شد. در پاسداشت و ارج نهادن به جایگاه و مقام پیشکسوتان هنر این مرز و بوم، سنگ تمام می‌گذارد و برای برگزاری شایسته مراسم نکوداشت، از صرف زمان و انرژی دریغ نمی‌کندو کوتاهی و مسامحه دیگران را در این امور برنمی‌تابد. هنگامی از حذف برنامه سخنرانی شاهین فرهت در دیدار هنرمندان با رئیس‌جمهور باخبر شد، بدون هیچ ملاحظه‌ای برخاست و جلسه را ترک کرد، تا آن که متولّیان برنامه، فرهت را جزء نخستین سخنرانان قرار دادند.

هر جا که رفت، از صدا و سیما و فرهنگستان و خانه هنرمندان و یونسکو و دانشگاه شهید بهشتی و مؤسسه انتشاراتی علمی و فرهنگی و دانشگاه فرشچیان و سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری، تحوّل‌آفرین شد و آنجا را به محملی برای رویدادهای جدید و انجمنی برای همنشینی اصحاب علم و فرهنگ و هنر بدل ساخت.

برای دیدن و شنیدن و تجربه کردن، دلداده سفر است، از سیستان و کرمان و یزد تا کرمانشاه و آذربایجان و خراسان. از هیچ فرصتی برای دیدن مضایقه نمی‌کند، حتی سفرهای بسیار کوتاه درون‌شهری برای دیدن نگارخانه‌ها یا مجموعه‌های شخصی. اما نکته مهم در این سفرها هوشمندانه دیدن و ثبت تصویری و مکتوب روایت سفرهاست. این واقعیت که بیشترین تصاویر ثبت شده از زیبایی‌ها و زوایای پنهان محوطه فرهنگستان را در دوربین و گوشی تلفن همراه نامور مطلق می‌توان یافت، نشان از روح جستجوگر و نگاه ظرافت‌بین او دارد.

۴. اشتیاق، جدیّت، نظم و استمرار در رسیدن به اهداف در کنار پایبندی به ارزش‌ها

این روزها که جهان در سیطره کمیّت گم شده است، اما هنوز کار نیکو کردن از پر کردن است. در تمام سال‌های همکاری‌ام با نامور مطلق شاهد بودم که یک ساعت پیش از مدیران و کارکنانش در دفترش حضور می‌یابد و ساعت‌ها پس از رفتن کارکنان، چراغ‌های دفتر کارش روشن است.

شاید رعایت اصول اخلاق حرفه‌ای آن هم در جامعه نابسامان ما دشوار باشد، با این حال تعهدات کاری و نظم در برنامه‌ها و جلسات، از نامور مطلق، مردی قابل اعتماد و پیش‌بینی‌پذیر ساخته و در جلسات کاری و نشست‌ها و سخنرانی‌ها و کلاس‌ها، به ندرت از او اظهار شرمساری و پوزش برای تأخیر شنیده می‌شود. به‌ندرت در مسائل شخصی کارکنان و حواشی غیرمفید سازمان گفتگو می‌کند و به محض شنیدن بدگویی یا رطب و یابس‌های بی‌ثمر، مسیر بحث را تغییر می‌د‌هد یا تذکّری از آن می‌گذرد.

به جرأت می‌توانم نامور مطلق را فردی امین در هزینه‌کرد اعتبارات دولتی بدانم، هیچگاه از اعتبارات فرهنگستان حاتم‌بخشی نکرد، در قراردادها، تلاش کرد تا با کمترین هزینه بیشترین منافع برای سازمان فراهم شود. به یاد ندارم از امکانات عمومی برای اهداف شخصی بهره برده باشد، اگر هم انتفاعی از امکانات بوده، در راستای انجام پژوهش و تولید متن صورت گرفته است. آن‌ها که در مأموریت‌ها و سفرهای علمی و پژوهشی او را همراهی کرده‌اند می‌دانند چه می‌گویم. یادم هست در یکی از مأموریت‌ها برای صرف صبحانه در مجتمع خدماتی بین‌راهی مهتاب توقف کردیم، همراهان از فهرست انتخاب غذا، بهترین صبحانه را انتخاب کردند، ایشان نان و پنیر سفارش دادند که دیگران متوجه یادآوری ایشان شدند.

در زمانه‌ای که همگان گوی سبقت را در تکاثر اموال و عافیت حال، از هم ربوده‌اند، هنوز مردانی همچون بهمن نامور مطلق، چراغ مداومت و تمرکز و سخت‌کوشی را بسان متأخران از عالمان ایرانی و فرنگی پرفروغ نگاه داشته‌اند. نگاهی که در آن لحظه لحظه‌های عمر ارزشمند و بازگشت‌ناپذیرند و باید در کسب دانش و فضایل صرف شوند.
چنین مراقبت‌هایی از نظر من نشان از سلامت نفس و پرهیزکاری فردی و سازمانی دارد که امروزه حتی در تربیت‌شدگان مدارس دینی و مکاتب اخلاقی نیز در حال کمرنگ شدن است.

۵ . سخن پایانی

هر «آمدنی» را «رفتنی» است، اما …

نامور مطلق یک تجربه زیسته در تلاقی بین آموزش (دانشگاه)، پژوهش (فرهنگستان)، آفرینش (جامعه هنری) و سیاستگذاری (حاکمیّت) است و برخی از خاطرات و کارهایش، بخشی از تاریخچه نقد و نظریه هنر در ایران است. نامور مطلق را می‌توان در زمره ایران‌شناسانی دسته‌بندی کرد که جوانی‌شان را برای شناخت آثار مسطور و منقوش در فراخنای تاریخ وطن (از باستان تا معاصر) و در زوایای کتابخانه‌ها و گنجینه‌های آثار سپری کرده‌اند.

دریغا که حضور نامور مطلق را در جایگاه رئیس فرهنگستان هنر تاب نیاوردند؛ مردی که از میان گزینه‌های تصدّی این جایگاه، اهلیّت و صلاحیّت چنین جایگاهی را داراست؛ هنر، هنرمندان و هنرپژوهان را به‌خوبی می‌شناسد. با تمام نقدهایی که به طور طبیعی می‌توان بر نوع نگاه و سبک مدیریت او وارد دانست، اما بیراهه نیست که در وصف این عضو پیوسته فرهنگستان هنر بگوییم که در تمام این سال‌ها تلاش کرد تا میان نظر و عمل و میان هنرمندان و هنرپژوهان، پیوند و آشتی برقرار کند و به زوایای پنهان پژوهش‌های هنری در پهنه ایران و اسلام و حتی ساحت‌های فراسرزمینی، نوری بیفکند. شایسته است پیش از آن‌که باد ناملایمات سیاسی و اجتماعی او و بسیاری از همترازانش را در فهرست بلند نخبه‌کشی جای نداده، سازمانی متولی تدوین تاریخ شفاهی این سرمایه‌های فکری وطنی شود.

و البته که هر «آمدنی» را «رفتنی» است و نمی‌توان رفتن‌ها را عامل توقف دانست. کمترین تعبیر آن است که آن که می‌رود در حرکت است و این همان قاعده زندگی است. مهم آن است که از پس روزهای حضور، کنشی سنجیده و حکمت‌آمیز و اخلاقی از فرد به جای مانده باشد که فرمود: «قیمه کلّ امرء ما یُحسنه»، ارزش و اعتبار هر کسی به اندازه فایده‌ و ثمرات نیکی است که از کارهای نیکش حاصل می‌شود.

هر تحوّل سیاسی و اجتماعی دارای بینامتن‌ها، پیرامتن‌ها، فرامتن‌ها، سرمتن‌ها و بیش‌متن‌هایی است. بدیهی است که روزگار فرهنگستان هنر و اهالی آن دستخوش روایت‌هایی است که برخی از آن‌ها اساساً نسبتی با فرهنگ و هنر ندارند. امروزه ذهن‌ها و ذوق‌های مردمان و سرمایه اندیشه و جان و مالشان در سایه خوانش‌هایی سیاسی و اجتماعی است که با واقعیت‌های اصیل جامعه سازگاری ندارد. و چه بسیار تصمیم‌ها و اقداماتی که برای اصلاح امور، رقم می‌خورد، اما نتیجه عکس می‌دهد و بسیاری از این عزل و نصب‌ها مصداق چنین تصمیم‌ها و اقداماتی است.

بی‌تردید بهمن نامور مطلق از شیفتگان راستین فرهنگ و هنر و ادب ایرانی است و باور او به عظمت این مرز و بوم و به حقانیت آموزه‌های وحیانی،  سبب خواهد شد، شوقمندانه با استقامتی عالمانه و شرافتی مداوم، همچنان در فهم و روزآمدسازی و پاسداشت این ارزش‌ها تلاش کند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است