نیست شدن در عین حضور | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۱
درباره نمایش «نیست» که از روز گذشته در عمارت نوفل لوشاتو به روی صحنه رفته است

نیست شدن در عین حضور

محمدعرفان صدیقیان | «نیست» اثری است که می‌توان با خیال راحت تماشای آن را به دیگران توصیه کرد. چراکه برای هر گروه از مخاطبان تئاتر بسته به فضای فکری و قصد خود از دیدن نمایش، آورده‌ای به همراه دارد.

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، در لغت نامه دهخدا ذیل واژه نیست شدن آمده: «ناپدید شدن، نابود گشتن، مفقود شدن چیزی به طور ناگهانی». نمایش «نیست» به کارگردانی «مهرا…» که از روز گذشته در عمارت نوفل لوشاتو به روی صحنه رفته است، معنا و مفهوم ضمنی تمام این تعاریف را در خود جای داده است و مطابق با ذهنیات و روحیات نوع بشر، به موارد مهم دیگری نیز اشاره دارد.
بسیاری از نمایش‌هایی که در ایران به روی صحنه می‌روند و به طور خاص آثاری که دربرگیرنده فرم و محتوای مدرنیستی هستند، در بسیاری از مواقع در ارائه درون مایه و حتی شکل اجرایی با لکنت بسیاری رو به رو هستند. این آثار گاهی چنان درگیر مقوله فرم می‌شوند که محتوای آن‌ها به درستی قابل استنباط نیست و برعکس، گاهی برای ارائه درون مایه چنان غامض و پیچیده عمل می‌کنند که مخاطب در فهم ذهنیات کارگردان و مفهوم غایی نمایش دچار سردرگمی می‌شود.

کارگردان تلاش کرده است در صورت‌بندی نمایشنامه به جهت ساختار و فرم اجرایی آن به گونه‌ای عمل کند که اثرش از گرفتار شدن در دام چنین آسیب‌هایی در امان بماند.

«نیست» اثری است که می‌توان با خیال راحت تماشای آن را به دیگران توصیه کرد. چراکه برای هر گروه از مخاطبان تئاتر بسته به فضای فکری و قصد خود از دیدن نمایش، آورده‌ای به همراه دارد.

 

مخاطبان غیر حرفه ای تئاتر که تنها نگاهی تفننی به این عرصه دارند، می توانند غرق فضای پرکشش این اثر به لحاظ داستانی شده و تا انتها با اشتیاق به تماشای آن ادامه دهند. و اما مخاطبان حرفه‌ای تر تئاتر که این هنر را به مثابه محلی برای عرضه اندیشه به حساب می‌آورند، مطابق با سیر پیشرفت روایت، درگیر مفاهیم جهان شمولی می‌شوند که در هر لحظه از نمایش جاری است و حتی با پایان آن همچنان ذهن مخاطب را به خود مشغول می‌کند.
«نیست» نمایشی است درباره نادیده گرفته شدن هویت انسانی که این روزها و در جهان مدرن و پسامدرن به وفور در روابط میان افراد مشاهده می‌شود. چه بسیارند زوج هایی که در کنار یکدگیر و در ظاهر به صورت مسالمت آمیز به زیست خود ادامه می‌دهند اما وجود دغدغه های متفاوت و طرز فکر ناهمگون شان با یکدیگر در بسیاری از موارد سبب نادیده گرفته شدن یکی توسط دیگری می شود. «مهرا…» با طراحی دقیق روایت و بدون آنکه درگیر جزئیات زائد و دست و پاگیری شود که این روزها بسیاری از آثار نمایشی به آن مبتلا هستند، فضای ذهنی خود را در پس زمینه داستانی اثر القا کرده و در اجرا نیز با درنظر گرفتن میزانسنی که بنا بر نیاز متن، پویایی و ایستایی را به طور متناوب به خدمت می‌گیرد توانسته اثری قابل قبول ارائه کند.

همچنین  بازیگران این نمایش با آگاهی از مختصات پرسوناژ های نمایشنامه کوشیده اند ظرافت‌های موجود در متن و درون مایه آن را با اجرایی روان و بی آنکه حضور خود را به اطوارهای مرسوم درعالم بازیگری آغشته کنند، ارائه دهند. رویکردهای مدرنیستی این نمایش علاوه بر متن، در شکل و شیوه اجرا نیز نمود دارد. در لحظات پایانی نمایش و در مکالمات میان سابینا و افسر پلیس، به «نیست شدن» و «حضور نداشتن» در عین حضور اشاره می شود. مفهومی که با وجود آنکه در بطن زندگی عصر حاضر به صورت قطعی نمود دارد، همچنان به عنوان مفهومی ذهنی قابل درک است و نمایش آن به عنوان ابژه رویکردی مدرنیستی به شمار می‌رود. این مسئله در جهان نمایش و از دریچه نگاه افسر پلیس به عنوان حقیقتی رایج و پذیرفته شده عنوان می‌شود که هنوز عده‌ای آمادگی درک و دریافت این حقیقت را نیافته‌اند. نقش موثر نویسنده نمایشنامه و کارگردان اثر دقیقا در همین موقعیت هویدا می شود. عشریه توانسته در قدم اول، با طرح چنین مسئله‌ای که از نگاه بسیاری دور مانده، گام بلندی در ارائه مفهوم خلاقانه برداشته و از سوی دیگر، در بازنمایی این مفهوم به شکلی موثر و قابل قهم، موفق عمل کرده است. در جهانی که اثر خلق می‌کند، پذیرش هویت انسانی که خصوصیت ذاتی نوع بشر به شمار می‌رود و در ظاهر نیازی به اثبات ندارد، به سان مسیری دشوار ترسیم می‌شود که به سختی به سرانجام می‌رسد. به گونه‌ای که اگر انسان از آلوده شدن به مظاهر زندگی مدرن و استحاله و مسخ شدگی( تبدیل شدن به کرگدن) در امان بماند، باز هم راهی ساده در پیش ندارد و بدون هیچ گناه و تقصیری و تنها به سبب دغدغه‌ها و شیوه زیست متفاوتش ممکن است از دایره پذیرش دیگران خارج شده و «نیست» پنداشته شود.

در این نمایش شیوه نور پردازی و طراحی صحنه تکمیل کننده میزانسن‌های درنظر گرفته شده توسط کارگردان هستند و نقشی بیش از انتقال اتمسفر و بازنمایی فضای نمایش را برعهده دارند. طراح صحنه این نمایش با توجه به امکانات موجود در سالن عمارت نوفل لوشاتو و بنا بر خوانشی که متن از خود ارائه می‌دهد، رویکردی مینیمال را در پیش پرفته است و تمام ابزارها و آکسسوارهای موجود، کارایی خود را چه به لحاظ استفاده در صحنه و یا کمک به فضاسازی، حفظ می کنند. همچنین نورپردازی اثر به گونه ای است که به صورت توامان و بنا بر موقعیت و لحظات نمایش، بازتاب دهنده رئالیسم موجود در فضایی به ظاهرغیر واقع می باشد. به بیان دیگر نورپرداز در این نمایش تلاش می کند از خلال موقعیت هایی که به ظاهر دور از جهان واقع به نظر می‌رسند، لحظاتی باور پذیر مطابق با رویکردهای جاری در متن ارائه دهد و این مهم از طریق به کارگیری رنگ ها با رویکردی استعاری حاصل شده است که از مجرای آن می توان به صورت هم زمان، معانی متفاوتی را استنباط کرد.
«نیست» نمایشی است حاوی مفاهیم گسترده و تاویل پذیر که پرداختن به ابعاد گوناگون آن مستلزم تماشای چندباره اثر است.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است