«پدرام کریمی» از هنرمندان چند منظوره سینما، تلویزیون و رادیو است. او سالها در رادیو و تلوزیون به اجرا و نوشتن مشغول بوده و همکاری های موفقی با مسعود ده نمکی در سینما داشته است. زندگی جای دیگری است، سریالیست و دارا و ندار از جمله کارهای مهم کارنامه کاری او محسوب میشوند. با پدرام کریمی در باره همکاری با کریم امینی و محمدحسین فرحبخش در «شهرهرت» گفتوگویی انجام دادم.
احمد محمداسماعیلی
***سالها است که در حورههای مختلف هنری از قبیل اجرا، نویسندگی و بازیگری فعالیت میکنید. آیا نویسندگی حرفه اصلی شما است و یا بسته به شرایط و پیشنهادات کاری به سمتش میروید؟
-حرفه و دغدغه اصلی من نوشتن و فیلمنامهنویسی است و به همین دلیل در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کردم. یعنی از گذشته به این موضوع فکر میکردم و حتی اجرا هم برای من در راستای این هدف بوده است، چرا که به نوعی باید از مسائل مالی فارغ باشم تا بتوانم بنویسم. البته اجرا در جایگاه خودش برای من مسئله مهمی است… به خصوص اجرا در یک برنامه زنده که در آن نفس به نفس با مخاطب همراه میشوم. از طرفی معتقدم که نوشتن و اجرا به یکدیگر کمک میکنند. به عبارتی اجرا چیزی جدا از ادبیات نیست و اکثر دوستان موفق در عرصه اجرا، سوی ادبی هم دارند یا تحصیلکرده ادبیات هستند یا شاعر و …
***شما تجارب موفقی در حوره نوشتن کارهای کمدی با رویکرد نقادانه اجتماعی دارید. فیلمنامهنویسی در این سبک و سیاق مورد علاقه شما است؟
-شروع نوشتن برای من از رادیو سال ۷۷ -رادیو جوان- آغاز شد. بخشی از فعالیت نوشتاری من آیتمهای طنز بود و بخشی برگرداندن یا رادیویی کردن آثار نویسندگانی چون آنتوان چخوف. همیشه دغدغه طنز داشتم و دارم و حتی بخشی از علاقه شخصی من مطالعه در خصوص نمایشنامههای آیینی و سنتی است و همچنان علاقمند و دنبال کننده این آثار هستم. بخشی از این نگاه نقادانه از همین نمایشهای روحوضی میآید و بخشی به سابقه مطبوعاتی من برمیگردد.
***کارنامه کاری «محمد حسین فرحبخش» مشخص است. سینمایی که هدفش روایت قصههای ساده و گاه گرتهبرداری شده از فیلمهای دهههای قبل است و در کنارش سینمای کمدی هم در نگاه او جایگاه خاص خودش را دارد. آیا با علم به این شرایط در نگارش فیلمنامه «شهر هرت» حضور پیدا کردید؟
-فیلمنامه «شهر هرت» ابتدا تحتعنوان «مافیا» بود. ما در ابتدا این فیلمنامه را برای تهیهکننده دیگری نوشتیم و سفارشی در کار نبود. طبق توافقی که تهیه کننده اول با آقای فرحبخش داشت، این فیلمنامه با رضایت ما به ایشان واگذار شد… خود آقای فرحبخش هم در چندین نوبت عنوان کرد که این فیلمنامه برای من فیلمنامه متفاوتی است و باید وقت بیشتری برای آن صرف شود و انصافا فقط برای فیلمنامه، چندین جلسه جداگانه برگزار کرد و حتی در مورد انتخاب بازیگران حساسیت به خرج داد، مشورت کرد و جلسه روخوانی گذاشت…
*** چالشی در همکاری با محمدحسین فرحبخش که در صفر تا صد تولید فیلمهایش دخالت دارد، پیدا نکردید؟
-به نظر من این که تهیهکنندهای در همه امور اظهار نظر کند، چیز بدی نیست و اصولا تهیه کننده کسی است که در همه امور فیلمسازی،د سررشته داشته باشد و کارش این است که اگر مشکلی در هر بخش بهوجود میآید، ورود کند … اما تهیهکنندهای موفق است که طی فرآیند مشورت به یک نظر قطعی و البته درست برسد. در این پروژه هم ما مشکلی جدی با تهیهکننده نداشتیم. تنها ایشان در مورد کوتاه کردن فیلمنامه نکاتی داشت و مصمم بود تا زمان تولید کمتر شود که در نهایت با توضیحاتی که داده شد، پذیرفت تا جای ممکن همه چیز طبق فیلمنامه و خط اصلی پیش برود.
***کار به صورت مشترک توسط شما و محمد مهدی نژادیان نوشته شده، به چه دلیل این همکاری به صورت مشترک انجام شد و آیا در نگارش، حوره کاری متفاوتی از هم داشتید؟
-در ابتدا ایده مرکزی طرح فیلمنامه توسط مهدی محمدنژادیان نوشته شده بود و بعد همه مراحل نگارش (بسط و گسترش طرح و طراحی شخصیتها و …) طی چندین جلسه مشترک بهاتفاق و با نظر هردو پیش رفت تا سیناپس و نسخه اول که به تهیه کننده پیشنهاد دادیم و پذیرفته شد و بعد از آن فکر کنم دو یا سه بار بازنویسی کردیم. شیوه کار هم به این گونه بود که پس از جلسات مختلف (پس از نگارش طرح) روی شخصیتها صحبت میکردیم به نحوی که به یک فهم و ادبیات مشترک از شخصیتهای اصلی برسیم و پس از این فیلمنامه را به دو بخش تقسیم کردیم، هر کدام را یک نفر مینوشت و سپس نگارش جابهجا میشد و یکدیگر را تصحیح میکردیم.
***فیلم با زبان کمدی تلاش میکند که نیش و تلنگری به چالشهای اجتماعی و اقتصادی این سالها از قبیل پولشویی، رمز ارزها، سکه و دلار بزند. چقدر این نگاه برایتان در خلق درام دارای اهمیت بود؟
– چیزی که پس از ارائه ایده مرکزی طرح اضافه شد، همین نگاه چالشی و اشاره به موضوعات روز جامعه بود. زمانی که از گوشه و کنار سلطانهای مختلف اعم از سلطان سکه و قیر و آهن و … سربرآوردند و عنوان و شاخه جدیدی از اختلاسگران و شخصیتهای رانتی در جامعه رونمایی شد، نمیشد فیلم طنزی نوشت و به این معضل اجتماعی و البته سیاسی توجهی نکرد.
***آیا شخصیت میرفندرسکی نمادی از آدمهایی است که بیتوجه به شرایط سخت زندگی مردم دست به اعمال مجرمانه اقتصادی میزنند و شخصیتهای جمشیدی و خواهرش نمادی از مردم جامعه هستند؟
-دقیقا. در معرفی شخصیتها از خود جامعه و تقسیمبندی رایج در جامعه استفاده کردیم… اشاره کلی فیلم به طبقه مظلوم و محروم جامعه است که زندگیشان بازیچه دست مفسدان اقتصادی و بازیگران آن شده است… و البته فیلم در لایههای زیرین خود به ظهور طبقهای نوکیسه وابسته به زر و زور اشاره دارد!
***فیلمنامه نوشته شده چقدر در حین ساخت دچار تغییرات شد و اگر این کار انجام شد، به نفع کیفیت بود و یا به ضرر آن؟
-با توجه به توافقاتی که در ابتدا با تهیهکننده شد، چندان نگران تغییرات عمدهای نبودیم و البته در اینگونه آثار بیشتر از تغییرات، اضافات صورت میگیرد. مثل درحد تکیه کلام و اشارات… ناگفته نماند که من شخصا با حضور «کریم امینی» به عنوان یک کارگردان کاربلد و خوش فکر، دغدغه خاصی نداشتم و مطمئن بودم هر آنچه اتفاق میافتد، درست خواهد بود.
*** چقدر از حاصل کار راضی هستید؟
با این که ۱۱ روز از اکران فیلم میگذرد (زمان انجام گفتوگو) هنوز فرصت نکردهام تا فیلم را به صورت کامل ببینم اما از بازخوردها و پیام مردم و افزایش میزان فروش فیلم، متوجه شدم که فیلم موفقی بوده و نظر مردم را جلب کرده است. این فیلم از کمدی موقعیت بهره میبرد و این ایدهآلترین شکل برای ساخت آثار کمدی است. به نظرم بخشی از موفقیت این فیلم در اکران جدا از شاخصههای دیگر، به همین موضوع هم ربط دارد.
یک نظر