به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، فرورفتن در قالب حیوانی در صحنه تئاتر برای یک بازیگر در حکم یک چالش بزرگ است و «نوید جهانزاده» به خوبی از پس این چالش برآمده است. بازیگری که چهار سال قبل هم با زنپوش شدن در نمایش «قهوه قجری» آتیلا پسیانی نشان داد که اهل چالش در صحنه است. او در آن اثر، در نقش مهدعلیا بازی شیرین و جلب توجهکنندهای از خودش ارائه کرد تا ثابت کند میتواند از پس این نوع چالشها بربیاید. نوید جهانزاده از یک خانواده هنری و از دهه هشتاد وارد فعالیتهای بازیگری شد و با کارگردانهایی نظیر هرمز هدایت، رکنالدین خسروی، آتیلا پسیانی و قطبالدین صادقی، رحمت امینی و… همکاری داشته است. قهوه قجری، تولد، استاد نوروز پینهدوز، هفت کردار، مادمازل ژولی، در وادی، تومور، کلاغ و دوچرخه، راه تازه، تنها صدا است که میماند، کوری و افشین و بودلف هر دو مردهاند از جمله آثار مهم کارنامه بازیگری جهانزاده هستند. نمایش «سوسمار» نمایشی جذاب و خوشریتم است و در عین حال که ویژگیهای سرگرمکننده برای مخاطب دارد، توانسته مفاهیم زیادی در زمینه سنت، مدرنیته، دنیای ابزورد و … را در یک جهان نمایشی ارائه دهد. متنی درخشان از یک استاد مسلم بازیگری و عرصه نوشتاری بهنام «حمید جبلی» و بازیهای نوید جهانزاده، ابوذر ساعدی، بهاره مشیری.
با «جمشید جهانزاده» درباره بازی در نمایش «سوسمار» و چالشهای ایفای نقش «سوسمار» گفتوگویی انجام دادهام.
*** با رحمت امینی در سالهای اخیر همکاریهای مشترک زیادی داشتهاید… علتش چیست؟
– بعد از چند همکاری با دکتر امینی متوجه شدم که روحیات و دیدگاههایمان در زمینه تئاتر و بازیگری به هم نزدیک است و این همکاری در این چند سال ادامه پیدا کرد. من از این همکاریها نکات زیادی آموختم.
*** در «استاد نوروز پینه دوز»، «خدایگان» و «سوسمار» در قالب سه نقش متفاوت با این کارگردان همکاری کردید…
-بله، در خدایگان، نقش یک آدم کاسبکار اهل یونان باستان را بازی کردم، در استاد نوروز پینه دور در نقش یک جوان ولنگار و الان هم شدم سوسمار..!
*** موقعی که متوجه شدید قرار است نقش «سوسمار» را در این نمایش بازی کنید، نترسیدید که شاید نقش به خوبی از کار در نیاید…
-موقعی که متن را خواندم نمیدانستم که قرار است کدام نقش را بازی کنم اما خیلی صریح به کارگردان گفتم که میخواهم نقش سوسمار را بازی کنم! دکتر امینی از حرف من تعجب کرد و من با قاطعیت گفتم به ایفای این نقش علاقه دارم.
***بههرحال سوسمار، جذابترین شخصیت نمایش است…
-بله، متن را که خواندم آنقدر درگیر شخصیت سوسمار شدم که به نقش دیگری فکر نکردم…
***جذابیت نقش سوسمار برای شما چه بود؟
-در نمایشنامه، سوسمار حضور چندان پر رنگی نداشت. در تمرینات بهتدریج با همفکری کارگردان نقش سوسمار پر رنگ و جدیتر شد. البته متن این پتانسیل پرحجم شدن را در اختیار من و کارگردان قرار داد.
***آیا با خواندن متن «سوسمار»، نمایشنامههای مشهور سبک ابزورد مثل کرگدن برایتان تداعی نشد؟
-فضا نزدیک است، اما شمایل کار ما متفاوت از نمایشنامه «کرگدن» اوژن یونسکو است. در آن نمایشنامه، آدمها بهتدریج استحاله پیدا میکنند و تبدیل به کرگدن میشوند. در اینجا سوسماری وارد زندگی یک زوج میشود و میخواهد همه چیز را تصاحب کند.
***موجود سلطهگر و مکاری است…
-بله، این خصیصهها در تمرینات به نقش الصاق شد و متن به من این اجازه مانور را میداد و میشد آن را متفاوت بازی کرد.
***در تئاتر معمولا موقعی که قرار است بازیگری نقش حیوانی را بازی کند، طراح، لباس و کلاه آن حیوان را طراحی میکند و بازیگر بر تن میکند، اما در «سوسمار» شما شمایل انسانی خودتان را به لحاظ فیزیکال حفظ کردید…
-در مورد خیلی از مسائل پوشش سوسمار صحبت کردیم، اما من دوست داشتم که چهره و فیزیک خودم در نقش مورد استفاده قرار بگیرد. پروسه رشد این سوسمار از دوران نوزادی را با شیوههای مختلف نگاه کردیم که مثلا از عروسک دستکشی استفاده کنیم و یا لباسش عروسکی در نظر گرفته شود و یا تلفیق عروسک و بدن واقعی بازیگر باشد یا حتی ایدههای دیگر… در نهایت به این جمعبندی رسیدیم که موجودی بین انسان و سوسمار را مورد استفاده قرار بدهیم.
*** در بحث صداسازی هم تلاش موثری برای هویتبخشی به کاراکتر سوسمار داشتید…
-فقط میدانستم باید سوسمار صدای خاص و ویژهای داشته باشد. اولین باری که رفتم اتود زدم، صدایم خشن و بم بود و بعد بهتدریج روی صدا کار کردم. در دوران نوزادی از صدای کاملا بچگانه استفاده کردم و یکدفعه بعد از بزرگشدن سوسمار، صدا را بم کردم. صدایی خشدار و غول آسا. فکر کردم این طراحی صدا هم میتواند بامزه باشد و هم روند بزرگشدن را نشان بدهد. در مورد صدای اصلی سوسمار، میدانستم که نباید صدایی عادی داشته باشد و تمرینات طولانی نمایش، کمک کرد تا صدای دلخواهی را مورد استفاده قرار بدهم. البته مراقب بودم که این نوع صداسازی، به حنجرهام آسیبی نرساند. در کلیت به صدایی رسیدیم که عجیب و غیرطبیعی به نظر میرسید.
***شبی اجرای نمایش را دیدم که پدر و مادرتان (فرزانه نشاطخواه و جمشید جهانزاده) هم در سالن حضور داشتند. وقتی آنها به دیدن بازی شما مینشینند، چه حس و حالی دارید؟
-در همه نمایشهایی که بازی میکنم، سختترین شب اجرا، شبی است که پدر و مادرم به دیدن نمایش میآیند. خیلیها احساس میکنند به پشتوانه حضورشان کارم راحتتر است، اما در واقع، این مواجهه برای من سختتر است و دلیل منطقی ندارم که چرا اینقدر هیجانزده میشوم! فرزند یک خانواده تئاتری بودن سختیهایی هم دارد. یکی از آنها مورد نقد واقع شدن است.
*** نظرشان درباره بازی شما چه بود؟
-خدا را شکر هر دو از بازی من رضایت داشتند و این برایم مایه دلگرمی و خوشحالکننده بود.
احمد محمداسماعیلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است