به گزارش خبرنگار سینما صبا، در این نشست مجتبی اسپنانی کارگردان «زندگی شیرین» در ابتدای سخنان خود گفت: پیش از این دو فیلم بلند ساختهام و «زندگی شیرین» سومین فیلم من است. موضوع محوری آثاری که تا کنون کار کردهام، مربوط به زنان بوده است. مدتی بود که به جنگ و نقش زنها در آن فکر میکردم. افرادی که اتفاقا به دور از جبهههای جنگ به زندگی خود ادامه دادند. با خود فکر میکردم اگر مردان در خط مقدم حاضر میشدند، در آن مدت زنان چه میکردند. موضوع زندگی زناشویی در جنگ نادیده گرفته شده و تا کنون به آن پرداخته نشده است. ما در جنوب شهر اصفهان زندگی میکردیم و همسایهای داشتیم که میتوانست شخصیت زن فیلم باشد و به همین علت او را دستمایه ساخت این فیلم قرار دادم. فیلمنامهای نوشتم اما اجازه ساخت پیدا نکرد و مجبور شدم آن را تلطیف کنم و در نتیجه «زندگی شیرین» شکل گرفت.
در ادامه مجید صدیقی تهیه کننده این فیلم گفت: من و آقای اسپنانی در یک مستند و سه فیلم سینمایی بلند با یکدیگر همکاری داشتهایم. ما فارغ از اینکه تا چه اندازه از نظر سلیقه و جهانبینی سینمایی شبیه یکدیگر هستیم، دارای خاستگاه و فرهنگ اجتماعی مشترک میباشیم که از تجربه زیسته ما در جنوب شهر اصفهان نشات میگیرد. مسئله مهمی که در تعامل میان ما به شدت اثر گذار است. سالهاست که با یکدیگر در تعامل هستیم و بعضاً به ایدههایی میرسیم که شرایط تولیدی دارد و آن را از یک ایده دو خطی، به جهانی پیچیده همراه با جزئیات و مختصات تصویری تبدیل میکنیم که البته دارای چالشهای بسیاری است.
رهبر قنبری کارشناس این نشست نیز گفت: خوشحالم از اینکه امروز یک فیلم بسیار خوب را شاهد بودم. برای من مایه مباهات است که با اصفهانیها از سالهای جوانی آشنا هستم و شروع آن با دوستی من و محمدرضا شرفالدین همراه بوده است. آقای اسپنانی، گلشیری و صدیقی را از سالها پیش میشناسم، زمانی که در جشنواره فیلم کودک و نوجوان که خود در بخش مسابقه فیلم داشتم، من را دعوت کردند تا منتقد بخش فیلمهای کوتاه باشم. من آنها را افرادی بسیار فرهیخته در تفکرات فرهنگی، ادبی و سینمایی یافتم. امروز من شاهد یک فیلم بسیار خوب در شرایط وخیم سینمای ایران بودم. سینمایی مفتضح که لطیفه گو شده و این مسئله ارتباطی با طنازی ندارد. وجود این فیلم در سینمای ایران مایه افتخار است. «زندگی شیرین» یک رئالیته عالی درباره موقعیت اجتماعی خاص ارائه میکند.
اسپنانی نیز ابراز داشت: از همان ابتدا و نسخه اولیه فیلمنامه تمام اتفاقها در خانه رخ میداد. هنگام نگارش یک اثر نمیتوانیم ذهن را آزاد بگذاریم چراکه شرایط تولیدی به ما اجازه ساخت هر اثری را نمیدهد. به لحاظ مقتضیات درام میخواستم این فیلم در خانه شروع و تمام شود و فکر کردم بهتر است «زندگی شیرین» دارای ساختار تک لوکیشن باشد.
سپس رهبر قنبری عنوان کرد: این فیلم قرار بوده یک اثر رئال اجتماعی، رئالیسم جادویی یا شاعرانه باشد. هر داستانی که به شکل رئالیته میسازیم، مبتنی بر یک بستر اجتماعی مناسب است تا به ما وسعت نظر دهد. نمونه تاریخی آن، فیلم «دزد دوچرخه» است. زمانی که دوچرخه دزدیده میشود دایره وسیعی از کارگران را میبینیم و فیلمساز او را به مثابه یک جامعه در نظر گرفته است. فراهم آوردن بستر اجتماعی در گستره سینما هزینه بر بوده و همین موضوع باعث میشود اثر لطمه ببیند. فیلم یک رئالیزم شکل گرا است. برای فهم شکل گرایی میتوان سینمای آیزنشتاین را مثال زد. در «زندگی شیرین» چیدمان دیالوگهای صحیح است که داستان را پیش میبرد و این نکته از نقاط قوت این فیلم است.
مجید صدیقی تهیه کننده فیلم نیز گفت: تولید در حوزه سینمای مستقل، ماجرایی پرچالش و غم انگیز است. قصهای که از محل برخورد هنرمند و محیط پیرامون برآمده باشد و به دغدغهها و باید و نبایدهایی در مسیر تحول مردم بپردازد، مجالی برای حمایت در بخشهای مختلف ندارد. قصهای که با تلخی همراه باشد و گزارشی از مشکلات روز ارائه دهد با استقبال مراجع رو به رو نمیشود. ما ناچاریم بیرون از همه این الگوریتمهای حمایتی راه میانبری برای حمایت بیابیم و مرجعی به غیر از تولید درون زا وجود ندارد. عدهای تلاش میکنند با انگیزه درونی و معطوف به اراده جمعی اثری را تولید کنند. شرایط سختی در تولید داشتیم و به این ماجرا معتقد بودیم، دردی که تو را نکشد، نجاتت خواهد داد.
اسپنانی در ادامه ابراز داشت: سینمای رسمی ما و متولیان آن چندان سینمای مستقل را به رسمیت نمیشناسند و هنر و تجربه حیاطی کوچک برای فیلمهای اکران نشده به شمار میرود. من در این سه فیلمی که ساختهام هیچگاه اکران به معنای رسمی و گسترده را تجربه نکردهام. ساخت فیلم و تولید اثر در این شرایط کاری دشوار و پیمودن مراحل اکران، کاری سختتر است. اینکه فردی تصمیم بگیرد در ترافیک به مرکز شهر بیاید و فیلمی را تماشا کند کار آسانی نیست. این روزها مخاطب جدی وجود ندارد. فیلمهای اجتماعی پرستاره هم وضعیت مناسبی ندارند.
وی در خصوص فیلم «زندگی شیرین» نیز گفت: بازیگران این اثر هیچکدام اصفهانی نبودند اما تلاش زیادی برای ایفای نقش از خود نشان دادند، خصوصا شاهده خدادادی که بسیار دیر به ما اضافه شد. لهجه اصفهانی بسیار سخت بوده و ادا کردن سیلابهای آن کار دشواری است . برخی از اصطلاحات فیلم را تهیه کننده اضافه کرد چراکه به این لهجه مسلط است. از مجموعه بازیگران بسیار تشکر میکنم زیرا افرادی کاربلد هستند و اگر بازیگر چهره وارد کار میشد قطعا این اندازه همراه ما نبود.
صدیقی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: برای جشنواره سال گذشته به شورای تبدیل پروانه ساخت مراجعه کردیم. فیلم به لحاظ فنی و گسترش ایده ایرادی ندارد. تنها مشکلی که وجود داشت، عدم حضور بازیگر چهره بود.
اسپنانی درباره شرایط تولید این فیلم گفت: متاسفانه زمان کافی برای فیلمبرداری در اختیار نداشتیم و به همین دلیل بازیگران کاملا از نقش آفرینی خود راضی نبودند. تلاش داشتم شخصیت زن ملموسی را به وجود آورم که نمونه آن در بیرون از فیلم وجود داشته باشد.
رهبر قنبری نیز عنوان کرد: ساخت این فیلم شجاعت میخواهد. تا کنون دوازده فیلمنامه من رد شده است. فیلمساز به موقعیت یک خانواده پرداخته و کار شاعرانه و زیبایی را انجام میدهد. قدرت بازیگران و دیالوگها برآمده از جهان فیلم است. این اثر سرشار از بازیها و دیالوگهای درخشان است. شخصیتها خارج از متن، مفاهیمی را به ما منتقل میکنند. یک نکته در سینمای ایران دارای اهمیت است و آن این است که با دستورالعمل نمیتوان ژانر تولید کرد.
در ادامه این نشست شاهده خدادادی بازیگر این فیلم عنوان کرد: من اصالتا بختیاری هستم اما مدتها در اصفهان زندگی کردهام لهجه این شهر بسیار دشوار است و هیچ وقت از ذهن پاک نمیشود. شش استاد با من به صورت ابتدایی لهجه اصفهانی را تمرین کردند و اصول نهایی را از آقای صدیقی آموختم. به علاوه باید خلقیات شخصیت که از من بسیار دور بود را نیز رعایت میکردم. شرایط بسیار دوستانه و همدلانهای بر پشت صحنه «زندگی شیرین» حاکم بود.
رهبر قنبری در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: نگاه من به نقد، مانند منتقدین نیست. نقد باید تشخیص سره از ناسره و عاملی برای بهینه سازی باشد. سی و چهار سال است که معلم سینما هستم و باید بگویم بسیاری از فیلمسازان امروزه اصلا شعر و ادبیات ایران را نمیشناسند. اما عوامل «زندگی شیرین» نسبت به این موضوع آگاه بودند. کلمات در این فیلم فاخر هستند. باید سینمای ایران ابتدا در کلام ادیب و فهیم باشد.
مجید صدیقی نیز در پایان گفت: این فیلم با همه شرایطی که تجربه کرد، یک بانی خیر به نام گروه هنر و تجربه دارد که از آنها بسیار ممنونم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است