شهرام خرازیها در گفتوگو با خبرنگار سینما صبا درباره شباهتهای میان پزشکی و هنر، گفت: گرچه درظاهر به نظر میان پزشکی و هنر شباهتی وجود ندارد ولی یک چیزی به اسم درام در هنر نهفته است که در ذات پزشکی هم وجود دارد.
او ادامه داد: نمود عینی درام را در بیمارستانها میتوان دید. از لحظهای که وارد بیمارستان میشویم با درامهای تصویری و نمایشی از قبیل به دنیا آمدن نوزاد، فوت انسانها و حتی مشاجرات همراهان مریض با پرسنل بیمارستان مواجه هستیم تا زمانی که از بیمارستان خارج میشویم که با صحنههایی مثل آمبولانسهایی که آژیرکشان از بیمارستان خارج یا وارد میشوند یا همراهان خانمی که تازه زایمان کرده و با خوشحالی بیمارستان را ترک میکنند یا همراهان فردی که فوت کرده و بازماندهها با ناراحتی و گریه آنها را از بیمارستان خارج میکنند و… تمام این لحظات دراماتیک است و به همین علت است که بیمارستان لوکیشن خیلی از فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی است چون ذات حرفه پزشکی و بیمارستان به عنوان مرکز درمانی، دراماتیک است.
این پزشک و منتقد فیلم گفت: حتی فیزیک تکتک بیمارها و هر ویزیت پزشک یک رخداد دراماتیک است و به گمان من درام که در ذات حرفه پزشکی نهفته است باعث قرابت و اشتراک مفهومی میان پزشکی و هنر میشود.
خرازیها در پاسخ به اینکه به نظر میرسد هنر باعث موفقیت پزشکان در این حرفه سخت و دشوار میشود، گفت: با این عقیده موافق هستم چون هنر باعث پالایش روح و روان انسان میشود. هنر مامن و پناهگاهی است برای پزشکانی که از کارخود فرسوده میشوند.
وی ادامه داد: پزشکانی که به هنر روی میآورند، به عقیده من افرادی بودند که دوست نداشتند وارد حرفه پزشکی شوند. آنها علاقه هنری داشتند و با اجبار خانواده.ها وارد این حرفه شدند و این علاقه هنری در آنها باقی ماند و بعد از وارد شدن به حرفه پزشکی، هنر مورد علاقه خود را دنبال کردند و در واقع از هنر برای بقای روح و تداوم طبابت بهره بردند. در واقع این هنر است که در زندگی یک پزشک میتواند منشاء اثر باشد. هنر در زندگی این پزشکان بسیار مهم است چون پزشکی با زخم، درد و رنج آمیخته شده و هنر می.تواند پناهگاهی باشد برای کنار آمدن با زخمها، دردها و رنجها و شاید به همین خاطر است که پزشکی که به سمت هنر میرود روانش تازهتر و چشمش به دنیا بازتر میشود.
وی درباره چگونگی ورودش به عرصه هنر گفت: من به هیچ عنوان به حرفه پزشکی علاقهمند نبودم و به اجبار والدینم مانند خیلی از پدرو مادرهای ایرانی که دوست دارند فرزندانشان پزشک شوند وارد این حرفه شدم و دوست داشتم در حوزه ادبیات و هنر تحصیل کنم ولی متاسفانه به خاطر اصرار پدرم مجبور شدم پزشکی بخوانم و البته بعد از اینکه در رشته پزشکی فارغالتحصیل شدم احساس کردم دینام را به خواسته خانواده ادا کردم و بعد از آن در رشتههایی که علاقه داشتم همچون ارشد مدیریت رسانه و ارشد روانشناسی بالینی تحصیل کردم و درحال حاضر هم در مقطع ارشد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، کارگردانی تئاتر میخوانم.
شهرام خرازیها افزود: به عقیده من هنر یک الهام خدادادی است که سرمنشاء آن باید در وجود آدمی باشد و با وجود اینکه موانع زیادی برای ادامه هنر در زندگی من وجود داشت ولی همه موانع را کنار زدم و در سن پنجاه و پنج سالگی تئاتر میخوانم و فکر میکنم هیچ مانعی نمیتواند مرا از ادامه این مسیر باز دارد و تا آخر در این مسیر ادامه خواهم داد و به علائق هنری خود پاسخ خواهم داد.
وی گفت: زمانی که من پزشکی قبول شدم در سینما هم فعالیت میکردم و هر دوکار را همزمان انجام میدادم. متاسفانه سختی و مشغلههای رشته پزشکی در ادامه فعالیت هنری من وقفه ایجاد میکرد ولی نقد فیلم را با همه سختیها ادامه دادم و نگذاشتم پزشکی مانع فعالیت من در این عرصه شود وخوشبختانه توانستم فعالیت خود را در عرصه نقد فیلم، تئاتر و کتاب ادامه دهم.
شهرام خرازیها در پاسخ به اینکه علاقه هنری شما به چه رشتهای بود گفت: من تئاتر را بسیار دوست داشتم.
وی در پاسخ به اینکه تاثیر هنر در حرفه پزشکی شما بیشتر بوده یا تاثیر پزشکی بر هنر اظهار کرد: من در پزشکی تاثیر مثبتی نگرفتم هرچند وقتی طبابت میکنم و بیماری را درمان میکنم اظهار رضایت آن بیمار برای من خیلی ارزشمند است، ولی آنچه باعث ارضای روانی من میشود، فعالیت در حوزه تئاتر و نقدها و نوشتههایی است که در حوزه تئاتر مینویسم و هیچ چیزی برای من لذتبخشتر از لحظه انتشار نقدهایم از یک فیلم یا نمایش نیست و این برای من تولید موجودی به اسم نقد تئاتر یا نقد فیلم است و برای من لحظه درخشش ایده نقد یک اثر هنری و به ظهور رسیدن آن در قالب یک نقد و نوشته از طبابت بسیار ارزشمندتر است.
دکترشهرام خرازیها در پایان گفت: هیچ زمان نباید اهمیت هنر را در زندگی نادیده گرفت و آدمهایی که ازهنر دور هستند یا خودشان را از هنر دور نگه میدارند، انسانهای کسل کنندهای هستند ولی افرادی که کم یا زیاد دستی بر هنر دارند انسانهای قابل تحملتری هستند و معاشرت با آنها خیلی لذت بخشتر است.
مهدیه مالکی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است