مریم عظیمی/ صبا؛ محیط زیست در بستر یک اتفاق سوال برانگیز سعی در آشکارسازی معادلات و روابط پیچیده خانوادگی و بشری دارد. با مجید یوسفی، بازیگر این نمایش گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
اگر نقشی به شما پیشنهاد شود و نتوانید آن را درک کنید یا حداقل رفتارهایش را برای خود توجیه کنید، آیا آن را میپذیرید و بازی میکنید؟
بستگی دارد، مثلا گاهی میدانید که در مسیر اجرا میتوانید رفتارهای آن نقش را پیدا کنید و در این صورت این چالشی جذاب است؛ اما تاکنون چنین موقعیتی برایم پیش نیامده که رفتار نقشی را درک نکنم چرا که آدمهای مختلفی را در اطرافم دیدهام و فکر میکنم انسانها در شرایط مختلف کارهایی انجام میدهند که شاید معقول یا از نظر دیگران قابل درک نباشد، اما برای خود آن فرد دلیلی دارد که آن کار را انجام میدهد به همین دلیل تلاش میکنم دلیل انجام آن رفتار را پیدا کنم. چون خودم هم اینگونه هستم؛ گاهی کارهایی میکنم که شاید برای دیگران عجیب باشد.
در نمایش نیز یک نمونه رفتاری مشابه میبینیم، جایی که شما هودی راروی سرتان میکشید و انگار در لاک خود فرو میروید.
بله، کاراکتر در آن لحظه مثل کسی است که وارد محوطهای نامعلوم شده و نمیتواند حرفش را به درستی برساند. انگار تنها راهی که مانده برخورد فیزیکی است و او برای فرار از این رفتار تنها چیزی که دارد، همان لباسش است که به آن چنگ میزند. من این حالت را از رفتار شخصی دیگر الهام گرفتهام؛ البته آن شخص هودی نداشت اما من اینجا هودی دارم که میتوانم از آن بهره بگیرم.
کاراکتر احمد را متعلق به چه طبقه اجتماعی و با چه پیشینهای تصور کردید؟
وقتی متن را خواندم، تصورم این بود که او از طبقه متوسط است. ما معمولاً میگوییم این افراد متعلق به طبقه مالی خیلی پایین یا خیلی بالا نیستند، بلکه احتمالاً متوسطند و این رفتارها بیشتر در طبقه متوسط دیده میشود، اما الزاما اینطور نیست. ما حتی ممکن است در طبقات بالاتر، رفتارها و برخوردهایی حتی بدتر هم ببینیم. من فکر میکنم که ما همیشه تمایل داریم رفتارهای اشتباه را به طبقات پایینتر نسبت دهیم، چه از لحاظ اجتماعی و چه مالی؛ اما این درست نیست. در تمام سطوح اجتماعی و مالی، این اتفاقها ممکن است رخ دهد؛ چه در خانوادههای تحصیلکرده و چه در خانوادههایی باتحصیلات کمتر؛ به طور کلی، نمیتوانیم این رفتارها را صرفاً به یک طبقه خاص نسبت دهیم. متأسفانه در بسیاری از آثار، این نقصان وجود دارد که رفتارهای اشتباه را به طبقات پایین نسبت میدهند. یکی از جذابیتهای متن آقای کاهانی برای من این بود که ما کاراکتر یوسف را داریم که نمایندهای از نسل جوانتر و نوجوانان و جوانان دهه هشتاد است؛ همینطور کاراکتر شیرین را که نمادی از زنان و مسائل آنان است و فکر میکنم همه این کاراکترها و داستانشان به خوبی کنار هم چیده شده و نماد بخشهای مختلفی از جامعه ایران هستند.
آیا احمد برای کشف حقیقت به نوعی وارد یک بازی در بازی میشود؟
بله دقیقاً همینطور است و احمد آمده که قصهای بگوید و به نوعی احمد از ابتدا با خانواده بازی میکند، اما چند درصد ناچیز احتمال میدهد که شاید این خودش است که اشتباه میکند هرچند که کفه ترازوی تشخیص او به اطمینان ۹۵ درصدی اش سنگینی میکند. بنابراین با این بازی و سوالات میخواهد مطمئن شود، اما قلباً دوست دارد که اشتباه کرده باشد. اگر چنین نبود، از همان ابتدا همه چیز خراب میشد.
با توجه به اینکه تاکنون در آثار تلویزیونی، سریالها و فیلمهای مختلف حضور داشتید، آیا اساساً بازی رئالیستی یک مدل مستقل است که شما در همه این مدیومها ارائه میکنید؟
فکر میکنم کلیت این سبک بازیگری یکسان است ولی در تئاتر به دلیل فاصله بیشتر مخاطب طبیعتاً حجم صدا کمی بیشتر و ویژگیهای اجرایی کمی متفاوت است. بازی در تئاتر نسبت به تصویر کمی بزرگتر است اما من شخصاً سعی میکنم موقعیت را درک کنم و آنچه فرد در آن موقعیت انجام میدهد را به سادهترین شکل ممکن اجرا کنم.
وقتی چند پروژه همزمان در تئاتر، سینما و سریال داشته باشید فرایند تفکیک کاراکترها چگونه انجام میشود؟
این سوالی سخت است. من شخصاً تا کنون در ۱۵ یا ۱۶ سال بازیگریام هیچگاه دو پروژه همزمان انجام ندادهام؛ اما الان درگیراین موضوع هستم و هم در یک سریال و هم در یک تئاتر فعالیت دارم. من معمولا نقش یا هر سکانس را میخوانم و سعی میکنم بفهمم آن سکانس در آن روز چه میخواهد. یعنی آن شخصیت در آن لحظه چگونه است؛ مثلاً ممکن است در آن موقعیت قرار باشد به مهمانی برود یا موضوع خاصی اتفاق بیفتد و من تلاش میکنم در آن لحظه حضور داشته باشم و آن کار را در قالب آن نقش انجام دهم. اما این کاراکترها ناخودآگاه در زندگی شخصیام تأثیر میگذارند مثلاً بازی در دور اول نمایش محیط زیست باعث شده بود لحن حرف زدنم در خانه کمی طلبکارانه و پرخاشگرانه باشد، اما وقتی از سر کاری به کار و صحنه دیگر میروم و دیالوگ کاراکتر دیگری را در موقعیتی متفاوت بیان میکنم برایم کاملا متفاوت و تفکیک شده است. البته این تفاوت به شرایط نقش، موقعیت، گریم و لباس هم مرتبط است و طبیعتاً لباسها و گریمهای متفاوت باعث میشود که فضای بازی و لحن متفاوت باشد و این تفاوتها به شکل ناخودآگاه فضای متفاوتی برای هر نقش ایجاد میکند. همچنین ریزهکاریهایی مانند نوع ایستادن و مدل راه رفتن به تفکیک نقشها کمک میکند.
عکسها:رضا جاویدی