مصطفی کیایی تابهحال چندین فیلم
درباره فساد اقتصادی ساخته است، اما اینبار مستقیما مسئله تولید در اقتصاد ایران
را درکانون درامش قرار داده و بهعبارتی ساختمان پلاسکو را بهعنوان نمادی از
اقتصادی درنظر میگیرد که درحال فروپاشی است. او یک فیلم را که قرار بود در خارج
از کشور بسازد نیمهکار گذاشت تا «چهارراه استانبول» را بنویسد و جلوی دوربین ببرد
که در این فیلم هم مجددا مثلث محسن کیایی، بهرام رادان و سحر دولتشاهی تکرار شده
است. محسن کیایی فیلمسازی است که همیشه در گیشه موفق بوده اما آثار او به هیچوجه
سخیف نبودهاند. از دیگر نکاتی که توجهات را به فیلم جدید کیایی جلب کرد همین است
که این کارگردان با درنظرگرفتن طبع و پسند مخاطب عام، اینبار چگونه توانسته است
به موضوعی بپردازد که جزو پرحرارتترین اتفاقات روز در ایران بهحساب میآید.
کیایی نام پروژه را از پلاسکو به
چهارراه استانبول تغییر داده که در اینباره هم در گفتوگو با ما توضیحاتی داده
است. با مصطفی کیایی، فیلمسازی که طی سالهای اخیر عادت کردهایم هرسال در
فستیوال باشد و دوره قبل را بدون او گذراندیم، بهمناسبت اکران فیلمش در جشنواره
فیلم فجر گفتوگویی انجام دادهایم که آن را در ادامه میخوانید
شما گفته بودید که یک فیلمنامه را قبل
از «چهارراه استانبول» دردست داشتید که تکمیل شده بود و بعد از اینکه سانحه
پلاسکو اتفاق افتاد بهسراغ اینکار میروید. اگر موافقید از اینجا شروع کنیم که
چطور شد ناگهان تصمیم گرفتید با این فوریت فیلمی درباره پلاسکو بسازید؟
من سال گذشته فیلم کار نکردم و مشغول
نوشتن یک فیلمنامه کمدی بودم که قرار بود در لندن کار شود. حتی برای آن کار همه
کارهای مربوط به سرمایهگذاری هم انجام شده بود و یک سرمایهگذار در آنجا داشتیم
که قرار بود این کار را باهم انجام دهیم. ولی وقتی بحپ پلاسکو پیش آمد، احساس کردم
وقتی اتفاقاتی اینچنینی میافتد، هیچوقت درمورد آن فیلم ساخته نمیشود.
یعنی خودتان فیلمی که ساختهاید را
درباره پلاسکو میدانید؟
طبیعی است که من خیلی هم علاقهمند
نبودم صرفا به تجزیه این اتفاق در درام بپردازم. بههمینخاطر یک درامی را پایهریزی
کردم که نقطهعطفش با قضیه پلاسکو گره میخورد و فضای حاکم بر آدمهایی که با آن
فضا درگیر بودند، مثل کاسبان و آتشنشانان بهذهنم آمد که میتوانستم از زاویهای
که به فیلم مرتبط است به آنها نگاه کنم و رویهمرفته با این اوصاف بود که
فیلمنامه «چهارراه استانبول» نوشته شد.
تکلیف آن فیلمنامهای که ماجرایش در
لندن میگذشت چه میشود آیا آن را تکمیل میکنید و در آینده میسازید؟
بههرحال آنهم پابرجاست و باید ببینم
که بعد از این فیلم، شرایط چگونه است و چه باید کرد. ولی فعلا آن را کنار گذاشتم.
چرا اسم فیلم را تغییر دادید؟ چون اول
پلاسکو بود و بعد شد «چهارراه استانبول».
وقتی در مرحله طرح بود اسمش پلاسکو بود
اما وقتی کاملتر شد اسمش تغییر کرد تا این شائبه پیش نیاید که از اسم پلاسکو
استفاده شده است. من خواستم اشاره مستقیمی نداشته باشم و هرکس فیلم را ببیند
متوجه میشود که «چهارراه استانبول» نام مناسبتری برای فیلم است.
خودتان هم اشاره کردید که پارسال غایب
بودید و در جشنواره نبودید. بههرحال شما در کارهایی که تابهحال ساختهاید، هم
حرفی برای گفتن داشتید و هم مسئله گیشه را همیشه دیدهاید و رعایت کردهاید و در
بخش مردمی هم موفق بودهاید. فکر میکنید «چهارراه استانبول» چه سرنوشتی داشته
باشد؟ یعنی در همه این موارد باز هم میتواند موفق باشد؟
بههرحال «چهارراه استانبول» هم فیلمی
است که من ساختم و مدل فیلمسازی من به گونهای است که سعی میکنم همه این موارد
رعایت شود و فیلمنامه طوری نوشته میشود که در جذب مخاطب بتواند موفق باشد و در ساخت
هم استانداردها را رعایت کردیم که با تماشاگران سختگیر هم ارتباط برقرار کند. من
فکر میکنم که «چهارراه استانبول» هم این ویژگیها را حتی شاید نسبتبه کارهای
قبلی بیشتر دارد.
شما یک زوج در کارتان است که از محسن
کیایی و بهرام رادان تشکیل شده است. این زوج در «چهارراه استانبول» هم حضور دارند
و سحردولتشاهی هم اضافه شده و این یک مثلث را تشکیل داده است. شما همچنان قصد
دارید که مصطفی کیایی و بهرام رادان را در کارهای دیگر هم استفاده کنید و اگر کسی
از این زوج استفاده کند آیا بازهم شما از این دونفر استفاده میکنید یا نه؟
طبیعتا وقتی با کسانی کار میکنید که
با آنها آشنایی دارید و راحت هستید، لابد آنها یکسری ویژگیهایی دارند که باهم
کار میکنید. من فکر میکنم همین دو-سه بازیگر هستند که با من تکرار شدند. اگر
فرصت دیگری باشد که به نقشها بخورند، بازهم این اتفاق خواهد افتاد اما اگر هم به
نقشها نخورند، شاید یک وقفهای بیفتد. طبیعی است که همهچیز را فیلمنامه تعیین میکند.
اگر که کارگردان دیگری از این دونفر
استفاده کند چطور؟
طبیعتا دوست دارم این اتفاق در فیلم من
بیفتد اما اگر جای دیگری هم اتفاق افتاد، باز همهچیز بستگی به فیلمنامه بعدی من
دارد.
آیا انتخاب این افراد براساس آن
رفاقت و دوستیای که وجود دارد نیست و فقط براساس تکنیکی است که این دو بازیگر
دارند؟
خب همه اینها باهم دخیل است و طبیعی
است که این اتفاق در خیلی از جاهای دنیا و توسط کارگردانان بزرگ دنیا هم میافتد.
دوستی ما و درکمتقابل از هم در ساخت یک فیلم خیلی مهم است. البته من با همه
دوستانی که کار کردم مثل فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی همان دوستی را دارم و هرجا
که فیلمنامهام اجازه دهد حتما دوست دارم که از آنها استفاده کنم.
فیلمهای شما جزو کارهایی بوده که
همیشه از نگاه مردم منتخب شده است. در جشنواره سیوششم جایزه برای شما مهم است یا
همان بخش مردمی و منتخبشدن از نظر آنها؟
طبیعی است که برای همه جایزه گرفتن
خیلی مهم است اما برای شخص من جذابترین چیزی که اهمیت دارد سیمرغ از نگاه
تماشاگران است.
مثلا اگر سیمرغ بگیرید، نمیتواند در
بخش گیشه و اکران کمک کند؟
معمولا این اتفاق خیلی تعیینکننده
نیست چون فیلمی بود که سیمرغ گرفتم اما فروشش از فیلمی که سیمرغ نگرفتهام کمتر
است.
الان برای چهارراه استانبول فکر میکنید
کدامیک از بازیگرانتان کاندید شوند؟ میتوانید پیشبینی کنید؟
واقعا نمیتوانم پیشبینی کنم چون فکر
میکنم همهی بازیها در یکسطح قابلقبولی خوب شده است و امیدوارم که برای همه
بچههایی که زحمت کشیدهاند این اتفاق بیفتد که کارشان خوب دیده شود؛ بههرحال
جشنواره فجر یک جشنواره ناعادلانهای دانسته میشودو میگویند همیشه عدالت در آن
رعایت نشده و مناسبات و مسائل اینچنینی تعیینکننده هستند. بههرحال امیدوارم
همه بچههایی که زحمت کشیدهاند کارشان دیده شود.
اگر بگوییم دید انتقادی فیلم شما نسبتبه
مسائل اقتصادی کشور نشانه رفته، با این تلقی موافقید؟
درمورد کلیت فیلم میتوانم بگویم که بله؛
فیلمی است که مسئله اقتصاد در آن خیلی مطرح است و بحث تولید و اینجور چیزها دغدغههای
من بوده که سراغش رفتم. چون بهنظر من سالهاست که ما مشکل تولید داریم و فکر میکنم
«چهارراه استانبول» یک فضای منتقدانه نسبتبه مسئله تولید در کشور دارد.
یعنی نگاهی داشتید که ضد فساد اقتصادی
باشد یا فقط به بحث تولید نگاه کردید؟
بههرحال بحث ناکارآمد بودن سیاستهای
اقتصادی است و اینکه ما کشوری بودیم که در دهههای 60 و ۷۰ درگیر جنگ و مسائل بعد
از آن بودهایم و درعینحال توانستیم یکمقدار روی پای خودمان بایستیم. اما حالا
میبینیم تمام کسانیکه توانستند حتی در آن فضاها در این کشور کار کنند و تولید
کنند و اقتصاد کشور را بچرخانند، بهخاطر عدممدیریت صحیح اقتصادی مشکل پیدا کردهاند.
همه بنگاههای کوچک از بین رفتهاند و ما مصرفکننده کشورهایی مثل چین و ترکیه شدهایم.
در کارهای شما همیشه رگههایی از
شیرینی هم وجود دارد یعنی کار شما یک کار تلخ نیست آیا اینجا هم رگههایی از
شیرینی وجود دارد؟
بله، همان حالوهوای همیشگی را دارد.
بههرحال فیلم یک فیلم خیلی سختی بود و تولید چنین فیلمی با سرمایه شخصی خودم و
کمک یکی از دوستانم انجام شد و بهنظرم کار برای خودم یک تجربه جدید بود و مثلا وقتی
صحبت از ویژوآلافکت و فضای غیرواقعی میکنید هر فیلمی میتواند برای خودش یک
دنیایی را تصور کند اما فیلم من بهخاطر اینکه مردم خیلی با فضای پلاسکو و
اتفاقات آن آشنا بودند و همه حافظه بصری داشتند مشکلات خاصی داشت. بههمینخاطر ما
کار خیلی سختی داشتیم که این فضاها را به آنچه در حافظهی بصری مردم است نزدیک
کنیم و این یک اتفاق ویژهای بود که برای ما افتاد و دوستان خیلی زحمت کشیدند و
فکر میکنم اینها هم برای مردم جذابیت خود را داشته باشد.
فرو ریختن پلاسکو را بازسازی کردید ؟
ما یکسری بخشهای اولیه را بازسازی
کردیم و بعد آنها با پلانهای دیگر ترکیب میشود؛ چون ما فقط خواستیم انفجار را
نشان دهیم و لحظه ریختن را روی کاراکترهایمان هستیم.
پس جلوههایویژه کارتان را سخت کرده
بود؟
بله، اما درکل راضیکننده بود و خیلی
تلاش کردیم که هیچچیزی لو نرود.
لیلا سلمانی
There are no comments yet