عاشق اینم که برای جنگ فیلمسازی کنم | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۰۱
علی سلیمانی:

عاشق اینم که برای جنگ فیلمسازی کنم

«من هر چه بیشتر در مورد جنگ پژوهش و تحقیق می‌کنم بیشتر عاشق این می‌شوم که برای جنگ فیلمسازی کنم.»

علی سلیمانی چهره آشنایی برای علاقه‌مندان به سینما، تئاتر و
تلویزیون به‌خصوص در فیلم‌ها و سریال‌های مرتبط با ژانر دفاع مقدس است. او که سال‌ها
سابقه دستیار کارگردانی و مستند‌سازی را در کارنامه خود دارد، این روزها اولین
فیلم سینمایی خود «اشنوگل» را با کارگردانی مشترک هادی حاجتمند با داستانی متفاوت
از روزهای جنگ در حال اکران دارد. گپ کوتاهمان با این کارگردان را درباره «اشنوگل»
و اهمیت فیلمسازی در مورد جنگ می‌خوانیم.


عاشق اینم که برای جنگ فیلمسازی کنم

آقای سلیمانی شما سالیان طولانی است که در زمینه تئاتر سینما
و تلویزیون فعالیت‌‌های متنوعی را داشته‌اید که شامل و حضور در جلو و پشت دوربین
می‌شود چه شد که تصمیم گرفتید اولین فیلم سینمایی خود را جلوی دوربین ببرید؟

من در کنار پرویز شیخ‌طادی و رسول ملاقلی پور، بهروز بقایی و شیرین جاهد
تجربه دستیاری داشتم و دو فیلم مستند نیز ساخته‌ام. خود من در آن مستند‌‌ها حضور داشتم
درواقع این فیلم سومین کار مشترک من و هادی حاجتمند دیگر کارگردان این فیلم است.

دیدگاه شما نسبت به جنگ چگونه به نقطه‌ای رسید که در «اشنوگل» شاهد
آن هستیم؟

من چون جنگ و سینما را در کنار رسول ملاقلی‌پور شناختم بیشتر از آن‌که
واقعیت جنگ را ببینم جنگ را از منظر سینما و مخصوصاً سینمای رسول ملاقلی‌‌پور دیده
و شناخته‌ام. ضمن این‌که سابقه دستیاری در کنار او شناخت ساختاری از سینمای جنگ را
برای من به وجود آورد. از همان زمانی که دستیار بودم ایده‌هایی در ذهن من شکل می‌گرفت
و مترصد این بودم که فضایی به وجود بیاید تا خود را در فضای کارگردانی محک بزنم. فکر
اصلی فیلم «اشنوگل» از ذهن آقای حاجتمند بیرون آمد و وقتی وی ایده اصلی کار را برای
من تعریف کرد و گفت می‌خواهم باهم این فیلم را کارگردانی کنیم، این مسئله را قبول کردم.

چرا در فیلم در کنار کارگردانی بازی نکردید؟

تا یک هفته قبل از کلید خوردن فیلم من جزو یکی از کاندیداهای بازیگری
بودم یعنی قرار بود هم در فیلم بازی کنم و هم پشت دوربین حضور داشته باشم اما تلاش
اصلی من از همان زمان بر این مسئله استوار بود که در فیلم بازی نکنم و فقط توجهم را
به کارگردانی بدهم.

ایده اصلی فیلم چه بود؟

ما در مشهد قهرمانی پیدا کردیم به نام مصطفی محمدی که در این شهر
بسیار معروف است. آقای محمدی فرمانده گردان غواصی بوده که به همراه برادرش هر دو شهید
شده بودند، قصه اصلی ما از این‌جا آغاز شد این شخص بین دو عملیات کربلای۴ و
کربلای۵ ایده‌ای داشت مبنی بر این‌که تونلی را در یک منطقه جنگی حفر کنند تا نیروهای
ایرانی در زمان عملیات شاهد کشتار و تلفات کمتری باشند این ایده برای فیلم شدن بسیار
زیبا بود و ما ترغیب شدیم این قصه را بسازیم و کار کنیم.

-اینکه شهید محمدی فرمانده گردان غواصی بود
ارتباط داستان با ماجرای شهدای غواص را بیان می‌کند اما گره دراماتیک اصلی داستان
را در کجا یافتید؟

ما از اول می‌دانستیم که یک فیلم در مورد شهدای غواص خواهیم ساخت و طراحی
ذهن ما برای این مسئله بود. شاید همه ندانند اما
۱۷۵شهید گمنام غواصی که چندی پیش در میدان بهارستان تشییع شدند
همه یکجا پیدا نشدند بلکه پیکر آن‌ها در چندین گور دسته‌جمعی در چند نقطه مختلف پیدا
شده بود اما در یکی از گور‌‌های دسته‌جمعی شهدای غواص
۳۹شهید ایرانی و یک جسد عراقی پیدا شد. این برای ما شروع جالبی
بود و می‌دانستیم این شروعی است که مخاطب را هم با خود همراه می‌کند. این مسئله مبنای
اصلی قصه ما بود و بعد به این فکر کردیم که بعد از
سی سال شخصی از پادگان اشرف(متعلق به سازمان منافقین) فرار
می‌کند به ایران می‌آید و به همه می‌گوید کسی که سی سال فکر می‌کردید شهید شده، زنده
است و پلاکش در دست من است. این مسئله به‌خودی‌خود جذابیت دراماتیک داستان را خیلی
بالاتر می‌برد مثلاً فرض کنید همین الان این خبر منتشر شود که شهید همت زنده است و
در این سال‌ها در اسارت بوده است. قطعاً چنین مسئله‌ای جامعه را تکان خواهد داد همین
ایده بسیار شگفت‌‌انگیز است.

-شنیده‌ام فیلم شما به‌نوعی یک فیلم مشهدی است؟!

بله نکته جالبی که در مورد فیلم ما باید بگویم این است که فیلم ما به‌نوعی
مشهدی است یعنی به‌نوعی قومیت در آن وجود دارد. گردان امام سجاد(ع) غواصی مشهد مسئول
اصلی عملیات‌های غواصی بود. اگر مثلاً در مشهد بگوییم مصطفی محمدی که فرمانده این
گردان بود، زنده است است همه به تکاپو می‌افتند چون در آن شهر بسیار شناخته‌شده است
و اصل داستان ما هم در «اشنوگل» این است. داستان از این‌جا شروع می‌شود که وقتی خبر
زنده بودن این شخص می‌رسد همه می‌گویند حالا سراغ آخرین شخصی برویم که او را زنده دیده
است. داستان با این فرض و سوال که دلیل خبر شهادت دروغ این فرد را بفهمیم به پیش
می‌رود.

عاشق اینم که برای جنگ فیلمسازی کنم

کمی در مورد شرایط تولید «اشنوگل» بگویید.

من و هادی حاجتمند تمام تلاشمان را کردیم و با حداقل امکانات و بیشترین
انرژی، یک‌سال‌ونیم خواب و خوراک و لذت را بر خود حرام کردیم برای این‌که از این موقعیتی
که برای ما به وجود آمده استفاده خوبی بکنیم. ابراهیم اصغری؛ تهیه‌کننده کار، در این
راه با ما همراه و همگام شد و این موقعیت را ساختیم تا به تماشاگران بگوییم هنوز که
هنوز است سوژه‌‌های جدی و قصه‌‌های جذاب در جنگ ما وجود دارد. جنگ در ذات خود یک مسئله
دراماتیک است حتی مستندهای جنگی هم عنصر درام را در خود دارند حالا اگر کمی درام قصه
هم به آن اضافه شود قطعاً فضای شگفت‌‌انگیز و جذابی برای مخاطبان به وجود می‌آید. تمام
تلاش ما در ساخت «اشنوگل» این بود که فیلم ما هم تنه‌ای به واقعیت بزند تا کسانی که
در جریان آن واقعیت بودند و آن موقعیت‌‌ها را به چشم دیدند آن‌ها را انکار نکنند. این
مسئله خیلی به ما کمک کرد چون همرزمان شهید محمدی که نقش او را در فیلم ما کاوه سماک‌باشی
بازی می‌کند پس از دیدن فیلم هیچ‌کدام بر ما خورده نگرفتند که نقطه‌ای از فیلم دور
از واقعیت است. ضمن این‌که آن‌ها می‌دانستند که ما نمی‌توانیم فقط واقعیت را نشان دهیم
بلکه باید جذابیت دراماتیک هم در فیلم ایجاد کنیم که بخش درام فیلم «اشنوگل» بود. تمام
تلاش
من و هادی حاجتمند
هم ایجاد جذابیت در فیلم بود.

چه سختی‌‌هایی در طول زمان تولید فیلم داشتید؟

تمام دوستانی که با ما همکاری کردند با حداقل دستمزد و یک تلاش مضاعف
حضور در این پروژه را قبول کردند و این مایه مباهات و افتخار ماست که از این دوستان
یاد کنیم که همه در کنار هم پیش ما آمدند تا بتوانیم «اشنوگل» را بسازیم. تمام دوستان
تلاش کردند با کمترین هزینه و بیشترین بهره‌وری در کنار ما باشند و به روند تولید فیلم
کمک کنند اگر مثلاً شما بودجه دومیلیاردی برای یک فیلم جنگی داشته باشید با این که
یک‌دهم این مبلغ را برای فیلم داشته باشید در کیفیت، کار متفاوتی را حس می‌کنید اما
تلاش کردیم تا کار باکیفیت دربیاید. یکی از سکانس‌‌های خیلی تاثیرگذار فیلم صحنه زنده‌به‌گور
کردن
چهل غواص دست‌بسته
است که همیشه حسرت این را می‌خورم که کاش ما یک روز بیشتر وقت داشتیم و سه پلان بیشتر
فیلمبرداری می‌کردیم تا
صحنه به‌شکلی که مد نظر من بود برسد ولی
در حال حاضر هم از این سکانس رضایت دارم چون خود شهدا به ما کمک کردند تا این سکانس
تاثیرگذار از کار دربیاید. در نمایش‌های مردمی نیز دیدم که مردم خیلی تحت تاثیر آن
قرار می‌گیرند. حتی وقتی می‌خواستیم این صحنه را صداگذاری کنیم صدابردار ما دچار احساسات
شد و گفت من نمی‌توانم این صحنه را ببینم فقط دکمه ضبط صدا را می‌زنم و بیرون می‌روم
و بعد صدا را تنظیم می‌کنم. بزرگ‌ترین شکرانه این کار برای من و هادی حاجتمند این است
که مردم بروند و این فیلم را که همه تلاش مخلصانه رزمندگان غواصان و ما در آن نهفته
است را ببینند.

کمی از برنامه‌‌های بعدی خود برای کارگردانی بگویید؟

در هفته‌‌های آتی وارد پیش‌تولید فیلم سینمایی جدید می‌شویم به تهیه‌کنندگی
آقای جواد نوری که اسم فیلمنامه آن «پاییز
۵۹» است
اما ممکن است نام آن عوض شود. این فیلم درخصوص اولین روزهای جنگ است و داستانی را روایت
می‌کند که حد فاصل دوازدهمین تا بیستمین روز جنگ اتفاق می‌افتد؛ یعنی همان دورانی که
همه ایران برای آزاد شدن خرمشهر بسیج شده بودند و این فیلم داستان یک خانم است که فیلمنامه
از خاطرات او نوشته شده است.

خود کلمه «اشنوگل» چه معنایی دارد؟

در مورد کلمه اشنوگل باید بگویم که این یک کلمه آلمانی است و به لوله
هوایی اطلاق می‌شود که غواصان به دهان می‌گذارند تا بدون استفاده از کپسول، هوا را
از سطح آب تنفس کرده و عملیات غواصی را به کمک آن انجام دهند. باید بگویم تنها جنگی
در جهان که غواصان آن از اشنوگل برای هواگیری استفاده می‌کردند جنگ ایران و عراق بوده
و در تمامی جنگ‌‌های دیگر دنیا غواصان با کپسول اکسیژن زیر آب می‌رفتند، ضمن این‌که
غواصان ما زیر آب جنگ هم می‌کردند و نفسشان را حتی تا
سه دقیقه نگه می‌داشتند. تصور چنین مسئله‌ای که شما زیر تیررس
دشمن نفستان در سینه حبس باشد و زیر آب با اشنوگل مشغول نبرد باشید بسیار تکان‌دهنده
و شگفت‌‌انگیز است و تنها تصور این مسئله، مظلومیت رزمندگان را به یاد ما می‌آورد.

با این تعاریف به نظر می‌رسد باید منتظر دیدن فیلم‌های جنگی بیشتری
در کارنامه شما به‌عنوان کارگردان باشیم.

بله. من هر چه بیشتر در مورد
جنگ پژوهش و تحقیق می‌کنم بیشتر عاشق این می‌شوم که برای جنگ فیلمسازی کنم. ما در جنگ
ایران و عراق از
۳۶کشور جهان اسیر
داشتیم. درواقع جنگ ایران و عراق برای ما یک جنگ جهانی بود ۴۶کشور جهان مستقیماً به
صدام کمک می‌کردند برای مثال بین این اسیرانی که نامشان در فهرست اسرای ایران ثبت شده
نام یک دختر فنلاندی و یک پسر
بیست‌ساله
ژاپنی هم به چشم می‌خورد و اسیر‌‌های بسیاری از اسپانیا، لهستان، لیبی و کشورهای دیگر
در ایران بودند که به‌عنوان مستشار نظامی در جنگ به عراق کمک می‌کردند و در عملیات‌‌ها
توسط نیروهای ایرانی اسیر شده بودند. مثلاً چند اسیر فرانسوی که ما داشتیم کار‌شناسان
توپ
۱۲۰ فرانسوی بودند
که برای کمک به ارتش عراق در جبهه حضور داشتند. وقتی این آمارها را می‌بینیم تعجب می‌کنیم
که رزمندگان ایرانی عملاً با امکاناتی نزدیک به صفر با این کشورها جنگیدند. وقتی سردار
جعفری می‌گوید که ما در دهه
۶۰ سیم‌خاردار
را با التماس می‌خریدیم تا مرزهای کشور را مشخص کنیم و حالا قدرت موشکی داریم، به
راز ترس سایر کشورها از ایران پی می‌بریم. چون آن‌ها می‌بینند که ما هشت سال با دست
خالی در برابرشان مقاومت کردیم و حالا با توان دفاعی که داریم در برابر هر جنگ و
تجاوزی مقاومت می‌کنیم حالا سوال من این است که آیا فیلم ساختن برای چنین فضایی افتخار
ندارد؟

قطعا هنوز داستان‌های ناگفته زیادی در مورد جنگ و شهدا مانده که باید
ساخته شود.کمی بیشتر در مورد پژوهش‌هایتان در مورد جنگ و تاثیراتی که روی فیلمنامه
«اشنوگل» از ابتدا تا زمان ساخت داشت برای ما بگویید.

شهدا جایگاه بسیار بالایی در فرهنگ ما دارند و به هیچ وجه نقدی بر آن‌ها
نیست چون آن‌ها کار فرهنگی و دفاعی و هر کاری را که می‌توانستند انجام دادند و رفتند
و من به‌عنوان یک هنرمند احساس می‌کنم وقتی کسی کارش را به‌درستی انجام داده و از پیش
ما رفته، بهتر است برای او فیلم بسازم. من و هادی حاجتمند یک‌سال‌ونیم برای فیلم پژوهش
کردیم و قبل از کلید زدنمان فیلمنامه تغییر اساسی کرد. وقتی برزو ارجمند به ما ملحق
شد به ما گفت فیلم شما خیلی مردانه است وقتی که از او در مورد راه‌حل پرسیدیم پیشنهاد
کرد که راوی قصه یک دختر باشد و ما دیدیم این فکر بسیار زیباست برای همین بود که فیلمنامه
را بازنویسی کردیم چون می‌دانستیم برای شهدا فیلم می‌سازیم، یعنی برای کسانی فیلم می‌سازیم
که باید خوب دیده شوند. اگر هم بر آن دوران نقدی داریم باید محاسن و معایب را در کنار
هم نشان دهیم. یک آمار دیگر در مورد رزمندگان به شما می‌دهم
۲۳درصد از تمام رزمندگان اسلام در دوران جنگ سیگار می‌کشیدند
این مسئله جالبی است اگر یک فیلم جنگی بسازیم و رزمنده‌ای که سیگار بکشد در آن نباشد
در آن فیلم واقعیت نیست. طبق همین آمارها
۴۶درصد
از رزمندگان اسلام زیر
بیست‌سال
بودند این‌ها آمارهایی جالب و تکان‌دهنده است و هر چه جلوتر می‌رویم می‌بینیم که باید
در مورد این حماسه‌‌ها و بزرگی‌‌ها فیلم ساخت.

دلیل لزوم فیلمسازی در مورد جنگ و شهدا را در چه نکته‌ای می‌بینید؟

این روزها می‌بینیم در سینمای
جهان ناگهان فیلمی می‌آید مثل «دانکرک» یا «نجات سرباز رایان» که
هنوز
داستان‌‌های جنگ جهانی دوم را می‌سازند آن‌هم پس از گذشت این زمان طولانی از جنگ. تنها
دلیل فیلمسازی آن‌ها از وقایع تاریخی این است که خوانش خود را بر تاریخ تحمیل کنند
و بگویند ما درست می‌گوییم مثل این‌که این اکنون وظیفه ماست که درباره مدافعان حرم
فیلم بسازیم و نگذاریم زودتر از ما، دیگران این کار را بکنند. همین مسئله در خوانشی
که شیعه از اسلام دارد و داعش از اسلام دارد کاملا مشخص است که یکی بر مبنای رافت
و محبت و دیگری بر مبنای مرگ و خشونت است. حضرت علی(ع) در وصیت به امام حسن(ع) می‌گویند
تا زنده‌ام می‌دانم با ابن‌ملجم چه کنم اما وقتی مردم شما فقط حق دارید یک ضربه به
او بزنید. این نشان از انصاف، عدالت و رافت اسلامی است و دیدگاه دینی ماست که باید
همین دیدگاه را در تاریخ و هنر خود نمایش دهیم. این‌جاست که اهمیت مسئله‌ای مانند
۳۹شهید ایرانی و یک جسد عراقی برای ما برجسته
می‌شود که خوانش خود را از این واقعه برای مخاطب بیان کنیم.

علی ظهوری‌راد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۰۳/۶۷۲/۱۴۵/۰۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۱/۲۱۰/۳۴۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۴۷۲/۷۲۵/۰۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۱/۱۱۵/۶۲۵/۰۰۰
  • استاد
    ۵۹۰/۹۵۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۲۴/۹۸۷/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۱۵/۲۳۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۶۰/۰۰۰