داریوشکاردان؛ مجری، گوینده، دوبلور، کارگردان، بازیگر و طنزپرداز است. شهرت او بیشتر بهخاطر داشتن صراحت لهجه و لحن
انتقادی در اجرای برنامههای رادیویی و تلویزیونی است. این روزها کاردان اجرای
برنامه «قابنقد» در شبکه یک سیما را برعهده دارد؛ برنامهای که به نقد سریالهای
پخششده در سیما میپردازد؛ ناگفته نماند پیش از این داریوش کاردان برنامه «قابنقد»
را هم اجرا میکرد که قالبی شبیه به این برنامه داشت با این تفاوت که به نقد سریالهای
پخششده در شبکه یک سیما میپرداخت. کاردان معتقد است «قابنقد» در حال تاتیتاتی کردن است و تولید و پخش
چنین برنامهای به این معناست که صداوسیما اول از همه، نقدکردن را از خودش شروع میکند
و شاید این کار تمرینی باشد برای صداوسیما تا بتواند همه برنامههای خود را اینگونه
نقد کند یا اجازه بدهد تا نشریات نقد کنند. در ادامه، گفتوگوی
کاردان درخصوص اجرای این برنامه را با «صبا» میخوانید.
آیا قبل از شروع
برنامه «قابنقد» در شبکه یک سیما با تهیهکنندگان این برنامه؛ مجید نادری و یونس
قاسمی، همکاری داشتید؟
شاید نزدیک به ۱۵سال پیش، ما
برنامههای بسیاری را باهم کارکردیم، البته برنامههایی که در آنها باهم همکاری
داشتیم در گروه معارف، شاهد و گروه جهاد بودند اما آخرین کاری که در کنار مجید نادری
بودم برنامه «نقد اول» بود؛ این برنامه هم مانند «قاب نقد» دارای همین ساختار بود
با این تفاوت که فقط به نقد و بررسی سریالهای پخششده از شبکه یک سیما میپرداخت،
اما درحالحاضر «قاب نقد» ماموریت دیگری دارد و آن این است که نقد هر سریالی که از
شبکههای مختلف تلویزیون پخش میشوند به شبکه یک و «قابنقد» میآید. کمااینکه ما
سریال «پرستاران» که در شبکه یک پخش شد و سریال «لژیونر» از شبکه پنج را در برنامه
مورد نقد قرار دادیم. درمجموع ماموریت کنونی «قابنقد» این است که هر سریال در هر
شبکهای از سیما به پایان برسد را نقد کند.
آیا همکاری و تعامل
سازندگان سریالها برای حضور در برنامه «قابنقد» باتوجه رویکرد اصلی برنامه یعنی
نقد مجموعهها رضایتبخش است؟
یکی از بحثهایی که ما در برنامه
داشتیم، مربوط به سوالی بود که من از یکی از منتقدان برنامه پرسیدم و آن این بود
که شما منتقد هستید یا منقد؟ منتقد یعنی کسی که انتقاد میکند اما در اینجا
کاربرد کلمه منقد صحیح است یعنی کسی که نقد میکند؛ بنابراین نقد تفاوتهای زیادی
با انتقاد دارد؛ ما در «قابنقد» انتقاد نمیکنیم بلکه نقد میکنیم، نقد هم به
معنی بررسی است، بررسی نقاط ضعف و قدرت، نه از دید من، چراکه من بهعنوان یک مجری
در برنامه حضور دارم؛ البته گاهی نظراتی هم میدهم آنهم بهدلیل تجربیاتی است که
در چنین برنامههایی داشتم اما اصل کار بر عهده منقدان است، کسانی که سریال را
نقد میکنند و در مقابل تهیهکننده، کارگردان و یا نویسنده و بازیگری که پاسخگو
هستند مینشینند؛ درواقع ما شاهد یک گفتوگوی دوطرفه هستیم.
آیا گفتوگوهایی که تا
به اینجا داشتید مورد رضایت بودهاند؟
بلی؛ گفتوگوهای خیلی
خوبی را شاهد بودیم. البته تعداد برنامههای پخششده زیاد نیست، به قول معروف «قابنقد»
در حال تاتیتاتی کردن است؛ امیدوارم به جایی برسیم که در درجهاول داخل سازمان
بتوانیم یکدیگر را نقد کنیم، یعنی سریالهایی که ساخته شدهاند بهنوعی نقد خود
تلویزیون هم محسوب میشود، اگر ما از سریالی صحبت میکنیم، از بعضی قسمتهای آن
تعریف و یا از بخشهایی اشکال میگیریم، این نقد به خود صداوسیما برمیگردد؛ به
این معنا که صداوسیما اول از همه نقدکردن از خود را شروع میکند و شاید این کار
تمرینی باشد برای صداوسیما تا بتواند همه برنامههای خود را اینگونه نقد کند یا
اجازه بدهد تا نشریات نقد کنند.
آیا درگذشته نیز چنین برنامههایی در تلویزیون داشتیم؟
بلی؛ وقتی من در سال۷۲ اولین برنامه تلویزیونی خود را ساختم(نوروز۷۲)، اولین
برنامهای بود که درآن تلویزیون را به چالش کشیدیم؛ با نگاهی طنز با برنامههای
تلویزیون شوخی کردیم. بسیاری از بازیگران بزرگ امروز از همان برنامه کار خود را
شروع کردند مانند مهران مدیری، ارژنگ امیرفضلی، حمید لولایی و… ما در همان
برنامه توانستیم اول از خود سیما شروع کنیم، یعنی با نگاهی طنز و کمدی و بهنوعی
ازطریق یک انتقاد بانمک، اکثر برنامههای تلویزیون را مورد نقد قرار دادیم که هم
خنده بر لب بیاورد و هم نقاط ضعف را گوشزد کند. برنامههایی مثل، «بعد از خبر»، «مسابقه
هفته»، «خبر»، «هنر هفتم» و… در آن زمان با این برنامهها شوخی کردیم. درواقع
تلویزیون خودش با خودش شوخی کرد؛ من خوشحالم که این برنامه را ساختم البته به
همراه دوست عزیزم زندهیاد مرحوم مهرداد خسروی. از همین جا شروع میشود، در ابتدا
انسان خودش را در غوطه نقد بگذارد سپس نسبت به دیگران عکسالعمل نشان دهد؛ اگر
تلویزیون همینطور پیش برود میتواند فردا از دیگر نهادهای کشور نیز گفتوگو داشته
باشد، پرسوجو کند و چرایی بسیاری از مسائل را بپرسد؛ یادم هست رئیس آنوقت سازمان
گفته بود از خودمان شروع کنیم و هنگامی که دید ما این کار را کردیم خیلی استقبال
کرد. هماکنون نیز بهنوعی این کار آغاز شده و ما کار خود را با سریالها شروع
کردهایم.
آیا ممکن است در آیندهای نزدیک شاهد ساخت و پخش چنین برنامههایی با حضور
شما بهعنوان تولیدکننده باشیم؟
البته برنامههایی را در نظر داریم که دیگر بخشهای جامعه را مورد نقد قرار دهد
و ما در آن زمینهها بحث و گفتوگو کنیم.
باتوجه به سابقه اجرای شما در برنامههای مختلف بهویژه برنامه «قاباول»، آیا
در اتاق فکر برنامه هم حضور دارید یا فقط در مقام مجری با «قابنقد» همکاری میکنید؟
اتاق فکر برنامه، اتاق فکری خوب و قوی است و من هم به همراه دیگر دوستان در آن
حضور دارم مثل خود آقای نادری و چند نفر دیگر؛ اما الان به آن صورت جا نیفتادهایم،
همانطور که گفتم در حال تاتیتاتیکردن هستیم. نمیتوان درحالحاضر از برنامه
تعریف و تمجید کرد و گفت که ما بهترین برنامه را ساختهایم. نه، اینطورنیست هنوز
بهترین برنامه ساخته نشده است بلکه باید جا بیفتیم و تهیهکنندگان و کارگردانان
باید با ما راه بیایند البته در این چند برنامه که مشکلی نداشتیم. بههرحال ما در ابتدای
برنامه هستیم و اتاق فکر قوی داریم؛ بهطورکل ساختن برنامه در شرایط کنونی خیلی
ساده نیست بهخصوص برنامهای چالشی. ناگفته نماند با وجود اینکه در اتاق فکر شرکت
و نظرات خود را ارائه میکنم در اجرای برنامه سعی میکنم خیلی در بحثها دخالت
نکنم و فقط ادارهکننده باشم و دوستان خودشان گفتوگو کنند اما اگر جایی لازم باشد
اظهارنظر میکنم.
چهمیزان پیگیر سریالهایی که در برنامه نقد میشوند هستید و چقدر در مورد آنها
اطلاعات دارید؟
واقعیت را بگویم پیش از این خیلی پیگیر نبودم اما درحالحاضر آنهایی که در حال
پخش هستند را دنبال و بقیه را درصورت اتمام پخش، تهیه کرده و تماشا میکنم.
آیا فکر میکنید هنوز هم مردم مایل به دیدن چنین برنامههایی در تلویزیون هستند؟
مخاطب هدف «قابنقد» شامل چه قشری میشود؟
ما تصورمان بر این بود وقتی این برنامه نقد یک سریال را برگزار میکند برای
همه است یعنی همه مردم آن را ببینند اما اینکه چقدر موفق خواهد بود منوط به این
است که باید به آن زمان بدهیم؛ به نظر من درست است که شاید این برنامه باب میل همه
مخاطبان عام نباشد اما اگر با اعلام قبلی باشد و آنونس آن پخش شود آنهایی که
بیننده سریالها بودهاند به احتمال زیاد پای تلویزیون نشسته و نقد آن را میبینند
و حتی ممکن است برنامه نقد ما را هم نقد کنند اما من فکر میکنم بیشتر از بین
همکاران، بیننده «قابنقد» هستند و شاید در اینصورت مفیدتر هم باشد، به این معنی
که کارگردانان، تهیهکنندگان و بازیگران نقاط قوت و ضعف سریال را از دید کارشناسان
ببینند و بشنوند. درمجموع تا برنامه جا نیفتد نمیتوان گفت که مخاطبان چه کسانی
هستند و درصد آنها چقدر است؛ بهطورکل تصور میکنم هم مخاطب خاص یعنی دستاندرکاران
و سازندگان سریالها و هم منتقدان به تماشای برنامه بنشینند. این برنامه برای همه
مردم است.
«قابنقد» با برنامههای مشابه قبلی خود چه تفاوتهایی دارد و اصولا باید چه
وجه تمایزهایی با آنها داشته باشد؟
آن برنامهها متعلق به زمان خودشان بودند، الان باید با تغییر زمان جلو برویم.
باید کمکم برای فضای مجازی جایی باز کنیم. نظرات مردم را داشته باشیم و همانجا
با آنها گفتوگو کنیم. تفاوت اصلی «قابنقد» هم همانطور که گفتم مربوط به این میشود
که ما در برنامههای قبلی فقط سریالهای شبکه یک را نقد میکردیم اما در «قابنقد»
سریالهای پخششده در همه شبکهها مورد نقد قرار میگیرند. بنابراین وجه تمایز
چندانی ندارد اما این بار کمی بیپردهتر راجع به کارها بحث میشود.
آیا دستتان برای داشتن بحثهای چالشی و به قول خودتان صحبتهای بیپرده باز
است؟
اگر مخاطبان، بیننده برنامه باشند، خواهند دید که این اتفاق افتاده است. بهعنوان
مثال یک تهیهکننده از کمبود وقت صحبت میکند(نداشتن وقتکافی برای ساخت اثر) که
در این صورت نقد متوجه مدیران نیز میشود تا دوهفته مانده به ماه رمضان، محرم یا
مناسبتی دیگر به سازنده سفارش کار ندهند، بنابراین بیشتر نقدها شامل همین موارد میشود.
من فکر نمیکنم مشکلی در بیان این مطالب داشته باشیم. امیدوارم به جایی برسیم که
شاهد حضور مدیران شبکهها در برنامه باشیم و درخصوص مسائل مختلف صحبت کنیم.
شما تجربه فعالیت در عرصههای مختلف اعم از اجرا بازیگری و برنامهسازی را
دارید، اولویت حال حاضرتان کدامیک از این عرصههاست؟
من هماکنون هیچ اولویتی ندارم؛ هر کاری که پیش آید و احساسکنم در آن مفید
هستم را انجام میدهم. اما اگر صحبت از علاقه خاص من باشد خیلی کارها انجام دادهام
مانند دوبله، نویسندگی، گویندگی رادیو، اجرا در تلویزیون و… تقریبا کاری در این
عرصه نمانده که در این مدت انجام نداده باشم. بازیگری و اجرا را دوست دارم اما
باید بجا آن را انجام دهم. در این سن و سال هر سریالی را نمیتوان بازی و هر برنامهای
را نمیشود اجرا کرد.
بازه سوال خود را محدودتر میکنم، بهطور اخص در زمینه اجرا به چه برنامههایی
علاقهمندید؟
هر برنامهای تعریف خاص خود را دارد و اگر برنامهای به تعریف خود نزدیک باشد
من به آن علاقهمند میشوم؛ بهعنوان نمونه اگر در برنامهای که قرار است سریال
نقد شود من به نصیحت بپردازم به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. اما «صندلیداغ» برای من
چیز دیگری بود، برنامه خوبی که در آن با اشخاص مهمی گفتوگو کردیم. امیدوارم یک
روزی این فرصت دوباره دست بدهد و حالا با شکل و شمایل دیگری این برنامه را اجرا
کنیم. «صندلیداغ» بسیار خاطرهانگیز است، برنامهای که با شخصیتهای ورزشی،
هنری، مسئولان کشوری و… به صحبت نشست.
بهتازگی پیشنهادی برای بازی نداشتید؟ آیا محمدرضاورزی برای کار جدید خود که
خبرهای تصمیم ساختش شنیده میشود با شما صحبتی نداشته است؟
نه؛ من با آقای ورزی در کارهایی چون «سالهای مشروطه»، «تبریز در مه»، «معمای شاه»
همکاری داشتم که در سریال «تبریز در مه» پنج نقش را با گریمهای متفاوت ایفا کردم.
آخرین کار سینماییام «آشوب» نام داشت که آن را هم با آقای راستگفتار کار کردم. در
یک سریال هم با خانم فلورا سام همکاری داشتم بهنام «بیقرار۲» که هنوز پخش نشده
است.
بهعنوان کسی که اجرای برنامهای با محتوای نقد سریالهای تلویزیونی را برعهده
دارد آیا به مجموعههای ساخته و پخششده در تلویزیون نقدی دارید؟
طبق همان تعریفی که از واژه نقد کردم بهطور قطع کارهای ساختهشده هم خوبی
دارند و هم دارای بدیهایی هستند اما الان در این گفتوگو نمیتوان بحث جامعی در این
خصوص داشت و جای اصلی چنین بحثی در همان برنامه است اما بهطور کل آرزوی قلبی همه
ما این است در همه خانهها به جای دیدن سریالهای مسخره ترکی که واقعا توهین شدیدی
به خانواده و خاصه زنان است چه بهتر که ما تولیدات خودمان را داشته باشیم. ضمن اینکه
من قبول دارم در این زمینه محدودیتهایی داریم اما با این محدودیتها در گذشته هم
برنامههای خوبی ساخته شده است، متأسفانه چند سالی است که درجا میزنیم یا عقبگرد
داریم. اگر سریالسازی رونق بگیرد خیلی خوب است و جای خوشحالی دارد که در ادامه
بیشتر هم نقد شوند. جای سریال همیشه در
تلویزیون ما خالی است؛ سریالی که مردم را پای تلویزیون جمع کند. تجربه هم نشان داده
که حتی اگر بعد از مدت زمان طولانی سریال خوبی ساخته شود مردم از آن استقبال میکنند.
خیلی بد است که مخاطب خود را از دست بدهیم و مخاطب ایرانی سریالهای ترکی ببیند
که درنهایت بار آموزشی آنها خیانت و اعمال ناشایست دیگر است. اما به هرحال ویژگیهای
بصری خوبی دارند که مردم را جذب میکنند و البته این موارد از ضعف ماست، اگر سریالهای
خوبی داشته باشیم مردم هم آنها را تماشا میکنند. یادم هست دو سال پیش سریال
خوبی از تلویزیون پخش میشد که مردم با وجود پخش سریالهای ماهوارهای تماشای آن
را ترجیح میدانند، بهطور کل مخاطب قوه تشخیص بالایی دارد و نهایتا آنها هستند
که باید تشخیص بدهند.
اگر در پایان صحبتی دارید بفرمایید.
آرزو میکنم تلویزیون ما تلویزیون پرمخاطبی باشد و با بینندگان خود کمی بهتر رفتار
کند، با مردم آشتی کند و مردم هم متقابلا با آن آشتی کنند، البته الان خیلی قهر نیستند
اما کمی دلخورند؛ انشاءاله تلویزیون مانند سالهای رونق خود همچنان پرمشتری باشد
و پرمخاطب.
لیلا سلمانی
There are no comments yet