نمی‌توانم نوشتن را از تصویربرداری جدا کنم! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۲:۵۶
ايمان بيات‌فر:

نمی‌توانم نوشتن را از تصویربرداری جدا کنم!

«نمی‌توانم نوشتن را از تصویربرداری جدا کنم یا تصویربرداری را از کارگردانی جداکنم و مستند، انیمیشن، کارگردانی، فیلم‌کوتاه و تئاتر واقعا شغل‌‌ها و محور‌‌هایی که ارتباط و رقابت مضمونی بینشان حاکم هست.»

ایمان بیات‌فر داری مدرک
کاردانی نرم‌افزار رایانه و کارشناسی کارگردانی سینماست و در حوزه‌‌های کارگردانی،
تدوینگری، نویسندگی، فیلمبرداری و عکاس فعالیت می‌کند.
بیات‌فر دارای کارنامه خود فعالیت‌های بسیاری در زمینه
ساخت فیلم‌کوتاه و مستند، تدوین فیلم‌های داستانی، ساخت تیزرهای تئاتر و تیزرهای سینمای
و داوری در چندین جشنواره را دارد. با او گفت‌وگویی کردیم تا مشکلات حوزه فیلم‌کوتاه
و مستند را رصد کنیم.

نمی‌توانم نوشتن را از تصویربرداری جدا کنم!

*فعالیت هنری خود را از چه زمانی اغاز کردید؟

بعد از سال۸۴ که وارد دانشگاه شدم کار هنری را با همکاری
در روزنامه «هم‌میهن» به دعوت آقای جیرانی آغاز کردم، نکته جالبی که وجود دارد این
است که اولین مقاله‌ای که برای روزنامه ترجمه کردم یک مصاحبه با چاک پالنیک بود که
در همان سال‌ها روزنامه توقیف شد.

تقریبا از سال۸۶-۸۷ در حوزه فیلم‌کوتاه، مدیریت تولید
و دستیاری و ساخت فیلم وارد حوزه سینما شدم و تا امروز ۱۲سال است که ادامه دارد.

*از بین فعالیت‌‌های زیادی که در حوزه هنر دارید و
شامل؛ طراحی پوستر، نگارش فیلمنامه، تدوین، ساخت فیلم‌های تبلیغاتی، ساخت مستند، ساخت
فیلم‌کوتاه و برنامه‌‌های فرهنگی و روزنامه‌نگاری و خبرنگاری است، دغدغه شما بیشتر
در کدام بخش است و دوست دارید در کدام بخش بیشتر فعالیت داشته باشید؟

اولین نمایشنامه‌ام را برای جشنواره تئاتر شهر فرستادم
اگر که اجرا بگیرد می‌شود اولین تجربه کارگردانی من.

جواب دادن به این سوال بسیار پیچیده است چون در دنیای
امروز اگر خودم را به‌عنوان یک سینماگر و کارگردان بدانم نمی‌توانم شغلی معرفی کنم
و واقعا این کارها در سینما و تئاتر تفکیک‌ناپذیر هستند. من گرافیک را از نوشتن
نمی‌توانم جدا کنم. نمی‌توانم نوشتن را از تصویربرداری جدا کنم یا تصویربرداری را از
کارگردانی جداکنم و مستند، انیمیشن، کارگردانی، فیلم‌کوتاه و تئاتر واقعا شغل‌‌ها و
محور‌‌هایی که ارتباط و رقابت مضمونی بینشان حاکم هست. درواقع من چندفعالیته هستم احتمالا
خیلی از همکارهای من هم به این شکل باشند واقعا چون فرصت کارگردانی پیش نمی‌آید من
دغدغه‌ام کارگردانی سینما و مستند است و فرصت ساخت فیلم با شرایطی که وجود دارد واقعا
به وجود نمی‌آید و من مجبورم طراحی پوستر کنم. البته در این اجبار، انتخاب می‌کنم و
لذت می‌برم. فیلمنامه، انیمیشن و فیلمنامه کوتاه می‌نویسم. کار تدوین انجام می‌دهم،
مستند می‌سازم. البته اگر تهیه‌کننده پیدا شود راحت‌تر می‌شود مستند ساخت.

این مجموعه کار‌‌هایی هستند که می‌توانم توانایی‌‌های
خودم را به نمایش بگذارم و ثابت کنم ولی بیشترین دغدغه من کارگردانی سینمایی است و
بعد کار مستند.

*آثار سینماگران امروزی را تا چه اندازه دنبال می‌کنید؟
فکر می‌کنید نسل جدید مستندسازان می‌توانند تجربیات گذشته را به‌درستی تکرار کنند؟

من آثار سینماگران امروز را به‌شدت دنبال می‌کنم تقریبا
هفته‌ای دوبار به سینما می‌روم و بین آن‌ها فیلم‌های داستانی، مستند، گروه هنروتجربه
و فیلم‌هایی که در این بخش‌‌ها اکران می‌شود را می‌بینم. از فیلم‌های ضعیف تا بسیار حرفه‌ای را می‌بینم چون
من عاشق سینما هستم و نمی‌توانم بگویم فیلمی بد یا خوب هست نه این‌که تقصیری از من
نباشد ولی در مواجهه اول فیلم را دوست دارم و نگاه می‌کنم و آثار سینماگران ایرانی
را به‌شدت دنبال می‌کنم. همچنین آثار سینماگران خارجی را هم دنبال می‌کنم و می‌توانم
بگویم شاید روزی ۳ تا ۴ فیلم می‌بینم. من سینما را از فیلم دیدن یاد گرفتم، سینما را
از سینما یاد گرفتم‌.

موافقم نسل جدید مستندسازان می‌تواند تجربیات گذشته
را ادامه بدهند مثل آقای شیروانی، ناصر تقوایی، پیروز کلانتری، رضا بهرامی‌نژاد. تقریبا
این ترتیب از گذشته تا به امروز بوده است.

این اتفاق می‌افتد به شرطی که نگاه کلان ما به بخش مستند
جدی باشد. اقتصاد ما که بخشی از آن اقتصاد دولتی است سیاست و نظارت دولتی است و درواقع
چهارچوبی ایجاد کنند که تجربیات گذشته به‌درستی تکرار شوند و از افراد متخصص این حوزه
در برنامه‌ریزی‌‌ها و سیاست‌گذاری‌‌ها و حتی مدیریت‌‌ها استفاده کنند یا اگر که
نمی‌خواهند این کار را بکنند یک مدیر دولتی همراه یک هنرمند در آن حوزه و حوزه مستند
داستانی به‌صورت مشترک سازمان را جلو ببرند و مدیریت کنند.

*اصولا فیلم‌های مستند داستانی یا پرتره یا
اجتماعی تلخ بیشتر تولید می‌شوند تا گونه‌های دیگر مستند دلیل آن چیست؟

دلیل بسیار واضح است تلخی و خشونت در جامعه ما بسیار
بالا است طبیعی است که این‌گونه از مستند‌‌های اجتماعی تلخ تولید شود نسل ما نسل زودتر
از ما سنشان بالا رفته و ترجیح مستندساز این است قبل از آن‌که از بین برود با آن مستند
کار کند. ماجرای بنیتا و آتنا، قتل‌‌های سریالی، ماجرای ورود نکردن بانوان در استودیو؛
این‌‌ها نشان می‌دهد که از کوزه همان برون تراود که در اوست، ویترین ما همان چیزی است
که جامعه نشان می‌دهد. ما که نمی‌خواهیم سیاه‌نمایی کنیم اما نداشتن ساختار و برنامه
منظم باعث می‌شود گونه‌‌های دیگر مستند کمتر کار شود و باید این اتفاق مدیریت شود.

*جایی برای دیده شدن آثار مستند وجود ندارد؛ چه راه‌حلی
برای رفع این معضل پیشنهاد می‌کنید؟

اولین پیشنهاد من زیاد شدن سالن‌‌های سینما است. این
یک کار، برد-برد است و حتی اگر امکان زیاد کردن سالن نیست می‌توان از سینماهایی که
وجود دارد و استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود سرمایه‌گذاری کرد و از آن‌ها استفاده بهینه
کرد. یک نمونه آن سینما قدس است که سینمایی قدیمی بوده و بازسازی شده است. من می‌توانم
از میدان ولیعصر تا میدان راه‌آهن سینماهایی را معرفی کنم که از این نوع سینماهای قدیمی
هستند و می‌توان آن‌ها را بازسازی کرد و قابل استفاده نمود و این اتفاق اگر بیفتد سالن‌‌های
زیادی وجود دارند؛ چیزی که در حال حاضر در تئاتر اتفاق افتاده و بازار تئاتر رونق گرفته
است. ما اگر که می‌خواهیم سینمای داستانی و مستند رونق بگیرد باید سالن ایجاد شود،
اگر یک روزی فیلم‌ها در سینما نفروختند آن سالن‌ها را تبدیل کنید به فروشگاه، مرکز
آموزشی و یا مکانی برای جوانان و یا افراد سالمند. ما می‌خواهیم فیلم‌هایمان دیده شوند،
من برای مردم فیلم می‌سازم و باید دیده شود باید حذف رابطه بشود نه آن‌که من برای دیده
شدن فیلم خود با سالن‌دار صحبت کنم، یک مقدار ساختار دولتی باید در سینما و مستند کوچک‌تر
شود. من می‌گویم که سالن‌ها را زیاد کنیم و گروه‌‌های مختلف ایجاد کنیم. می‌توانیم
یک گروه هنروتجربه مستند ایجاد کنیم تا بتوانند تک‌سانس آثار خود را نمایش دهند. قدم
اصلی درست کردن سینماست این مهم‌ترین بخش است.

*تا به‌حال به این فکر افتاده‌اید که وارد
سینمای حرفه‌ای و داستانی شوید؟

تقریبا روزی چند بار به این فکر می‌کنم که بتوانم فیلم بلند خود را شروع کنم
اما شرایط به‌شدت پیچیده است. اولا در سینمای امروز ما تهیه‌کننده وجود ندارد برخلاف
آنچه اکثر تهیه‌کننده‌ها می‌گویند این فیلم‌های ما محصول بخش خصوصی است یک دروغ بزرگ
است هیچ تهیه‌کننده در سینمای ایران وارد نمی‌شود که برای ساخت فیلم سرمایه‌گذاری کند
و بگوید که من پروانه ساخت می‌گیرم و تو فقط اسپانسر پیدا کن.

آیا وظیفه کارگردان پیداکردن اسپانسر است یا نوشتن فیلمنامه
و انتخاب بازیگر؟ منِ کارگردان باید برای اسپانسر به شرکت‌‌ها بروم و حرف بزنم؟ در
این صورت منِ کارگردان، تهیه‌کنندگی هم می‌کنم و پروانه ساخت می‌گیرم. وقتی اقتصاد
ما دولتی است چرا وام‌‌ها صرف ساخت فیلم‌هایی می‌شوند که تابه حال اکران نشده‌اند.

چرا در موقع واگذار کردن این شرط را نمی‌گذارند که برای
مثال اگر فیلم بیشتر از دویست‌میلیون فروش نکرد دیگر حق استفاده از وام را ندارید؟

چرا نمی‌گذارند جوانان فیلم بسازند و یک حالت رقابتی
ایجاد کنند؟ با این ساختار نباید از این نسل توقع داشت که بتواند راحت فیلم بسازد،
یک‌سری هستند که اگر فیلم نسازند بسیار بهتر است و فرصت را به بقیه بدهند. من برای
ساخت فیلم یک فیلمنامه آماده دارم ولی تهیه‌کننده‌ای وجود ندارد.

من در این‌جا اعلام می‌کنم آماده ساختن فیلم هستم اگر
تهیه‌کننده‌ای هست حاضرم کار کنم و حتی بدون دستمزد کار می‌کنم تا به آن‌ها ثابت کنم
که عاشق مملکت و نظام خود هستم و می‌خواهم در سینما کار کنم ولی متاسفانه بسیار مشکل
است.

*نظرتان در مورد فضای مستند و فیلم‌کوتاه در
ایران چیست؟

به هرحال من همیشه آرزو دارم که خیلی خوب باشد. همیشه نظرم این بوده ولی به این شکل نیست.
درواقع فیلم‌کوتاه تا چند سال قبل شخصیتی داشت وقتی که با جشنواره فجر فیلم‌کوتاه برگزار
می‌شد ابهت خاصی داشت و وقتی جدا شد، درواقع
وقتی که انجمن سینمای جوان آن را برگزار می‌کند یک مقدار شخصیت آن پایین آمد.
اکران فیلم‌کوتاه شخصیت می‌خواهد مثل جشنواره فیلم شهر که یکی از باکلاس‌ترین جشنواره‌‌های
فیلم است که مثل جشنواره‌‌های خارجی برگزار شد. اگر دولتمردهای ما شخصیت بگذارند به‌شدت
می‌توان پیشرفت داشت. خیلی خوشحالم که با دوستان مستندسازم کار می‌کنم و بازار مستند
هم رونق خودش را دارد ولی اگر که نظر من را بخواهید باید نگاه جدی به این دو حوزه شود.

*به‌نظر شما قرارگیری فیلم‌های مستند در بخش
اکران‌های هنر و تجربه برای سینمای مستند ما کافی است؟

همان‌طور که در چند سوال قبل هم گفتم خیلی خوب هست که
در آن بخش قرار بگیرد و قرار گرفته مثل مستند آقای صمدیان، ولی کم است یعنی آن بحث
از فیلم‌های داستانی که در هنروتجربه که در جریان عادی سینما نمی‌توانند اکران شوند
آن‌جا باشند و جا کمتر به مستند می‌رسد، به‌شکلی که مدیر تصویر دسته‌بندی کند و یکی
را در آن بخش بگذارند، ما نیاز به یک گروه تخصصی مستند داریم. کسانی که قدیمی بوده
و باتجربه‌تر هستند، مستندسازان جدید به آن‌ها نگاه کنند و ببینند که می‌شود در سینماهای
مستند و داستانی به سمت تخصصی شدن و حرفه‌ای تربیت کردن برویم همانند کسی که می‌آید
در سینما کار کند خیالش راحت باشد و بتواند کار کند. قرار گرفتن مستند در هنروتجربه
کافی هست ولی جدی نیست.

*سینمای ایران «اسکار» فیلم داستانی را گرفته
است و سینمای مستند و فیلم‌کوتاه جوایز بی‌شمار بین‌المللی نسبت به فیلم داستانی
گرفته ولی هیچ‌وقت نتوانسته در اسکار حضور داشته باشد و جایزه اسکار را ببرد. به‌نظر
شما سینمای مستند و فیلم‌کوتاه ایران هم می‌تواند اسکار مستند و فیلم‌کوتاه را
ببرد؟

بله، می‌تواند. اما این‌جا بحث دولتمردان و سیاست پرکار
نیست. بحث پخش‌کننده‌‌ها و بحث تولید است. بحث روی خوش است. اگر آقای فرهادی برای «جدایی
نادر از سیمین» جایزه می‌گیرد از پخش‌کننده فیلم تشکر می‌کند، اتفاق جشنواره‌‌ها در
دنیای امروز پخش‌کننده‌‌ها هستند. پخش‌کننده‌‌ می‌تواند مافیای داخلی هم باشد. می‌تواند
جریان‌سازی فکری گروه داخلی هم نسبت به مذهب یا سیاست باشد. ممکن است خیلی از مستند‌‌های
ما که به جشنواره فرستاده نشده‌اند، جایزه بیشتری کسب کنند. اگر می‌خواهید در حوزه
مستند و فیلم‌کوتاه اسکار ببرید و یا جوایز معتبر بگیرید باید پخش‌کننده داخلی و خارجی
تربیت کنید. این دیگر سینما نیست این ذائقه است.

هر کشوری سلیقه خودش را دارد. آن زمان گذشت که یک فیلم
راه خودش را پیدا کند‌. گرچه اعتقاد دارم فیلم راه خودش را پیدا می‌کند و دیده می‌شود
و جایزه می‌گیرد ولی می‌خواهم بگویم اگر در این حوزه به جایی نرسیدیم به‌خاطر پخش‌کننده‌‌ها
و ضعیف بودن تعامل با پخش‌کننده‌‌های بین‌المللی است و این خیلی مهم است.

*شما تجربه کار تئاتر را هم دارید. چه
تفاوت‌‌ها و نقاط مشترک بین تئاتر و فیلم وجود دارد؟

بسیار متفاوت است به هرحال یک متن برای هر دو انتخاب
می‌شود به نام نمایشنامه و فیلمنامه که درواقع در هر دو مشترک است که در سینما ثبت
شدن و فیلمبرداری وجود دارد و در تئاتر هم همین است یک سالن و دیده شدن. کارکردن در
این حوزه برای من لذت‌بخش است. نقاط مشترک آن‌ها، متن، نور و بازی است و ما در تئاتر
باید متوجه میزان دیدن شدن نوع مخاطب، نوع اجرا باشیم. این دو برای من نقاط مشترک زیادی
دارد. اگر بخواهیم فرهنگ پیشرفت کند درواقع باید سینما و تئاتر و موسیقی پیشرفت کند.
فرهنگ می‌تواند جرم و جنایت را کاهش دهد.

رضا پورزارعی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۰۶/۷۴۳/۵۸۳/۵۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۱/۲۱۰/۳۴۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۴/۰۰۹/۴۶۰/۰۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • استاد
    ۶۰۲/۸۶۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۲۹/۳۶۷/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۲۰۱/۰۰۷/۵۰۰
  • شبگرد
    ۴/۹۰۰/۰۰۰