علی رهبری گفت: امیدمان این است که یک ارکستر خصوصی با افرادی خارج از افراد وزارت فرهنگ و ارشاد و بدون دخالت آن ها دور یکدیگر جمع شده و برای ایران هنرنمایی کنند.
به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری صبا، ششمین جلسه از سلسله مباحث «گفتمان ضرب اصول» عصر روز گذشته با موضوع بررسی ارکسترهای سمفونیک و ملی جمعی از اهالی موسیقی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به جای فریاد گفتمان را انتخاب کردیم
رضا مهدوی مجری و یکی از کارشناسان این برنامه در ابتدا به چالشهای نقد در فضای موسیقی ایران اشاره کرد و در ادامه افزود: «ما در سلسله جلسات گفتمان ضرب اصول، سعی میکنیم زمینه و بسترهای لازم برای نقد و بررسی جدی را فراهم کنیم. اما ازآنجا که آن چه به جایی نمیرسد فریاد است ما بهجای فریاد گفتمان را انتخاب کردیم.
وی ادامه داد: امیدوارم طی این جلسات نقدهایی با عدل و انصاف مطرح شود و در نهایت بتواند به پیشبرد هنر موسیقی ایران کمک کند. اما متأسفانه ما هنوز این قابلیت را پیدا نکردهایم که مثل انسانهای بالغ روبروی هم نشسته و مباحث را رودررو مطرح کنیم و متاسفانه می بینیم که از بودن در این جلسات به شکل های مختلف طفره میرویم.
خبرنگاران خریدنی نیستند
مهدوی در ادامه ضمن اشاره به موضوع قبلی گفتمان ضرب اصول که در ارتباط با سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر بود عنوان کرد: متأسفانه سوءبرداشتی در خصوص مبحثی که در ارتباط با عملکرد خبرنگاران در جشنواره که در جلسه پیش مطرح شد، به وجود آمده که من مایلم توضیحاتی را در این ارتباط ارائه دهم. خبرنگاران خریدنی نیستند، اگر مدیر جشنواره هم حرفی دراینارتباط زده، باید مستند صحبت کند و حرف خود را براساس اسنادی که دراختیار دارد ثابت کند. خوشبختانه علیرغم همه رقمهای درشتی که در جشنواره موسیقی فجر رد و بدل شد، خبرنگاران پاک ماندند. من از جامعه موسیقی خواهش میکنم تا در صورت عدم اطمینان قطعی و وجود مدرکی مستند دراینباره اظهارنظر نکنند.
وی ادامه داد: آقای سریر متأسفانه نتوانستند در این جلسه حضور داشته باشند و ظاهراً تصمیم هم گرفتهاند که دیگر در هیچ شورایی شرکت نکنند. آقای مرادخانی هم ظاهرا در سفر بودند و نتوانستند حضور پیدا کنند. ضمن این که از آقای پیروزپی هم برای حضور در این جلسه دعوت شده بود که ایشان هم مانند بسیاری از مسولان نیز دعوت ما را برای پاسخگویی اجابت نکردند.
وی در ادامه تصریح کرد: ما اگر یک نهاد صنفی داشتیم که کارش سیاستبازی نبود، میتوانستیم قدمهای بسیار مؤثری در حوزه موسیقی برداریم. اما متأسفانه خانه موسیقی خود عامل تفرقه شده است و تا زمانی که این خانه اصلاح نشود، وضعیت به همین شکل خواهد بود.
در دو سال اخیر اعتدالی حاکم نبوده
این کارشناس حوزه موسیقی در ادامه عنوان کرد: متاسفانه در وضعیت فعلی موسیقیدانها و اهالی موسیقی متوجه شدهاند که طی دو سه سال اخیر اعتدالی حاکم نبوده و همان اندک امید هم رفتهرفته کمرنگ میشود. امروز ما ناراحتیم که چرا یک نامه محرمانه لو رفته است، اما من باید بگویم که هنر نکته محرمانهای ندارد. بیتفاوتی جامعه موسیقی هم نسبت به اتفاقات از بیاعتمادی که در جامعه هنر شکل گرفته، نشأت میگیرد.
وی افزود: هنرمندان وقتی در جایی خودشان به مشکل برمیخورند، شتابان به دنبال خبرنگاران و رسانهها برای بیان اعتراض و طرح مسئله میگردند، اما وقتی این اتفاق در قبال دیگر همکارانشان میافتد، سکوت میکنند. تا مدیران بالادستی ما نفهمند که حرف واحد نیست بلکه حرف یک صنف و جامعه است، وضعیت به همین شکل خواهد بود.
کارمندان بنیاد رودکی نمیدانند ارکستر به چه شکل اداره میشود
در ادامه این نشست «علی رهبری» اظهاراتش را که در قالب صدای ضبط شدهای برای این نشست ارسال کرده بود بیان کرد. رهبری ضمن اشاره به دلایل جداییاز مجموعه ارکستر سموفنیک تهران، گفت: اگر بگویم دلیل فرار کردن من از بنیاد رودکی و تمام این دم و دستگاه این بوده که بعد از ۱۴ ماه هنوز که هنوز است کارمندانی که میبایست برای ارکستر کار کنند هنوز نمیدانند ارکستر سمفونیک چطور اداره میشود. من ۱۴ ماه پیش هم به آقای جمالی و هم کارکنانشان و هم به آقای مشفق که در تمام کارهای ما بودند و در کارهایمان دخالت میکردند گفتم که معمولاً ارکسترها به خصوص آخرین ارکستری که من بودم حدود ۲۸ ساعت در هفته برایش کار در نظر گرفته میشود.
وی ادامه داد: اما حرف من همیشه این بوده که اگر هم از نوازندگان استفاده نمی کنید باز هم باید حقوقشان را بدهید. دلایل عصبانیت من با همه بیشتر سر این چیزها بوده و متأسفانه مشکل دیگری نداشتیم به جز اینکه حقوق بچهها را به موقع ندادند یا درست با آن ها حساب نکردند.
رهبری درباره کیفیت هنری ارکستر سمفونیک تهران نیز گفت: ارکستر سمفونیک تهران از نظر هنری در ایران به جایی رسید که نه تنها برای خود من تعجبآور بود بلکه حتی آدمهایی مثل آقای جمالی و آقای مرادخانی و… تا اسفند ماه میگفتند ما با ارکستر سمفونیک تهران هیچ گونه مشکل هنری نداریم.
نوازندهها با جان و دل کار کردند
وی افزود: از نظر هنری کار ما منظم بود زیرا که در این ارکستر موزیسینهایی حضور داشتند که با جان و دل کار کردند و تا آخرسر هم با وجود اینکه نه سالن تمرین داشتیم و نه امکانات دیگر و نوازنده ها حقوق هم نگرفته بودند باز هم میآمدند و با جان و دل تا یک هفته پیش کار میکردند.
از نظر اداری شرایط ارکستر افتضاح بود
رهبری تصریح کرد: اما از نظر اداری شرایط ارکستر افتضاح بود. در آن مجموعه آقای مشفق نامی بعدازظهرها تشریف میآورند و هر جلسهای که ما با آقای جمالی داشتیم را با اظهار نظرشان تحت شعاع قرار می دادند و حرف اول و آخر را میزدند. این یکی از چیزهایی بود که از همان روز اول و از اردیبهشت سال گذشته با آن مواجه بودیم. که چندین بار به مدیرعامل بنیاد رودکی گفتم با آقای مرادخانی صحبت کنید که این برادر خانم شما آقای مشفق همهچیز را وتو میکنند و دستوراتی میدهند و دخالت هایی میکنند که احساس میکنم اصلاً وارد نیستند. ایشان هیچ سمتی نداشتند، ظاهراً مشاور آقای مرادخانی بودند، اما ایشان قدرت مطلق بودند.
این رهبر ارکستر درخصوص مشکلاتی که بر سر اجرایی شدن برنامه «مهر تا مهر» به وجود آمد، عنوان کرد: بنده برنامه مهر تا مهر را با آقای جمالی، مدیرعامل بنیاد رودکی طراحی کرده بودیم و ایشان از برنامه من خیلی حمایت کردند و قرار بود از اول مهرماه بچهها قرارداد یک ساله داشته باشند. اما آقای مشفق به نمایندگی از طرف بنیاد رودکی به همراه آقای سهرابی مسئول امور قراردادها و امور اداری و آقای پسندیده مسئول مالی بنیاد که شخص محترم و بسیار بااستعدادی هستند در اتاق من جلسهای سه ساعته داشتیم که آقای مشفق با پیشنهادی برای قرارداد نوازندهها آمده بودند که در آن جلسه متوجه شدم این قرارداد یک کلک و دروغ بیشتر نیست و مضمون قرارداد حقوق ماهانه نیست، بلکه به اسم ساعتی است که قشنگ میتوان خیلی چیزها را از آن کم کرد و میشود کارهایی کرد که بچهها پروژهای از آب دربیایند. با وجود اینکه این جلسه سه ساعت طول کشید در آن جلسه آقای مشفق مطمئن شدند که به وی مستقیماً میگویم که شما حقیقتاً به کار ارکستر وارد نیستید و این دخالت مستقیمتان فقط به ضرر بچهها شده و می شود.
رهبری در ادامه عنوان کرد: در شش ماه اول یک مشکل دیگر هم بود که اول به نظر من زیاد به چشم نمیآمد اما هرچه گذشت ابعاد دیگر این داستان روشن شد. آن هم وجود آقای «طهمورس پورناظری» بود. من اول او را نمیشناختم فقط میدانستم با میل سر کنسرت ما و سر کارهای ما میآیند و با میل با من صحبت میکنند ولی ایشان در تمام مدت در تمام جلسات با آقای مشفق بودند، میدیدم ایشان واقعاً عاشق کار ارکستر سمفونیک ما هستند و با جان و دل مایه میگذارند، البته صحبت هایشان هم واقعاً به این شکل بود. بعداً هرچه گذشت دیدم ایشان به کل وارد به کار ما نیستند و پیشنهادات عجیب و غریبی برای چرخاندن ارکستر سمفونیک می دادند که چگونه مخاطب باشد یا چه بشود، مدام هم صحبت از یک شرکتی میکردند.
ارکستر سمفونیک عمدا تبلیغ نمی شد
وی افزود: مشکل ما از وقتی شروع شد که آقای پورناظری در چند مورد مختلف وقتی با من صحبت کردند و گفتند که بهتر است ارکستر خصوصی اداره شود و بحث شرکتی باشد تا بتواند مخاطب ایجاد کند. البته باید بگویم ما واقعاً با مخاطب مشکل نداشتیم و اگر تبلیغ به موقع انجام میشد سالن پر می شد اما متاسفانه یا خوشبختانه از آغاز برنامه مهر تا مهر متوجه شدم که دستهایی در کار هست که میخواهد به دولت و به ما ثابت کند که ما مخاطب نداریم یعنی عمداً تبلیغ نمیشود و یا به قول آن شرکت که بلیط میفروخت میگفت تنها سه روز مانده به کنسرت، بلیت فروشی را آزاد میکردند.
وی تصریح کرد: روزی آقای پورناظری و آقای نوربخش در اتاق من بودند و صحبت این را میکردند که اگر ارکستر را به یک شرکت خصوصی (البته نمیگفتند شرکت خودشان است) داده شود و اصولاً ما ارکستر را اداره کنیم شما خیلی راضیتر خواهید بود، هم از نظر مخاطب دیگر مشکلی نخواهید داشت و هم از نظر مالی وضع ارکستر بهتر میشود.
رهبری افزود: البته من خیلی رغبت زیادی در این مسائل نشان ندادم برای اینکه احساس مسئولیت میکردم. به دی ماه و بهمن رسیدیم که بالاخره آقای پورناظری مرا دعوت به یک شرکتی کردند که با هم ناهار بخوریم، در آن جا به من گفتند اگر شما ارکستر را در اختیار ما بگذارید من و آقای نوربخش میتوانیم خیلی از گرفتاری های شما را حل کنیم. شما گرفتاری زیاد دارید.
تنها امید من وزیر بود
رهبری در ادامه اظهار داشت: آخرسر هم که آقای وزیر مرا خواستند و گفتند بیایید خودمان این مشکل را حل کنیم و ببینیم مشکل شما چیست. این شد که ما خدمت ایشان حاضر شدیم. در آن جلسه آقای مرادخانی هم بودند و گفتند ما با آقای رهبری هیچ وقت مشکل هنری نداشتیم پس مشکلات دیگر را جور کنید که آقای رهبری کارشان را ادامه دهند و قراردادشان تمدید شود. ولی متاسفانه از آن روز به بعد هر اتفاقی افتاد بد بود برای اینکه آقای وزیر حرف های مختلفی به من زده بودند و خیلی بیاطمینانم کرده بودند برای اینکه تنها امید من ایشان بودند. برای اینکه میدانستم اطراف آقای مرادخانی افرادی هستند که مورد تأیید من نیستند چه نوربخش، چه پورناظری یا مشفق و چه حتی از نظر حرفهای دوستم آقای گنجهای.
وی افزود: متاسفانه اینها افرادی هستند که واقعاً به حرفه ما کاری ندارند ولی آقای وزیر یک اشتباهی که کردند دل مرا به مرور زمان و در این دو ماه شکستند و آن هم این بود که در روز جلسه گفتند آقای رهبری قراردادشان تمدید میشود و کارشان را ادامه میدهند و از لحاظ هنری مشکلی ندارند و بعد مورد دوم این بود که سخنگویشان همهجا اعلام کردند که آقای رهبری اختیار تام در کارشان دارند و این هم همهجا منتشر شد ولی متاسفانه ایشان کنار یک نامه محرمانه که ظاهراً کسی نمیبایست ببیند و براساس اتفاق به دست یک رسانه افتاده بود این بود که یک شخصی که واقعاً شاگرد خودم من بوده و از ایران آمدن من ناراضی بوده برای آقای وزیر مینویسد هرکاری کردیم بد و ناجور بوده است. من بسیار ناراحت شدم و برایم سوال بود که چطور این آدم اینطور نوشته، ولی ظاهراً نمیبایست این نامه را کسی ببیند تمام اینها باعث شد که من اصلاً دیگر رغبت ادامه دادن نداشته باشم.
وی در ادامه گفت: تاج آخر را هم شورا بود که به سرمان گذاشتند. قرار بود در ابتدا شورای مشورتی تشکیل شود تا به من و آقای فخرالدینی کمک هایی صورت گیرد.
در آخرین جلسه من به احترام فخرالدینی جلسه را ترک گفتم
وی افزود: اما شورا چه کسانی هستند؟ آقای سریر که خیلی هم دوست خوبی هستند ولی زمانی که ارکستر سمفونیک وین را رهبری میکردم ایشان کارمند وزارت خارجه و سفارت بودند و از همه این حرف ها گذشته هیچ وقت با ارکستر سمفونیک کاری نداشتند یا مثلاً آقای داوود گنجهای دوست عزیزم و همسایه سابق ما هیچ وقت با من در طول این سال ها درباره موسیقی کلاسیک صحبت نکرده اند یا مثلاً آقای نوربخش که خواننده موسیقی سنتی هستند و ایشان را جلوی ما نشاندند که قضاوت بکنند، البته آقای شریفیان هم بودند که ایشان به نسبت آشنایی بیشتری با ارکستر سمفونیک دارند و آقای شهبازیان و ریاحی که ۴۰ سال پیش در ارکستر سمفونیک نوازنده بودند. در آن جلسه هم که ما شورا را ترک کردیم، توهین به آقای فخرالدینی شد و وقتی آقای فخرالدینی بلند شدند، من و آقای پیروزپی به احترام آقای فخرالدینی بلند شدیم و از آن جلسه بیرون رفتیم. البته باید بگویم که از آن لحظهای که شورا شروع کرد آقای شهبازیان گفتند اصلاً ارکستر مدیر هنری نمیخواهد، چرا من خودم مدیر هنری نباشم؟
وی در انتها خاطر نشان کرد: به هر حال امیدمان این است که یک ارکستر خصوصی با افرادی خارج از افراد وزارت فرهنگ و ارشاد و بدون دخالت آن ها دور یکدیگر جمع شده و برای ایران هنرنمایی کنند.
انتهای پیام/
There are no comments yet