«گربه نره و روباه مکار» نمایشی است که شاید بخواهد حرفهای مهمی در متن تحویل مخاطب دهد و خود را پیوندی بین تئاتر و سیاست جلوه دهد -که همین قصد را دارد- اما این روایت تکخطی و اجرای نامنظم، باکسی کامل برای گنجاندن حرفهای اوشان محمودی – که بسیار برای او احترام قائلم- نیست.
شاید در ذهن مخاطب در لحظات اول بعد از دیدن اجرا سوالهایی ایجاد شود و خود را مجبور به پیدا کردن جواب بداند اما این نمایش آنقدر در سطح میدود که حتی در مقاطعی از اجرا، بازیگرانش را هم از نفس میاندازد. نمایشی با تعداد زیاد بازیگر فرعی که اگر کارتکتر هر کدامشان را حذف کنیم، خللی در اصل مطلب این متن و اجرا وارد نشود… مانند سه خروس حاضر در صحنه و یا شیر و صاحبش، آشپز و یا دلقک و بچههایش…
با رنگ و لعابی که ایجاد شده، با نور و لباس و گریم و حتی با وجود مرتضی عزیززاده، خواننده فولکلور بوشهری که طرفداران بسیاری دارد، در دور دوم این اجرا و با تبلیغات پررنگ و لعاب برای این کار، اکنون معتقدم این یک اجرای گیشهایست با کاراکترهایی نابالغ در متن و بعضا عقیم و خالی از کنش واقعی.
«گربه نره و روباه مکار» فقط نمایشی سرگرمکننده است که در ابتدا تعریف و تمجیدهای فراوانی را برای خود میخرد اما تاثیر ماندگاری بر ذهن مخاطب نمیگذارد
و حتی مخاطب بعد از گذشت مدتی از دیدن اجرا، چیزی را که دیده، کاملا فراموش خواهد کرد…
اما باز هم به این نکته باید توجه کرد که اوشان محمودی، هنرمند باهوش و قابلی است که با کارگردانی نسبتا خوب، با استفاده از امکانات زیاد، مثل طراحی نور خیره کننده، طراحی لباس گرانقیمت، گریم و البته یک تصمیم مهم در استفاده نکردن از بازیگرهای سلبریتی، ایرادات کار را تا حدودی پوشانده است و با تمام این اوصاف، معتقدم این نمایشنامه میتواند حرفهای مهمی برای زدن داشته باشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است