حرکت روی مرز باریک میان بودن و نیست‌شدن | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۴۸
نشست عوامل نمایش «نیست» در صبا؛

حرکت روی مرز باریک میان بودن و نیست‌شدن

نشست تحلیلی و گفت‌وگو با عوامل نمایش «نیست» که در عمارت نوفل‌لوشاتو با استقبال مخاطب روی صحنه است، در صبا برگزار شد.

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «نیست» به نویسندگی و کارگردانی مهران عشریه این روزها در عمارت نوفل لوشاتو به روی صحنه می‌رود. اثری که به سبب ویژگی‌های متنی و فرامتی‌اش، به گونه‌ای پی ریزی شده که به سان منشوری چند وجهی پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد و از هر سوی آن می‌توان تفسیر و تاویل های متفاوتی را استنباط نمود. با توجه به استقبال محاطبان از این نمایش، زمزمه‌هایی مبنی بر تمدید آن نیز به گوش می‌رسد. در این گفت و گو تلاش کردیم با دست اندر کاران این نمایش مدرن درباره انگیزه‌های شخصی‌شان برای حضور در این کار صحبت کنیم و به واکاوی مفاهیم موجود در این نمایش بپردازیم. همچنین نیم نگاهی آسیب شناسانه به شرایط موجود تئاتر بخش خصوصی کشور داشته ایم و نظر عوامل این نمایش را در خصوص معضلات تئاتر بخش مستقل جویا شده‌ایم. در این نشست مهران عشریه(نویسنده و کارگردان)، سمیرا زائری(بازیگر) و پوریا موثق(تهیه کننده) حضور داشتند و درباره ابعاد گوناگون و ویژگی‌های این اثر با آن ها گفت‌وگو کردیم.

محمدعرفان صدیقیان

 

***متن نمایشنامه «نیست» به گونه‌ای است که باعث می‌شود مخاطب برداشت‌ها و تفسیر‌های متفاوتی از آن داشته باشد. چه دغدغه‌ای باعث شد به سراغ نگارش این نمایشنامه بروید و هسته ابتدایی این اثر چگونه شکل گرفت؟

مهران عشریه: چارلز بوکوفسکی جمله ای دارد با این مضمون که آنچه دوست داری را پیدا کن و اجازه بده تو را بکشد. اجازه بده تمامیت تو را خالی کند. اجازه بده به تو بچسبد و تو را به نیستی نهایی بکشد… زمانی که نگارش متن به پایان می‌رسد، مولف کار خود را انحام داده است. نه تنها من بلکه تمام نویسنده‌های دیگری که دست به خلق اثری می‌زنند نیز همین وضعیت را دارند. پس از آن، تنها زمانی که نگارش یک متن به پایان می رسد، مولف کار خود را انحام داده است. نه تنها من بلکه تمام نویسنده‌های دیگر که دست به خلق اثر می‌زنند نیز همین وضعیت را دارند. پس از آن، تنها بازخوردهایی که از کار دریافت می‌کنم برایم اهمیت دارد. از نظر من یک متن زمانی کار خود را به درستی انجام می‌دهد که در کنار درون مایه و زیرمتنی که من به آن فکر کرده‌ام، افراد متخصص نیز معانی دیگری از متن دریافت کنند و در این حالت، اجماع معانی است که اهمیت پیدا می‌کند. زمانی که با برخی از افراد حرفه‌ای که این نمایش را دیده‌اند صحبت می‌کنم متوجه می‌شوم که توانسته‌اند معانی این چنینی را نیز از کار دریافت کنند. هنگامی که اثر به بافتی چند معنایی دست پیدا می‌کند یعنی رسالت خود را به درستی انجام داده است.

 

***در روند نگارش نمایشنامه به این مسئله فکر کرده بودید که رویکرد متن به گونه‌ای باشد تا مخاطب در مواجهه با آن بتواند معانی چند وجهی از نمایش برداشت کند؟

عشریه: روندی که در تمام متن‌هایی که می‌نویسم طی می‌کنم به این صورت است که برای آن یک معنای اصلی در نظر می‌گیرم و در کنار آن با استفاده از زبان و رویکرد بینا متنی، به دنبال معناهایی بیشتر نیز هستم. در این کار «نیست شدن» معنایی تولید می‌کند اما با بینامتنیت و مفهوم انتظار که در نمایشنامه «در انتظار گودو» مطرح شده و مفهومی که در نمایشنامه «کرگدن» آمده است نیز به دنبال ایجاد معنا بودم. همچنین با استفاده از جملاتی که در نسبت با فمنیسم هستند نیز این چند معنایی به گونه‌ای دیگر ایجاد می‌شود که همه این‌ها، معانی جانبی این اثر را شکل می‌دهند و باعث می‌شود یک اثر دارای بافتی چند صدایی شود که نقطه قوتی برای آن به شمار می‌رود. از پیش به چنین رویکردی فکر کرده بودم و خوشبختانه بازخورد اثر از جانب افراد متخصص این حرفه نشان می دهد سایر معانی موجود نیز توسط آن‌ ها دریافت شده است.

 

***نمایشنامه «نیست» اثری مدرن است و در عین حال رد پای پررنگی از ساختارگرایی در آن به چشم می‌خورد و این ویژگی بسیار مثبتی است و متاسفانه بسیاری از آثاری که در این سبک به روی صحنه می روند فاقد آن هستند. چگونه این تعادل را در اثر برقرار کردید؟

عشریه: در هر اثر باید فرم و محتوا در کنار یکدیگر قرار بگیرند. این روزها گاهی با آثاری رو به رو می‌شویم که تنها به یکی از این دو مورد توجه می‌شود و همین مسئله باعث ایجاد ضعف در یک نمایش می‌شود. باید مسیر سختی را طی نمود و در یک مرز باریک حرکت کرد تا فرم و محتوا در کنار یکدیگر قرار بگیرند. در این اثر، از نظر پست مدرن و پسا‌ساختارگرایی مفهوم غیاب را شکل داده ایم. در پساساختارگرایی، «غیاب» باید به گونه‌ای مطرح شود که گویی «حضوری» وجود دارد که کامل به نظر نمی‌رسد و باید در کنار آن غیابی احساس شود تا مفهوم حضور معنای اصلی خود را پیدا کند. در آثاری چون «جای خالی سلوچ» (محمود دولت آبادی)، «درباره الی» (اصغر فرهادی)، «سرخپوست» (نیما جاویدی) و «در انتظار گودو» (ساموئل بکت) به جای آنکه توجه به مفهوم حضور باشد، در رویکردی پساساختار گرا، نقطه تمرکز به مفهوم غیاب جلب می‌شود و در این صورت مخاطب می‌تواند با بستری رو به رو شود که در عین حضور داشتن، غایب است و این مسئله می‌تواند باعث شکل گیری فرم شود. من در ساختار سنتی و تجربه شده حرکت نمی‌کنم اما از آن به نوعی دیگر بهره می‌گیرم. این اثر به فصل‌های مختلفی تقسیم شده است و هر فصل قصه خود را به صورت خرده روایت تعریف می‌کند. اما من به عنوان مولف اثر تلاش کرده‌ام از لحاظ فرمی و در کلیت نمایش نیز یک وحدت نهایی وجود داشته باشد و مخاطب علاوه بر مواجهه با کلان روایت، متوجه حضور خرده روایت‌ها نیز باشد.

***همانطور که اشاره کردید نمایش «نیست» به فصل‌های مختلفی تقسیم شده است. آیا از لحاظ فرم و ساختار برای هر فصل از آن ایده اجرایی متفاوتی داشتید یا به دنبال ایجاد انسجام میان این دو مفهوم در کل اثر بودید؟

عشریه: برای شکل گیری یک کل منسجم در طول اثر، تلاش کردم فصل‌ها را از یکدیگر جدا نکنم و نوع بازی‌ها، صحنه و روایت در هر فصل از لحاظ فرم و ساختار در انسجام کامل با یکدیگر باشند.

 

***در این اثر با شخصیتی رو به رو هستیم که در عین حضور، توسط دیگران دیده نمی‌شود. یعنی نمایش در بستری رئالیستی پیش می‌رود و رگه های پررنگی از سورئالیسم را در خود دارد. این مسئله تا چه اندازه از نظر اجرا برای شما چالش برانگیز بوده است؟

عشریه: در آثار این‌چنینی قدم اول آن است که متن نمایش پرداخت درستی داشته باشد. به اعتقاد من زمانی که نویسنده یک نمایشنامه، خود کارگردانی آن را برعهده می‌گیرد، این اتفاق به اجرای درست اثر کمک می‌کند چرا که در این‌صورت ذهنیت موجود در متن را بهتر می‌توان در اثر جاری کرد. در این زمینه با چالش‌هایی رو به رو بودیم و تلاش کردیم در ابتدای تمرین‌ها، بازیگران در اتودها با یکدیگر رو به رو نشوند و طریقی جهان اثر را باور کنند. شاید در نمایش «نیست» فضای بازی‌ها رئالیستی باشد اما ساختار و فضا از این مفهوم جدا است و در ابتدا ناآشنا به نظر می‌رسد و مخاطب رفته رفته می تواند با آن ارتباط برقرار کند. یکی از چالش‌های همیشگی برای من این است که بتوانم موقعیت ناآشنایی را به تماشاگر نشان دهم که برای او آشنا به نظر برسد. در تمرین‌های اولیه که هنوز سراغ متن نرفته بودیم این باور پذیری برای بازیگران اتفاق افتاد و هنگام کار با متن راه ساده تری طی شد.

***خانم زائری شما نقش اصلی این نمایش را ایفا می‌کنید. مواجهه اولیه شما با این نقش به چه صورت بود و وجود چه ویژگی‌هایی در متن باعث شد در این پروژه حضور داشته باشید؟

سمیرا زائری: در ابتدا قرار نبود من نقش سابینا را بازی کنم. یکی از دوستان من دستیار کارگردان این اثر بود و از طریق او من در جریان این پروژه قرار گرفته بودم. زمانی که به این کار اضافه شدم، هنوز نمی‌دانستم قرار است نقش کدام کاراکتر را بازی کنم. در صحبت‌هایی که با کارگردان داشتم و هنگامی که قرار شد من نقش سابینا را بازی کنم، با یک متن دقیق رو به رو بودم و به نظرم اجرای آن چندان پیچیده به نظر نمی‌رسید. در پروسه تمرین‌ها متوجه شدم سابینا به نسبت سایر کاراکترها شخصیت پیچیده‌تری دارد و به همین دلیل رسیدن به این نقش و درک آن مسیر سختی داشت و نیاز بود تا از لحاظ روانشناسی، این نقش مورد واکاوی قرار بگیرد. قصه سابینا از لحاظ زنانگی، روایت ناآشنایی ندارد و به شکل های مختلف با آن در جامعه رو به رو بوده‌ایم. سابینا به لحاظ قدرت درونی که از آن برخوردار است می تواند تصمیم بگیرد و به عمل دست بزند، کاری که بسیاری از زنان و دختران در زندگی و روابط  خود به خصوص از لحاظ عاطفی، کمتر توان انجام آن را دارند. اما سابینا از جایی تصمیم گرفته و عمل می‌کند و برای رسیدن به خواسته شخصی‌اش قدم بر می‌دارد. در صورتی که در جامعه ما عموما خانم‌ها نقش قربانی را بازی می‌کنند تا فرد دیگری را راضی نگه دارند. عمل سابینا بسیار شجاعانه و درست است و ممکن است مخاطب پس از تماشای اثر به این مسئله فکر کند که شاید راه درست همانی باشد که سابیتا طی می‌کند و از خواسته شخصی‌اش کوتاه نمی‌آید. سابینا کاراکتری دور از من نبود اما تلاش کردم بخش‌هایی از آن را، خصوصا جایی که دست به عمل می‌زند را تقویت کنم. سابینا به من هم نشان داد راه‌های دیگری برای زندگی کردن وجود دارد.
همچنین به لحاظ فرمی که کارگردان برای این اثر در ذهن داشت، تمرین‌های سختی را پشت سر گذاشتیم و در بسیاری از لحظات حتی امیدم را از دست می‌دادم. اما صبوری کارگردان و تلاش شخصی من باعث شد به نقطه مشترکی با خالق اثر برسیم.

عشریه: در جایی از پروسه تمرین‌ها برای شخصیت سابینا بسیار ناامید شدیم. سمیرا در طول کار پیشرفت زیادی از خود نشان داد و در هفته آخر تمرین به گونه‌ای خود را به نقش نزدیک کرد که من متحیر شدم. اکنون سابینا بسیار نزدیک به آن چیزی است که در ذهن داشتم.
نکته دیگر در خصوص بازیگران «نیست» این است که هر کارگردان برای خود لیستی از بازیگران را در نظر می‌گیرد. شرایط ناشی از وجود پاندمی کرونا و بعد از آن شرایط اجتماعی کشور باعث شد کارگردان‌ها انتخاب محدود‌تری داشته باشند. سمیرا زائری از همان ابتدا در لیست من حضور داشت. بیشتر بازیگرانی که در لیست داشتم به دلیل شرایط موجود در کشور، تمایلی به فعالیت نداشتند. من به همه رویکردها احترام می گذارم اما این شرایط باعث شده روند انتخاب افراد بسیار سخت‌تر از گذشته باشد. من در «کتاب جمعه» با سمیرا زائری سابقه همکاری داشتم و چند نمایش از او دیده بودم و به همین دلیل از ابتدا در لیست من حضور داشت. اما مسئله این است که ایکاش فعالین تئاتر ما خودزنی نکنند. در این زمینه رویکردهای متفاوتی وجود دارد. برخی می گویند در این شرایط اصلا حاضر به حضور در عرصه تئاتر نیستند، برخی حاضر به اجرا هستند اما روند نظارتی که وجود دارد را تحمل نمی کنند، برخی اعتقاد دارند هر طور که هست باید چراغ تئاتر را روشن نگه داشت و فعالیت کرد.
اما زمانی باید با نگاهی بیرونی به این ماجرا نگاه کرد. من فعال مدنی و سیاسی نیستم و وظیفه دارم در فضای هنری به فعالیت خود ادامه دهم. من هم از بروز آسیب‌های اجتماعی ناراحت و عصبانی هستم اما اینکه بخواهم کاملا از این فضا فاصله بگیرم و عرصه را خالی کنم، باعث ضربه خوردن به آن چیزی می‌شود که دستاورد صد ساله تئاتر کشور است. امیدوارم این روند بهبود پیدا کند. چهار سال پیش شرایط به گونه‌ای بود که اگر اثری با فروش مناسبی رو به رو می‌شد می‌توانست جند برابر هزینه‌ای که برای آن شده بود، سودآوری داشته باشد. در گذشته مرکز هنرهای نمایشی کمک هزینه‌ای را به گروه‌ها پرداخت می‌کرد و امروز این مبلغ تقریبا به صفر رسیده است و این کمک هزینه صرف فعالیت‌های دیگری می‌شود و تنها نمایش‌های ایدئولوژی محور و مورد علاقه سیستم از آن مزایا برخوردارند و کارهای مستقل هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شوند. هزینه‌های تولید در سال‌های اخیر به چند برابر افزایش پیدا کرده است و از طرف دیگر، هزینه بلیط افزایشی نداشته است و مالیات هم به آن تعلق می گیرد! همه این موارد باعث می‌شود که از همان ابتدا با مشکل رو به رو شویم و تنها به صرف وجود علاقه‌ای که به این حرفه داریم در آن به فعالیت بپردازیم و این اتفاق بدون شک تئاتر کشور را دچار بحرانی جدی خواهد کرد. ما توقع داریم کمک هزینه‌های در نظر گرفته شده برای اجرای آثار، به صورت عادلانه میان همه نمایش‌ها تقسیم شود.
مسئله دیگر این است که در شرایط فعلی وظیفه خانه تئاتر چیست و این نهاد چه کاری انجام می دهد؟ به جز بیانیه دادن و انتشار پیام تسلیت در پی در گذشت فعالین تئاتر و پیام تبریک به برگزیدگان جشنواره‌ها، این نهاد کارایی دیگری ندارد. گویی در شرایط فعلی، تئاتر دغدغه هیچکس نیست و این هنر در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.

سمیرا زائری: نهادی مانند خانه تئاتر باید برای هنرمندان این عرصه به عنوان نهادی مرجع  مطرح باشد. زمانی که من وارد تئاتر شدم هیچ گاه چنین دیدی نسبت به خانه تئاتر نداشتم و این دغدغه را نداشتم که بخواهم عضوی از خانه تئاتر باشم. متاسفانه شرایط به شکلی است که انگار قرار نیست هیچ گاه تئاتر به رسمیت شناخته شود. بیشتر افرادی که در این حرفه مشغول به کار هستیم در این خصوص آگاهی کافی نداریم و تنها بر موج‌هایی که شکل می‌گیرد سوار می‌شویم. امروزه افرادی که توان ایجاد جریان فکری یا ایدئولوژی به خصوصی را داشته باشند، در فضای تئاتر کشور وجود ندارند. افرادی چون بیضایی، سمندریان و … نیز در فضای اجتماعی مساعدی زیست نمی‌کردند، اما هیچ‌یک از آن ها دچار انفعال و رخوت نشدند و به فعالیت خود ادامه دادند. از نظر من رسالت مهم تئاتر، ایجاد سرگرمی است و سپس زیرلایه های دیگر آن مطرح است. افرادی که در تئاتر حضور دارند مدام در حال شکایت از وضع موجود هستند و در این مسیر یکدیگر را زیر سوال می‌برند. افرادی را می‌شناسم که در اوج شرایط ملتهب اجتماعی به صورت مداوم تمرین‌های نمایش خود را ادامه می‌دادند اما از دیگران به دلیل حضور در فضای تئاتری انتقاد می کردند! و تنها چند ماه بعد نیز در سالن‌های دولتی آثار خود را روی صحنه بردند. بسیاری از افراد این عرصه آدم‌های منفعت طلبی هستند که نفس پدیده‌ای به نام تئاتر برایشان اهمیتی ندارد.
امروزه تئاتر زیر زمینی شکل گرفته است و حیات آن موجب حذف تئاتر رسمی می‌شود. تئاتر زیرزمینی تا کنون چه تاثیری داشته است؟ از این نظر انتقادات فراوانی به بسیاری از افراد فعال در تئاتر کشور وارد است.

***آقای موثق، شما به عنوان تهیه کننده این اثر، در شرایطی نمایشی را به روی صحنه برده‌اید که از لحاظ اقتصادی، فعالیت تئاتری در بخش مستقل سودآوری چندانی به همراه ندارد.  مشخص است که نگاهی حمایتی نسبت به جوانان مستعد این عرصه دارید. اما به جز این نکته، چه مسئله‌ای باعث شد تصمیم بگیرید اثری را به روی صحنه ببرید؟

پوریا موثق: پروسه مالی در هر فعالیتی به این صورت است که شامل هزینه و درآمد می‌شود و اگر این دو در نسبت با یکدیگر در تعادل نباشند، آن فعالیت نباید به انجام برسد. در شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی، هیچ پروژه مستقل تئاتری از لحاظ پروسه مالی استاندارد نیست و به طور منطقی نباید اثری به روی صحنه برود، چراکه به طور قطع هر اثر با زیان مالی رو به رو خواهد شد. در این حالت تنها علاقه شخصی به کار فرهنگی و هنری می‌تواند باعث شکل گیری یک اثر شود. علاقه اصلی من از دوره کودکی هنر سینما بوده است اما شرایط موجود و نیز دوستی قدیمی من با کارگردان این اثر باعث شد تصمیم بگیرم تا در فضای تئاتر حضور پیدا کنم.
در تئاتر ایران حتی یک نهاد خصوصی وجود ندارد تا یک تهیه کننده بتواند با راحتی و فراغ بال بیشتری، حتی متریال دکور یک اثر را تهیه کند. از آنجایی که کارهای بخش مستقل از ابتدا با زیان مالی همراه هستند، حداقل این توقع وجود دارد که در مواردی، شرایط برای فعالیت یک گروه مساعد‌تر از وضع موجود باشد. به علاوه قیمت بلیط تئاتر افزایش پیدا نکرده است و بر آن مالیات هم اعمال می‌شود. اوضاع تئاتر کشور به لحاظ اقتصادی به شدت وخیم است و به قدری موانع متعدد پیش روی یک تهیه کننده قرار دارد که او را برای شروع کار بعدی با تردید جدی رو به رو می‌کند. مدیریت در این عرصه به قدری ضعیف است که آثار بخش مستقل حتی از حمایت‌های حداقلی نیز برخوردار نیستند. من در چنین فضایی با مواردی رو به رو شدم که تنها پس از آن با قرص آرام بخش می‌توانستم تسکین پیدا کنم! و تنها به واسطه تعهدی که به گروه داشتم و نیزعلاقه شخصی به انجام فعالیت هنری خصوصا در شرایط موجود کار را به سرانجام رساندم. اما مسئله این است تئاتر ایران به لحاظ مدیریتی و اداری ساختار بسیار ضعیفی دارد و در چنین شرایطی من به شخصه نمی‌توانم از دوستان دیگرم بخواهم به تئاتر ورود کرده و در آن سرمایه گذاری کنند.

عشریه: ما با توجه به شرایط مالی تصمیم گرفتیم در سالن اصلی اجرا نکنیم. در پلتفرم نیز با توجه به تمام محدودیت‌ها به لحاظ امکانات، تلاش خود را کردیم تا اجرایی حرفه‌ای داشته باشیم. متاسفانه در پلتفرم تعداد نورها و امکانات صوتی اندک است و در جایگاه تماشاگران شیب وجود ندارد. با این وجود نهایت تلاش خود را انجام دادیم تا اجرایی قابل قبول را به روی صحنه ببریم. مدیریت‌ها به گونه‌ای است که تئاتری‌ها پس از مدتی از ادامه فعالیت ناامید و خسته می‌شوند.

موثق: ترجیح اول ما اجرا در سالن اصلی بود. اما به دلیل اینکه نمایش «نیست» کار اول من بود و همچنین پیش بینی شرایط اقتصادی امکان پذیر نبود، به دنبال راهی با ریسک کمتر بودیم و به همین دلیل مقیاس را کوچکتر کردیم. با این وجود بخش قابل توجهی از برآورد مالی مطابق با پیش بینی ما اتفاق نیفتاد. برای مثال در بخش تبلیغات یا متریال دکور، با معضل تورم و اقزایش قیمت‌ها رو به رو بودیم در حالی که اکنون قیمت بلیط تئاتر از یک چای ارزان‌تر است و این مسئله‌ای غیر قابل فهم است. نسبت به سه سال پیش قیمت هر کالایی به چند برابر افزایش پیدا کرده است، در صورتی که قیمت بلیط تئاتر مطابق با تورم موجود تعیین نشده است. البته بخش قابل توجهی از مخاطبان تئاتر قشر دانشجو هستند و باید به فکر آن‌ها بود. اما این انتظار وجود دارد که قیمت بلیط تئاتر به شکلی معقول افزایش پیدا کند.
تهیه کننده‌هایی که در شرایط فعلی قصد ورود به این هنر را دارند بهتر است بدانند که حداقل با پنجاه درصد زیان مالی رو به رو خواهند شد و در این شرایط اقتصادی که افراد به دنبال حاشیه سود بیشتر هستند، من به عنوان تهیه کننده تئاتر باید فکر کنم که با چه میزان از ضرر مالی راضی خواهم بود.

 

***با این وجود چرا تصمیم گرفتید تهیه کنندگی نمایش «نیست» را برعهده بگیرید؟

موثق: یکی از مهمترین انگیزهای من از انجام این کار در شرایط فعلی، رضایت کامل من از این نمایش بود که دقیقا حاصل شد و از این بابت بسیار خوشحالم که به عنوان تهیه کننده در نمایش «نیست» حضور دارم.

 

***شما به عنوان تهیه کننده بخش مستقل از فضای جاری در تئاتر بخش خصوصی کشور چه تحلیلی دارید؟ در سال های اخیر چندین تماشاخته مستقل در کشور راه اندازی شده‌اند و مدیران دولتی آن را نشانه پویایی و رشد نمایش در ایران می‌دانند، حال آنکه می‌دانیم حمایت چندانی از آثار بخش خصوصی نمی‌شود. نظر شما در این زمینه چیست؟

موثق: فرآیند فعالیت بخش خصوصی کشور در حوزه فرهنگ و هنر به شکل مستقل نمی‌تواند ادامه پیدا کند. چراکه بدون شک اتفاقات دستوری بر بخش خصوصی به شدت غالب است. بنابراین بخش خصوصی نمی‌تواند با رویکرد،نظر و ایده خود به شکلی مستقل و با سرمایه شخصی خود ادامه حیات دهد. از نظر من وجود لفظ «خصوصی» در فضای فرهنگ و هنر کشور قابل طرح نیست و افرادی با رانت و ارتباط، شکل دیگری از فضای دولتی را ایجاد کرده که خصولتی نامیده می‌شود. البته فضای مربوط به هنرهای تجمسی مانند گالری‌ها بسیار پویاتر از هر هنر دیگری است و افراد به صورت حرفه‌ای تری فعالیت می‌کنند و مدیریت‌ها نیز قوی تر است و در نتیجه فعالیت‌های اقتصادی به صرفه‌تر است و حتی مافیای موجود در آن نیز رفتار حرفه‌ای‌تری دارد.

عشریه: اصلا بخش خصوصی در تئاتر کشور وجود ندارد. تعدادی سالن جدید ساخته شده است اما همجنان سایه بخش دولتی بر این فضاها نیز احساس می شود. زمانی می توان از بخش خصوصی صحبت کرد که کمپانی ایجاد شده باشد که دارای رسالتی باشد. در کشورهای توسعه یافته، روند حرفه‌ای در تئاتر وجود دارد و ساعات فعالیت تیم اجرایی به شکلی اصولی زمان بندی شده است.

***نمایش «نیست» ارتباطی با فیلم «زیبایی بزرگ»(پائولو سورنتینو) دارد و می‌توان نشانه‌هایی از فردیت و نگاه «جپ گامباردلا» را در این نمایش یافت. در این باره چه نظری دارید؟

عشریه: جپ گامباردلا از جمله شخصیت‌های آثار سینمایی است که به شدت به آن علاقه دارم. هیچ فردی در فیلم «زیبایی بزرگ» در مقابل جپ گامباردلا که نویسنده است نمی‌تواند نقاب به چهره داشته باشد. جایی در این فیلم جپ مکالمه‌ای با مدیر یک سیرک دارد که از او می‌شوند همه چیز کلک و حقه است و در آخر فیلم نیز همین موضوع به نحو دیگری تکرار می‌شود. گامباردلا دارای قدرت «از دست دادن» است. او رمان پرفروشی چاپ کرده است و از او خواسته می‌شود تا باز هم کتاب تازه‌ای بنوسید، اما متوجه می‌شود انسان باید جایی از دست بدهد تا بتواند به دست آورد. در فرهنگ کشور ما، «مولانا» به گونه‌ای دیگر از این مفهموم صحبت کرده است و می‌گوید زمانی که انسان از مرحله «بقای حضور» عبور کرده و به «فنا» برسد، آن زمان است که باید از آن مرحله نیز عبور کرده و به مرحله «بقای بعد از فنا» برسد. در مرحله اول، باید حضور خودت را از دست بدهی تا هیچ چیز نداشته باشی و بعد در فنا بودن است که به دست می‌آوری و دیگر اتفاق‌های کوچک برای تو بی‌ارزش می‌شود. جپ گامباردلا نیز مانند مولانا از معروفیت،  اقبال و توجه عموم بهره می‌برد و دارای همه چیز است. اما زمانی که از داشته‌های خود می گذرد، تازه می‌تواند چیزهایی مهم‌تر به دست آورد. مولانا همچنان در میان ما حاضر است چراکه به واسطه آثارش به بقای بعد از حضور دست پیدا کرده است. جپ گامباردلا نیز چنین وضعیتی را تجربه می کند و گویی بعد از پایان فیلم، به بقای بعد از فنا شدن دست پیدا کرده است. سمیرا زائری از کنش‌مند بودن شخصیت سابینا گفت و مقایسه‌ای میان رفتار او و زنان جامعه ما انجام داد و گفت سابینا اسیر سرنوشت محتوم خود نمی‌شود و می‌خواهد تقدیر زندگی‌اش را با دستان خوذش رقم بزند.

 

***شما در این نمایش و در روند تمرین‌ها و اجرا این شخصیت را زیست کردید. چقدر بازی در چنین نقش‌هایی می‌تواند بر زندگی شخصی بازیگر اثر گذار باشد و رویکرد او را در موقعیت‌های مشابه تغییر دهد یا شیوه زیست او را اصلاح کند؟

زائری: خانم‌ها در این موقعیت جغرافیایی به واسطه وجود ریشه ای محکم از سنت، هر اندازه که در جهت توانمندی و خودساخته بودن خود تلاش کنند تا به جهت فردیت خود شناخته شوند، باز هم به واسطه اتمسفری که وجود دارد، خواه نا خواه در لحظاتی دچار این تردید می‌شوند که نکند واقعا به حضور انسان حمایت‌گر نیاز داریم؟ یا شاید هم بخشی از موفقیت فعلی من به واسطه حضور آدم دیگری بوده است. زمانی که با خانم موفقی رو به رو می‌شویم، در تلاشیم فرد دیگری را نیز در کنار او بیابیم که حمایتش کرده باشد و انگار توانمندی خانم ها به واسطه جنسیت دیده نمی‌شود. و حتی اگرخانم‌ها به لحاظ خانوادگی در فضایی بزرگ شده باشد که درگیر چنین افکاری نبوده باشند، باز هم با حضور در اجتماع و معاشرت با دیگران به این موارد مبتلا می‌شوند. به نظرم برای اصلاح چنین تفکری، نیاز به تغییر نسل است. چراکه چنین طرز فکری ریشه‌ای بسیار قوی در جامعه دارد. خانم‌ها نیز با پذیرفتن این شرایط به این جریان دامن زده‌اند و تسلیم آن شده‌اند تا مقبولیت کسب کنند. اما سابینا نشان می‌دهد که انسان می‌تواند به نقطه‌ای برسد که تنها برای خود تصمیم بگیرد. این تجربه باعث شد من به شخصه بتوانم به مسیرهای دیگری نیز برای ادامه زندگی فکر کنم.

 

*عکس‌‌ها: سهیل صلاحی‌زاده- باشگاه فیلم و عکس صبا

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۰۶/۷۴۳/۵۸۳/۵۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۱/۲۱۰/۳۴۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۴/۰۰۹/۴۶۰/۰۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • استاد
    ۶۰۲/۸۶۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۲۹/۳۶۷/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۲۰۱/۰۰۷/۵۰۰
  • شبگرد
    ۴/۹۰۰/۰۰۰