به گزارش خبرنگار سینما صبا، آنچه این گفتگو را از تمام گفتگوهای مشابه متمایز میکرد ارائه بی کم وکاست وقایعی بود که او در دوره سه ساله دولت سیزدهم در مقام رییس سازمان سینمایی از سر گذرانده است. شاید بسیاری ندانند که او پس از دوران کرونا، یک سینمای به آخر رسیده و ورشکسته را تحویل گرفت که در آستانه خاموشی مطلق بود و با همه مرارتها آن را به سینمایی که امروز میشناسیم، تبدیل کرد. سینمایی که با هجمه اپیدمی کرونا و تورم و گرانی از یکسو، و ناآرامیها و اعتراضات جامعه از سوی دیگر نفسش به شماره افتاده بود و به نظر نمیرسید راه خلاصی کوتاه مدتی پیش رو داشته باشد. اما راه برون رفت پیدا شد و همان سینمایی که هیچکس امیدی به بقا و آیندهاش نداشت، استخوان ترکاند، جان گرفت و دوباره سرپا شد.
علنا گفته بودند باید ۱۰۰ میلیارد وام بلاعوض به سینمادارها داده شود تا صرفا در سینماها را باز نگه دارند / مگر جز «کمدی» فیلمی میتوانست رونقآفرین باشد!؟
حالا همانها که در ابتدای دولت یعنی زمانی که هیچ تهیه کنندهای حاضر نبود فیلمش را اکران کند و سالن دار و صاحب فیلم چشم به بیمار محتضری به نام «سینما» داشتند، در جلسات خصوصی با مدیران سازمان سینمایی علنا گفته بودند باید ۱۰۰ میلیارد وام بلاعوض به سینمادارها داده شود تا صرفا در سینماها را باز نگه دارند، حرفهای کاملا تازهای میزنند که حقیقتا مایه تعجب است. حالا سینما از آن موقعیت گروتسک و غریب و مضمحل، به میزانسن امروز رسیده است. فروشها رکورد زده، چرخ اقتصاد سینما دوباره به راه افتاده و بادها خبر از تغییر فصل میدهند. اما عجیب آن که عدهای که خود را مثلا کارشناس و تهیهکننده و منتقد میدانند، آمدهاند و میگویند که چرا فیلمهای کمدی توانستهاند دراین مدت فروش رکورد سینماها را در چند دهه اخیر جابجا کنند؟ این دوستان اصلا متوجه نیستند که سینما با آن دست فرمان در حال سقوط به دره بود و چیزی تا نابودی کاملش فاصله نداشت. حالا معترض شدهاند که چرا از خوان گیشه پر رونقی که فعلا وجود دارد تنها فیلمهای کمدی منتفعاند، غافل از آن که رئیس سازمان سینمایی از ابتدا گفته بود که پلن او برای سرپاشدن دوباره سینمادار و به تبع آن تهیهکننده و سرمایهگذار و سینماگران، درکوتاه مدت رونق گیشه است.
کارنامه قابلدفاع علیرغم کمبودها، نواقص و نشدنها
گرچه فروش و اقبال به یک گونه فیلم و در مقابل عدم استقبال از فیلمهای گونههای دیگر، مستقیما به سازمان سینمایی و مدیریت آن مربوط نمیشود و معلوم نیست چرا عدهای از کارشناسان و سینماگران، «بخش خصوصی» را نادیده میگیرند و تولید انبوه فیلم کمدی و فروش گیشه را مستقیما به مدیریت سازمان سینمایی ربط میدهند. در حالی که چرایی این موضوع را باید در احوالات مردم جامعه و روحیه آنها جستجو کرد و به عنوان مثال، فیلمهای اجتماعی اثرگذار این سالها را مثال زد که با وجود خوشساخت بودن و اکران خوب و اتفاقا فروش نسبتا خوب، رکوردشکن نشدند… در این اوضاع و احوال خیلی طبیعی است که مردم از یک فیلم مفرح و شاد خوششان بیاید و در مقابل از یک فیلم اجتماعی تلخ که مخاطب همواره میتواند نشانه های آن را پیرامون خودش ببیند، روی بگرداند. هرچند اگر بخواهیم منصفانه به موضوع نگاه کنیم باید از سازمان سینمایی تشکر کرد که در زمانه حساس سه سال گذشته موقعیتی را فراهم آورد تا بخش عظیمی از مخاطبان سینما برای گذراندن لحظاتی مفرح و شاد به سینما هجوم آورند.
آنچه محمد خزاعی در دوره مدیریتش بر سازمان سینمایی انجام داد علیرغم همه کمبودها، نواقص و نشدنها، کارنامه پربار و بهشدت قابل دفاعی است.
«محمد خزاعی» درست تشخیص داد که درد اول سینمای ایران اقتصاد ضعیف و نحیف و حقیر آن است
منظور این نیست که سینمای فعلی هیچ مشکلی ندارد و همه چیز بر وفق مراد است. اتفاقا نه!… «محمد خزاعی» به عنوان یک تهیهکننده و کارشناس سینما، درست تشخیص داده که درد اول سینمای ایران اقتصاد ضعیف و نحیف و حقیر آن است و برای نجات این سینما اولین راه حل فربه کردن اقتصاد آن است. در این راه قطعا انتقادهای زیادی متوجه عملکرد محمد خزاعی خواهد شد اما نتیجه تصمیم او مهم است که در ساحت سینمای ایران به شدت جواب داده است.
یک فلاشبک. به سالنهای تعطیل دوره کرونا
امروز همه دارند در باره مسایل ریز و درشت سینمای ایران صحبت میکنند. درباره نقاط قوت و ضعف آن به طرق گوناگون سخن میرانند اما تقریبا هیچکس یادش نمیآید سینما در پساکرونا، در آستانه حضور دولت سیزدهم در بستر احتضار افتاده بود و جانی در بدن نداشت!…این کاری بود که محمد خزاعی با سینمای ایران در سه ساله اخیر کرد. همین ایفای نقش تاریخی برای نامور شدن او در حوزه سینمای ایران کفایت میکند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است