محمدتقی فهیم در گفتوگو با خبرنگار سینما صبا، در بخش ابتدایی صحبتهای خود درباره سینمای ارگانی گفت: در ابتدا باید تکلیف ما با واژه «سینمای ارگانی» روشن باشد. اینکه به طور کلی آیا نیاز است تا فیلمهای ارگانی ساخته شوند یا خیر؟
این منتقد و کارشناس ادامه داد: از نظر من مطابق با تجربه جهانی و واقعیتی که در دنیا وجود دارد، نمیتوان ارگانهای مختلف را از ساخت فیلم منع کرد یا مخالف حضور آنها در بدنه سینما بود.
او که تجربه حضور در هیاتهای انتخاب، داوری و شوراهای ارگانها را در کارنامه دارد، گفت: حتی ورود نهادها به مقوله ساخت فیلم اقدامی است که باید مورد حمایت قرار بگیرد. در سینمای صنعتی دنیا و در راس آن آمریکا که معروف به «حاکمیت بخش خصوصی» است یا حتی در اروپا نیز نهادها و ارگانهای مختلفی از جمله شهرداریها در ساختن فیلم دست دارند. حتی در میلیتاریسم نیز دستگاههای دولتی به این حوزه ورود میکنند. بنابراین نباید علیه ساخت فیلم توسط ارگانها تبلیغات منفی صورت بگیرد.
فهیم ادامه داد: مسئله اصلی در رابطه با سینمای ارگانی، بحث کیفیت در ساخت چنین فیلمهایی است. در دنیا نیز گاهی کیفیت فیلمها آنطور که باید نظرها را به خود جلب نمیکند. گلوگاه معضل فیلمهای ارگانی، در فقدان تخصص در متولیان این دستگاهها است. شوراهای تشکیل شده در این نهادها، عموما متشکل از افرادی بوده که یا فاقد تخصص هستند و یا تعهد کافی را نسبت به مسئولیتی که برعهده گرفتهاند ندارند. از همه مهمتر اینکه دوره برخی از این افراد به سر آمده است و آنها شکست خورده در سینما تلقی میشوند. حتی در بین این افراد عواملی یافت میشوند که اصلا میانهای با سینما ندارند و دارای نگرش غلط هستند. برای مثال در بنیاد سینمایی فارابی همیشه شوراهایی وجود داشته است که در ریل گذاریها از دستورات بالادستی تبعیت کردهاند و مسیر سینمای ایران را تغییر دادهاند و معمولا در حوزه سینمای جشنوارهای فعالیت داشتهاند.
این منتقد با اشاره به اینکه بنیاد سینمایی فارابی به عنوان استراتژیکترین نهاد فیلمسازی در بدنه دولت در تمام طول این سالها مدافع سرمایهگذاری بر روی فیلمهایی بوده که مناسب جشنوارههای خارجی هستند، ادامه داد: باید میان ارگانها و دولت فاصلهای وجود داشته باشد. اینطور نیست که نهادهای مختلف صرفا دولتی محسوب شوند. من معتقدم دولت نباید در تولید فیلم به شکل مستقیم ورود کند، بلکه باید این بودجهها در بخشهای زیرساختی و حمایتی هزینه شوند. اما به صورت کلی ارگانهایی مانند حوزه هنری، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوج و… میتوانند در زمینه تولید فیلم دست داشته باشند. معضل دیگر این است که افرادی در نهادهای مختلف در امر فیلمسازی تصمیمگیر هستند که در نگرش خود فاقد استراتژیهای سینمایی بوده و اشتباهات فاحشی دارند بنابراین مسیر را به اشتباه طی میکنند.
او اضافه کرد: زمانی که صحبت از سینمای ارگانی میشود، این انتظار وجود دارد که ارگانها در پروژههایی ورود کنند که بخش خصوصی به لحاظ سرمایهگذاری قادر به ساخت این آثار نیست و یا اینکه موضوعاتی برای فیلمها انتخاب شوند که مسئله بخش خصوصی نباشد. ارگانها به دلیل بودجه عمومی که از آن برخوردارند، باید موضوعاتی را انتخاب کنند که مسئله آنها باشد. برای مثال رویکردهایی مانند دیپلماسی ایران در منطقه و جهان را دنبال کرده و یا مسئله جنگ، دفاع مقدس و فلسطین را وارد سینما کنند. یعنی مضامینی که از لحاظ استراتژیک، در نقطه برتر رویکردهای دولتی قرار میگیرند و البته این مضامین را به فیلم خوب تبدیل کنند.
این منتقد خاطر نشان کرد: اولویت بخش خصوصی این است که در درجه اول، محتوا و موضوعی را دستمایه ساخت فیلم قرار دهد که در اکران عمومی قادر به بازگشت سرمایه باشد. افراد تصمیمگیر در این نهادها باید شناخت لازم و قدرت تحلیل از شرایط اجتماعی، دیپلماسی بیرونی و خارجی و سبک زندگی در کشور را دارا باشند و در عین حال باید نسبت به سینما شناخت و آگاهی کافی را دارا باشند. باید به این نکته توجه شود که آیا نهادهای مختلف، سینما را تنها ابزاری برای پروپاگاندا میدانند که دائم باید شعار دهد؟ سینما یک بستر دراماتیک است که از جنبه نمایشی به موضوعهای مختلف نزدیک میشود و فرهنگ سازی از طریق این مدیوم، در دراز مدت و به صورت غیرمستقیم صورت میگیرد.
فهیم با اشاره به اینکه سطح دانش این مدیران از مسائل سیاسی، اجتماعی و سینمایی کمبنیه است، افزود: این موضوع سبب میشود تا اعضایی را که برای حضور در شوراهای مختلف انتخاب میکنند، افراد توانمندی نباشند. در نتیجه فیلمهای تولید شده فاقد اصلیترین شاخصه اثر سینمایی یعنی «قدرت اثرگذاری بر مخاطب» هستند. در جشنوارههای فیلم فجر دو سال اخیر، بیشتر فیلمها به صورت ارگانی ساخته شده بودند و نهادی مانند بنیاد سینمایی فارابی با تعداد بالای فیلم در این رویدادها حضور داشت. زمانی که هسته تصمیمگیرنده خود دارای تزلزلهای جدی در توانایی سینمایی است، منجر به خروجیهایی میشود که قابل تامل نیستند.
او گفت: در چنین شرابطی زمانی که سطوح مدیریتی با ضعفهای جدی رو به رو است، معمولا فرصت طلبها میداندار میشوند و تهیهکنندههایی غیرحرفهای وارد عرصه میشوند که دارای خلاقیت نیستند و آنها حتی بیش از تهیهکنندههای بخش خصوصی به دنبال کسب سود فردی هستند! این افراد به جای ارائه یک اثر ماندنی و کسب اعتبار از این ناحیه، به دنبال این هستند تا با همان یک پروژه ثروت زیادی را به دست بیاورند. از سویی متاسفانه پیرامون ارگانها، فیلمساز باسواد و کاربلد کمتر یافت میشود.
فهیم در ادامه صحبتهای خود در خصوص آسیب شناسی سینمای ارگانی عنوان کرد: نکته دیگر این است که بدانیم کیفیت در سینما چگونه به وجود میآید. یک ضلع سینما را هنر تشکیل میدهد و به همین علت، خلاقیت و فرم در آن نقشی تعیین کننده دارد. نمیتوان از افرادی که در حوزه خود فاقد ویژگیهای خلاقانه هستند، سینمای فرمیک را طلب کرد که دارای جذابیتهای بصری، درونی و بیرونی است. تهیهکنندههایی که در سینمای ارگانی حضور دارند نیز فاقد چنین ویژگیهایی هستند. به همین دلیل کارگردانهای را به کار میگیرند که در این زمینه توان و تسلطی ندارند و افرادی هستند که باید پیش از ساخت اثر، سالها دستیاری کارگردانهای دیگر را تجربه میکردند تا توانایی سر و سامان دادن به یک فیلم را داشته باشند.
این مستندساز با اشاره به شاخصههای یک اثر مخاطبپسند، افزود: اصلیترین مولفه در سینما، سرگرمی است. اگر این شاخصه وجود نداشته باشد، سینما عقیم خواهد ماند. بنابراین نمیشود فاکتور سرگرمی را از سینما حذف کرد. اما آیا سرگرمی به مفهوم حمایت از فقدان اندیشه و مقولههای عمیق است؟ قطعا اینگونه نیست. سینمای آمریکا بارزترین نوع این صنعت در جهان بوده که به سرگرمیسازی مشهور است. اما در عین حال تاثیرگذارترین و جریانسازترین سینما در جهان به شمار میرود که در تمام موضوعات ورود کرده و تاثیر لازم را در جوامع مختلف برجای میگذارد. برای سرگرمی یک تعریف درست قائل نیستیم و این موضوع در فیلمهای ارگانی بیشتر به چشم میخورد. متاسفانه مسئله سرگرمی به درستی تحلیل و تبیین نشده است و سرگرمی در سینما را که باید به وسیله کشمکشهای دراماتیک شکل بگیرد، آقایان آن را با سرگرمیهایی نظیر شهربازی اشتباه میگیرند و در مقابل آن مقاومت نشان میدهند!
این منتقد در خصوص سینمای ارگانی در جهان گفت: در سینمای ارگانی جهان مقوله نظارت و پاسخگویی اهمیت بسیار زیادی دارد و منابع مالی به سادگی در دسترس هر فردی قرار نمیگیرد و این موضوع در میان تمام کشورهای دارای صنعت سینما به چشم میخورد. در این کشورها برای آثاری هزینه میشود که بازدهی مورد نظر را داشته باشد. این مسئله در فعالیتهای رسانهای نیز نمود دارد و حتی اگر شبکههای مطرح نیز مخاطب خود را از دست بدهند، بودجه مربوط به آنها قطع خواهد شد. عموما بودجهها به مواردی اختصاص داده میشود که در راستای کارکرد و اهداف یک رسانه، بازدهی لازم را داشته باشد و مطابق راهبردهای تعیین شده عمل کند. در سینمای جهان، یک نهاد یا ارگان بر بستری هزینه نمیکند که در راستای مقاصد و اهداف آنها کارایی نداشته باشد و همه چیز بر اساس پیشبینی موفقیت شکل میگیرد و اجرایی میشود.
فهیم با اشاره به وضعیت سینمای ارگانی در کشور گفت: در ایران اگر تهیهکنندهای دو فیلم برای نهادی ساخته و مخاطب چندانی پیدا نکرده و از لحاظ محتوا ارزشی نداشته است، دوباره و در سال بعد فیلمی را با هزینههای بیشتر تولید میکند. و یا کارگردانی که پنج فیلم ساخته و در همگی آنها ناموفق بوده است، باز هم از جانب همین ارگانها پروژه دیگری به او محول میشود. این موارد نشان میدهد که هنوز عدهای نمیدانند منابع مالی در ارگانهای مختلف چگونه باید مصرف شود. خوشبختانه ارگانهای زیادی در سینما حضور دارند که این امر اتفاق مثبتی است و به سینما که در کشور ما صنعت نامیده میشود، کمک بسیاری میکند. سینمای ایران به لحاظ آمار تولیدی در جهان از جایگاه مناسبی برخوردار است و هزاران نفر در آن مشغول به کار هستند و بخش اعظم این قابلیت، وابسته به حضور ارگانها در سینمای کشور است. اگر چنین نبود، سینمای کشور دچار یک رکود جدی میشد اما بازدهی آن مطابق با مولفههای ارزش گذاری جهانی که سرانه صندلی و میزان مخاطب است، از استانداردها بسیار دور است و باید این فاصله و خلأ پر شود.
وی با اشاره به اینکه ارگانها نباید منابع مالی خود را در مسیری هزینه کنند که یک بار از آن مجرا ضربه خوردهاند، ادامه داد: ارگانی وجود دارد که سال گذشته چند فیلم تولید کرده و هیچکدام از آنها از قابلیت جذب حداقلی تماشاگر برخوردار نبوده و برای مخاطب جذاب نیستند. چگونگی مشارکت ارگانها در ساخت یک اثر باید تغییر کند و تهیه کنندهها باید در بخش سرمایهگذاری شریک باشند. اکنون اینگونه است که تهیه کنندگان سینمای ارگانی بدون آوردن سرمایه، یک پروژه را هدایت میکنند.
فهیم متذکر شد: تهیهکنندههای این بخش مطابق استانداردهای جهانی باید تامین بخشی از هزینه را برعهده داشته باشند. برای مثال زمانی که سازمان گردشگری کشور ایتالیا در ساخت یک اثر مشارکت میکند، سهم مشارکت آن کمتر از سهم تهیه کننده فیلم است و او با خود بودجه اولیه را میآورد. زمانی که بودجه یک فیلم را به صورت کامل توسط یک ارگان تامین میشود، تهیهکننده بعد از مرحله پس تولید دیگر نقشی برای خود قائل نیست و آن بخش به ارگانها واگذار میشود. آنها نیز وابسته به بودجه نفتی هستند و مشاهده میشود که در فرآیند تبلیغات هیچ اقدامی را برای فیلمها صورت نداده و پروژهها با شکست رو به رو میشوند.
او به صبا گفت: اگر تهیهکنندهها سهم مشارکتی داشته و آموزنده نقدینگی برای تولید یک فیلم باشند، آنگاه در مرحله پس از تولید نیز همچنان فعال باقی میمانند تا مشمول ضرر مالی نشوند. باید با تهیهکنندههایی که آورده مالی ندارند و تنها با لابی و قدرت چانه زنی پروژهها را مال خود میکنند و دارای اهرمهای فشار هستند مقابله شود.
این منتقد در خصوص دلیل نبود رغبت بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در خصوص موضوعات ملی گفت: نمیتوان بخش خصوصی را با فشار جلب و جذب کرد. بلکه این بخش باید بداند زمینه سرمایهگذاری برایش فراهم است تا در تولید آثار مشارکت کند. بنابراین ارگانها و نهادها باید نقش مرحله گذار را ایفا کنند و برای رسیدن به شرایطی که بخش خصوصی به سرمایهگذاری تمایل پیدا کند، بخش حاکمیتی باید این مقطع را با سینمای جذاب و مورد پسند تماشاگر طی کند. زمانی که فیلمها وارد سبد مصرفی خانوادهها شوند، بخش خصوصی در تولید آن جنس فیلمها و البته در ساخت سالن سینما ورود میکند. این تجربه را سینمای ایران در دهه سی و چهل پشت سر گذاشته است و زمانی که سینما رونق گرفت، سرمایهگذاریها توسط بخش خصوصی افزایش کرد.
او ادامه داد: من فکر میکنم بخش خصوصی باید به سراغ پروژههای ارزان قیمت و لو باجت برود. آثاری که به شکل مشارکتی و تعاونی تولید میشوند اما دارای سوژه و ایدههای بکر و تازه هستند. متاسفانه امروزه رقابتی برای گران تمام شدن پروژهها در سینما به جریان افتاده است و بخش ارگانی باعث شده تا هزینههای تولید فیلم از صورت متعارف و استاندارد خود خارج شود و تهیهکنندهها به این مسئله افتخار میکنند که هزینه تولید آثارشان از فیلمهای رقیب چندین میلیارد بیشتر است. این موضوع باعث شده تا تهیهکنندههای بخش خصوصی به سمت سرمایهگذاری بر روی سریالهای شبکه نمایش خانگی سوق پیدا کنند که در مدتی کوتاه ساخته میشوند. سینما نسبت به شبکه نمایش خانگی دیر بازدهتر است و نوع فرآیند تولید نیز در آن متفاوت است. با این موضوع نمیتوان دستوری برخورد کرد و انتخاب اولیه باید توسط فیلمساز صورت بگیرد و او بتواند دغدغه و مسئله خود را پیگیری کند. سینما فینفسه از نظر ماهیت دموکراتیک برخوردار است و به همین دلیل، نوع تولید و رابطه با ارگانها نیز باید به همین شکل باشد، مشروط بر اینکه کارگردانها و تهیهکنندههایی که انتخاب میشوند، خود دارای فکر و سلیقه باشند.
فهیم در بخش پایانی این گفتگو اظهار داشت: ما در کشور، سینمای ملی نداریم. باید در این صنعت افرادی وجود داشته باشند که نسبت به کشور خود دارای حس تعلق خاطر باشند. زمانی که از سینمای ملی و فیلمساز ملی و سرمایهگذار ملی برخوردار نیستیم بنابراین سینماگر نسبت به موضوعات استراتژیک کشور احساس بیگانگی میکند و آن را مسئله خود نمیداند و قطب بندیهایی صورت میگیرد. متاسفانه در سینما فاقد عناصر ملی هستیم. در سینمای آمریکا و کره جنوبی سینمای ملی و سینماگران ملی وجود دارند که به وطن خود علاقهمند هستند. به همین دلیل در پروژههای سینمایی سرمایهگذاری میکنند.
این منتقد خاطرنشان کرد: جریان ملی در سینمای کشور وجود ندارد و دیگر فیلمسازی نیست که حاضر باشد برای توفیقات نظامی کشور خود فیلم بسازند. به همین دلیل فیلمسازان به جای کشور، به ساخت فیلم برای ارگانها روی میآورند…
محمدعرفان صدیقیان
بیشتر بخوانید؛
چرا «سینمای ارگانی» تقبیح میشود؟ / از لکنت سفارشدهنده و نظام مندرس شورایی تا آفت رقابت کمی!
There are no comments yet