مهسا رهنما شاعر و ترانهسرا در گفتگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا درباره چاپ کتاب جدید خود گفت: کتاب «کلکسیونر» که از سوی نشر شانی به چاپ رسیده، مجموعه شعر سپید و گزیدهای از شعرهای سال ۹۰ تا ۹۴ من است؛ مجموعهای از ۵۴ شعر کوتاه و بلند که به انتخاب خودم برگزیده و چاپ شده اند.
وی افزود: شعر را از ترانه سرایی شروع کردم اما بنا به دلایل شخصی تا به حال ترانهای منتشر نکرده ام البته درحال نگارش یک مجموعه داستان کوتاه و یک مجموعه ترانه هستم که تقریبا آماده چاپ هستند اما فکر میکنم مانند کتاب «کلکسیونر» زمان زیادی طول بکشد تا به چاپ برسند.
او با اشاره به این که سرودن شعر را از هشت سالگی شروع کرده است، توضیح داد: شاید غیرواقعی به نظر برسد اما زمانی که مشغول نقاشی یک گل بودم همچنان با خود میخواندم «در دفتر نقاشیام میکشم گلی، گلی به رنگ سرخ برای یادگاری» و بازی میکردم. همان لحظه مادرم سر میرسد و این شعر را برایش میخوانم. مادرم بسیار تعجب میکند و متوجه میشود که من استعداد سرودن شعر دارم.
این شاعر جوان درباره واکنش اطرافیان به حرفه او خاطرنشان کرد: در دوران مدرسه وقتی معلمهایم متوجه این میشدند که من شعر میگویم، بسیار بد برخورد میکردند. یک روز در کلاس علوم پنچم دبستان در دفترم مشغول نوشتن شعر بودم که معلم متوجه شد و دفترم را پاره کرد. از این نمونه اتفاقات زیاد رخ داده است. اجتماع به جای اینکه مرا حمایت کند خیلی من را سر این قضیه قضاوت میکرد و فکر میکنم به همین دلیل علاقه زیادی به چاپ کتاب نداشتم و کمی سرخورده شدهام.
وی ادامه داد: در میان اطرافیانم از دوستان و آشنایان، مردهایی بودند که شعر میگفتند و در جشنوارهها شرکت میکردند اما آنها هم از سمت اجتماع پذیرفته نمیشدند شاید به این دلیل که ما ایرانیها فرهنگ ادبی غنیای داریم و همهمان در دورانی از زندگی خاطرات یا ترانههایی مینوشتیم در نتیجه فکر میکنیم همه استعداد شاعر شدن دارند. شاعرانگی در فرهنگ ما ریشه دوانده است به همین دلیل وقتی کسی شاعر باشد، نمیتوانیم کار او را جدی بگیریم.
این شاعر درباره موضوع و محتوای شعرهای خود بیان کرد: بیشتر شعرهای من حول جهانبینی خودم شکل میگیرند. اگر از دید یک شخص سوم به شعرهایم نگاه کنم، احساس میکنم یک جهان زنانه است. گاهی شکننده، گاهی عصبانی، گاهی بیتفاوت. نمیتوانم ژانر خاصی برای شعرهایم درنظر بگیرم.
او از دلایل دلزدگی شاعران جوان توضیح داد: خودم را خیلی شاعر خوبی نمیدانم اما یکی از مسائلی که کسی مثل من را دلزده میکند این است که کسانی سردمدار این حوزه شده اند که الزاما شاعر نیستد و منش شاعر بودن ندارند و فقط ادعا میکنند.
رهنما در پایان به شاعران جوان گفت: حرفی که به شاعران هم نسل خودم دارم این است که مهم نیست در صحنه ادبیات شاهد زندهای از شعر باشند و الزاما در صحنه حضور داشته باشند. حضور آنها هر چند که در خانههایشان باشد ارزشمند است و ادبیات هیچوقت حضورشان را نادیده نمیگیرد و بهزودی جایگاه خودشان را پیدا میکنند، فقط نباید دلسرد شوند.
انتهای پیام/
2 دیدگاه