به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، زینب محبوبی فعال حوزه زنان و کودکان در یادداشتی به مستند «بیجه» به کارگردانی میکائیل دیانی که درباره پرونده قاتل سریالی کودکان در شهرستان پاکدشت است و بعد از ۱۵ سال بازخوانی شده است، میپردازد و از اهمیت این پرونده و ساخت مستندی درباره موضوع تجاوز به کودکان و پخش آن از رسانه ملی توجه میکند.
متن یادداشت به شرح زیر است:
«یکى از پروندههاى مهمى که در سطح ملى در اوایل دهه هشتاد مطرح شد، پرونده بیجه بود؛ فردى با ظاهرى پر از آرامش و متانت که بیست و یک کودک را بعد از اقدام به تجاوز، به اشکال فجیعى به قتل رسانده بود. مستند «بیجه» ضمن ساختار خوب و ریتم مناسبى که دارد، به خوبى این حادثه را مورد بررسى قرار داده و عموم را نسبت به جوانب پنهان آن آگاه مىسازد.
ابعاد مختلف این پرونده از زوایاى متعدد قابل بررسى و مداقّه است. در نگاه نخست، این جنایت نابخشودنى که بیست و یک کودک و خانوادههایشان را قربانى کرده، توسط یک فرد بزهکار و جانى انجام شده و هورا کشیدن جمعیت هنگام شلاق خوردن بیجه، موید خشم جامعه نسبت به قاتل است. وقتى با دوربین روانشناسانه به ماجرا مىنگریم، مىبینیم که جنایت توسط یک قربانى رخ داده؛ جوانى که در کودکى بارها مورد تجاوز قرار گرفته و هرگز این موضوع را به زبان نیاورده و محرومیت از رابطه صحیح پدر و فرزندى، از دست دادن مادر در کودکى، فقر و طعنه و ترحم اطرافیان، آجر به آجر خشم و نفرت روى هم چیده و یک قاتل بىرحم را متولد مىکند.
اما باز هم این شخصیت بىرحم بدون استمداد از شرایط محیطى محل جنایات و غفلت انتظامى، امکان انتقام از جهان پیرامون را پیدا نمىکند. محیط ارتکاب قتلها، به لحاظ شهرسازى کاملا مطلوب جرم و حتى مشوق جرم است، محلهاى در حاشیه شهر تهران؛ محلهاى که در آن کودکان اغلب بدون والدین در کوچهها تردد مىکنند، محلهاى که امکانات روشنایى ندارد، محلهاى پر از کورههاى آجرپزىاى که با روشن شدن کوره و رسیدن به دماى ششصد درجه، از جنازه و باقیمانده جرم، حتى خاکسترى باقى نمىگذارد!
پژوهشگرى که در مصاحبهها، تیم ساخت مستند را همراهى مىکند، یک عبارت طلایى عنوان مىکند، دکتر میثم سفرچى عنوان میکند که این حادثه دچار یک غفلت سیستماتیک شده است و مسئولین ذیربط خیلى دیر متوجه عمق فاجعه شدند، در ابتداى شکایت خانوادهها، موضوع صرفا مفقودیت تلقى مىشود و به همین دلیل به مراجع قضایى بالادست گزارش نمىشود.
یکى از نکات قابل توجهى که توسط رییس وقت دادگسترى پاکدشت، تذکر داده شد، عدم آگاهى این کودکان بود. بیجه در اعترافات خود اذعان مىکند که هیچکدام از این کودکان را با زور به محل انجام جرم نبرده است و صرفا به بهانه تماشاى توله سگ و کبوتر، با وى همراه مىشدند، حالا بعد از گذشت بیش از پانزده سال از این فاجعه، جاى خوشحالیست که بالاخره نهادهاى آموزشى متقاعد شدهاند که آموزش مراقبتهاى جنسى براى کودکان امرى ضرورىست و در صورتى که از مجراى صحیح اتفاق بیفتد، نه تنها مخرب و منحرف نخواهد بود بلکه مىتواند مانع بروز بسیارى از تعرضات و تجاوزات شود.
با توجه به اینکه متاسفانه بسیارى از خانوادهها از آموزشهاى آکادمیک محروم هستند و تنها مجراى آموزشى براى آنها برنامههاى تلویزیونىست؛ پخش مستندهایى مانند «بیجه» مىتواند هشدارى به خانوادهها باشد در جهت ارایه مهارتهای خودمراقبتى به فرزندان. مستندى که بدون باز کردن داستان تجاوز، صرفا تذکریست نسبت به خطرات موجود در محیطهاى خارج از خانه و پنهان کردن چنین جنایاتى، صرفا ایجاد حاشیه امن براى مجرمین است و امکان تکرار این فجایع را بیشتر مىکند چراکه مطلع شدن مردم از این وقایع در حد اخبار روزنامه و تلویزیون، بدون تحلیل و بسط زوایاى جامعهشناسانه جرم، ماجرا را به یک داستان جنایى تقلیل مىدهد در حالى که اگر هر کدام از اعضاى جامعه در نقش عابر، معلم، دوست، رییس کلانترى، مامور کلانترى، دستفروش، و… نسبت به احتمال وقوع چنین حوادثى آگاهى داشته باشند، در مواجهه با موارد مشابه، حساستر و دقیقتر خواهند بود و در زندگى روزمره با مسئولیت اجتماعى بالاترى برخورد خواهند کرد و اصولا وجود امنیت است که ارزشمند است نه احساس امنیت.
این تصور که مردم از خطرات بىاطلاع باشند، احساس امنیت مىکنند، تصور باطلىست، چراکه اصولا احتمال گرفتارى افراد کم اطلاع در دام چنین مجرمانى بسیار بالاتر از افراد آگاه است. متولیان آموزش کشور اذعان دارند که آگاهى بخشى و پیشگیرى از جرم، از هزینههاى اقتصادى و اجتماعى کم مىکند. لذا پخش گسترده چنین مستندهایى که منصفانه ماجرا را واکاوى مىکند به نفع عموم مردم و حتى موجب هراس کسانیست که ممکن است نقشههاى شومى در سر داشته باشند.»
انتهای پیام/
There are no comments yet