به گزارش خبرگزاری صبا، فیلمساز چینی کلویی ژائو قبل از درخشش با فیلم «سرزمین آواره ها» با دو فیلم ممتاز «آهنگ های برادر من» (۲۰۱۵) و «سوار کار» (۲۰۱۷) محبوب منتقدان سینما و جشنواره های سینمایی معتبر جهان شد.
این فیلمساز مستقل و توانای چینی تبار نتوانست استقلال خود را علی رغم درخشش فیلمش در گلدن گلوب حفظ کند و در سال جاری میلادی فیلم ابر قهرمانی «مارول: همیشگیها» به کارگردانی او به زودی اکران خواهد شد.
کلویی ژائو (Chloé Zhao) کارگردان فیلم «سرزمین آوارهها» (Nomadland) تلاش کرد قبل از پیوستن به جریان اصلی در هالیوود، فیلم مستقل «سرزمین آوارهها» را بسازد، اثری که به کنکاشی بزرگ درباره فقر در روستاهای میانه آمریکا و برداشت های منحصر به فرد او از رویای شهرفرشتگان منجر شد.
«سرزمین آوارهها» از ساختار متفاوتی برخودار است و فیلم مستندی میدانی است که وابستگی آزادانهای به صحنه های ساختگی و دراماتیک دارد و درام و مستند به شکل عجیبی در متن این فیلم در حال رقابت هستند.
ژائو همچنان دو ویژگی آثار قبلی خود یعنی استفاده از بازیگران غیرحرفهای و ساختن داستانی بداهه پیرامون زندگی واقعی آنان را حفظ میکند و در آخرین اثرش یک ستاره برنده اسکار در مرکز ثقل فیلم درخششی ممتاز را از خود به نمایش میگذارد.
فرانسیس مک دورمند که با فیلم «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» در ۴ مارس ۲۰۱۸ توانست جایزه اسکار را به خاطر درخشش در این فیلم کسب کند، قلب تپنده «سرزمین آوارگان» است. ژائو در سبک و سیاق، روش برخورد با سوژه و حتی مسئلهاش با خیل نابازیگران، یادآور آثار ترنس مالیک است.
به صورت بسیار عجیبی در سالهای اخیر، پس از سال ۲۰۱۶ ساختن فیلم درباره فقرِ عمیق در کنار فیلمهای جریان اصلی بیشتر شده است و چندین کارگردان شخصیت های طبقه فرودست را در آمریکای «میانه» مورد بررسی قرار دادهاند. «به پیت تکیه دهید» ۲۰۱۷ (اندرو هایگ) «خانههای سیار» ۲۰۱۷ (ولادیمیر دی فونتنای) «بی وزن» ۲۰۱۷ (جارون آلبرتین) ، «چوب های کوچک» (نیا داکوستا ، ۲۰۱۸)، «ما حیوانات» (ارمیا زاگر ، ۲۰۱۸) و «هیچ اثری باقی نمی گذاریم» ۲۰۱۸ (دبرا گارانیک)، «سه بیلبورد خارج از ابینگ میسوری» (مارتین مک دونا ، ۲۰۱۷) آثاری هستند که طی سالهای اخیر درباره فقر گسترده و عمیق ساخته شدهاند و اغلب سازندگان این ژانر در مورد فقر و فلاکت، مثل کلویی ژائو، تبار غیرآمریکایی دارند.
ژائو در «سرزمین آوارگان» رویکرد ترکیبی را در پیش گرفته است ، جایی که از بازیگران مطرحی مانند مکدورمند و دیوید استراترن استفاده می کند ، اما بیشتر افرادی که در سفر با آنها روبرو می شویم «واقعی» هستند. «سرزمین آوارگان» بر اساس کتابی غیر داستانی به همین نام از جسیکا برودر ساخته شده است که در آن پدیده کارگران مسن آمریکایی (عمدتا از سن معمول بازنشستگی) در وَن برای یافتن مشاغل فصلی سفر میکنند، با ادامه کار فصلی در هر کجا زنده می مانند . یکی از مهمترین قسمتهای فیلم نوعی کنفرانس یا جشنواره فقر است. در جایی از فیلم این «جامعه» متفرق از مسافران که سالی یک بار برای تجارت ، تعمیرات و اصلاح خانه های سیار خود گرد هم می آیند، برای مبادله کالا و به طور کلی کمک به یکدیگر.
بیابان ها و کوه های داکوتای جنوبی ، نبراسکا ، نوادا ، آریزونا و ساحل سنگی غرب کالیفرنیا به طور خیره کننده ای توسط جوشوا جیمز ریچاردز ، فیلمبردار همیشگی ژائو (که همچنین فیلم «کشور صاحب خدا» را نیز فیلمبرداری کرده است) به نمایش گذاشته شده است. این پرتره از آمریکای میانه و غربی شما را با یک درد مالیخولیایی آشنا میکند، وقتی می بینید که چشم اندازها چقدر گسترده و خالی است می فهمید که واقعاً چه کشور زیبایی است و سخت است که حجم وسیعی از این زیبایی با فقر پر میشود. ریچاردز همچنین وظایف طراحی تولید در «سرزمین آوارگان» را بر عهده میگیرد، به این معنی که جزئیات دنیای «فرن» (فرانسیس مک دورمند) را به عنوان یک میکرو هابیت در ون برعهده گرفته است.
موسیقی متن فیلم یک ویژگی غیرقابل کتمان است که توسط لودویکو اناودی ساخته شده است. موسیقی که از نظر احساسی به خصوص هنگامی که با تصاویر جفت میشود، بسیار هیجان انگیز است و باعث می شود این فیلم نسبت به دو موسیقی قبلی ژائو احساسات بیشتری را در مخاطب برانگیزد.
نادیده گرفتن فیلم بسیار دشوار است و شما را به این فکر می اندازد که درد یک زن سفیدپوست، یک زن بی خانمان که در ون خود زندگی می کند برای یافتن پارکینگ برای یک شب ماندن، چگونه درمان می شود.
همه کسانی که فرن با آنها روبرو می شوند خوب و مفید هستند، هیچ استدلال سیاسی در متن وجود ندارد و کل پیام فیلم این است این همان سرزمینی است که بسیاری از ما دوست داریم به آن سفر کنیم.
ژائو (کارگردان) مطمئناً این سبک زندگی را جذاب جلوه می دهد، گرچه فرن مجبور است در سنی که باید آرامش داشته باشد، کارهای سخت جسمی را انجام دهد، اما پاداش او (آزادی و سفر به مناظر شگفت انگیز) ارزشش را دارد. شاید ارائه یک صدای مخالف یا نقطه مقابل این نگاه خوش بینانه باعث تعادل بیشتر فیلم شود.
با تمامی ویژگی های جذابی مستندگونه سرزمین آوارگان، این فیلم به مراتب از دو فیلم قبلی ژائو جذابتر است و درخشش ژائو در جشنوارههای مختلف جهانی، در فرامتن فیلم از او کاراکتر متفاوتی میسازد.
«سرزمین آواره ها» چراغ مهمی را روشن می کند و غیر مستقیم اشاره میکند، چگونه سقوط ۲۰۰۸ و رکود اقتصادی بر کسانی که باید با آسایش بازنشسته شوند تأثیر گذاشته است پس از رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ ، شمار فراوانی سبک زندگی ولگردانه (عشایری) را انتخاب کردند.
این فیلم با اتکا به مستندنگاری، روح عاشقانه زندگی در فقر را با گروهی از «بیخانمان» های واقعی به تصویر می کشد که آزادی در سبک زندگی را در برهوت بی انتهای فقر جشن می گیرند و با این حال مطالعه شخصیت فرن توسط ژائو داستان دیگری از تجارب یک زن در وَن را نقل می کند، سفر به هر کجا که به کار فصلی نیاز باشد.
فرن به عنوان یک قهرمان، در ابتدا به جای تلاش برای کشف، از جهان ساخته شدهاش فرار میکند، اما سبک زندگی کنونیاش ، رضایت بخش است و او شیفته این است که در حاشیه جامعه زندگی کند.
همانطور که عناوین ابتدایی خبر میدهند ، انگیزه «سرزمین آوارهها» با بسته شدن سالن تأسیسات ورق گچ ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ در امپایر ، نوادا آغاز می شود، مانند یک شهر بی رونق ناکام در زمان یافتن معادن طلا وقتی کارخانه تعطیل شد، شهر نیز از زندگی خالی میشود.
شخصیت اصلی فیلم ، فرن (فرانسیس مک دورماند) با شوهرش، مرحوم بو، از جابجایی و نقل مکان باز میمانند. پس از مرگ همسر، فرن میخواهد در امپایر باقی بماند ، اما کد پستی شهر منحل میشود – و هر گونه امید به ماندن در آنجا از دست میرود. فرن تصمیم می گیرد راه های زندگی عشایری را با ون خود بیاموزد.
او کار خود را در یکی از مراکز حمل و نقل نزدیک آمازون به عنوان بخشی از نیروهای برنامه کمپ فورس که جامعه کارگران مهاجر در آن مستقر هستند را آغاز میکند. وقتی فصل تمام میشود، او به تنهایی به جاده می رود.
ژائو کارگردان بیش از چهار ماه و با استفاده از بازیگران عمدتاً غیرحرفه ای – بیخانمانهای واقعی- که در طی مراحل ساخت فیلم پیدا شدند تعاملات لحظهای مک دورمند با افرادی که در طول مسیر ملاقات میکند، مرز میان واقعیت و سینما را جابجا میکند.
لیندا می، یک زن مسن تر و مهربان را که از فرن میخواهد در کلاس باب ولز ، مربی واقعی سبک زندگی بیخانمانها، شرکت کند، زن دیگری ، که سوانکی نامیده می شود، سخنان خردمندانه ای درباره چگونگی پر کردن زندگی او در جاده های آزاد ارائه می دهد. صحنه های مربوط به این افراد واقعی مانند مصاحبه های ارول موریس از ورنون، فلوریدا (۱۹۸۱) است.
بیشتر این صحنه ها مستند هستند، به همین دلیل سفرهای بی باکانه آنها در جاده های آزاد و بدون پیوست، تلاش شایسته ای برای نمایش «آزادی ، زیبایی و اتصال به زمین» به نظر می رسد. اما عملکرد این شخصیت های فرعی ارائه تفسیری درباره پیشرفت فرن در سفری آزاد است که ارائه بینشی در حمایت از انتخاب های زندگی وی یا کنایه های خیلی ظریف از احساس بیننده درباره سرگردانی بی خانمانهاست.
یکی از کارمندان آمازون خال کوبی خود را از اشعار موریسی اقتباس کرده است، خانه ، آیا فقط یک کلمه است؟ یا چیزی است که در درون خود حمل می کنید؟
در صحنه بعدی ، خواهر فرن ، دالی (ملیسا اسمیت) از سبک زندگی خود به عنوان «بخشی از سنت آمریکایی» دفاع می کند. ژائو می خواهد بیننده این «آوارگان ماشینی » را غیرمتعارف و در عین حال با شکوه ببیند که ریشه در یک درگیری کلاسیک انسان در برابر طبیعت دارد.
با این حال روایت فیلم چند بینش را مختلف را مخلوط میکند و نشان می دهد که چگونه فرن از جاده به عنوان روش فرار از درد خود استفاده میکند. او همچنان در غم «بو» (همسرش) چنان غرق شده که پیشنهاد خواهر برای اقامت در کنار خانواده آنان را نمیپذیرد.
برخوردهای مکرر او با دیو (دیوید استراترن) به او فرصتی برای شروع دوباره می دهد. اما فرن یک مهره سرسخت برای شکستن است. او دیگر علاقه ای به ریشه پیدا کردن در خاک ندارد. او غم و اندوه و خاطرات را در خود فرو برده است. مک دورمند در این فیلم فوق العاده در نقش فرن ظاهر می شود. با این حال، داستانک شخصیتهای مستند در کنار شخصیت اصلی فرن را تحت الشعاع قرار میدهد. بدون شک از نظر طراحی. او پر از لبخندهای مودبانه و احساسات درونی است و با انتخابهای کنایه آمیزی برای فرار از جامعه زندگی شیفت های فصلی آمازون را ترجیح می دهد.
دالی، فرن را «شجاع تر و صادقانه تر» نسبت به یک فرد معمولی توصیف میکند ، اما به نظر می رسد که فرن قادر به تشخیص اینکه شکسته و تمایلی به بهبودی خود ندارد را درک نمیکند و همین موضوع سبب شده، زندگی در جاده بیشتر یک انکار خودکار پایدار باشد که هرگز غلبه نمیکند. در نتیجه ، او به عنوان یک شخصیت رشد زیادی نمیکند.
ژائو که گفته می شود در مورد تدوین اولیه خود از ترنس مالیک بازخورد دریافت کرده و این کارگردان از فیلمبرداری زیبای جوشوا جیمز تمجید کرده است. صحنه ای که در «بد لند» در داکوتای جنوبی فیلمبرداری شده، یادآوری سکانسهای مشابه در فیلم «بدلند: ترنس مالیک در سال ۱۹۷۳ است اما با رویایی و دنیایی دیگر.
دوربین ژائو وقتی به اردوگاه «ولگردهای ماشینی» نزدیک میشود، به جای نمایش فلاکت فرد، شعف زندگی جمعی را به تصویر میکشد و کارگردان موفق می شود اردوگاه آوارگان را خیره کننده جلوه دهد. ژائو در حین تدوین بیش از حد به این عکسها و چگونگی لذت بردن از جذابیت طبیعت اعتماد می کند. در صورت تردید ، او طلوع یا غروب آفتاب را کوتاه می کند و این وسیله ای تکراری می شود که نشانه تمایل فرن برای ادامه حرکت در جاده است.
درخشان بودن جلوه های بصری در اینجا قابل انکار نیست ، اما به نظر می رسد که ژائو تصاویر زیبا را برای پر کردن فضای احساسی فیلم استفاده میکند.
سبک بصری ژائو برداشتی از آثار ترنس مالیک است. مالیک همیشه راه هایی برای تعادل زیبایی و غم داخلی پیدا میکند، در حالی که ژائو و فرن هرگز نمیتوانند این فرمول مالیک را پیاده کنند. فرن با خلوصی خاص همچنان درون خود گرفتار است و ژائوی کارگردان غروب طولانی و غافلگیرانه خورشید را دنبال میکند.
ژائو پس از کارگردانی سه اثر مستقل تحسین شده، از جمله آهنگ های برادرانم من را آموختند (۲۰۱۵) و سوارکار (۲۰۱۷) ، اکنون به گروهی از فیلمسازان جوان نسل جدید مثل کالین ترورو ، رایان کوگلر ، تایکا وایتیتی و … تعلق دارد که خود را کنار گذاشته اند و غرق در جریان اصلی در هالیوود شدهاند. با این حال «سرزمین آوارگان» یک فیلم بصری چشمگیر است که قسمت های طولانی و بدون گفتگو را با تصاویر باورنکردنی پر میکند و بازی های ظریف و درونی مکدورمند و استراتایرن و حضورشان در صفحه وزنه دراماتیک فیلم را تحت تأثیر قرار می دهد، در حالی که دیگر منتقدین فیلم را به عنوان مطالعه شخصیت در مورد زندگی گذرا توصیف کردهاند ، اما نباید تحت تاثیر دو وجه مستند فیلم درباره عشایر ماشینی و روایتی خیالی از یک بیوه غم زده قرار گرفت، در نهایت ژائو فیلمی را ارائه می دهد که فقر را جشن می گیرد.
فیلم ابر قهرمانی «مارول؛همیشگیها» به زودی به نمایش درمی آید. باید دید آیا سبک بی سر و صدا و جستجوگر ژائو جایی در زیباشناسی اثار ابرقهرمانی و جریان اصلی هالیوودی اش دارد.
انتهای پیام/
There are no comments yet