به گزارش خبرنگار صبا، مجموعه نشستهای «شبهای بخارا» اینبار به علی دهباشی سردبیر مجله «بخارا» اختصاص داشت و طی مراسم عصر چهارشنبه ۱۹ خرداد ماه در تالار قلم مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران از کتاب عکس «شبهای بخارا» به روایت دوربین جواد آتشباری رونمایی شد.
اشرف بروجردی رییس مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران با اشاره به اینکه علی دهباشی مردیست از تبار نیکان روزگار، بیان کرد: علی دهباشی که او را با مجله بخارا میشناسند، رادمردیست از خطه دانش، فرهنگ، هنر و ادب. مردی صبور که در درون او غوغای رسیدن به معرفت و کشف ناگفتهها برپاست. سردبیری دهباشی در ماهنامه کِلک به مدت هفت ماه و در مجله بخارا به مدت ۲۷ سال چهرهای ماندگار از او به یادگار گذاشته است و میکوشد دانش خود را در قالب مجله بخارا در اختیار عموم بگذارد تا جوانان ما هویت خود را با اتکا به دانش و اطلاعات داخلی پیدا کنند.
وی با نقل قولی از داریوش شایگان نویسنده و فیلسوف ادامه داد: علی دهباشی خود با دست خالی یک وزارتخانه بزرگ است. این موضوع به ما یادآوری میکند که اگر میشود با کمترین امکانات و سرمایه نشریه بخارا یا مجموعه «شبهای بخارا» را راهاندازی کرد دیگر جایی برای بهانهجویی نیست.
رییس مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران با بیان اینکه دهباشی قبل از اینکه یک نویسنده، روزنامهنگار یا فعال فرهنگی باشد، یک عاشق است که عشق او در کلمات نمایان میشود، اظهار کرد: او آیینه فرهنگ ایران در چهل سال اخیر است کسی که در شرایط سخت ابتلا به ویروس کرونا کم نیاورد و همچنان به فکر مجله «بخارا» بود. او با «شبهای بخارا» واسطهای برای آشنایی فرهنگیان در جاهای مختلف دنیا شد و ما در کتابخانه ملی ایران خوشحالیم که گاهی میزبان «شبهای بخارا» بودیم و امیدواریم همچنان بتوانیم فعالیت خود را با این چهره فرهنگی ادامه دهیم.
نادره رضایی مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی خود را نماینده نسل سوم انقلاب خواند و گفت: علی دهباشی در فضای فرهنگی ایران نمونهای بیبدیل است. او در «شبهای بخارا» بزرگداشت کسانی را برگزار کرد که اگر نبود برای همیشه از یاد میرفتند. ما هم با انتشار این کتاب سعی در زنده نگه داشتن یاد و خاطره اهالی فرهنگ و هنر داریم.
وی ادامه داد: زمانی که به دلیل ایتلا به کرونا در بیمارستان بستری بود مدام پیگیر کارها و انتشار کتابها بود و وقتی این استمرار و تلاش او را میدیدم به عنوان یک جوان نسل سوم انقلاب خجالت میکشیدم که بهانهای برای کار نکردن داشته باشم و هرکجا ناملایمات پیش میآمد من او را الگو و سرلوحه کار خود قرار میدادم برای ادامه مسیر.
هادی خانیکی پژوهشگر ارتباطات علی دهباشی را پلی خواند که افراد و گروههای مختلف را به هم وصل میکند و بیان کرد: کسانی مثل سید محمود دعایی و زندهیاد علی مرادخانی کم نیستند که در میادین فرهنگ از این سنت پیوند دادن افراد و گروهها استفاده میکنند. باید آنها را استخراج و به نسلهای بعد معرفی کرد. کسانی که پیوندی بین سنت و مدرنیته، فرهنگ ایرانی و اسلامی ایجاد میکنند.
وی افزود: «حضور خلوت انس است و دوستان جمعاند» امروز به نکوداشت کسی نشستهایم که خود ۶۰۰ نکوداشت برگزار کرده است. «شبهای بخارا» روایت همه ایرانیان بدون هیچ چارچوببندی ایدئولوژیکی است.
این استاد ارتباطات با بیان اینکه مسئله امروز ما ضعف در گفتگو است، تشریح کرد: مسئله امروز کشور ما فقر در فرهنگ گفتگو است. ما سوال را درست متوجه نمیشویم و در پاسخ تامل نمیکنیم تا گفتگوی متناسبی شکل بگیرد. گفتگو یک مفهوم تزیینی نیست بلکه فهم مشترک دوطرف از یکدیگر است. اگر در این مورد توانا شویم مشکلات معیشتی و روزمره ما نیز حل میشود.
او در ادامه از پنج مولفه گفتگو نام برد و تصریح کرد: ۱٫ گفتگو و تفاهم بر ستیزه و منازعه اولویت دارد ۲٫ مقولههای اصلی گفتگو فرهنگی است ۳٫ شکلگیری گفتگو بدون پذیرش تفاوت و تمایز غیرممکن است ۴٫ توجه به مبانی اخلاقی و رفتار مدنی در گفتگو ۵٫ قدرت فهم و تامل در فضاهای گفتگو را داشته باشی. گفتگو بین نخبگان فرهنگی کشور بسیار مسئله مهمی است که علی دهباشی با «شبهای بخارا» این امکان را فراهم کرد و از این منظر اهمیت فراوانی دارد.
خانیکی در پایان از هفت درسی که از علی دهباشی و مجله «بخارا» آموخته است نام برد و گفت: او در جامعهای که در آن رسانههای مکتوب در خطر جدی هستند سختجانی کرد برای انتشار منظم مجله «بخارا»، برگزاری نشستهای «شبهای بخارا» که به تدریج تبدیل به نمادی از نهادسازی متاثر از یک نشریه شد، «بخارا» صرفا بر امواج موجود جامعه سوار نیست بلکه بر کار حرفهای استوار است و سالها با صاحبقلمانی مانند شفیعی کدکنی همکاری کرده است، در همه این ۲۷ سال سعی کرده است مستقل از نهادهای دولتی فعالیت کند، دهباشی و «بخارا» نقش بیبدیلی در گسترش ارتباطات میانفرهنگی داشته و دارند، امثال دهباشی بخشی از حافظه تاریخی ما هستند و باید به نحوی با هم در ارتباط باشند.
ژاله آموزگار زبانشناس در ادامه این مراسم با اشاره به کتاب «شبهای بخارا» خاطرنشان کرد: امشب در این مراسم از کتاب «شبهای بخارا» رونمایی میکنیم که مجموعهای از عکسهای جواد آتشباری از برنامههای گذشته است. من چندین بار این کتاب را ورق زدهام، چون در آن چهره کسانی را میبینم که از نخبگان علمی، ادبی، فرهنگی و اندیشمند قرن حاضرند که من در آن زیستهام و چقدر خود را خوشبخت احساس میکنم که با بسیاری از این بزرگان از نزدیک آشنا بودهام و لطف و شیرینی مصاحبتشان را با تمام وجودم لمس کردهام. در کنار این همه ناملایمات و زشتیها که احاطهمان کردهاند، با تورق این کتاب و با اندیشیدن به آنهایی که تصویرشان زینتبخش این اثر است دلم روش میشود و بار دیگر به خاطر میآورم که ایران سرزمین تضادهاست. مروری بر این کتاب نشاندهنده و یادآور بخش کوچکی از تلاشهای علی دهباشی برپاکننده «شبهای بخارا» است.
او درباره شروع مجموعه نشستهای «شبهای بخارا» توضیح داد: نخستین شب از این شبها به ۲۲ دی ۱۳۸۴ برمیگردد که در خانه هنرمندان برگزار شد و به بزرگداشت رابیندرانات تاگور، شاعر هندی و برنده جایزه نوبل اختصاص داشت. بسیاری از سلسله رویدادهای مهم به خشت نخستین نیاز دارند و کمکم رشد میکنند و به اوج میرسند. در آن شب بود که شبهای بخارا پا به هستی گذاشت.
وی ادامه داد: «شبهای بخارا» برای بیدار نگاه داشتن مردمانی است که برخی از آنها خوابآلود، بیتفاوت و بیتحرکند. هدف به میدان کشیدن نسلی است که از گذشته خود بریده است. ما با تاسف فراوان به جوانانی برمیخوریم که نه پورداوودی میشناسند و نه پرویز خانلری، نه زریابی و نه امیرمهدی بدیع. چند نفر از نسل جدید مجله «سخن» را میشناسد و یا نام نشریه «یغما» را شنیده است؟ از کوه دماوند، شاید به سختی بالا رفتهاند ولی با خالق شعر «ای کوه سپید پای در بند» چقدر آشنایی دارند؟ این نسل تقصیری ندارد. در کجا با اینها آشنا شود؟ در کتابهای درسیشان از این مطالب خبری نیست، معلمهایشان چقدر فرصت و جسارت دارند که به این مهم برسند؟ پیامهای دنیای مجازیشان هم که از سطحی کوتاه بالاتر نمیرود و به طور جدی وارد این مقولات نمیشود.
این پژوهشگر با بیان اینکه «شبهای بخارا» به نوعی مرکز گفتگوهای تمدنهاست، تصریح کرد: فارغ از جریانات و گرایشهای سیاسی، در این شبها بجز بزرگان ایرانی از متفکران کشورهای دیگر همچون فرانسه، هلند، لهستان، آلمان، اتریش، هند، افغانستان، یونان و غیره هم سخن به میان میآید. از نلسون ماندلا صحبت میشود، از جین لویسون از هانا آرنت، از اسپینوزا، و بسیاری دیگر.
آموزگار در پایان اظهار کرد: دهباشی با دگرستایی بالید نه با خودستایی. او هرگز صاحبان قدرت را نستود، او صاحبان کرامات را ستایش کرد. او انبان پر نکرد، دل پر کرد. صاحب مال نشد، صاحب دل شد.
مقصود فراستخواه جامعهشناس با بیان اینکه فعالیتهای دهباشی به سه دهه میرسد، گفت: در مقالهای با عنوان «در رثای مقاله» هشت نسل مقالات ایرانی را بررسی کرده و به انتقاد از رشد کمیتی مقالات در فضای علمی پرداختهام. مقالاتی که نه معنایی دارند، نه افقی ایجاد و نه پرسشی مطرح میکنند.
وی ادامه داد: هر زمان که واقعیت تلخ و دردناک است افراد به خاطرات سرزمین خود رجوع میکنند. علی دهباشی نیز از ابتدا تا الان یک گردش بین دورهای داشته است.
این پژوهشگر با بیان اینکه «بخارا» سراغ خود زندگی رفته است، بیان کرد: سرزمین ما ناملایمات زیادی دیده است اما همچنان روح زندگی در آن جریان دارد که در علم عصبشناسی به آن ارزش بقا گفته میشود. دهباشی نیز راوی خسته اما هنوز زنده این فرهنگ است.
کامبیز درمبخش کاریکاتوریست درباره جواد آتشباری گفت: جواد آتشباری فقط یک عکاس نیست بلکه مستندساز و طراح است. او از علی دهباشی هم یک مستند ساخته است و طراحی جلد کتاب «شبهای بخارا» را با الهام و سمبلی از آن طراحی کرده است. دهباشی سمبل مقاومت دربرابر زندگیهای سخت و مشکلات فرهنگی است. بارها دیدهام که خود او مجله «بخارا» را بین کتابفروشیها و دکهها توزیع میکرد.
مهرداد اسکویی عکاس و مستندساز خاطرنشان کرد: ایرج افشار الگوی من و علی دهباشی بوده است. او همیشه با دوربینی بر گردن آلبوم عکسی از اهالی فرهنگ و هنر جمعآوری کرد. دهباشی نیز که چهرههای فرهنگی را در زمان حیات ثبت کند. از او آموختم که میشود تلخی دید اما تلخ نبود، میشود با دشمنان مدارا کرد، میتوان دست جوانترها را گرفت.
در پایان مراسم علی دهباشی در سخنانی از مرکز اسناد کتابخانه ملی و انتشارات علمی و فرهنگی تشکر کرد و گفت: آنچه دوستان گفتند قدردانی از فرهنگ ایران است که من هم جزئی کوچک از آن هستم. با سخنان و لطف و محبت دوستان هرگز دچار خودشیفتگی نخواهم شد. اگر نامی از من یا «بخارا» وجود دارد همه به خاطر نام کسانی است که دلبسته فرهنگ ایران بوده و من ناشر مقالات و آثار آنها بودهام که طی این ۳۱ سال جمعا ۲۳۷ شماره از مجله را منتشر کردهایم. همواره به خود میبالم که از زمان نوجوانی با بزرگانی نشستوبرخاست داشتهام که نفس ایراندوستی و اعتقاد و احترام به تاریخ را به من آموختهاند و در کار خود نیز بر این اصل استوار بودهام.
وی افزود: همیشه مسئله زبان فارسی، حوزه فرهنگ ایرانی، تمدن و ادب ایرانی را مدنظر داشتهام. چه در مجموعه نشستهای «شبهای بخارا» چه «صبح پنجشنبههای بخارا» اصل را بر فرهنگ، ادبیات، انساندوستی و مودت قرار دادهام.
این فعال فرهنگی درباره آشنایی با جواد آتشباری بیان کرد: آشنایی با آتشباری را مدیون اسد امرایی هستم که کتاب حاضر هم یکی از آثار این هنرمند است.
دهباشی در پایان خاطرنشان کرد: اگر اعتباری در خود میبینم، وامدار احترامیست که به استادان خود گذاشتهام و توانستهام این افتخار را داشته باشم که ناشر آثار استادان بزرگی که اهل مقاله دادن به رسانهها نیستند، باشم. خادم کوچکی برای فرهنگ ایرانی هستم و تا آخرین لحظه برای سربلندی ایران خواهم کوشید و سرانجام سر برخاک خواهم گذاشت.
در پایان مراسم با حضور اهالی فرهنگ از کتاب عکس جواد آتشباری با عنوان «شبهای بخارا» که به همت نشر علمی و فرهنگی منتشر شده است، رونمایی شد.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است