سحر قدیمی مترجم کتاب «میوه درخت سرمستی» که به تازگی به همت نشر ققنوس منتشر شده است درباره علاقه خود به ادبیات آمریکای لاتین به خبرنگار ادبیات صبا گفت: همیشه شاهکارهای ادبی آمریکای جنوبی را دنبال میکنم و این مساله برایم جالب بود که بدانم بعد از نویسندگان نام آشنای این منطقه مانند خورخه لوییس بورخس، اکنون نویسندگان قرن بیستویکم آمریکای جنوبی به کدام سمت میروند و آیا توانستهاند از میراث ادبی نویسندگان قبل از خود بهره بگیرند؟
او با بیان اینکه با یک کتاب قصهگو مواجه هستیم نه خاطرهنویسی، بیان کرد: «میوه درخت سرمستی» اولین اثر اینگرید روخاس کونترراس است و یک رمان تاریخی محسوب میشود. نویسنده در کلمبیا به دنیا آمده اما از نوجوانی در آمربکا بزرگ شده بنابراین مساله مهاجرت در این کتاب بسیار پررنگ است. اتفاقاتی در کلمبیای دهه ۱۹۸۰ میافتد که باعث می شود کشور در آن سالها از نظر سیاسی وضعیت بسیار آشفتهای داشته باشد و به دلیل وجود گروههای شبهنظامی، چریکها و کاسبان مواد مخدر فضای امنی برای زندگی نبود.
مترجم کتاب «خواهرم، قاتل زنجیرهای» ادامه داد: به نوعی کتاب را میتوان سرگذشت خود او دانست اما نکتهای که برای من جالب بود این است که کتاب از یکجایی به بعد از مرز خاطرهنویسی فراتر میرود و از میراث ادبی آمریکای لاتین کمک میگیرد. در اینجا ما دیگر با ادبیات روبهروییم نه با خاطرات یک فرد مشخص در یک دوره خاص تاریخی.
این مترجم، کتاب را نوعی رئالیسم جادویی دانست و عنوان کرد: «میوه درخت سرمستی» رگههایی از سبک رئالیسم جادویی دارد، زیرا در داستان نوعی درخت هست که میوه آن خاصیت سکرآور دارد و هرکسی گل آن را بو کند یا میوه آن را بخورد، دچار هذیانگویی و جنون میشود که گاهی میتواند بسیار خطرناک باشد.
او درباره محتوای داستانی کتاب «میوه درخت سرمستی» توضیح داد: داستان از زاویه دید دو راوی اصلی و به طور متناوب روایت میشود که هر دو از دیدگاه خود قصه را توضیح میدهند. راویان کتاب ۲ دختر در مقابل هماند که یکی به شدت فقیر و خدمتکار است و آن یکی زندگی مرفهی دارد. این موضوع نشان میدهد که مسایل سیاسی و ناامنی در جامعه چطور میتواند مسیر زندگی انسانها را تغییر دهد و اصلا نیازی نیست که آنها افراد برجستهای باشند بلکه حتی آدمهای عادی جامعه نیز تحتتاثیر وقایع اجتماعی قرار دارند.
قدیمی با اشاره به آثار ادبی آمریکای جنوبی، درباره ترجمه و چاپ آنها در ایران اظهار کرد: با توجه به اینکه کمی زبان اسپانیایی بلدم چند سال اخیر روی آثار آمریکای جنوبی تمرکز کردهام و این آشنایی به زبان در فهم داستان به من کمک میکند. در این مدت متوجه شدم شاهکارهای ادبی بسیاری در این منطقه وجود دارد که متاسفانه در ایران ترجمه نمیشوند زیرا نویسندگان کمتر شناخته شدهاند و تا زمانی که نویسندهای معروف نباشد و جوایز ادبی معتبری برنده نشده باشد، ناشران و مترجمان ما دنبال آنها نمیروند.
او با بیان اینکه دوست ندارد درگیر دور تکرار و کپیکاری شود، تشریح کرد: گاهی میبینم که آثار متوسط و گاه سطح پایین آمریکای شمالی در ایران ترجمه و تجدید چاپ میشوند اما این کتابهای معاصر لاتین که اتفاقا کتابهای خوبیاند ترجمه نمیشوند. این آثار مانند جواهرات کوچک و درخشانی هستند در دل ادبیات معاصر جهان و به دلیل اینکه ما به ادبیات کلاسیک خو گرفتهایم در ایران دیده نمیشوند.
این مترجم به بیتوجهی به ژانر پلیسی-جنایی اشاره کرد و گفت: اساسا در ایران ژانر جنایی جدی گرفته نمیشود اما در سالهای اخیر باتوجه به محبوبیت این ژانر در ایران و جهان مترجمان بیشتری به این سمت روی آوردهاند، اما اینکه کیفیت ترجمه چطور است و گاهی به دلیل حجم بالای کتابهای منتشر شده در جهان، سرعت فدای کیفیت میشود به کنار.
قدیمی در پایان درباره علت تعداد زیاد آثار ترجمه در این ژانر ادبی نسبت به آثار تالیفی خاطرنشان کرد: ما در ایران اساسا با ژانر جنایی-پلیسی بیگانه بودهایم. از زمان قدیم در فرهنگ ما چیزی به نام کارآگاه خصوصی وجود نداشته است بنابراین پیشزمینههای لازم برای نوشتن در این ژانر را نداریم. البته الان برخی انتشارات مانند نشر ققنوس بخشی مخصوص به این ژانر ادبی دارند. فکر میکنم با توجه به افزایش روند ترجمه در این زمینه در آینده شاهد تالیف داستانهای معمایی بیشتری خواهیم بود.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet