به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، سعید پوراسماعیلی معاون فرهنگی و آموزشی انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر نشستهای تخصصی جشنواره فیلم کوتاه تهران جمعه ۳۰ مهرماه مهمان برنامه «پرانتز باز» رادیو نمایش به تهیه کنندگی و سردبیری مارال دوستی بود و نکاتی را در رابطه با این جشنواره بیان کرد.
در ابتدای این گفتگو نغمه دانش آشتیانی کارشناس برنامه یادآور شد: ما در اینجایی از تاریخ که ایستادهایم با تغییر مسئولان و مدیران سینمایی معلوم نیست که چه اتفاقاتی در آینده میافتد ولی من به عنوان کسی که همیشه انجمن را دنبال کردهام عرض خسته نباشید به شما دارم بابت زحماتی که در همه این سالها برای انجمن کشیدید و فکر نمیکنم از بچههای فیلم کوتاه کسی باشد که اسم شما بیاید و ابراز ارادت نکند و خودش را شاگرد شما نداند.
جای خالی آموزش و پژوهش در حوزه فیلم کوتاه احساس میشد
پوراسماعیلی گفت: هر چه که بوده انجام وظیفه کردیم ولی مشتاقانه و با علاقه زیاد من این کار را از سینما تا حوزه آموزش دوست داشتم و طبیعتا آنجایی که کار کردم با اشتیاق و با همه توانم بوده است. اگر نتیجهای میبینید حاصل آن اشتیاق است به کاری که میکردم.
دانش در ادامه پرسشی را خطاب به او مطرح کرد: من فکر میکنم از جایی به بعد شما تصمیم گرفتید که این وجهه آموزشی و پژوهشی جشنواره فیلم کوتاه تهران را با برگزاری نشستهایی که دبیریاش هم با خودتان بوده و فکر میکنم که ایدهاش هم با خودتان بود تقویت کنید. چه شد که این ضرورت را احساس کردید؟ آیا قبلتر مبانی پژوهشی بچهها قویتر بود و کم کم افتی را احساس کردید که به سمتش رفتید یا اینکه از ابتدا همین خلا را احساس میکردید؟
پوراسماعیلی در پاسخ گفت: جای خالی آموزشی و پژوهشی جشنواره احساس میشد و در جشنواره یک بخش جنبی وجود داشت که کارگاههای آموزشی بود. عصرها فیلمهای بچهها و صبحها کارگاه آموزشی بود. یکی، دو نشست صبحها برگزار میشد که انگار زینت المجالس هم بود. بچهها نمیآمدند و عصر میرفتند فیلمها را تماشا میکردند ولی واقعا این خلا آموزشی همچنان و همواره هست. یعنی هر جایی بخواهی یک گام جلوتر بروی اول باید به آموزش فکر کنی که در حوزه آموزش و پژوهش باید چه کنی که از این فضا خارج شوی. مثلا فرض کنید امسال این نشستها به سینمای تجربی اختصاص دارد، از باب اینکه سینمای داستانی ما دنباله روی فیلمهای بلند شده و ما در فیلمهای کوتاه داستانی کمتر جسارت، خلاقیت، پیشنهاد دهندگی به سینمای بلند که قبلا در فرم، در زبان و در موضوعات و جسارت بیانیاش بوده را این سالها نداریم. حتما باید روی این موارد کار میشد که محور این بیست نشست به این موضوع اختصاص پیدا کرد. به همین دلیل این خلا همواره وجود داشت ولی از جشنواره سی و چهارم تصمیم گرفته شد که یک بخش جدی به آموزش در کنار جشنواره بپردازیم و سطحش عالیترین سطحی باشد که برای مخاطب فیلم کوتاه برگزار میشود. در جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران که معتبرترین جشنواره فیلم کوتاه کشورمان در حوزه فیلم کوتاه است، کارگاههای آموزشی نباید چیزی باشد که در هر کلاس و فضای دیگری میتواند برگزار شود. برای اینکه هدفمند شود یا روزانه و یا برای کل بیست نشست محور اصلی تعیین میکردیم و برای اینکه با اقبال مواجه شود تعدادی را به شکل حضوری نام نویسی میکردیم که نزدیک سیصد نفر ظرفیت اجرا داشتیم و بعد این بچهها باید همه بیست نشست را میآمدند و گواهی شرکت دریافت میکردند.
او ادامه داد: به همین دلیل برای بچهها خیلی جدی میشد. دیگر یک کارگاه آزاد که در جشنواره بروند و اگر وقت ندارند بین فیلمها بروند ببینند که برای مثال آقای اصلانی چه میگوید نبود و ماجرا خیلی جدی شد. کلیدواژه بیست – سی و چهار را هم به همین شکل ساختیم که یک کلیدواژه شد. ۳۴-۲۰ درواقع به معنی بیست نشست در سی و چهارمین جشنواره بود، بعد ۳۵-۲۰شد و همینطور امسال به نام ۳۸-۲۰ برگزار میشود و همچنان شامل بیست نشست تخصصی است. منتها دو سال گذشته کرونا بهانه به دستمان داد و ما درواقع قبل از کرونا هم آخرین دوره نشستها را در جشنواره سی و پنج، به جز برگزاریحضوری به صورت مجازی هم پوشش دادیم ولی جشنواره سی و هفت و سی و هشت کاملا به صورت مجازی اتفاق افتاده است. الان در اینجا در یک پلاتویی برنامه تولید میشود و از این پنج پلتفرم نمایش داده میشود که عبارتند از هاشور، تیوال و ودیو به اضافه دو پیج سینمای جوان. این تمام آنچه بود که تا الان اتفاق افتادهاست. در حوزه پژوهش هم همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران امسال سومین دوره خود را برگزار کرد که به دلیل اینکه رویکرد سال سینمای جوان به سینمای اکسپریمنتال تعیین شده بود، محور همایش مطالعات فیلم کوتاه هم سینمای تجربی بوده و پژوهشهایی که انجام شده هم در حوزه سینمای تجربی بود.
دوره تعاملی انجمن سکوی پرش فیلمسازان جوان برای ساخت فیلم کوتاه
در ادامه علیرضا بهرامی دیگر کارشناس برنامه خاطرنشان کرد: به نکتهای اشاره کردید که معمولا کمتر از زبان مسئولان میشنویم و آن نکته توقع جسارت در فرم و محتوا توسط فیلمسازان جوان بود. گذشته از اینکه در دورههایی به هر حال سیاستهای کلی فرهنگی مخصوصا در برخی تنشهای اجتماعی به سمت و سویی رفت که اساسا تمایل نداشت جسارتی بروز پیدا کند که احیانا دردسری ایجاد شود یک نکته هم این است که انجمن سینمای جوان زمانی تنها راه ورود استعدادهای جوان، مخصوصا خارج از مرکز به حوزه سینما بود. به مرور زمان که ارتباطات با تکنولوژی ارتباطی جدید تسهیل پیدا کرد و حتی دیگر میشود که برای مثال در کلاسهای جشنوارههای خارجی هم از طریق اینترنت شرکت کرد، آیا انجمن سینمای جوان هنوز همان کارکرد خود را دارد و آیا طرحی برای اینکه بتواند همچنان آن خدمترسانی به بروز استعدادهای جوان را از طرق جدیدتر ارائه کند، دارد؟ منظورم این است که اگر فیلمسازان جوان احساس کرده باشند که خیلی نیازی ندارند که حتما با انجمن سینمای جوان مرتبط بشوند برای اینکه به عرصه فیلمسازی ورود پیدا کنند، شما گونههای دیگری از فعالیتهای انجمن را بروز داده باشید که همچنان این احساس نیاز شود و همچنان این فرصت وجود داشته باشد.
پوراسماعیلی توضیح داد: در حوزه آموزش این کار به این شکل انجام شده که دوره تعاملی آخرین طراحی دوره فیلمسازی به همین شکل است که طرف میتواند آموزش اولیهای را جای دیگری دیده باشد و انجمن سکوی پرتاب او برای تولید حرفهای فیلم کوتاه و نه فیلم بلند باشد که به همین منظور دوره تعاملی طراحی شدهاست. اینها دقیقا میانبر همین بچههایی است که ممکن است در فضای مجازی یا به شکلهای مختلف آموزش دیده باشند. درواقع در آنجا امکان شناخت اینها وجود دارد، یعنی حتما باید یک فیلم ساخته باشند و بعد وارد این دوره شوند و اگر موفقیتی در این دوره داشته باشند، به معاونت تولید معرفی میشوند که از تولیدشان حمایت کند. یک شکل دیگر هم حمایت تولیدی در معاونت تولید است که قبلا فیلمنامه میگرفت و قرارداد میبست و فیلم تولید میکرد که الان یک بخشی به نام حمایت پس از تولید دارد که مخصوص فیلمسازانی است که به هر طریقی بیرون از سینمای جوان فیلمشان را تولید کردهاند یا پایان نامه دانشجوییاش است که یک سرمایه گذار داشته و یا با هزینه خودش ساخته و یا یک گروه بودهاند و با هم فیلم ساختند که اینها فیلمشان را به معاونت تولید سینمای جوان به نام حمایت پس از تولید ارائه میدهند و از آنها حمایت میکنند. اتفاقا مبلغ حمایت پس از تولید بیش از مبلغ دریافت تولید است. به دلیل اینکه سینمای جوان با یک محصول آماده مواجه است که طرف همه توانش را به کار برده و یک محصول آمادهای است. به این دلیل دیگر روی توانایی فرد ریسک نمیکند و محصول را به آن شکل از او دریافت میکند و اما قصه اصلی همواره جشنوارهها است. یعنی جشنوارهها دست استعدادها را بالا میبرند که چند چهره جدید در هر فستیوالی معرفی شود که این هم به قاعده هست و چیزی تفاوت نکرده ولی فستیوال طبیعتا باید تلاش کند تا چهره موفقتر معرفی کند. شاید بشود بگوییم که امسال اسکار کوآلیفای شدن انجمن، به این کمک میکند که اگر یک فیلمساز ایرانی شانس اینکه بین پنج فیلمی که به بخش بین الملل میرود را داشته باشد، جایزه بزرگ را بتواند بگیرد مثل رضا فهیمی که سال قبل این اتفاق برایش افتاد و توانست مستقیما به اسکار راه پیدا کند.
در ادامه این گفتگو دانش پرسید: به نکتهای اشاره کردید و آن اینکه فیلم کوتاه دارد به سمت این میرود که آن شاخصههای اصلی خودش را از دست بدهد. میبینیم که اساسا دیگر فیلمسازان کوتاه به دنبال سلبریتی هستند، به دنبال بیگ پروداکشن هستند و افتخار میکنند به اینکه یک بازیگر چهره و یک تهیه کننده چهره یا یک لوکیشن خیلی خاص در فیلمشان استفاده میشود. فکر میکنم که باید از این آسیب مراقبت کرد و اگرنه چیزی شبیه سینمای مین استریممان در حوزه بلند داستانی را در سینمای کوتاه هم تجربه میکنیم که به نظرم در ۱۰ سال اخیر هم باعث افت سینمای کوتاهمان شدهاست.
بودجه زیادی صرف سینمای فیلم کوتاه میشود
پوراسماعیلی خاطرنشان کرد: نگاه شخصی من این است که به میزانی که سینمای جوان دارد بودجه بیشتری را به فیلم کوتاه تزریق میکند بچهها به آن سمتی که شما اشاره کردید میروند. یعنی به تعبیر خودشان لوباجت شدن و گروهی کار کردن که با هم انرژی بگذارند تا یک فیلمی ساخته شود، تبدیل شده به یک مسیر خط تولید ساخت فیلم کوتاه و این همه چیز را از فیلم کوتاه گرفتهاست. اولین مسالهاش این است که دوربین چه بگیریم؟ یعنی از اینجا شروع میکنند. بعد یک فیلمبردار متوسط پشت آن دوربین نمیتوانی بگذاری و حتما باید یک فیلمبردار حرفهای بگذاری. او با یک تیم حرفهای میآید و دستیار یکی را میخواهد بیاورد که بتواند آن سطح از تصویر را فوکوس برای تو بگیرد. کیفیت نورپردازی خوب میخواهد، آنها دیگر پذیرایی معمولی و یک ساندویچ و مادر از خانه یک غذایی بپزد و با هم برویم بخوریم و اینها نیست. او را حتما باید سرویس ببرد و بیاورد. یعنی خودش را در یک مسیری میاندازد که سینمای جوان از بیست میلیون تومان تا الان که شصت میلیون تومان حمایت میکند، چهل میلیون تومان دارد خرج آب و رنگ فیلم میشود تا سینما و قصه فیلم. من خودم به بچهها میگویم که میآیی پانزده میلیون متمم مینویسی و با چه مصیبتی دوباره از شورا پول را بگیری، آن را میبری صرف تغییر دوربینت میکنی. آن را چرا به یک فیلمبرداری میدهی که ده میلیون دستمزدش بیشتر است که بگویی فلانی فیلمبردارم است.
در ادامه علیرضا بهرامی پرسش دیگری را مطرح کرد: به نظر شما آن را صرف چه چیز باید بکند؟
پوراسماعیلی پاسخ داد: دو روز لوکیشن اضافهتر بدهی، پیش تولیدت را گرانتر کنی، روی فیلمنامهات کار بیشتری کنی، خرج صحنهات کنی، یک گریمور بهتر بیاوری. یعنی آن چیزهایی که میتواند سینمای فیلمت را و نه ظاهر فیلمت را غنیتر کند. بله، صدا در فیلم خیلی تعیین کننده است ولی چرا ما لیست که بیاوریم پنج نفر صداگذار در همه فیلمهای کوتاه دارند تکرار میشوند؟ هفت، هشت مونتور در همه فیلمها دارند تکرار میشوند. کارهای این افراد بی نظیر است ولی چرا من اصرار دارم که حتما یکی از اینها بیاید؟ چون اینها برند شدهاند و من فکر میکنم که این جزو ویژگیهای من است و به سمت سلبریتی رفتن هم همین آسیب را ایجاد میکند.
او اضافه کرد: آن وقت بچهها دچار چه اشتباهاتی میشوند؟ من اگر یک تیمی از این حرفهایها را سر صحنه ببرم پس حتما موفقیت فیلم من در جشنوارهها تضمین شده است. چون نگاه میکنند و میگویند که سارا بهرامی بازیگرش است، فلانی فیلمبردارش است، فلانی مونتورش است، فلانی صدایش را کار کرده و اینها همه حرفهای هستند و میتوانند سطح فنی فیلم من را بالا ببرند، پس فیلم من دیده میشود و لابد هر کدام از اینها در هیاتهای انتخاب و داوری یکی، دو آدم شناخته شده دارند در نتیجه بچهها در یک لوپ غلطی افتادهاند و به جای اینکه به فیلمنامه، به ایده، به اینکه اثرشان چقدر ویژگی فیلم کوتاه دارد، چقدر جسارت و خلاقیت دارد، اهمیت دهند. در لوپ رقابت این شکل از کار افتادهاند. من یک تعبیری بگویم از یک فیلمساز سینمای بلند که اسمش را یادم رفتهاست. او میگوید: نسل اول فیلمسازان کسانی بودند که به زندگی نگاه کردند و بر اساسش سینمایشان را ساختند. نسل دوم فیلمسازان کسانی بودند که به زندگی و فیلمهای نسل اول نگاه کردند و فیلمهایشان را ساختند. نسل سوم کسانی بودند که به زندگی نگاه نکردند و فقط به فیلمهای تاریخ سینما نگاه کردند و سینمایشان را ساختند. و نسل چهارم که میگوید خود من جزو آنها هستم نه به زندگی نگاه میکنیم، نه به فیلمهای سینما نگاه میکنیم، بلکه به لیست لوازم، ابزار، تجهیزات و حرکتها و تکنولوژی نگاه میکنیم و فیلم میسازیم و انگار روح اصلی در سینما که زندگی منبع الهامش بوده گم شدهاست. میخواهم بگویم وقتی که بچهها در لوپ غلط میافتند و به خصوص در حوزه فیلم کوتاه که همه جوان و خلاق و سرشان در گوشی و انواع و اقسام تکنولوژیهاست انگار داریم از آن فضا دور میشویم. این نگاه شخصی من است. حتی در صنف انجمن فیلم کوتاه ایران هم که بودیم و به شکل آکادمی تبدیل شد، من از مخالفان جدی جایزه دادن به بازیگر بودم. گفتم این درست است که کمک میکند تا دیده شود و بیاید به بچههای فیلم کوتاه کمک کند و این باعث شود که فیلم کوتاه آنجایی که باید فروش داشته باشد این مساله اقبالی به فروشش است ولی این منفعتش به میزان ضررهایی که میزند خیلی بیشتر است. پس اصلا فیلم کوتاه نباید سراغ جایی برود که به بازیگر خودش جایزه دهد و او گرچه جزو چند نفر آدم آرتیست محسوب میشود به نسبت بعضیها که تکنیکال ارزیابی میشوند و مهندسان سینما هستند تا آرتیستهایش، مثل موسیقی، فیلمنامه و بازیگری که در این کتگوری قرار میگیرد ولی به نظر حداقل در فیلم کوتاه کشور ما الان نباید دست بازیگران را بالا ببریم چون داریم به آن جریان کمک میکنیم.
پوراسماعیلی در پایان بیان کرد: ما در هر سری و در بیست نشستی که داریم چند جلسه را به این اختصاص دادیم که چگونه فیلمهای خوب ارزان تولید کنیم و یک پنل بوده که یک طرف آن شهرام مکری، مجید برزگر و کاوه سجادی حسینی بودند یعنی چهار نفر نشستهاند که از حوزه تهیه کنندگی تا کارگردانی و فیلمنامه.
ویژهبرنامه «پرانتز باز» به تهیهکنندگی و سردبیری مارال دوستی، با اجرای نیما رییسی و کارشناسی علیرضا بهرامی، الهام حسامی و نغمه دانش از پنجشنبه، ۲۹ مهرماه از ایرانمال، محل برگزاری جشنواره به صورت زنده از ساعت ۱۶:۳۰ روی آنتن رادیو نمایش رفته است.
نغمه دانش آشتیانی
انتهای پیام/
There are no comments yet