به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری صبا، مجموعه تلویزیونی «شبکه کوچک» محصول مرکز پویانمایی صبا، یک سریال عروسکی است که ماجرای راهاندازی و اداره یک شبکه تلویزیونی را توسط کاراکترهای اصلی همراه با تعدادی عروسک روایت میکند. سری جدید این برنامه این شبها روی آنتن شبکه نسیم است. سیدمهدی برقعی که به عنوان یکی از عروسکگردانان کاراکتر «جنابخان» در «خندوانه» شناخته میشود، یکی از چهرههایی است که در «شبکه کوچک» به عروسکگردانی میپردازد. با او گپوگفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
به نظرم شخصیت عروسکگردان و صداپیشه مکمل همدیگرند. مواقعی پیش میآید که باید عروسکگردان و صداپیشه بدانند متن چیست تا هماهنگ شوند. اگر بدانیم که متن چیست یا طرح را بدانیم، حتی میتوانیم به دست عروسک چیزی فیکس کنیم. مزیت دیگر این که در کاری که متن داشته باشد، سرعت خیلی بیشتر است، ولی بداهه هم چالشی برای ما ایجاد میکند که در آنِ واحد نه من میدانم که صداپیشه میخواهد چه بگوید و نه او میداند که من میخواهم چه حرکتی انجام بدهم. این چالش را که ندانم چه اتفاقی میافتد، خودم دوست دارم. حتی بعضی مواقع آقای سلطاناحمدی نمیگفت که چه اتفاقی قرار است الان بیفتد! میگفت برویم توی کار و ببینیم چه میشود! اکثر مواقع هم به بهترین نحو انجام میشد.
بداهه برای من خیلی جذاب است، ولی وقتی که از قبل بدانم چه اتفاقی قرار است بیفتد، میتوانم تمرین کنم. بداهه خیلی مشکلتر است، چون در کسری از ثانیه باید حرکت کنی، در حالی که اصلا نمیدانی صداپیشه چه میخواهد. بستگی به خلاقیت و تجربه دارد. مثلا باید عروسک چیزی را از جایی بردارد یا به سمتی برود. این یا نیاز به متن دارد یا هوش عروسکگردان نسبت به اینکه قرار است چه اتفاقی بیفتد.
گاهی دیالوگهایی گفته میشود که از قبل تمرین نشده و من حرکتی میکنم که از قبل به صداپیشه نگفتهام. اینها حاصل تجربهای است که در کارهای مختلف به دست میآید. من تقریبا از سال ۷۹ با آدمها و صداپیشههای مختلف کار کردهام و دستم آمده که طرف مقابل و کارگردان چه میخواهد. البته شخصیت خود صداپیشه و عروسک هم خیلی تاثیرگذار است. به هر حال من چند سال است که با محمد بحرانی، بهادر مالکی و صداپیشههای دیگر کار میکنم و شخصیتشان را میشناسم. میدانم که چه وقت چه حرفی میزنند. حس میکنم که در این لحظه انگار چیزی میگوید و من آماده صحبت کردن میشوم.
برای من خیلی جذاب است که به یک جسمی که هیچ روح، حرکت و حسی ندارد، حس میدهم. همیشه گفتهام که عروسکگردانی دقیقا عین بازیگری است و بعضی مواقع سختتر هم میشود، چون بازیگر میتواند با میمیکش حس را به بیننده منتقل کند، در حالی که عروسک میمیک ندارد و عروسکگردان باید آنقدر تجربه داشته باشد که بداند چه کاری در لحظه انجام دهد، مخصوصا اگر بداهه باشد.
من در این سالها عروسکهای مختلفی، چه حیوان و چه عروسکهای انسانی، گرداندهام و حالا «سرمه» عروسک کلاغ است که تا حالا تجربهاش را نداشتم. به نظرم آقای سلطاناحمدی بسیار انتخاب درستی روی صداپیشه این عروسک داشتند که آقای بهادر مالکی را انتخاب کردند. بهادر خیلی هوشمندانه این کار را انجام میدهد و من احساس میکنم که درباره شخصیتی که صدایش را میگوید، تحقیق میکند. بعضی مواقع با من یا با خود کارگردان درباره شخصیت کلاغ صحبت میکند.
در شخصیتپردازی مثلا به این رسیدیم که بعضی مواقع «سرمه» خودش را با عقاب مقایسه میکند. کلاغ میخواهد خودش را به جای عقاب جا بزند و بگوید من عقابم! فکر کردم «سرمه» شخصیت مغروری دارد، خیلی رییس است و حرف خودش باید به کرسی بنشیند، چه منطقی باشد و چه غیرمنطقی، اما در نهایت مهربان است.
البته ۲۰ سال از اولین کارم گذشته و توقعم خیلی بیشتر است که بخواهم بگویم خیلی رشد کرده؛ به نظرم اینطور نیست. میتوانم در مقایسه با کارهای خارجی بگویم خیلی تفاوت نکرده است. ما پتانسیل پیشرفت زیادی داریم، ولی واقعا توجهی نمیشود. در مقاطع خاصی کارهای عروسکی ناگهان دیده میشود و همه به کار عروسکی رو میآورند، اما ناگهان چند سال هیچ کار عروسکی ساخته نمیشود. اوقاتی هست که تجهیزات خیلی مهم میشود و فارغ از راحتی و کمک به خلاقیت عروسکگردان، برای شخصیتپردازی هم تاثیرگزار است. مثلا در عروسکگردانی، گاهی یک ربع یا ۲۰ دقیقه و در کمترین حالت ۱۰ دقیقه دست عروسکگردان بالاست، در حالی که بالا نگه داشتن دست بدون عروسک هم سخت است. من برنامههای خارجی را دیدهام که تجهیزاتی دارند، برای این کار که به دست عروسکگردان وصل میشود و هیچ احساس خستگی نمیکند. برنامههای عروسکی در دنیا خیلی پیشرفت داشته، ولی ما هنوز اینجا چنین چیزهایی نداریم.
ما در سریال «شبکه کوچک» برای اولین بار موقعی که قرار است عروسک را راه ببریم، از تجهیزات حرکتی که طراحی شده، استفاده میکنیم. قبلا ما روی زمین مینشستیم، چون به علت کوتاهی سقف سولهها، نمیتوانستند دکورها را بلند بسازند و خیلی سخت بود. دکور کارهای خارجی بلند است، مثلا دو متر بالاتر از سطح زمین دکور شروع میشود. عروسکگردان میتواند عروسک را ایستاده بگرداند که این کار دایره حرکات عروسکگردان را خیلی بهتر میکند و سرعتش بیشتر میشود. الان در «شبکه کوچک» خلاقیتی به خرج دادهاند و یکسری چرخ درست کردهاند که ما روی زمین روی این چرخها مینشینیم، خودمان را با پا حرکت میدهیم و راحت میتوانیم حرکت کنیم.
این پروژه تجربه خوبی بود و اتفاقات خوبی افتاد، چون حتی در زمینه تجهیزات و دکور شبیه به کارهای خارجی پیش رفت و عروسک گردانی برای من خیلی راحتتر بود، ولی کارهای دیگر خیلی سخت است، به علت اینکه باید تمرکز داشته باشی تا ببینی صداپیشه چه میگوید، بدانی کجای دکور حضور داری، از طرفی سرت را باید مخفی کنی و وقتی که روی زمین بنشینی، همه تمرکزت روی مسایل فنی متمرکز میشود، در صورتی که باید تمرکزت روی متن و صداپیشه باشد.
راستش یک نکته دلی میخواستم بگویم. اینکه عروسکگردانی کار خیلی سختی است، ولی خیلی به آن بیتوجهی میشود. اکثرا به صداپیشه توجه میشود، در حالی که عروسکگردان همیشه به صداپیشه چسبیده است، ولی هیچوقت دیده نمیشود. به نظرم این موضوع برای ما عروسکگردانان کمی آزاردهنده است. البته بعضی مواقع مثل «جناب خان» خوشم میآمد که مردم اینقدر عروسک را زنده میدیدند که دوست نداشتند عروسکگردان را ببینند، ولی ما هیچوقت دیده نمیشویم. من احساس میکنم که توجه بیشتری به عروسکگردانها خیلی جذاب خواهد بود.
انتهای پیام/
There are no comments yet